خاطرات مریم (قسمت سوم)

نوشته مری برگ
Geplaatst در دفتر خاطرات, زندگی در تایلند, مری برگ
برچسب ها:
6 ژوئن 2014

من فقط فکر می کردم که او مرد خوبی است

با شروع از دومی، خانواده گربه ها هنوز آنجا بودند و ظاهر بسیار خوبی داشتند. کاملاً یک آرامش است. با راننده توکتوک موارد زیر توافق شد: 100 حمام در روز. بنابراین 20 حمام برای 2.000 روز است.

قبل از رفتن من، او قبلاً 1.000 بات از آنچه را که باید به او می پرداختم دریافت کرد. او همچنین یک پاکت حاوی 3.000 غسل دریافت کرد. این برای پرداخت قبوض تلویزیون و برق بود. این می تواند حداکثر 2.300 حمام باشد. او همچنین کلید دروازه باغ را از من دریافت کرده بود که یک حلقه کلید به آن وصل شده بود که برای من ارزشمند بود.

فردای آن روز که برگشتم، آمد تا پول بدهد. من قبلاً 2.000 حمام برای او آماده کرده بودم، زیرا از کاری که او برای من کرده بود بسیار خوشحال بودم. اسکناس 1.500 غسل به من داد.

در مورد پولی که قرار بود از حساب ها باقی بماند اصلاً بحثی نشد. کلید را پس گرفتم، بدون حلقه کلید. ناگهان چیز زیادی از این همه خوشحالی من باقی نمانده بود.

بعد از اینکه با او تماس گرفتم، عروسم برای واسطه آمد. بعد از یک بحث طولانی رفت و برگشت، او گفت، فکر کردم می توانم آن همه پول را نگه دارم. و یک حلقه کلید که هرگز روی کلید نبوده است.

من در برابر این همه بی رحمی کاملاً سکوت کردم و فقط فکر می کردم که او مرد خوبی است. او در نهایت پولی را که از حساب ها مانده بود پس داد. در چنین لحظه ای حیف است که به زبان صحبت نمی کنم.

من همچنان شگفت زده می شوم

در اطراف من تفاوت زیادی بین افرادی که به حیوانات احترام می گذارند و افرادی که اصلاً این را ندارند می بینم. در حالی که با دوچرخه از سوپرمارکت به خانه می روم، مارمولک بزرگی را می بینم که آرام آرام از جاده عبور می کند.

ماشین ها از دو طرف می آیند. من در حال حاضر در حال چروکیدن و آماده شدن برای دویدن از روی مارمولک هستم. و پس از آن چه اتفاقی می افتد؟ ماشین ها ترمز می کنند، سرعتشان کم می شود و می ایستند. همه صبورانه منتظرند تا مارمولک در میان بوته ها ناپدید شود. من همچنان شگفت زده می شوم.

سفر مدرسه

چا ام رفتیم خوشبختانه فقط چهارده بچه همراه ما بودند که قابل کنترل بود. نیمی از آنها خیلی خوب شنا نمی کنند و اگر همه آنها یک تکه به خانه بیایند خوب است. همه خوب بودند و خوب گوش کردند.

در ساحل نسبتاً ساکت بود و دریا آرام بود. بهتر از این نمی توانست باشد همه به وضوح از آن لذت بردند. خوردن و آشامیدن هم زیاد بود، یک تعطیلات واقعی. در راه بازگشت یکی پس از دیگری به خواب رفتیم، یک روز موفق، قطعاً باید دوباره آن را انجام دهیم.

زن تایلندی وجود ندارد

البته زن تایلندی وجود ندارد، همانطور که زن هلندی وجود ندارد. اما من اکنون با یکی ملاقات می کنم، همانطور که قبلاً هرگز ملاقات نکرده بودم. یکی از دوستان عروسم. یک زن جوان خوش اندام، خوش لباس، انگلیسی کامل صحبت می کرد و به خوبی می دانست که چه می خواهد. او قبلاً سه بار ازدواج کرده بود و به او گفته شد که اگر مردی آنچه را که می‌خواهد انجام ندهد، دوباره می‌رود.

او با شماره 4 در عمان زندگی می کرد. همچنین دارای یک مزرعه بزرگ در تایلند با کارکنان است. او مراقب همه چیز است و زیاد سفر می کند. یک شخص خاص، من از ملاقات با او لذت بردم. من برای تعطیلات به عمان دعوت شده ام. اوه، شما هرگز نمی دانید. همچنین کسانی هستند که می توانند به خوبی برنامه ریزی کنند و بسیار اهل تجارت هستند.

استراحتگاه با استخر شنا

کمتر از 15 دقیقه از من فاصله داشتیم و استراحتگاهی با استخر پیدا کردیم. چنین چیز زیبایی! آنها همچنین خانه هایی در آب دارند که می توانید آنها را اجاره کنید و همچنین خانه هایی در میان سبزه ها، چیزی برای همه.

استخر سرسره بسیار بالایی دارد که تمام صبح نوه های من را مشغول کرده است. همچنین می توانید در دریاچه ای که خانه ها در آن قرار دارند با قایق پدالی دوچرخه سواری کنید. فضای سبز اطراف آن به همان اندازه زیبا به نظر می رسد، قطعا چیزی است که باید بیشتر از آن بازدید کرد. متاسفم که تایلندی ها فقط در صورتی می توانند از آن استفاده کنند که مقداری پول داشته باشند: 300 بیت برای بزرگسالان، 150 بیت برای یک کودک.

بوی باران را می دهی

همینطور که نشسته ام و این را می نویسم، بارانی که مدت ها منتظرش بودیم در حال باریدن است. بوی باران می دهی من از آن لذت می برم، همچنین از کاهش دما.

خانواده گربه ها به طور فزاینده ای در دسترس هستند. وقتی در باغ کار می کنم حتی یک نفر هم فرار نمی کند. فکر می کنم کاری که من در آنجا انجام می دهم برای آنها هیجان انگیز است. حتی وقتی کاسه‌های غذا را برمی‌دارم یا آنها را پر می‌آورم، آن‌ها نزدیک آن‌ها می‌نشینند و بلافاصله برای خوردن می‌آیند. نوازش کردن هنوز یک گزینه نیست.

خاطرات ماریا (قسمت 17) در 29 آوریل در تایلند بلاگ ظاهر شد.

12 پاسخ به “خاطرات ماریا (قسمت 18)”

  1. جک اس می گوید

    داستان قشنگیه ماریا
    با این حال، انتظار داشتید از آن مرد پول پس بگیرید؟ من حتی با دوست دخترم این کار را نمی کنم. اگر پول بازار را به او بدهم، مطمئن هستم که از بین می رود. شما فقط باید آنچه را که می خواهید بدهید. این مرد واقعاً معنای "شیطانی" نداشت. همین طور است. او را سرزنش نکنید و دفعه بعد آنچه را که واقعاً باید بپردازد به او بدهید. اما این بدان معناست که به شما برچسب خسیس زده می شود. کمی بیشتر ضرری ندارد
    آن چیز با حلقه کلید جالب نیست. من هم از این کار راضی نبودم، چون یک دسته کلید هم دارم که یک جاکلیدی بیش از چهل سال قدمت دارد. این چیز زشت به نظر می رسد، یک بلوک پلی استر شفاف که نام من روی آن حک شده است. اما یک بار آن را به عنوان هدیه از یک همکلاسی در یک عصر خوب دریافت کردم. اگر بخواهم کلیدهایم را به کسی بسپارم از شر آن خلاص می شوم. شما می توانید کلید را جایگزین کنید ... نه حافظه را.

  2. جری Q8 می گوید

    یا شیطان با آن بازی می کند. امروز صبح که از خواب بیدار شدم، به ذهنم خطور کرد که "مدتی است از ماریا چیزی نخوانده ام، آیا همه چیز خوب است؟" و بله، به نظر می رسد که همه چیز برای شما خوب پیش می رود. هنوز هم داستان های خوبی است، به عمان نروید، زیرا در این صورت ممکن است ذوب شوید. خداحافظ یا ایمیل.

  3. دیویس می گوید

    خواندن در مورد چیزهای روزمره ای که شما را خوشحال می کند سرگرم کننده است! خوشبختی در گوشه ای کوچک نهفته است، و شما آن را پیدا کرده اید، جالب تر از این که آن را در اینجا در دفتر خاطرات خود به اشتراک بگذارید!

    و بله، حلقه کلید... من آن ابزارهایی را هم دارم که یک داستان شخصی پشت سرشان است.
    شرم آور است اگر شخص دیگری بی خیال آن را از دست بدهد. ساعت مچی پدربزرگم همینطور بود. یک روز سعی کردم آن را بپوشم و ناپدید شد. بعد از هفته ها جستجو و شنیدن باغبان، خدمتکار و غیره، معلوم شد که دوست خودم آن را یک روز عصر برای خودنمایی پوشیده است. ورق بازی شد و شما آن را حدس زدید. اما افراد بد به نوبه خود آن را برای 3000 THB رقت انگیز گرو گذاشته بودند. به گروفروشی اما معلوم شد قبلا فروخته شده است. علاوه بر این که وزن آن به تنهایی ۷۲ گرم طلا بود و یک کالای کلکسیونی بود، باز هم مال پدربزرگ من بود و شما هرگز آن را پس نخواهید گرفت.

    علاوه بر این، سنت; شما همیشه آنچه را که می دهید از دست می دهید امیدوارم قبض آب و برق به درستی پرداخت شده باشد.

    دفتر خاطرات خود را خوب نگه دارید، به پست کردن ادامه دهید!

  4. جف می گوید

    آن مارمولک بزرگ باید یک ایگوانا (احتمالاً مانیتور) بوده باشد. مشخص نیست که آیا مردم به دلیل عشق به حیوانات متوقف شده اند یا خیر، زیرا این حیوانات گاهی اوقات به عنوان پیام آوران بدشانسی در نظر گرفته می شوند. برای بودایی‌ها، تایلندی‌ها فوراً به نظر نمی‌رسد که حیوانات را دوست دارند، اما این در شرف تغییر است:

    سگ ولگردی که ناگهان از بوته‌ها عبور می‌کرد (بیست ثانیه بعد از عبور آرام از «سگ»ش) شماره‌ی ماشین من را سر کرد، به مشبک رادیاتور درست در کنار بلوک رادیاتور که تکه‌ای از تکیه‌گاه پلاستیکی از آن جدا شد، نفوذ کرد. از میان صفحه نمایش پایین نسبتاً نرم کنار آن، تا انتها زیر تویوتا کم گیر افتاد. وقتی از پنجاه در ساعت به توقف رسیدم، در آینه دید عقب مردی را دیدم که فکر می‌کردم مرده است و با چهار پا در یک لحظه پرش‌های دیوانه‌کننده‌ای از ارتفاع انجام می‌دهد. قبل از اینکه بچرخم، دو مرد سی و چند ساله تایلندی 4×4 خود را کمی پشت سر من پارک کرده بودند. به جز یک بریدگی کوچک، کم عمق و به سختی بر روی سر، حیوان آسیبی ندید اما همچنان در شوک بود (نمی توان آن را از دست داد). بعد از اینکه مقتول را کمی نوازش کردند و از آنجایی که ماشین من دیگر وضعیت رانندگی خوبی نداشت، سگ را به ماشین خود بردند تا او را به دامپزشکی ببرند. متأسفانه، یک روز بعد نتوانستم تمرین او را جایی که برایم تعریف کرده بودند، پیدا کنم. امیدوارم حیوان سالم فرار کرده باشد.

  5. ژینین می گوید

    امیدوارم در تایلند با سگ ها کمی مهربان تر باشند. ما تجربه کرده ایم که یک راننده تاکسی وقتی سگی در حال عبور از جاده است به سادگی رانندگی می کند. حالا که خواندم برای مارمولک می ایستند، دنیا زیر و رو شده است. ما همچنین متوجه می شویم که اگر روی قیمت مالیات 400 حمام توافق کنیم و با 500 حمام پرداخت کنیم، پول به سادگی به جیب او می رود. من فکر می‌کنم این به ما بستگی دارد که بگوییم خوب است، اما انعام بودن آن را بدیهی نگیریم.

    • دیویس می گوید

      مالیات بر ارزش افزوده، در صورت وجود تاکسی متر؛ اطمینان حاصل کنید که همیشه فرقه های کوچک همراه خود دارید. به این ترتیب از بروز مشکل جلوگیری می کنید. همچنین در ترکیب با بزرگراه. همیشه نقدی پرداخت کنید. اگر سواری را دوست داشتم یا اگر راننده خوب بود، می توانم بسته به قیمت یک نکته اضافه کنم.

      • کریستینا می گوید

        مطمئناً همیشه خوش شانس هستیم که باید عوارض پرداخت شود و من 100 بات دارم، سپس راننده پول خرد و رسید را به من داد و تاکسی متری بود.
        اگر سوار شدیم و مجبور شدیم از عوارضی رد شویم، حتی یک تاکسی متری، می گویم عوارضی و می دهم.
        همیشه خوب پیش می رود، گاهی اوقات نمی شود و بعد از آن حتی از متر ارزان تر بودیم، من انعام دادم. با قیمت ثابت به هواهین یا پاتایا از فرودگاه، 50 اضافه برای فرودگاه، دفعه قبل دوبرابر می خواست. درست نشد، چمدان‌ها از قبل بیرون آمده بودند و چمدان‌های دستی روی چرخ دستی هتل بود و من دقیقاً پول خرد و انعام را داشتم، اما آنها را برداشتم، متأسفم، بدشانسی برای او بود.

    • جف می گوید

      هوم، "دنیا وارونه شد"؟ در مقابل مارمولک ها چه داری؟ سگ ها در تایلند نیز همیشه با مردم خوب نیستند. بین ساعت 18 بعد از ظهر تا 6 صبح در مکان های خلوت آنها حتی قابل توجه ترین خطر فیزیکی برای یک فرد هستند. قبلاً چندین بار توسط یک اوباش تحت تعقیب و دور زدن قرار گرفتم و در حین حمله، به لطف دوربین سنگینم که روی یک بند دراز کشیده بود، در نهایت با یک کبودی کوچک روی پایم و یک زخم مواجه شدم. بهترین درمان که تایلندی ها آن را به خوبی می شناسند، چوبی به طول 40 سانتی متر یا بلندتر است. هرگز حرکات تهدیدآمیز یا ضربه ای انجام ندهید، بلکه با بازوی دراز شده مستقیماً به سگ اشاره کنید. با این وجود، کنترل یک اوباش دشوار است.

  6. جک اس می گوید

    دنیا وارونه نیست... اگر به طور تصادفی یا عمدی یک مارمولک را بکشید، بدشانسی خواهید آورد. این چیزی است که تایلندی ها معتقدند. به همین دلیل است که می ایستند... سگ معنی ندارد، پس می تواند بمیرد و علاوه بر این، تعداد آنها به اندازه کافی وجود دارد.
    به هر حال، جف، یک تیزر بخر - یکی از آن دستگاه هایی که ولتاژ 5000 ولت یا بیشتر را ارائه می دهد. می توانید آنها را در اندازه یک بسته دوبل سیگار تهیه کنید. فقط دکمه را فشار دهید و کل دسته سگ ها فرار می کنند. تا الان توانسته ام به راحتی سگ ها را از خودم دور کنم. و در تاریکی دستگاه به عنوان چراغ قوه نیز عمل می کند. باتری دارد و می توانید آن را در خانه شارژ کنید تا همیشه برق داشته باشید. اگر سگی نسبت به صدای دستگاه ناشنوا یا بی حس است (صدای بسیار بلند و تق تق می دهد که باعث می شود حیوانات فرار را ترجیح دهند)، باز هم می توانید به او شوک الکتریکی بدهید. مطمئنم این سگ دیگه اذیتت نمیکنه اما همانطور که گفتم، تا به حال این کار ضروری نبود. حیوانات فرار می کنند.

    • جف می گوید

      قبلاً به هولوم اشاره کردم، اما هنوز به تیزر فکر نکرده بودم.

  7. BEA می گوید

    سلام ماریا من همیشه از خواندن داستان های شما لذت می برم. اکنون در مورد استراحتگاه نزدیک شما خواندم، آیا می توانم آدرس و مکان را از شما دریافت کنم، پیشاپیش متشکرم.
    درود بر بی لوتمان

  8. ون ومل ادگارد می گوید

    به نظر من اعتماد به تایلندی سخته.اگه بهشون پول بدی فردا به وظایفشون فکر نمیکنن.ولی آره مثل ما نیست.بیمه اجتماعی و تقریبا مستمری.و ما فقط شاکی هستیم.. ادی


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم