کیس، یک گردشگر گمشده در کوه سامویی

نویسنده: هانس استرویلاارت
Geplaatst در زندگی در تایلند
برچسب ها: , ,
5 اوت 2017

در طول اولین سفرم به تایلند، حدود 18 سال پیش با بودجه 1000 گیلدر (450 یورو) در جیبم برای اقامت یک ماهه، به منطقه تقریباً دست نخورده کوه سامویی رسیدم. من مقدار زیادی پول در بانکوک خرج کرده بودم، بنابراین باید بودجه روزانه ام برای هفته بعد به میزان قابل توجهی کاهش می یافت.

من یک خانه ییلاقی ساده در ساحل برای 80 حمام با دوش عمومی داشتم، اما درست در ساحل (بله، 80 حمام، قیمت ها اخیراً کمی افزایش یافته است).

این یک پارک ییلاقی کوچک بود که تنها دوازده خانه ییلاقی ساده بدون دوش داخلی داشت. بسیار زیبا درست در ساحل، در کنار یک رودخانه، جایی که بسیاری از قورباغه ها به خصوص در عصر غروب می کردند، واقع شده است. یک جای زیبا. چیزی که کمتر بود این بود که هر روز باران می بارید و نه اندکی.

فصل بارانی معمولاً در همین زمان یعنی اواسط دسامبر به پایان می رسد. به گفته مردم تایلند، این نمی تواند خیلی بیشتر باشد. متأسفانه ما 5 روز دیگر را در زیر باران شدید آنجا گذراندیم و شما خود را با شرایط وفق می دهید.

خیلی شنا کنید، شما در حال حاضر خیس شده اید! علاوه بر این، انجام بازی های زیادی در رستوران / اقامتگاه کوچک با سایر مهمانان، خواندن زیاد و نواختن گیتار. و شب ها داستان و جوک گفتن در حالی که با مهمانان دیگر از چند آبجو سینگا لذت می برید یا موسیقی درست می کنید. در کل، حتی بدون آفتاب بسیار دنج است.

کیس می توانست به خوبی آنچه را که تجربه کرده است بگوید

پارک ییلاقی توسط کیس و دوست دختر تایلندی اش پت اداره می شد. کیس مردی 1,92 متر قد و لاغر و در عین حال عضلانی بود. صورت آفتاب سوخته و برنزه، موهای سیاه و ابروهای تیره.

او هم سن من بود، 40 سال داشت و این را خودش هفت سال پیش ساخت. او با سه خانه ییلاقی شروع کرد و به دوازده خانه گسترش داد. او همچنین در سال سوم رستوران/محل اقامت را خودش ساخت. این قطعه زمین به نام دوست دخترش پت بود.

پت 38 ساله و کمی کوتاه قد بود (البته اکثر تایلندی ها کوتاه قد هستند) و تنومند با چهره ای دوستانه. وقتی آن دو در کنار هم ایستادند، او به سختی به قد سینه کیس رسید.

کیس مردی ساده و صمیمی بود و می‌توانست درباره تجربه‌هایش در اینجا صحبت کند، به‌ویژه با برخی از مهمانانی که اینجا ماندند. مثلاً یک نروژی بود که اصرار داشت با توری در دریا ماهی بگیرد. او آن را برای سه روز طولانی ادامه داد و سپس بدون اینکه حتی یک ماهی صید کند، دست از کار کشید.

رستوران با 12 دفترچه کار می کرد که از 1 تا 12 شماره گذاری شده بودند. شما فقط هنگام خروج پول پرداخت می کردید. آنچه می خوردید و می نوشیدید را در دفترچه یادداشت می کردید و هر روز آن را یادداشت می کردید. این کار با آبجو آسان بود، شما فقط هر بار یک خط خط پشت کلمه آبجو قرار می دهید.

خوب، باید بگویم که در یک غروب بسیار دلپذیر چند داش را فراموش کردم. به سمت کولر می روید و در حالی که نیمه سردتر هستید، یک قوطی آبجو از یخ بیرون می آورید. بله، پس دیگر به خط تیره فکر نمی کنید. روز بعد قوطی های خالی آبجو را شمردیم و همچنان تعداد خطوط درست را گذاشتیم.

نیمی از بازدیدکنندگان سنگسار، مست یا زمین خورده بودند

یک روز صبح کیز از گروه پرسید که آیا کسی دوست دارد به مدت دو روز به کوه فانگان برود، جزیره ای نزدیک کمتر از سه ساعت با قایق. یک مهمانی بزرگ در آنجا به دلیل ماه کامل است. تعدادی از ما فکر کردیم که این چیزی است و با کیس و پنج مرد دیگر دو روز را آنجا گذراندیم.

در واقع من آن را زیاد دوست نداشتم. نیمی از بازدیدکنندگان آنجا سنگسار شدند یا مست بودند یا قارچ ها را زمین خوردند. یک تایلندی به ما گفت که سال گذشته دو گردشگر غرق شدند زیرا می خواستند پس از استفاده از قارچ به کوه سامویی برگردند. این جزیره بسیار نزدیک به نظر می رسد، به خصوص پس از یک سفر قارچ، اما ظاهر می تواند فریبنده باشد.

بعد از سه ماه دیگر به هلند بازنگشت

روز دوم در Koh Phangan، کیس به ما گفت که چگونه به اینجا رسید. هفت سال پیش زمانی که همسر هلندی‌اش او را رها کرده بود برای سه ماه تعطیلات به تایلند رفت. او نیاز به استراحت داشت. او پت را در کوه سامویی ملاقات کرد و پات می خواست کاری برای خودش شروع کند. و چرا یک پارک ییلاقی نیست؟

پت مقداری پس انداز داشت و یک قطعه زمین خرید یا اجاره کرد. کیس در حرفه نجار بود، بنابراین خانه ای ساده ساخت، به اندازه ای بزرگ که دو نفر در آن زندگی کنند. سپس سه خانه ییلاقی و اینگونه شروع کردند. از پولی که از اجاره به دست می آوردند، آن را به دوازده خانه ییلاقی و یک رستوران ساده گسترش دادند.

او در واقع باید پس از سه ماه به هلند باز می گشت، اما با رئیس و خانواده خود تماس گرفته است که به هلند باز نخواهد گشت. او آن را به روش خود داشت. این دیگ چاق نیست، اما می توانیم با آن زندگی کنیم و چیز زیادی نیاز نداریم.

به سوال من: "آیا تا به حال به هلند برگشته‌ای؟"، پاسخ او این بود: "نه نمی‌توانی، زیرا من دیگر پاسپورت ندارم". مدت هاست که منقضی شده است. به طور خلاصه: کیس اجازه داده است ویزای سه ماهه خود منقضی شود و اکنون تقریباً هفت سال است که به طور غیرقانونی در تایلند آمده است. پلیس سخت نیست، هرگز در مورد اقامت او در اینجا سوال نپرسیده است. احتمالاً پت یک کلمه خوب (پنی) با پلیس محلی گذاشته است.

من گفتم: «اما دیگر هرگز نمی‌توانی به هلند برگردی، کیز، بدون اینکه دستگیر شوی». «می‌توانم ببینم، مزخرفاتی را جبران می‌کنم که پاسپورتم را گم کرده‌ام یا چیز دیگری، اما باید با سفارت هماهنگ کنم. اما من به هلند برنمی گردم. اخیراً اوضاع با دوست دخترش چندان خوب پیش نمی رود، آنها ماه هاست که جدا از هم می خوابند. با این حال، کیس برای زنده ماندن در تایلند به دوست دخترش وابسته است.

هنوز هم گاهی به کیت فکر می کنم

متأسفانه ماه خیلی سریع گذشت و بعد از شام خداحافظی با کیس و پت و چند مهمان دیگر و قولی که حتماً برمی گردیم، با قایق و اتوبوس به بانکوک برگشتم. بعد از رفتنم یک بار دیگر به تکان دادن تکان دادم و به این فکر کردم که اگر او و دوست دخترش از هم جدا شوند یا به شدت بیمار شود یا چیز دیگری، سرنوشت کیز چه می شود. من دیگر هرگز کیس را ندیدم، اما هنوز هم گاهی اوقات به او فکر می کنم. آیا او هنوز آنجا خواهد بود؟

– پیام بازنشر شده –

2 پاسخ به "کیز، یک گردشگر گمشده در کوه سامویی"

  1. لئو می گوید

    من کیز را به خوبی می شناسم. من گهگاه در پارک خانه های ییلاقی در معنم به دیدارش می رفتم.
    Hij klaagde over de moderne tijd. dat de mensen niet meer zonder wifi konden en aan beide kanten van hun resort betonnen doodkisten werden gebouwd. Zo noemde hij de nieuwe, moderne bungalows.
    توچال را به دخترشان دادند. او یک رستوران جدید ساخته است، اما تجارت را نمی توان متوقف کرد.
    کیس یک چوبی ساده در آن سوی جاده کمربندی ساخته است. من آنجا او را ملاقات کردم، اما سالها پیش. (خوشبختانه هنوز عکس ها را دارم) :o)
    وقتی سال گذشته دوباره رفتم نگاه کنم، تمام خانه های ییلاقی ساده و چوبی ناپدید شده بودند و «تابوت های بتنی» جایگزین آن شدند. شما نمی توانید جلوی "پیشرفت" را بگیرید.
    آنها در اواخر دهه 60 زمین را برای یک "سیب و یک تخم مرغ" خریداری کرده بودند و آن زمین در کنار دریا اکنون ده ها میلیون بات ارزش داشت. فروش بیشتر از بهره برداری از آن آشغال قدیمی درآمد داشت.
    من امیدوارم که کیز از نظر مالی نیز از این موضوع بهره برده باشد، اگرچه این موضوع چندان برای او جالب نبود.

  2. لئو می گوید

    وقتی کیس و پت مدیریت استراحتگاه را تحویل دادند (نام را فراموش کردم و کارت ویزیت را گم کردم. چیزی از اوبون ریزورت به یاد دارم))
    به دخترش، کیس اجازه داشت خانه‌اش را در طرف دیگر جاده کمربندی بسازد.
    من اونجا بهش سر زدم و اون اطراف رو نشونم داد :o) و همینطور خونه رو که الان کجاست بهم نشون داد
    دوست دختر (سابق) او زندگی می کرد.
    احتمالاً بیش از 10 سال پیش است. شمارش را از دست داده ام
    من و کیس به جلسات یک "باشگاه هلندی" می آمدیم. اما این تماس ها نیز ضعیف شده اند.
    سپس عکس گرفتم و با آیفون از کتاب عکس قدیمی ام کپی کردم.
    من آنها را برای پیتر می فرستم. فقط ببین باهاش ​​چیکار میکنه


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم