مردم ایسان - پیاک و تای

توسط The Inquisitor
Geplaatst در زندگی در تایلند
برچسب ها: ,
1 ژوئیه 2017

پیاک و تای قبلاً در سریال "زندگی یک آیسان" (آوریل 2017) توصیف شده اند.

پیاک وقتی دوباره احساس می‌کند که قطرات باران می‌بارد، پریشان به بالا نگاه می‌کند. چند روزی است که باران می بارد، رگبارها مرتب می بارند. وسط برنجزار تا زانو در آب ایستاده است، کیسه مخلوطی که برای لباس کار می گذرد خیس شده است. کمرش از خم شدن برای هفته‌ها درد می‌کند، دست‌ها و پاهایش شبیه اسفنج هستند و پر از ترک هستند. Taai نیز بهتر از این نیست، او نیز وظیفه خود را انجام می دهد، بوته های برنج جوان را می کارد و بسته ها را در سراسر سایت پخش می کند تا پیاک مجبور به حرکت بیش از حد نباشد.

او همچنین به طور منظم چندین متر مربع را پر می کند، یک کار یکنواخت که هنوز هم شما را ملزم به حفظ تمرکز می کند. گیاهان را نباید خیلی عمیق قرار داد زیرا در این صورت رشد نخواهند کرد، نباید خیلی نزدیک به هم باشند زیرا در این صورت رشد نخواهند کرد و اگر از هم فاصله زیادی داشته باشند عملکرد در هر رای بسیار کم خواهد بود. شما همچنین باید هوشیار باشید زیرا آب پر از زندگی است. محافظ پاهایی که می پوشند در برابر زالو هستند اما جلوی هیچ مار را نمی گیرند. دایک های اطراف مملو از عقرب های سیاه کوچک است که می تواند باعث نیش دردناک شود. تنها چیز خوب این است ، میگوی آب شیرین اینها همیشه سریع و هوشمندانه توسط Piak و Taai گرفته می شوند و در جیب آنها ناپدید می شوند، که افزوده کوچکی به منوی آنهاست.

هفته هاست همین الگو بوده است. پیاک گاوهایش را صبح زود هنگام طلوع خورشید به زمینی که متعلق به کوچکترین خواهرش است می آورد. درختان میوه بلندی وجود دارد که در حال حاضر نیازی به مراقبت ندارند و گاوها نمی توانند از آنها دزدی کنند. این سایت پوشیده از چمن بلند است که به دلیل بارندگی ها رشد می کند. سپس خانواده مقداری مواد علوفه ای از باغ را که با قورباغه یا میگو از مزارع برنج تکمیل می شود، هر روز می خورند.

خیلی زود، حدود ساعت شش، پیاک به سمت مزارع برنج می رود. تای کمی بیشتر در خانه می ماند، او از پی پی تقریبا چهار ساله مراقبت می کند، که می تواند به مهدکودک کوچک روستا در حوالی ساعت هشت و نیم برود. پس از آن او نیز به کار برنج می رود.

فقط حوالی ظهر تای برمی گردد و غذا، معمولاً یک لقمه سریع، غذای آماده ارزان ارائه می کند: رشته فرنگی با مقداری شیمیایی که برای سبزیجات خشک مناسب است و فقط به آب جوشیده نیاز دارد. تنها چیزی که او اضافه می کند یک تخم مرغ است. در این بین، او برخی از وظایف خانگی مانند پهن کردن ملحفه را انجام می دهد، خانه زهوار آنها پر از رطوبت است. آنها به سرعت ناهار خود را با هم می خورند و بعد از ظهر به کار مزرعه خود ادامه می دهند.

حوالی دو و نیم، تای پسرش را از مدرسه می برد و او را به مغازه معشوقش رها می کند. برای ادامه کار تا حدود ساعت شش، تنها در این صورت است که زن و شوهر کار در مزرعه را متوقف می کنند. کاملا پوشیده از گل، ابتدا با لباس دوش می گیرند تا بیشتر کثیفی ها شسته شود. شستشوی زیادی باید انجام شود: هر روز به مجموعه لباس های متفاوتی نیاز است زیرا لباس های شسته شده یک شبه خشک نمی شوند، حتی اگر زیر سقف آویزان شوند. و آنها لباس زیادی ندارند، بنابراین لباس آنها ترکیبی از هر چیزی است که در دسترس است، گاهی اوقات یک منظره عجیب و غریب. بسیاری از چیزهای دور ریخته شده از خواهران مرفه تر برای تای، و پیاک اغلب با پیراهن ها و شورت هایی که کمی بزرگ هستند راه می رود. Inquisitor - که هرگز نمی تواند با چیزهای قدیمی خداحافظی کند حتی اگر دیگر آنها را نپوشد.

در واقع خنده دار: پیاک با تی شرت هایی با نام و لوگوی شرکت قدیمی De Inquisitor راه می رود، بنابراین آنها تقریباً پانزده سال دارند. «BX-Aluminium Kaai 140 A'pen» اکنون در شالیزارهای آیسان شناخته شده است.

بارندگی های فراوان چند روز اخیر باعث کار بیشتر شده است. آب اضافی که شسته می شود دانه ها را با خود می برد و نوعی علف شروع به پخش شدن در بین برنج می کند که به سرعت خاک را بیش از حد رشد می کند که برای رشد برنج مضر است. آنها باید به طور مرتب علف های هرز را انجام دهند، قبل از اینکه این علف ها خاک را خفه کنند، آن را با احتیاط با دست بیرون بکشند. همچنین گاهی پس از دوش های شدید شبانه، آب را تخلیه کنید؛ گیاهان برنج باید تا حدی بالای آب باقی بمانند وگرنه پوسیده می شوند.

بقیه کارها را کند می کند و زن و شوهر به تدریج با مشکلات مالی مواجه می شوند. زیرا تا زمانی که برنج کار می شود، درآمدی ندارد، برعکس. چند بار پیاک برای کار در مزارع مالکان بزرگتر رفت، اما آنها فقط سیصد بات در روز می دادند. و به این ترتیب The Inquisitor متوجه می شود که در ماه های می و ژوئن آنها مجبور بودند تقریباً با هزار و پانصد بات در ماه زنده بمانند. این روزها قبض برق آنها همیشه سیصد بات است، پس دوازده صد بات برای زندگی باقی مانده است... . بلافاصله رژیم غذایی یک طرفه را توضیح می دهد، آنها به سادگی نمی توانند هزینه های بهتری را بپردازند، یک مرغ بالغ زنده حدود صد بات، یک کیلوگرم گوشت خوک حدود دویست و هشتاد، یک کیلو ماهی صد، چه برسد به استیک، که کاملاً غیرقابل استطاعت است. برای آنها.
و زمانی برای ماهیگیری یا شکار وجود ندارد.

بنابراین Inquisitor زمانی که متوجه می شود که یار در شرف قبول کردن PiPi کوچک است، آن را آبی و آبی می گذارد. پسر در حال حاضر کاملاً لاغر است ، اما در رشد کامل این رژیم غذایی یک طرفه مفید نیست. بنابراین امروزه PiPi از غذاهای غربی می خورد: ساندویچ با پنیر یا ژامبون و یک لیوان شیر خوب. اسپاگتی با سس تازه تهیه شده: مقدار زیادی سبزیجات و گوشت چرخ کرده. سوپ نخود با سوسیس دودی. کوفته در سس گوجه فرنگی با کرفس، مرد سیب زمینی پخته شده را نادیده می گیرد و با آن برنج چسبناک می خورد.

یک هفته پیش، عشق حتی بیشتر مداخله کرد. از چهره پیاک و تای می شد فهمید که آنها از هفته ها زحمت خسته شده اند، اراده برای گرفتن محصول خوب از برنج عالی است. اما تولد پیاک نزدیک بود.
تفتیش عقاید حتی فرصتی برای اظهار نظر پیدا نکرد، او را به شهر فرستادند تا... تا بروم آن را بگیرم (عالی، همچنین یک کیلو استیک، PiPi آن را دوست دارد). و یک کیک! (به یاد داشته باشید که ما شش نفر هستیم، PiPi به اندازه شما کیک می خورد). پیاک و تای نیز مجبور شدند به میل خود خم شوند: به آنها دستور داده شد که حوالی ظهر کار را متوقف کنند، دوش بگیرند و چند ساعت استراحت کنند.

تفتیش عقاید پی پی را تحت مراقبت خود گرفت، مجبور شد او را از مدرسه بیاورد، او را با ماکارونی با ژامبون و پنیر خراب کند (هی، کمی سس اسپاگتی اضافه کن، بله، پی پی مقداری سبزیجات هم دارد) و تا ساعت شش "ساعت" یک دوش آب گرم در حمام غربی در شب می دهد. که پسر کوچولو واقعاً از آن لذت برد زیرا قوطی اسپری را با صابون اصلاح به دست گرفته بود، یک مورد ناشناخته برای او.

و آن شب با خانواده برادر عزیزش دور همی خوبی بود. خوب، نشستن روی زمین در اطراف یک دیگ با آتش زغال چوب برای یک غربی کاملاً آسایش نیست، اما لذت را برای The Inquisitor از بین نبرد. برعکس، تلاش های ناشیانه او برای جمع آوری تکه های گوشت و سبزیجات با چاپستیک ها منبع سرگرمی است. اما یک وعده غذایی مغذی برای همه، در نهایت تنوع و شادی برای پیاک و تای. آنها از وقفه کوتاه به طور کامل بهبود یافته اند و همچنین برای پیاک دوباره کار است که به معنای درآمد است.

Liefje-lief و The Inquisitor می خواهند حصار بهتری در اطراف باغ داشته باشند. سگ فعلی نمی تواند شامل سه سگ، بسیار بزرگتر و قوی تر از یک سگ معمولی آیسان باشد، که همچنین مرغ گیر بدنام هستند. زیر آن را حفر می کنند، از نقاط ضعیف می پرند، سیم توری را که خیلی سبک است گاز می گیرند. اما این یک کار بزرگ است، Inquisitor به کمک نیاز دارد. پیاک احیا می کند، روزی چهارصد بات خیلی بهتر است. علاوه بر این، حصار جدید باید قبل از پایان ماه جولای آماده شود. تا The Inquisitor و عشق بتوانند به تعطیلات بروند.

خوب، البته یک دنیای کاملاً متفاوت. در حالی که مردم ایسانی معمولی زحمت می کشند و عرق می کنند، نگران برنج و شرایط آب و هوایی خود هستند و حتی بیشتر نگران امور مالی خود هستند - ما مشغول برنامه ریزی برای تعطیلات هستیم. زیرا ما به آن "نیاز داریم". ما در مورد یافتن یک هتل خوب، موقعیت خوب و راحت، ترجیحاً زیاد گران نیستیم. ما به این فکر می کنیم که قرار است چه کار کنیم، چگونه از آن لذت ببریم. چه خوشمزه قراره شام ​​بخوریم جایی که قرار است قدم بگذاریم، هر چند وقت یک‌بار قرار است بی‌حرکت شویم.

گاهی آدم را به فکر وا می دارد.

5 پاسخ به “مردم آیسان – پیاک ان تای”

  1. هانس بی می گوید

    این را با علاقه فراوان خواندم. من این تصور را دارم که روش کاشت برنج به سختی با گذشته متفاوت است. آیا افزایش بهره وری مردم در آیسان امکان پذیر نیست؟ این بسیار دشوار است و درآمد کمی ایجاد می کند. برنج در کالیفرنیا و ژاپن نیز کشت می شود. قطعا اینطور نیست.
    احتمالاً برای اولین بار در ماه اوت با مردم در آیسان خواهم ماند. من مکان های توریستی زیادی در تایلند می شناسم و خیلی کنجکاو هستم که ببینم زندگی در آنجا چگونه است

  2. TH.NL می گوید

    فقط آزارم می‌دهد که می‌خوانم چگونه زوج جوان هر دو در حال بدبختی هستند و در عین حال فقط پول کافی برای خوردن دارند. من به خوبی می‌توانم تصور کنم که زن تفتیش عقاید به برادر، خواهر شوهر و برادرزاده‌اش چیزهای اضافی بدهد. امیدواریم که بازپرس نیز آن را اینگونه ببیند.

  3. جان اسپلینتر می گوید

    من ساکن ایسان نیستم ولی یه همچین چیزی دارم وقتی میبینم برادر اون زن یه مقدار تنگه
    اگر از او بخواهیم کارهایی را در خانه انجام دهد [او حرفه ای خوبی است]، 400 Bth پول برای خوردن بعد از ظهر دریافت می کند. او همچنین آن روز یک بسته نوشیدنی و بطری جکوئلتش می‌گیرد و می‌تواند هر روز عصر بیاید و نوشیدنی‌اش را بگیرد، او راضی است و ما هم، او ارزش‌هایش را حفظ می‌کند و دوباره از کار محافظت می‌کند.

  4. ویم می گوید

    دوباره از داستان شما لذت بردم. در واقع، این تناقضات عظیم انسان را به فکر وا می دارد.
    من همه چیز را می شناسم... ما در یک شهر استانی زندگی می کنیم و خانواده عشقم در روستایی زندگی می کنند که با ماشین حدود 3 دقیقه از اینجا فاصله دارد. اینجاست که وقتی دخترمان تهدید می‌کند که سر درس پیانو دیر می‌آید، استرس (نه با من، بلکه با عشقم) شروع می‌شود... وقتی یک روز بعد به خواهر شوهر می‌روی، برعکس را می‌بینی... زنده ماندن ناب !!
    همونطور که گفتم...بقای ناب...من هم میبینم که بعد از یه روز زیر آفتاب داغ دارن برمیگردن کاملا غرق در گل و خسته...اینو تو صورتشون میبینم! و من فقط وقتی در 3 هفته برای 1 بار برق قطع می شود و باید سعی کنیم در حالی که عرق کرده ایم با 2 تا بچه بخوابیم گله می کنم ... بگذار سعی کنم دیگر این کار را نکنم. در دوره بارانی همین طور است.. به سمت غروب ابرهای رعد و برق آسمان را پر می کند و اغلب "قیمت" است.. باران شدید و 1/2 ساعت بعد همه چیز می وزد!! همینه که هست.
    منتظر داستان بعدی شما هستیم
    ویم

  5. از پا افتادن می گوید

    تعجب می کنید که چرا مردم با ماشین ابزار کار نمی کنند؟ می دانم که شاه سابق در سال های جوانی به کشور مشغول بود. دولت می تواند کارهای بیشتری برای تحقق این امر انجام دهد و تجهیزات کشاورزی بخرد تا کارآمدتر شود، درست است؟
    به اشتراک گذاشتن قطعات کوچک زمین و بهره مندی از آنها همراه با ماشین آلات. ماشین‌ها ارزان‌تر و ارزان‌تر می‌شوند، زیرا چین در این زمینه مقدار زیادی تولید می‌کند.
    من فکر می کنم کشاورزان ثروتمندتر (؟) این کار را انجام می دهند.
    من می ترسم که دولت تایلند تجارت و سود را جمع آوری کند، اما هیچ کار دیگری انجام نمی دهد، اساسا یک انحصار است. برنج در تایلند چطور؟ یا آزادانه قابل تجارت است؟
    اگر شما به عنوان یک کشاورز فقط 5000 حمام در تن دریافت می کنید، سخت است. این برای یک کشاورز کافی نیست تا چیزی کارآمدتر راه اندازی کند، در واقع برای امرار معاش. و بنابراین شما کوتاه نگه داشته می شود.
    متأسفانه، آن مداخله آزاردهنده دولت دوباره به طرز بدی.
    آیا آن کشاورزان نمی توانند برنامه ای تنظیم کنند و با دولت بررسی کنند که آیا بودجه ای برای آن وجود دارد یا خیر؟ با آن دولت صحبت می کند. خوب، خوب، دولت یک دیوار سنگی دارد بدون بصیرت، اما بدون تیراندازی...؟


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم