پاپایا و دستمال توالت
فرانسوا و میکه در ژانویه 2017 به تایلند آمدند. آنها می خواهند بهشت کوچک خود را در نونگ لوم (لمپانگ) بسازند. تایلند بلاگ به طور مرتب نوشته هایی از هر دو در مورد زندگی در تایلند منتشر می کند.
پاپایا…
اینجا در جاده بسیار شلوغ است. حداقل در مقایسه با طوبان در معاشیس. در دامنههای کوه، همه نوع مردم تکههایی از زمین دارند که در آن انواع چیزها رشد میکند، و بنابراین باید مرتباً به آنجا بروند. به طور متوسط فکر می کنم یک موتورسیکلت در ساعت دو بار رد می شود. در ساعات شلوغی، این تعداد حتی دو برابر می شود. و البته راهب ما هم هست که بالاتر از کوه زندگی می کند و ساعت هفت و نیم صبح پایین می آید و نیم ساعت بعد دوباره برمی گردد.
هرکسی که از آنجا رد میشود، به دوستانهترین حالت سر تکان میدهیم و در مقابل، همیشه لبخندی گشاده و همراه با موپد وای دریافت میکنیم. یک وای معمولی، جایی که دستهایتان را روی هم قرار میدهید و خم میشوید، این کمی کشش روی یک موتورسیکلت است، بنابراین تکان دادن تاکیدی سر کافی است. تکان دادن، این کاری نیست که اینجا انجام می دهند.
امروز صبح یک دستگاه موتورسیکلت متوقف شد. معمولاً این بدان معنی است که صاحبخانه برای انجام کاری در باغ می آید، بنابراین من به سرعت لباس تابستانی خود را به لباسی که برای تایلندی قابل قبول است تبدیل کردم. با این حال، معلوم شد که صاحبخانه نیست، بلکه یکی از زنانی است که مرتباً در آنجا رانندگی می کند. من در مورد دومی کاملاً مطمئن نیستم، زیرا مانند بسیاری از تایلندی ها او کاملاً بسته شده بود و فقط یک سوراخ در اطراف دهان و چشمانش داشت. این ربطی به مذهب یا اعتقاد ندارد، بلکه صرفاً محافظتی است در هنگام کار در تمام روز زیر آفتاب سوزان.
او گفت: "سلام". "پاپایا، پاپایا، تو." او به من دو پاپایای تازه چیده شده و خوشمزه رسید، با نشاط خندید، دوباره گفت: «پاپایا، تو، بخور»، سوار موتورش شد در حالی که من یک تشکر تایلندی گفتم و به راهش ادامه دادم. کمی مبهوت ایستادم: چگونه می توانم از او تشکر کنم و دفعه بعد چگونه می توانم او را در لباس سرقت بانک بشناسم؟
چه تجربه فوق العاده ای، چه مهمان نوازی. مردم گاهی نگران هستند که آیا در یک کشور ناشناخته و در یک مکان دور افتاده امن است یا خیر. حداقل این احساس را ندارد و تجربه امروز صبح به خوبی با تصویری که تاکنون آشکار شده است مطابقت دارد.
اولین پاپایا را همون موقع ناهار کشتیم. طعمش بیشتر بود پس دومی هم خوب میشه.
... و دستمال توالت
سپس چیزی کاملاً متفاوت: حرکت روده. معمولاً موضوعی برای داستان نیست، اما من واقعاً باید در مورد آن صحبت کنم. نه، این در مورد توالت های اسکوات غیرممکن یا هر چیز دیگری نیست. همچنین اینجا در تایلند می توانید روی اکثر توالت ها بنشینید. آنچه ارزش توجه دارد توالت خانه ماست. شما در اینجا خطر سوختن باسن خود را به شدت تهدید می کنید. شاید الان فکر کنید که این به خاطر غذای تند است، اما قضیه فرق می کند.
تایلند از نظر بهداشت توالت در مقایسه با هلند پیشتاز زیادی دارد.
این سیستم بدون شک نامی جذابتر خواهد داشت، اما ما آن را سوپاپ فلاش باسن مینامیم. یک سر دوش کوچک با یک گیره در اینجا در کنار هر دیگ آویزان است. وقتی کارتان تمام شد، فقط آن را تمیز اسپری کنید. (اگر خیلی سرسخت است، با دست چپ خود کمک میکنید. به همین دلیل است که تایلندیها هم وقتی میبینند شما با دست چپ غذا میخورید یا با دست چپ به کسی دست میزنید، بسیار منزجر کننده میشوند.) با دستمال توالت دست میزنید. همه چیز خشک شود و البته دست چپ خود را با صابون بشویید. وقتی به آن عادت کردی، دیگر چیزی نمیخواهی. یک مزیت اضافی: رولی که از هلند با خود آورده بودیم حتی نیمه تمام نشده است.
اوه بله، و به همین دلیل سیستم فاضلاب تایلندی روی کاغذ تنظیم نشده است. بنابراین باید دستمال توالت را در سطل زباله ای که در هر توالت پیدا می کنید قرار دهید.
به هر حال، سوختن باسن چطور؟ آب ما در اینجا از مخازن ذخیره سازی بتنی بزرگ می آید. از آنجا لوله فقط از روی زمین به خانه می رود. اینجا یخ نمی زند و حفاری در صخره ها لذتی ندارد، به طوری که بالای زمین مشکلی ندارد. تا زمانی که بخواهید بعد از چند ساعت آفتاب سوختن روی لوله، باسن خود را بشویید. فکر می کنم احساس می کنی که می آید. من این کار را نکردم، حداقل بار اول نبود.
اتفاقاً با نوشتن این مطلب متوجه شدم که شاید خوب باشد که ما این سیستم را در معاشس نداشتیم. اگرچه آب از زمین عبور کرده است، اما چنین لکه ای درست بالای نقطه انجماد نیز واقعا جذاب نیست.
سلام فرانسیس،
درست می گویید، چنین پاشیدن آب در یک یا دو درجه بالای صفر ممکن است خوشایند نباشد، اما اگر دوست داشته باشید، یک داروی موثر در برابر هموروئید یا هموروئید است. ارزان، زیرا در هزینه های پزشک صرفه جویی می کنید.
داستان خوب من شستشوی الاغ را با هیچ مارکی از دستمال توالت نرم که در نهایت انگشتان خود را از آن عبور می دهید، عوض نمی کنم.
من در 8 کیلومتری نزدیکترین روستا روی یک کوه، بین کوه، 100 متر از جاده اصلی زندگی می کنم و اغلب در حیاطی که یک Thefarm بزرگ 60 رای است تنها هستم. هیچ چراغ خیابانی وجود ندارد و اگر لامپ فضای باز را روشن نکنم، بسیار تاریک است. وقتی در خانه هستم هرگز در را قفل نمی کنم. اخیراً یکی از دوستان از بانکوک اغلب برای ماندن با من می آید و او در را قفل می کند زیرا می گوید نمی توان به تایلندی اعتماد کرد. همسایه مجرد من، که معلم مدرسه است و معمولاً تمام روز را نمیرود، اصلاً خانهاش را قفل نمیکند و مطمئناً چند چیز برای آوردن وجود دارد. همچنین هیچ حصاری در اطراف حیاط و دروازه ای که راه دسترسی را مسدود کند نداریم. من گاهی اوقات می بینم که شخصی در حیاط به طور غیرمنتظره ای در حالی که هیچ کس در خانه نبود به ملاقات می آید، اما تا به حال چیزی از قلم نیفتاده است.
این چنین احساس آزادی و امنیت می دهد. کاملا غیر قابل مقایسه با بسیاری از مکان های دیگر و به خصوص نزدیک به روستاها و شهرهای بزرگ در تایلند. زنده باد امنیت در مثلث طلایی، معروف به قاچاق و قاچاق مواد مخدر. به هر حال، من از سنت تونیس آمدهام و در آن زمان در عود برگن، نزدیک شما در آن سوی ماس، ازدواج کردم. رین
داستان قشنگیه رایان میکه از سال 1983 تا 1999 در عود برگن در مزرعه ای در ماس زندگی می کرد. ما مرتباً در راه رفتن به خانواده در Wanroij و Mill از سنت تونس رد می شدیم.
داستان من در بالا زمانی نوشته شد که ما در بان تام چیانگ دائو زندگی می کردیم. ما اکنون در لمپانگ هستیم، جایی که برای همیشه در آنجا خواهیم ماند. شاید خوب باشد که بیایم و کوه خود را ببینم.
خوش آمدی. کوه مال من نیست ایمیل به [ایمیل محافظت شده]
این نیز یک تصادف است، من نیز اهل برگن هستم (L)
سلام Mieke، سالها پیش ما دو اسلحه bun به قول ما به NL آوردیم. (خرید شده از HomePro) پلاستیکی نیست که در فشار آب ما به سرعت می شکند، بلکه دو فلز جامد است. به سادگی به لوله آب سرد متصل می شود. راحتی فوق العاده و در کمال تعجب ما هیچ مشکلی با دمای آب ندارد. از دستمال توالت فقط برای خشک شدن استفاده می شود و خوشبختانه در اینجا می تواند در گلدان قرار گیرد.
اگر بعد از استفاده از سرنگ کف زمین خیس شد، کار اشتباهی انجام می دهید. خوب، ماهها طول کشید تا بر آن تسلط پیدا کنم…
یک پیراهن خیس در ابتدا مشکل بزرگتری بود 🙂
ما اهل Maashees هستیم و مرتباً از تایلند بازدید می کنیم.
من تعجب می کنم هموطنان ما چه کسانی هستند؟ اتفاقا داستان خوبیه
اوه، می بینم که وقتی از طریق تلفنم پاسخ می دهم، نام من هنوز فرانسوا تام چیانگ دائو است. گیج کننده، ببخشید شاید برای اضافه کردن نام مکان به نام من چندان مفید نباشد 🙂
سلام جوس، خندوانه، یک روستای کوچک و بعد از آن افرادی که نمی شناسید. به نظر من این نیز به ما بستگی زیادی دارد. ما 8 سال در طوبان زندگی کردیم، اما هرگز واقعاً خود را در زندگی روستای مشعش غرق نکردیم. و طوبان البته به خودی خود یک خیابان عقب است. خوشحالم که Maashees طرفداران بیشتری از تایلند را می شناسد. اخیراً با افرادی از بک آشنا شده ایم.
اخیراً با عکسی از نوع جدید توالت اسکوات مواجه شدم، کمی بالاتر از حد معمولی با صندلی اصلاح شده با درب. بنابراین به دو صورت می توان از آن استفاده کرد. دولت دیگر توالت های اسکوات را در مؤسسات دولتی به دلیل مشکلات زیاد زانو که ایجاد می کند، نصب نمی کند.
اکنون من به برخی از کشورهای عمدتا مسلمان مانند مالزی و اندونزی رفته ام که در آنها غذا خوردن با دست چپ مناسب نیست. حالا از همسر تایلندی ام در این مورد پرسیدم و او گفت که واقعاً درست است، اما کسی توجه نمی کند. خوردن یک همبرگر یا بال تند در KFC با یک دست چندان آسان نیست. و او هرگز نشنیده بود که کسی را با دست چپ لمس کند. دست زدن به سر کسی در تایلند مطلقاً انجام نمی شود.
همه تایلندی ها نمی توانند آبپاش را اداره کنند، در مناطق روستایی یک ظرف پلاستیکی با آب طبیعی است. پسر عموی همسرم (به طور تصادفی نیز اهل لمپانگ) که همسرم هنوز خانه دارد، در سامویی به دیدن ما می آمد. بدون توالت چمباتمه زدن و آبپاش کمی عادت کرد، وقتی وارد حمام شدم فکر کردم لوله ای ترکیده است.
من فکر می کنم به چنین آبپاشی می گویند دوش مسلمان.
اینجا در استان لمپانگ، به طور دقیق در بان لومراد، آنها موج می زنند، ... همه آنها.
و مادرشوهر تایلندی من هم اکنون از دستمال توالت استفاده میکند، اگر آن را رایگان دریافت کند، کاملاً داوطلبانه.
و من فقط 5 سال است که اینجا زندگی می کنم، اما در همه چیز شرکت می کنم.
دیگر در خانواده من کف حمام یا توالت لغزنده وجود ندارد (آنها کاشی کف اینجا را نمی شناسند):
ما از "کاغذ توالت" حمایت می کنیم، آنها هم اکنون آن را بسیار بهداشتی تر می دانند……….فقط شستن دست ها، آنها هنوز باید این را یاد بگیرند.
دلیلش این است که مادربزرگ (94) یک سال پیش لیز خورد، لگنش شکست و چند ماه بعد فوت کرد. مادربزرگم!
از آنجایی که من در تایلند زندگی میکنم، اصلاً از دستمال توالت استفاده نکردهام، آن را دوست دارم و با آبتنه تازه است.
و اگر برای مدت طولانی به چت کردن ادامه دهیم، همه از آن منطقه خواهیم بود.
من اهل اوفلت هستم و در همه مکانهای بالا شناخته شدهام، به تازگی از Oud Bergen بازدید کردم در حالی که دخترم در Nieuw Bergen زندگی میکند، دنیا به لطف تایلند بلاگ کوچکتر میشود.
شاید خوب باشد بدانید که سمپاش توالت در تایلند 'toot sabaai' نامیده می شود. اسم خیلی مناسبه، نه؟
ما دیگر نمی توانیم بدون آن زندگی کنیم و یکی برای حمام خود در هلند خریدیم. تصادفاً فردا لوله کش می آید تا یک شیر ترموستاتیک را به مبلمان حمام وصل کند که به شیر میکسر روی سینک برای اتصال 'toet sabaai' متصل است. نمی توانم صبر کنم!