سفر با دختر لیزی (تقریباً 8 ساله) به وطن تقریباً بدون مشکل انجام شد. فقط گلدکار، شرکت کرایه اتومبیل، یک شماره تلفن هلندی ارائه کرده بود. سعی کنید در Schiphol با یک سیم کارت تایلندی به آن دست یابید. با این حال خانم هرتز بدون مشکل اجازه استفاده از تلفن ثابت را دادند.

فکر کردم فورد فوکوس کرایه کرده ام. این فیات 500L شد، هرچند بزرگتر از مدل معمولی، اما مجهز به 6 دنده. پس از تویوتا فورچونر با گیربکس اتوماتیک، کمی به آن عادت می کنیم.

فقط در راه بازگشت به تایلند مشکلات شروع شد. هنگام ورود به اسخیپول، دختر اماراتی متوجه «تمدید اقامت» من نشد. سعی کردم توضیح بدهم و به آن اشاره کنم، اما هنوز متوجه نشد که من در تایلند زندگی می کنم. و آن مدخل یک مهر قرمز روی آن بود و بنابراین نامعتبر بود. در آن مورد نیز، او نمی‌خواست اظهارات من را بپذیرد که مهر مهاجرت به درستی اعتبار را نشان می‌دهد. بنابراین او ابتدا پاسپورت من را به یک سرپرست و سپس یک کارمند ارشد دیگر برد. بالاخره اجازه ورود پیدا کردم.

سال ها پیش از سالن ABN-Amro در Schiphol استفاده کردم، کوچک اما دنج. از آنجایی که برای پرواز به دبی زود بودم، دنبال این سالن رفتم. معلوم شد که مانند حساب های بانکی خارجی ضروری در این بانک بسته شده است. با این حال، مشتریان با کارت بانکی صحیح ممکن است از سالن 41، Aspire استفاده کنند. با توجه به طیف وسیع غذاها و نوشیدنی ها قطعا تغییر بدی نیست. قابل توجه: سالن دودخانه مخصوص به خود را دارد که به اندازه یک کمد جارو بزرگ است.

وقتی به Marechaussee رسیدم، عوضی بلوند از من پرسید فکر می‌کنم با «آن بچه» کجا می‌روم. سعی کردم توضیح بدهم که قصد ربودن لیزی از هلند را نداشتم، بلکه سعی کردم او را به کشور مادریش برگردانم. MB (Marechaussee Bitch) می خواست مقالاتی را ببیند. من بسته را تحویل دادم که شامل اجازه مادر لیزی، کپی پاسپورت، شناسنامه لیزی و بیانیه وزارت دادگستری هلند مبنی بر اینکه اجازه سفر با لیزی را دارم. هیچ تاریخی در آن وجود نداشت و طبق BM اشتباه بود. من باید هر سال همان بیانیه را پر و تاریخ کنم. اشاره کردم که این سفر سومین باری بود که بدون مشکل با او کشور را ترک کردم. عوضی: "من نمی توانم این را بدانم." آیا امکان ثبت این در بانک اطلاعاتی عظیم پلیس نظامی وجود ندارد؟ او به من گفت: "شاید فردا مرد دیگری با دخترت کشور را ترک کند." که من جواب دادم: پس تو دخترم را نمی شناسی...

در تمام مدت لیزی صبورانه منتظر بود. عوضی حتی به او نگاه نکرد و هیچ سوالی از او نپرسید. با نفس راحتی هلند را ترک کردیم.

23 پاسخ به "بازگشت به تایلند به این راحتی نبود"

  1. مريم. می گوید

    گستاخی در اوج موشا.میتونم بفهمم که نمیخوان بچه ربودن.اما اگه همه ی برگه ها رو مرتب داشته باشی.گاهی این روزها یه کوچولو مهربونی خیلی زیاده.

    • ادو می گوید

      من هم پارسال با امارات به تایلند رفتم
      در میز پذیرش متوجه تمدید اقامت 1 ساله برای تایلند می شوند که در پاسپورت اصلا قید نشده است و یک سرپرست و دوباره یک رتبه بالاتر تماس گرفته اند و من هم باید محل اقامتم را در تایلند نشان می دهم.
      من اصلاً با سایر کانترهای چک این خطوط هوایی دیگر مشکلی ندارم
      بنابراین از آن زمان دیگر با امارات پرواز نمی کنم
      اول از همه، همه هیاهوهای اطراف آن و خدمات در کشتی واقعا آزاردهنده است و علاوه بر این، پس از ورود به بانکوک، چمدان شما شکسته است.

  2. یشم می گوید

    مثل همیشه زیبا نوشتی
    فقط یک چیز در مورد آن عوضی Marechaussee: هر سال، 1 کودک توسط یکی از والدین در خارج از کشور "ربوده" می شوند. آنها هنوز از شکاف ها می لغزند. شما واقعا نمی توانید MB را برای نظارت دقیق سرزنش کنید. بالاخره برای شما هم اتفاق خواهد افتاد….

    • هریبر می گوید

      بررسی دقیق را می توان با شرایطی دوستانه تر نیز انجام داد.
      حتی یک "پشیمان ناراحتی، اما من باید شما را اعدام کنم".

      • استیون می گوید

        تجربه من این است که این تقریباً همیشه از هر دو طرف می آید. رفتار غیر دوستانه به ندرت بی دلیل است.

        • راب وی. می گوید

          گذراندن زندگی بدون درگیری های زیاد، مطمئناً کمک می کند که:

          1. می توانید/سعی کنید خود را به جای دیگران بگذارید. "مسافر روبروی من ممکن است خسته باشد"، "ممکن است آن مقام امروز 100 فرم ناقص را دیده باشد" و غیره.

          2. قبل از انجام (دوباره) اقدام می توانید تا 3 بشمارید: صبور باشید. فوراً چیزی را در تضاد قرار ندهید، بگذارید مدتی در آن فرو برود.

          3. لبخند و لحن دوستانه. "سلام آقا، آیا می دانید ...؟" *لبخند بزن" به جای "هی کجاست...؟!" *نگاه عبوس*.

          اگر هر دو طرف موفق شوند، در واقع هیچ زمینه ای برای تشدید منفی (تکبر، فرمان دادن، پارس کردن) وجود نخواهد داشت.

      • سر چارلز می گوید

        اگرچه من آنجا نبودم، اما به جرات می‌توانم شک کنم که آن مقام در ابتدا مغرور و بدخلق بوده است. اغلب اتفاق می‌افتد که بسیاری از افراد می‌توانند زمانی که به دقت بررسی می‌شوند کاملاً عبوس واکنش نشان دهند و سپس زن پشت پیشخوان را به راحتی می‌توان یک عوضی نامید.

  3. تینو کویس می گوید

    همه چیز خیلی آزاردهنده است هانس. اما قاچاق انسان و آدم ربایی امری رایج است. اگر خدای ناکرده کسی لیزی را در خارج از کشور می رباید، مطمئناً از کنترل هایی که خیلی آسان بودند بسیار عصبانی خواهید شد. هر چقدر هم که آزاردهنده باشد، از کنترل های دقیق خوشحال باشید.

    آیا لیزی پاسپورت هلندی هم دارد؟ پسرم این کار را انجام داد و ما هر سال بدون هیچ مشکلی و بدون کاغذ اضافی همه چک ها را با هم انجام می دادیم. شاید ربطی به نام خانوادگی و جنسیت داشته باشد؟

    • راب وی. می گوید

      به طور رسمی، طبق توافق بین المللی (یعنی هم مرزبانان تایلندی و هم هلندی/مرزبانان)، هر خردسال باید مدرک رضایت والدین را نشان دهد.

      بنابراین اینکه یک صغیر با پدر، مادر یا هر دو والدین خود (یا قیمانی که دارای اختیارات والدین هستند) مسافرت کند فرقی نمی کند. همیشه می توان از کسی خواست که نشان دهد همه چیز مرتب است.

      به خودی خود منطقی است: چه لیزی به نام Bos باشد یا Na Ayutthaya و با آقای Bos (و احتمالاً مادر) به مرز برسد... هیچ کس نمی تواند بو کند که:
      1. اینکه آقای باس در واقع پدر است: همچنین می تواند برادر هانس یا شخص کاملاً متفاوتی باشد که (به طور تصادفی؟) نام خانوادگی مشابه لیزی دارد. به عنوان مثال، پسر عموی ممکن است سعی کند کودک را با خود ببرد، بنابراین نام خانوادگی به تنهایی گویای همه چیز نیست
      (و اینکه آیا او دارای اختیارات والدین است)
      2. اگرچه معلوم است که یکی از والدین در مرز است و اختیار هم دارد... مرزبان از کجا می داند که پدر و مادر دیگر از آن خبر دارند یا خیر و آقای باس به طور ناگهانی تصمیم به ربودن بچه امروز صبح نکرده است.
      3. حتی اگر زن و مردی جلوی آنها بایستند و بچه یکی از آن نام خانوادگی را داشته باشد... مرزبان بویی نمی دهد که آیا اینها هم پدر و مادر هستند و آیا هر دو هنوز اجازه دارند و مثلاً ، نه توسط قاضی یا مرجع دیگری سلب احترام شده است.

      بنابراین مرزبان می تواند:
      الف. برای اثبات وجود اختیارات والدین بخواهید (حتی اگر 2 والدین دارید)
      ب. والدین دیگر اجازه داده است (اگر یکی از والدین سفر نمی کنند)

      بنابراین در تئوری، هر خردسالی که در تایلند، هلند یا هر جای دیگر از مرز عبور می کند باید بتواند بررسی کند که آیا همه چیز مرتب است یا خیر. در عمل، این امکان پذیر نخواهد بود، اگر شما این کار را برای هر کودک انجام دهید و اگر چیزی 100٪ مطابق با توافقات نباشد، در آن صورت صف های بسیار طولانی و کودکانی خواهید داشت که به دلیل فراموش شدن چیزهای کوچک از پروازشان محروم می شوند. جایی. اوراق

      دیدن:
      https://www.defensie.nl/onderwerpen/reizen-met-kinderen

      https://www.rijksoverheid.nl/documenten/formulieren/2014/02/06/formulier-toestemming-reizen-met-minderjarige-naar-het-buitenland

      اما به کنار نیت خوب، KMar البته مجاز است با مردم به شیوه ای شایسته، دوستانه و محترمانه صحبت کند. بستن آن در جعبه کار جالبی نخواهد بود، اما کمی همدردی با مسافر کمترین چیزی است.

      • تینو کویس می گوید

        فقط برای خارج از منطقه شینگن، آیا این درست است، راب وی؟ نه برای اسپانیا و اینها، امیدوارم؟

        نمی‌دانم چرا هرگز در مورد آن اوراق از من سؤال نشد. باید به این دلیل باشد که من برخلاف دیگران بسیار قابل اعتماد به نظر می رسم 🙂

        • راب وی. می گوید

          555 حتما و بله، هیچ کنترلی در منطقه شنگن (مرزهای باز):

          او همچنین والدینی را که به تنهایی با یک کودک به داخل یا خارج از منطقه شنگن سفر می کنند، بررسی می کند.
          – سایت Kmar

          سایر کشورهای عضو نیز حداقل در تئوری از این استفاده می کنند. اگرچه در موارد واقعی کودک ربایی خوانده اید که مثلاً کودکان از آلمان رفته اند. همچنین تعجب می کنم که چگونه یک مقام آلمانی یا لهستانی باید بتواند ارزش یک فرم هلندی را درک یا درک کند. یا هلند صرفاً با کنترل‌ها متعصب‌تر/سخت‌تر است؟

    • راب وی. می گوید

      پاسخ کوتاه: KMar باید اولویت ها را تعیین کند. همه را نمی توان به طور کامل بررسی کرد، زمان و هزینه ای برای آن وجود ندارد. یک آقای عفیف با یک پسر نوجوان در مقیاس پایین تر از یک آقای عفیف با یک دختر (جوان) قرار می گیرد. اگرچه ممکن است بعداً معلوم شود که آقای کوئیس پدر نیست بلکه مثلاً عمویی است که کودک را ربوده است. اما احتمال اینکه نوجوان نشان ندهد که چیزی درست نیست بیشتر از یک کودک کوچکتر خواهد بود.

      حداقل احساس من این را می گوید. KMar مطمئناً دستورالعمل‌هایی (نمایه‌های ریسک و غیره) خواهد داشت، اما آیا این دستورالعمل‌ها عمومی خواهد شد؟ هر کی واقعا میدونه میتونه بگه

    • جان می گوید

      البته برای همین خیلی بد خلق بود. آنها به بسیاری از والدین بد اجازه می دهند که از بین بروند و باید با آن برخورد کرد.
      پذیرفتن چیزهای زیادی وجود دارد، اما همه ما انسان هستیم و این بدان معناست که می توان با یک سوال دوستانه عادی شروع کرد.

  4. هانس بوش می گوید

    تینو و راب، همه مدارک همراهم بود، از جمله کپی پاسپورت مادر با اجازه کتبی. و حتی شناسنامه که به وضوح می گوید من پدر هستم. لیزی یک پاسپورت تایلندی و هلندی دارد، هر دو با نام خانوادگی من. یک نفر چه کار دیگری باید انجام دهد/نشان دهد تا برای بار سوم (!) اجازه خروج از هلند را داشته باشد؟ من لیزی را از هلند نمی ربایم، بلکه او را نزد مادرش برمی گردانم.

    • یشم می گوید

      هانس عزیز
      نه به یک دلیل یا دلیل دیگر، اما شما واقعاً یک استثنا معقول هستید، که تنها با دختر 8 ساله خود سفر می کنید. این واقعیت که او برنزه است معنایی ندارد: تعداد زیادی از کودکان هلندی رنگین پوست در هلند وجود دارد. هیچ کس نمی داند که شما فقط فرزند خود را برمی گردانید.

      من واقعاً این را می گویم زیرا به شما حسادت می کنم: هر سال به هلند می روم و هر سال پسر 9 ساله من برای چند هفته از رفتن با پدر خودداری می کند. بدون مامان قدمی نیست

      و راستش، من گمان می کنم که این مورد در مورد بسیاری از کودکان وجود دارد….

    • راب وی. می گوید

      سپس باید با یک مورچه-sn**king b*tch مقابله می کردید. من قطعا رفتار او را نمی پذیرم. من این واقعیت را درک می کنم که او بچه ربایی را بررسی می کند. خیلی خوب است که او کاغذ می خواهد، شرم آور است که در مورد یک من گم شده ناله می کند و ناراحت کننده است که این کار با این لحن انجام شده است.

    • جان چیانگ رای می گوید

      هانس باس عزیز، من سال ها پیش مورد مشابهی داشتم که پس از طلاق از همسر اتریشی ام، می خواستم پسر مشترکمان را برای تعطیلات یک هفته ای از آلمان به زادگاهم منچستر (GB) ببرم.
      پسر من قبلاً 13 سال داشت و پاسپورت آلمانی خودش را داشت که همان نام خانوادگی گذرنامه بریتانیایی من را درج کرده بود.
      حتی نامه ای که قبلاً در آن اجازه داده بود و پسرم چندین بار گفت من واقعاً پدرش هستم، اجازه ورود به من را نداد.
      بعد از 15 دقیقه بحث رفت و برگشت بالاخره گمرک آلمان رسید و به من گفت که این مجوز اصلا مدرک نیست و هرکسی می تواند آن را بنویسد.
      اظهارات پسرم مبنی بر اینکه او واقعاً می تواند با پدرش سفر کند کمکی به ما نکرد.
      آخرین تلاش من برای اینکه بتوانم چک کنم این بود که اگر همسر سابقم حتی در خانه بود، گمرک اعلام کرد که مایل است با او تماس بگیرد، که خوشبختانه در آخرین لحظه موفق شد.
      به همین دلیل است که هانس، من به خوبی می‌توانم تصور کنم که، درست مانند مورد من، با خطر احتمال تاخیر در پرواز، می‌توانی در طول چنین چکی کاملاً ناامید شوی.

    • نیکو فرانسوی می گوید

      من کاملا با شما موافقم هانس. اگر من یا همسرم با دخترمان بین تایلند و هلند سفر کنیم، اظهار نظر والدین غیر همراه همیشه کافی به نظر می رسد. دختر ما نام خانوادگی من را دارد (اگرچه من و همسرم "کهیر" هستیم (متاهل نیستیم) و دخترمان 95٪ تایلندی به نظر می رسد. او همیشه هر دو پاسپورت (NL + TH) را همراه دارد. هرگز مشکلی وجود ندارد. من توصیه ای دارم. اگر شما شناسنامه با خودتون ببرید از شهرداری شناسنامه بین المللی بخواهید این هم برای ثبت ولادت در هر دو کشور لازمه آیا اون مگابایت میتونه بره قهوه بخوره.

  5. اروین فلور می گوید

    هانس بوش عزیز،

    در چشم و ذهن من شما کاملاً در حقوق خود هستید.
    همچنین می‌توانستید بگویید که چرا از ابتدا به او اجازه ورود داده شد
    از سفر بیرون نرو

    اگر بتوانید در مورد اسناد بحث کنید، به نظر من خیلی کج و نادرست است، که این خود یک تأیید است.
    کمی احترام بیشتر مناسب بود.

    ملاقات groet vriendelijke،

    اروین

  6. آرگوس می گوید

    البته همه چیز در مورد کلید است. این اغلب در Schiphol غیر استاندارد است، خواه مربوط به گمرک باشد یا پلیس نظامی. من همچنین مرتباً آن را از تایلندی هایی که از هلند بازدید می کنند می شنوم. اما "مقامات" در تایلند که در این سایت بسیار مورد تحسین قرار گرفته اند، در مشتری و مهمان نوازی هم برتری ندارند، دهان من را نشکنید! ممکن است ارتباطی با بدشکلی حرفه ای داشته باشد، اگرچه این بهانه ای نیست.

  7. یعقوب می گوید

    این سیاست در طول سال‌ها سخت‌تر می‌شود، دیروز مقاله‌ای را در یک روزنامه خواندم که در آن گزارش شده بود که هر روز یک کودک در هلند ربوده می‌شود، که ممکن است یک نیروی محرکه باشد.

    هانس قطعاتش را آماده کرده بود، بنابراین خانم می توانست کمی دوستانه تر باشد، اما آنها همه چیز را بررسی می کنند و این نشانه خوبی است.

    بیش از 20 سال پیش، دخترم در 14 سالگی به تنهایی به تایلند آمد
    هیچ مدرکی یا چیزی لازم نبود... هنگام تحویل گرفتن چیزی پرسیده نشد..

    5 سال پیش پسرم در سن 15 سالگی همین کار را کرد. باید انواع مدارک و گواهینامه ها را برای شرکت هواپیمایی تحویل می داد پسر باید توسط مادر به نماینده ایرلاین تحویل می شد و در BKK به من تحویل داده می شد ...
    سفر برگشت همان داستان.

    "سخت" است، اما با توجه به اتفاقاتی که این روزها ممکن است رخ دهد، من از آن ناراضی نیستم

  8. ژاک می گوید

    وقتی این داستان را می خوانم، تعصب خاصی را از جانب نویسنده تشخیص می دهم. همانطور که خودم تجربه کرده ام، همیشه برخورد با یک مرجع آسان نیست، اغلب این موضوع احساس و تفسیر است که چرا یک مکالمه اشتباه می شود و باعث دلخوری می شود. این ممکن است برای یک یا هر دو طرف مشکل داشته باشد. البته پلیس نظامی سلطنتی دستورات خود را در این زمینه دارد و بهتر است برای همه کسانی که به این موضوع اهمیت می دهند روشی را اعمال کنند. اینکه گاهی افراد چک می شوند و گاهی نه، گیج کننده و نادرست است. باید یک میز گزارش وجود داشته باشد که در آن هر کسی که تحت تأثیر این گزارش قرار می گیرد و بررسی می شود. در این صورت چهره های کج و معوج نخواهید داشت و می توانید از برخی مزاحمت ها جلوگیری کنید. ظاهرا کاغذی درست نبوده و به آن اشاره شده و ظاهرا جایز نیست چون دیگر افراد پلیس نظامی این کار را نمی کنند؟؟ تجربه بیش از 40 سال کار من در پلیس این است که همیشه افرادی هستند که مدام شکایت می کنند و می گویند که شما هیچ وقت این کار را درست انجام نمی دهید، البته دلایلی برای آن وجود دارد، اما آنها اغلب ماهیت شخصی دارند. درک اغلب به سختی پیدا می شود و همیشه به من کمک می کند تا خودم را جای طرف مقابل بگذارم و از دیدگاه او به موقعیت نگاه کنم. قدم گذاشتن روی انگشتان پا از قبل کارساز نیست.
    اینکه این خانم پلیس نظامی این سوال را می پرسد که سفر به کجا می رود بسیار مشروع است و وظیفه نظارتی مهمی دارد، همانطور که دیگران قبلاً اشاره کرده اند. جراحان ضعیف زخم‌های بدبو ایجاد می‌کنند و خوشحال هستند که کنترل اعمال می‌شود، حتی اگر این کار به درک و زمان بیشتری نیاز دارد. البته این انتقاد سازنده ای است و امیدوارم که این موضوع به شکل گیری نظرات کمک کند و اصطلاح عوضی پلیس نظامی، هر کس که ممکن است مربوط باشد، حذف شود. احترام و درک باید از هر دو طرف باشد. علاوه بر این، شخص مربوطه آزاد است که شکایت کند و در نتیجه این حادثه را محکوم کند. با این حال، سپس زبان را کمی تنظیم می کنم زیرا بلافاصله رنگ خاصی به کل می دهد که برای شاکی مطلوب نیست.

    • راب وی. می گوید

      من در واقع با شما موافقم ژاک. ما آنجا نبودیم، به گفته هانس بوس، KMar از همان لحظه اول به او بی احترامی کرد. ما نمی‌توانیم بررسی کنیم، با همان پول، هانس نیز از همان لحظه اول بدخلق به نظر می‌رسید و با بدخلقی هر دو طرف بیشتر شد. یقیناً کارمندانی هستند که روزگارشان را نمی گذرانند و به خود متکبر می گویند: «آقا، شما آن جعبه را پر نکرده اید و موظف هستید! این خوب نیست." در مقابل «ظهر بخیر قربان، از شما برای مقالات متشکرم، می‌توانم به این نکته اشاره کنم که شما یک جعبه را فراموش کرده‌اید؟ این در واقع طبیعی است، آیا دفعه بعد می توانید به آن توجه کنید؟ اگر شهروند پس از آن احساس کند که به عنوان نیمه جنایتکار اخراج می شود و واکنشی عصبانی نشان می دهد، اوضاع از کنترل خارج می شود.

      احترام و مهربانی باید هر دو طرف باشد. همه ما کامل نیستیم، بنابراین در ابتدا کمی درک دیگران را نشان دهید. هیچ کس پارس کردن را دوست ندارد.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم