In تایلند همه چیز نیاز به مذاکره دارد و چگونه. 

من هم زنی هستم که عاشق خرید هستم و تعداد کمی از زنان از هر ملیتی را می شناسم که آن را دوست نداشته باشند، یک کلیشه دیگر.

خرید در تایلند از نظر مجموعه و قیمت ثابت کمی متفاوت از هلند است. البته، مگر اینکه به مراکز خرید لوکس بزرگ بانکوک بروید که در آن قیمت های ثابت معمولی اعمال می شود. اما حتی در آنجا نیز مفید است بدانید که به عنوان یک خارجی به هر حال 5 درصد تخفیف توریستی دریافت می کنید.

البته باید در مورد آن بپرسید زیرا همانطور که شایسته یک تایلندی خوب است، فقط تخفیف نمی دهید. همیشه عاقلانه است که در هر جایی درخواست تخفیف کنید، البته به جز (آن بطری آب) در سوپرمارکت. از آنجا که حتی اگر فکر می کنید احتمالاً جایی اعمال نمی شود، گاهی اوقات با شگفتی هایی روبرو می شوید و فقط کمی بیشتر برای خرید آن لباس عالی دیگر یا یک کالای زیبا دیگر باقی مانده است.

تخفیف

در تایلند، به خصوص در مناطق توریستی و همچنین در مناطق غیر توریستی، مذاکره برای تخفیف عادی ترین کار در جهان است. یک درس در مدرسه تایلندی که من بسیار از آن قدردانی کردم، حتی در مورد این بود: "lot daay may ka"؟ (ترجمه شده: آیا می توانم تخفیف بگیرم؟). اگر طرف فروشنده بگوید: «دای (کا)» (که ممکن است) مذاکره مهم است. حتی اگر بگوید: «ممکن است» (نمی‌توان)، باز هم مذاکره مهم است. بیشتر مراقب باشید زیرا در واقع قبلاً نشان داده شده است که آنها تمایلی به تخفیف ندارند و مهم است که از جذابیت های خود استفاده کنید. بله، این هم برای فروشنده‌های زن و مرد در اینجا کار می‌کند تا شیرین‌ترین لبخند شما را بزنند و سعی کنند او را بخندانند.

شرط ببندید که اغلب هنوز کاری وجود دارد که بتوان انجام داد. هیچکدام از اینها قصد تحقیرآمیز بودن را ندارند، فقط نحوه کار در تایلند است. اگر با احترام/خوشحالی انجام شود، در نهایت همه خوشحال خواهند شد. هم شما با آن معامله فوق‌العاده‌ای که می‌توانید این بار بدون شرمندگی به خودتان بگویید: «این معامله‌ای بود که واقعاً نمی‌توانستم از آن بگذرم» و هم مهمانی فروش.

اگر روز بعد به همان مغازه/غرفه بازار برگشتید (به عنوان مثال، به طور ناگهانی به این فکر افتادید که بخواهید برای بقیه اعضای خانواده و کل حلقه دوستانتان معامله را با خود ببرید) و شما به رسمیت شناخته شده اید، آنها می دانند که مذاکره با شما لذت بخش است. به این ترتیب کلمات همیشه ماندگار مذاکره مانند "لطفاً کمی بیشتر به من بدهید" و شما دوباره "نمی توانم، نمی توانم" همیشه اعمال می شود.

تفاوت زن و مرد

اکنون تفاوت (کوچک) بین مردان و زنان در حال مذاکره از دیدگاه من، متوجه شده ام که برای بسیاری از زوج های دیگر که به اینجا می آیند تفاوتی ندارد.

وقتی با شوهرم به خرید می‌روم، که «خوشبختانه» نادر است (او از خرید متنفر است مگر اینکه خریدها مربوط به رایانه، تلفن، ابزار و مواردی از این قبیل باشد) بلافاصله اوضاع را به دست خودش می‌گیرد. البته با نیت خوب، او بهترین ها را برای من می خواهد.

مردان فقط کمی سخت تر از یک زن مذاکره می کنند، به خصوص اگر فروشنده مردی مزاحم یا خانمی نامهربان باشد. بنابراین باید "با تاسفم" اعتراف کنم که او معمولاً می داند چگونه با قیمتی بهتر از من مذاکره کند، مگر اینکه یک خانم بسیار شیرین تایلندی باشد، پس او نیز مانند اکثر مردان تسلیم جذابیت های یک خانم می شود و من در کنارش می ایستم. او و با تحقیر به آن نگاه کنید.

البته من بدترین کسی نیستم که زیر بینی خود را بمالم که می توانستیم آن را با مبلغ کمتری تهیه کنیم. پاسخ او این است، خوب، آنها باید چیزی به دست آورند. بله، درست است، اما چرا این در مورد آن فروشنده زشتی که اینقدر سرسخت رفتار می کرد صدق نمی کند، شاید آن مرد روز خود را سپری نمی کرد و همچنین باید چیزی به دست آورد؟

خوب، برعکس وقتی شوهرم کنارم ایستاده و آن روز حوصله درگیر شدن در مذاکرات را ندارد، من هم مثل یک مرد به فروشنده های شیرین حساس هستم. و اگر به سرعت چیزی رقت انگیز پیدا کردم یا سریعتر متوجه شدم که تخفیف کافی دریافت کرده ام، خوب فکر کنید که یک یا چند یورو، چه اهمیتی دارد. پس از آن البته شوهرم پیروزمندانه فریاد می زند که می توانسته با قیمت بسیار بهتری مذاکره کند. بله بله می دانم عزیزم مذاکره در خون مردان و تایلندی هاست.

معامله

نکته خوب این است که وقتی دوستان در حال بازدید هستند، البته باید همیشه خرید وجود داشته باشد (و درست است). ناگهان می بینید که تفاوت بین زن و مرد به وضوح آشکار می شود. دوست دخترها اغلب از من می خواهند که برای آنها مذاکره کنم، بالاخره من تا حدودی "با تجربه" هستم و زنان این را در بین خود تشخیص می دهند. از سوی دیگر، مردها اغلب به من اجازه می‌دهند که راهم را در پیش بگیرم، اما به زودی مسئولیت را به دست می‌گیرند، زیرا حداقل می‌توانند آن را به خوبی انجام دهند، اگر نه خیلی بهتر…

من متوجه شده ام که بهترین کار این است که اجازه دهیم مرد کارش را انجام دهد. به هر حال، این در مورد آن معامله خوب است و علیرغم اینکه (واقعاً گاهی اوقات اتفاق می‌افتد) کمی زودتر مذاکره شد، همه هنوز راضی هستند و من به عنوان یک زن وقتی زن آلفا هستم (فقط برای ماندن در شرایط میمونی) سهم را از بین می‌برم. با یک چشمک به یک نظر در وبلاگ قبلی من) برو بازی کن و از آن معامله خارق العاده بکاه.

خرید در تایلند فقط سرگرم کننده است و یک مذاکره دلپذیر به آن یک بعد سرگرم کننده اضافی می دهد (برای هر دو طرف).

اگر فروشنده ای بدخلق باشد و در اولین پیشنهاد دوستانه و خندان شما، که البته با قیمتی بسیار پایین شروع می کنید، فوراً چهره ای شبیه به گوش خشمگین در بیاورد و بعد از آن از شما سؤال کند: چقدر می خواهید؟ قدردانی نکنید، سپس از کنار غرفه آنها عبور کنید. برعکس، مذاکره برای مذاکره زمانی که واقعاً کالایی را آنقدر زیاد یا فقط برای یک قیمت غیرممکن نمی‌خواهید، بدیهی است که قدردانی نمی‌شود. تنها چیزی که به دست می آورید این است که طرف فروشنده تصویر اشتباهی از "ما هلندی ها" می گیرد، نگاه کنید، نگاه کنید، نخرید!

این در مورد من صدق نمی کند، زیرا امتیاز دادن به معامله های خوب در "خریداران" ما (و من به حمایت خریداران دیگر امیدوار هستم) درست مانند مذاکره در مردان است.

بالاخره یکی دیگه نوک که به نظر می رسد به طور منظم برای من کار می کند: هرگز بلافاصله شروع به گفتن چند مورد می خواهید نکنید. این سوال اغلب بلافاصله پرسیده می شود، مذاکره با اعلام اینکه شما فقط 1 مورد می خواهید شروع می شود، اگر روی آن قیمت توافق کرده اید، فقط پس از آن شروع به مذاکره در مورد قیمت کل چندین کالا کنید. اغلب می توان کمی تخفیف بیشتر گرفت و همه اینها البته با یک لبخند بزرگ. مذاکرات سخت و بدخلق بودن با یک تایلندی جواب نمی دهد و در موارد نادری که می شود، هیچ کس خوشحال نمی شود، مخصوصاً وقتی صحبت از مبالغ بسیار کم باشد!

من برای شما آرزوی خرد زیادی دارم، اما مهمتر از همه خریدهای سرگرم کننده در تایلند و فراموش نکنید که همه چیز هنوز باید در چمدان ها جا شود...

12 پاسخ به "مذاکره با یک تایلندی، تفاوت (کوچک) بین زن و مرد"

  1. برت می گوید

    در ابتدا که به TH آمدم فکر می کردم که مذاکره یک ورزش است.
    برای خودم قیمتی در نظر گرفته بودم و اگر به آن دست نیافتم، بدون معامله و بدون ابزار. اغلب چیزهایی هستند که واقعاً به آنها نیاز ندارید، فقط دوست دارید یا دوست دارید.
    مو من معمولاً آن را به همسرم می سپارم، اگرچه او به اندازه کافی سخت مذاکره نمی کند، اما با شعار "آنها هم باید بخورند" آن را به این صورت می گذارم.
    از طرف دیگر دخترم خیلی سخت تر است و در واقع مثل من است. اگر قیمت هدف برآورده نشد، پس مهم نیست.

  2. جان چیانگ رای می گوید

    وقتی برای اولین بار به تایلند آمدم، فکر می کردم این چانه زدن یک ورزش سرگرم کننده است، حداقل اگر افراط نکنید. و اگرچه من می توانم کل مذاکره را در سخنرانی تایلندی انجام دهم، همسر تایلندی من هنوز هم وقتی با چیزهای گران قیمت به خانه می آیم باید بخندد.
    به همین دلیل است که منصرف شده ام و حتی اگر همسرم مذاکره می کند، سعی کنید از میدان دید فروشنده دور بمانید.
    اغلب هنگامی که یک فرنگ وارد بازی می شود، یا میدان دید، به طور خودکار گران می شود، اگرچه بسیاری ممکن است این را انکار کنند.

  3. هنک 2 می گوید

    چانه زنی قبل از هر چیز به معنای بررسی ارزش یک محصول است.
    با در نظر گرفتن این موضوع می توانید به طور جدی مذاکره کنید.
    قیمت را در چندین مغازه مقایسه کنید. فراموش نکنید که بسیاری از مغازه ها در MBK و Pantip، از جمله، صاحب یکسانی دارند.
    ما معمولا در بازار با قیمت های بسیار رقابتی می فروشیم. بیشتر تایلندی ها اینجا چانه نمی زنند.
    آنها به قیمت ما احترام می گذارند و می دانند که خدمات و گارانتی دریافت می کنند.

    همین امر در مورد خرید نیز صدق می کند. اگر به مقادیر زیاد مربوط می شود، صرفاً مشاوره با تأمین کنندگان است.
    خوشبختانه تجارت با چینی تایلندی از همه نظر خوشایند است. با تایلندی ها اغلب قیمت بالایی می گیرند. آنها همچنین می خواهند بلافاصله بدانند که شما چقدر می خواهید.
    من اغلب فرار می کنم. اما بعد از چند هفته می پرسند چرا چیزی نمی خرم؟ فقط توضیح بده چرا خوب، نگرش ها تغییر می کند.
    و تجارت صرفاً موضوع احترام و اعتماد متقابل است.
    در نتیجه، آنها اغلب تعداد زیادی باقیمانده را با قیمت های پایین ارائه می کنند.
    گاهی اوقات 3 توکتوک با بار کامل به مغازه می روند.

    اگر می خواهید چانه بزنید، مقادیر تایلندی را یاد بگیرید. بلافاصله نشان می دهد که شما یک توریست نیستید.
    و اینکه زنان در مذاکره بهتر هستند، معادل این است که بگوییم زنان نمی توانند پارک کنند یا مزخرف هستند

  4. جان اس می گوید

    هنگام مذاکره، در واقع بسیار مهم است که به شیوه ای دوستانه و آرام انجام شود. در بازار هرگز نمی‌پرسم که آیا می‌توانم تخفیف بگیرم، زیرا این امر ناگفته نماند.
    قیمت ذکر شده همیشه یک قیمت اولیه است. من اغلب با پیشنهاد افتتاحیه که خیلی کم است شروع می کنم. سپس پاسخ اغلب این است که من ثروتمند هستم زیرا در تعطیلات اینجا هستم. بعد توضیح می دهم که تمام راه را پیاده و با پاپوش آمدم و 12 فرزند دارم. سپس کمی خنده وجود دارد. همچنین یک پیوند ایجاد می کند و وقتی دوباره می آیم فقط به آنها می گویم که چه چیزی را می خواهم پرداخت کنم و آنها با لبخند موافقت می کنند.
    دوستی که گاهی می آید به سادگی بهای خواسته شده را با این شعار می پردازد که باید چیزی نیز به دست آورد. سپس آنها ناراضی هستند زیرا می توانستند درخواست بیشتری داشته باشند. یک روز عصر که در بلوار با چند تاجر روبرو شدیم، آنها به گرمی با من دست دادند و به دوستم نگاه نکردند.

  5. FonTok می گوید

    داستان زیبا و بسیار قابل ربط همیشه فکر می کردم زودلوت (ส่วนลด) به معنای تخفیف است و Rot وقتی Lot تلفظ می شود به معنای ماشین است.

  6. theos می گوید

    چانه نمی زنم قیمت را می پرسم و اگر خیلی زیاد است راه می روم. من هم دوست ندارم همسرم جلوی من این کار را بکند. در واقع، من معمولاً چیزها را ارزانتر از همسرم می گیرم، اگر تنها باشم یا او دخالت نکند، زیرا، همانطور که یک تاجر به من گفت، "یک تایلندی همیشه آن را ارزان تر می خواهد، بنابراین من اول قیمت را افزایش می دهم." برو

  7. استیون می گوید

    در زندگی روزمره، مذاکره برای تخفیف عادی ترین کار در جهان نیست، کمی در بازار محلی، اما پس از آن شما آن را داشته اید.

    • برت می گوید

      سطل های رنگ جدید مهر و موم شده اند

  8. استیون می گوید

    خوب، اگر پیشنهادی دریافت کردید، در مورد قیمت بحث می کنید و می بینید که در مورد آن چه کاری می توان انجام داد، که در هلند تفاوتی ندارد.

    اما غیر از این من کاملا با شما مخالفم.

    • فرانسهمستردام می گوید

      به نظر من راحت تر است که چندین نقل قول صادر شود و آن را مخفی نگذاریم. سپس آنهایی که قیمت خود را از بازار خارج می کنند به طور خودکار سقوط می کنند و شما می توانید فرض کنید که لازم نیست ابتدا بقیه را کاملاً بیرون بکشید.

    • جان چیانگ رای می گوید

      تجربه من نیز مانند Corretje است، تقریباً در همه جای تایلند تجارت وجود دارد. فقط در فروشگاه های بزرگ که عمدتاً مارک های کالایی به فروش می رسد و سوپر مارکت های بزرگ معروف، این امر رایج نیست. حتی در مواردی مانند MBK در بانکوک که مشخص می شود فروشنده در تلاش است تا کالاهای خود را اجاره دهد، معاملات انجام می شود.

  9. فرانسهمستردام می گوید

    چند سال پیش یک سیکو زیبا را در یک فروشنده رسمی مستقل دیدم. برای 41.800 بات، سپس 836 یورو. در هلند 1150 بود و تازه منتشر شده بود از اینترنت فهمیدم.
    سه روز متوالی برای نگاه کردن و تلاش برای گرفتن کمی.
    روز 1 37.000 بات. روز دوم 2 بات. روز 34.000 3 بات، 32.000 یورو. سپس خرید. ببینید، این کمی تلاش می کند!
    در بازارهایی با تی شرت و غیره، شما به طور فزاینده ای شاهد قیمت های ثابت هستید. من فکر می کنم که خود تایلندی ها گاهی اوقات کمی از آن خسته می شوند.
    همیشه خوب است که ببینیم فروشنده کیف در بار مشغول است. او کیف پول های عالی می فروشد که در یک غرفه بازار پنجاه متری 350 بات قیمت دارند.
    1500 می خواد و بعد باید ببینی مردم وقتی 700 بات زندگیشون رو خریدن چقدر افتخار می کنن...


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم