اخیراً دوباره یک روز و یک شب را در بانکوک گذراندم. صادقانه بگویم، دیگر دوست ندارم به همه دلایلی که برای یک پاتایان قابل درک است، به آنجا بروم. 

 

عاشق

با این حال، در اولین سفرم عاشق بانکوک شدم، خوب، بهتر است بگویم، من عاشق بانکوک شدم. من قبلا خیلی داشتم سفر کردن ساخته شده در اروپا و خاورمیانه، اما تایلند نهایی بود، یک کشور زیبا، با مردم دوستانه، غذاهای خوب و البته زندگی شبانه پر جنب و جوش. این کشور مورد علاقه من شد و همیشه همینطور باقی مانده است.

آن زندگی شبانه در دهه هشتاد البته با امروز قابل مقایسه نیست. بله، پاتپونگ محبوب بود و من ردپای زیادی در آنجا دیده ام. رستوران‌های کوچک خوب، یک بازار متوسط ​​و البته بارهای A Go Go که بسیار از آن‌ها لذت بردم. مورد علاقه من سافاری بار بود، یک مکان کوچک با حدود 6 دختر در حال رقص با بیکینی و موسیقی خوب. دختران سکسی، بله، اما هرگز برهنه. اگر تا ساعت 2 می ماندید، این احتمال وجود داشت که برخی از دختران در آهنگ پایانی تاپ خود را در بیاورند و سینه های چسبانده شده خود را آشکار کنند. این همه بود.

بار

من با اون دخترا معاشقه میکردم، هر از چند گاهی بهشون مشروب میدادم، اما بارفین ها، نه! من در آن زمان حتی آن تعبیر را نمی دانستم، اما به غیر از آن، من مردی متاهل بودم و هرگز دختری را نزد خودم نبردم. هتل. در همان روزهای اول یک دختر در آن بار بود که من به طور خاص دوستش داشتم. نام او را به خاطر ندارم، اما جوان، زیبا و - همانطور که معلوم شد - بی تجربه بود. ما اغلب با هم می نشستیم، هنگام پرداخت به او نوشیدنی و انعام می دادم، اما او حتی یک کلمه انگلیسی صحبت نمی کرد، بنابراین ما به سختی به جز چند دست و پا صحبت می کردیم.

کمی بعد با یک همکار و دو نفر می رسم تایلندی همکاران تجاری که روز بعد با آنها برای یک آخر هفته به پاتایا می رفتیم. من دختر را معرفی کردم و اکنون می توانم با آن تایلندی ها صحبت کنم. وقتی صبح روز بعد ون ما را از هتل برد، در کمال تعجب، همان دختر و دوستی از قبل در آن بودند. آن مردان تایلندی این کار را برای ما ترتیب داده بودند، زیرا از نظر آنها شما نه تنها برای یک آخر هفته رفتید، بلکه یک خانم زیبا را با خود بردید.

زندگی شبانه

دخترها اصلاً احساس راحتی نمی کردند، مخصوصاً وقتی که ما به هتل گران قیمت رویال کلیف رفتیم. آنها لباس آن را نداشتند و لباس شنا برای استخر برایشان ناشناخته بود، بنابراین باید آن را می خریدند. عصر در پاتایا بیرون رفت، جایی که زندگی شبانه عمدتاً در خیابان واکینگ برگزار می شد. باور کنید یا نه، پاتایا روستایی بود که یکی از آن ها وجود داشت رشته و چند هتل و مغازه، دنیایی متفاوت از امروز.

روز به پایان رسید و وقت خواب بود. چیزی که من نمی خواستم، اما نمی توانستم برای میزبانان خود امتناع کنم، این بود که دختر با من به اتاق برود. به حمام رفت و در ملحفه ای پیچیده بیرون آمد و روی تخت دراز کشید و منتظر چیزهایی بود که قرار بود بیایند و به وضوح از آنها می ترسید. اما هیچ اتفاقی نیفتاد، بدون اینکه او بتواند بفهمد به او گفتم که من نمی خواهم رابطه جنسی داشته باشم و هر کدام یک طرف تخت بزرگ خوابیدیم. حساب من از شب برای میزبانان تایلندی من کاملاً متفاوت بود.

بعد از آن چند بار دیگر او را در سافاری دیدم، اما در مقطعی او رفته بود. به کجا، من متوجه نشدم، اما در هر بازدید بعدی از بانکوک به بار سافاری می آمدم.

پاتونگ

من همچنین به تازگی به پاتپونگ رفتم، بالاخره دیگر آنقدرها به آنجا نمی روم. چیزهای زیادی نیز در آنجا تغییر کرده است، یک بازار شلوغ، بسیاری از A Go Go های بزرگ و بسیاری از کافه های موسیقی تراس مانند. اما سافاری بار هنوز وجود دارد و احتمالا طولانی ترین بار در خیابان است. هنوز هم کوچک است، حتی با وجود رقصندگانی که دیگر چندان سکسی ندارند. بنابراین باید با رقابتی عظیم رقابت کند و من می ترسم که نبرد به زودی شکست بخورد. من یک آبجو دیگر نوشیدم و فکر کردم که چه بلایی سر دختر آن زمان می آمد که حالا 30 سال بزرگتر است!

3 پاسخ به "تأملاتی در مورد اینکه در تایلند چگونه بود"

  1. دایره کیز می گوید

    من می توانم با شما همدردی کنم، من هنوز هم بسیار عاشق بانکوک هستم، بارهای مورد علاقه من Hillery 4 و checkinn 99 بودند که اکنون منتقل شده اند اما قبلا در Suhkumvit بودند. من هم برای خانم ها آنجا نبودم، اما با یک ماساژور دوست شدم که هر روز ماساژ پا انجام می دادم، او شروع به نشان دادن علائم کرد.
    بیشتر از دوستان به من احساس می کند، و متأسفانه اینجا تمام شد، او بیشتر می خواست و من خیلی بزرگتر بودم، مطمئناً بیش از 30 سال داشتم و احساسات عاشقانه را نداشتم.
    که او برای من داشت، کمی احساس افتخار می کردم، اما همچنین می دانستم که این عشق واقعی نیست، بلکه او به دنبال یک اسپانسر می گردد. چند بار او را برای شام بیرون آوردم اما نوعی حسادت رابطه را از بین برد، به من گفتند برو پیش کسی که من را دوست دارد و من او را دوست داشتم، به او گفتم که او به زندگی خصوصی من کاری ندارد. دوباره او را ملاقات کردم، او دوباره شیرین و مهربان بود، اما من از آن گذشتم.
    من هنوز از بانکوک، منطقه، فروشگاه‌های بزرگ، خوش‌نشینی در خیابان‌ها و غرفه‌های غذا لذت می‌برم.
    زندگی شبانه ای که فقط تا ساعت 1 یا 2 طول می کشد یا باید به سالن های رقص بروید، من می دانم که دختران در آنجا کار می کنند تا درصدی کسب کنند یا یک بار خوب ترتیب دهند، بنابراین من نوشیدنی را به اشتراک می گذارم و هنوز هم بسیار محبوب هستم و مرتبا مکالمات سرگرم کننده داشته باشید، اگر انگلیسی به اندازه کافی خوب است، من کمی تایلندی صحبت می کنم، آب و هوا، مردم، معماری و غذا همچنان من را جذاب می کند، مطمئناً تا جایی که ممکن است به بانکوک سفر خواهم کرد، از قطعه شما متشکرم و در پاتایا سرگرم خواهم شد. دایره کیس

  2. theos می گوید

    خوب این مقاله خاطرات زیادی را برای من زنده کرد. من در 05 آبان 1976 به اینجا آمدم و مجبور شدم چند روزی اینجا بمانم. من در راه به یک نقطه شیرین در تایوان بودم و می خواستم برای ویزا درخواست کنم و بلیط اینجا بخرم. خب، همه چیز طبق برنامه پیش نرفت و من هنوز اینجا هستم. این نسخه کوتاه است، نسخه طولانی چندین صفحه را اشغال می کند. مرد، چه دوران فوق العاده ای بود. من نمی خواهم آن یکی را از دست بدهم. سپس نوار بدنام و معروف پشه در منطقه بندر کلونگ تویی وجود داشت که در سراسر جهان در دنیای ملوان شناخته شده است. و باشگاه Seamans که یک کلوپ شبانه در زیرزمین با مهمانداران داشت. بارفین در آن زمان هنوز در تایلند وجود نداشت، اما کشورهایی بودند که آن را اعمال کردند و بعداً در اینجا نیز اعمال شد. توسط خارجی ها معرفی شده است. فحشا در همه جا و در سراسر کشور حتی در کوچکترین روستاها وجود داشت. 50 بات - برای یک نوسان سریع و 200 بات - برای مدت طولانی. آها، من از گفتن داستان در مورد روزهای خوب گذشته دست می کشم.

  3. گرینگو می گوید

    خوب است، تئو، این نسخه کوتاه، اما من و خوانندگان وبلاگ نسخه طولانی را می خواهیم، ​​زیرا احتمالاً شما چیزهای زیادی برای گفتن دارید. ماجراهای خود را بنویسید و برای ویراستاران بفرستید تا در وبلاگ قرار گیرند.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم