خاطرات مریم (قسمت سوم)

نوشته مری برگ
Geplaatst در دفتر خاطرات, زندگی در تایلند, مری برگ
برچسب ها:
2 فوریه 2014

ماریا برگ (72) یک آرزو را برآورده کرد: او در اکتبر 2012 به تایلند نقل مکان کرد و هیچ پشیمانی ندارد. خانواده‌اش او را یک سالمند ADHD می‌خوانند و او موافقت می‌کند. ماریا به عنوان نگهدار حیوانات، پرستار دانشجو، راننده آمبولانس حیوانات، بارمن خانم، سرپرست فعالیت در مراقبت روزانه و به عنوان سرایدار C در مراقبت از خانه خصوصی کار می کرد. او نیز چندان پایدار نبود، زیرا در آمستردام، ماستریخت، بلژیک، دن بوش، درنته و گرونینگن زندگی می کرد.

هدیه کریسمس

از زمانی که یادم می آید، یک دفتر خاطرات روی میز قهوه ام باز شده است. وقتی بچه ها هنوز در خانه بودند، همه کارهایی را که قرار بود آن روز انجام دهند، خارج از ساعت مدرسه یادداشت می کردند. من هم تمام فعالیت هایم را در آن نوشتم. بچه ها بیش از 20 سال است که بیرون هستند، اما دستور کار هنوز وجود دارد.

برای سال جدید، در منطقه خود به دنبال تقویمی گشتم که هیچ چیز مناسبی برای یافتن آن وجود نداشته باشد. من این را برای یکی از دوستان خوبم از طریق ایمیل فرستادم. شگفتی بزرگ! این هفته یک بسته در صندوق پستی بود، خوب، نیمی از آن بود، چون جا نداشت. من آن را باز کردم و علاوه بر یک کارت زیبای کریسمس، یک دستور کار عالی وجود داشت. چه هدیه کریسمس خوبی دوستی برای گرامی داشتن

ماندن

از بستری که برتا قبل از عقیم سازی داشت، دو توله به سراغ یکی از دوستان هلندی من رفتند. نام آنها باب و مارلی است. امروز آمده اند تا شش روز بمانند. Kwibus آن را دوست دارد، آنها با هم در باغ و همچنین در داخل بازی می کنند، که آنها در خانه مجاز نیستند. در باز است، همه می توانند داخل و خارج شوند، آن را دوست دارند.

مادرشان برتا از این موضوع خیلی خوشحال نیست، او به وضوح تمایلی به آن ندارد. گهگاه دندان هایش را نشان می دهد و گاهی غرغر می کند. اینجوری کوچولوها حداقل میدونن رئیس کیه. شش روز پرمشغله در پیش دارم. توله سگ ها در 3 ژانویه به خانه خواهند رفت، خیلی خوب بود که آنها آنجا بودند، اما همچنین بسیار خوب بود که دوباره به خانه می روند.

لپ تاپ

همان روز لپ تاپ من خراب می شود و نمی توان دوباره آن را به کار انداخت، بدون آن هفته ها طول می کشد. همچنین دیگر وقت نگذارید پشت کامپیوتر بنشینید.

کابوس

Kwibus روز یکشنبه 5 ژانویه بیمار می شود، کلینیک دامپزشکی در آن روز تعطیل است. صبح روز بعد به آن. این هاری نیست، بلکه یک نوع نادر دیستمپر است. من باید شش روز هر روز با او برگردم.
7 ژانویه
سگ هنوز تب بالایی دارد، همان دارو.
8 ژانویه
او هنوز تب زیادی دارد، اکنون نیز به کابین اکسیژن می رود.
9 ژانویه
او شروع به خوردن کمی بیشتر می کند و زیاد می خوابد.
10 ژانویه
خودش را با حمایت می خورد و بسیار بی قرار است.
11 ژانویه
مدام تشنج دارد، آرامبخش داده و خوشبختانه دیگر تب ندارد.
12 ژانویه
از ساعت 10 صبح تا 15 بعد از ظهر در درمانگاه خواهم بود. با IV در پای او به خانه می رویم. آنها هنوز فکر می کنند که او بهتر خواهد شد.
13 ژانویه
الان یک جراح مغز و اعصاب دارد که او را نگاه می کند. باید یک هفته دیگر به او فرصت بدهم، دوباره هر روز بیا.
کویبوس در شب مرد و در باغ دفن شد. دختر همسایه دلداری ندارد، هر روز با کیبوس بازی می کرد، از او دعوت کردم که بیاید و گلی روی قبر بگذارد.
16 ژانویه
یکی از دو توله سگ مریض است و همان شب می میرد.

ویزا و بانکوک

سه شنبه XNUMX به بانکوک برای ویزا من با پسرم هستم. با مردم شلوغ است اما با ماشین نه. گاهی اوقات ما باید در یک جاده منتظر بمانیم، سه ماشین اجازه عبور می کنند و ما به موقع برای ویزا هستیم.

یکی از خانم‌های پشت پیشخوان توضیح می‌دهد که چگونه می‌توانیم از بانکوک سریع‌تر برگردیم و موفق می‌شویم. به هر حال، کمتر از یک ساعت است که در آنجا هستیم. در راه چیزی می خوریم و زود به خانه می رویم.

کابوس در تکرار

برتا، سگ مادر، بیمار است و ظاهر خوبی ندارد. پس از پنج روز او نیز از دنیا رفت و در کنار فرزندش به خاک سپرده شد.

با وجود غم و اندوه، هنوز چیزی برای خندیدن وجود دارد. پسرم می آید تا برایش چاله کند و در حین کندن ناگهان می گوید: امیدوارم چند تا از زن های مقتول صاحبخانه شما را نبرم. با وجود همه چیز، ما باید خیلی به این موضوع بخندیم.

برای من خیلی عجیب است که وقتی به خانه برسم هیچکس منتظر من نیست. اینجا در محله من خلوت است، هنوز سه سگ در کل محله هستند، بقیه همه مرده اند. امیدوارم این سه نفر متوجه نشوند. و من اصلاً دیگر سگ نمی‌خواهم، نمی‌خواهم به آن فکر کنم، مدتی است که آن را با حیوانات داشتم.

مار

در راه رفتن به سوپرمارکت با یک مار زیبا روبرو شدم. مجبور شدم ازش عکس بگیرم وقتی عکس را در خانه پسرم نشان دادم همه شوکه شدند. به من گفتند اگر مار دیدی فرار کن و برو بیرون. در چنین لحظه ای واقعاً احساس می کنید که یک خارجی احمق هستید. حتی یک لحظه به خطر فکر نکردم.

خارجی های واقعی

یکشنبه گذشته به یک فروشگاه جدید به سمت کانچانابوری رفت. سوپرمارکتی بود با انواع و اقسام وسایل خارجی. سپس ناگهان من و پسرم خارجی های واقعی هستیم. ها، باگت، نان قهوه ای، کره، انواع پنیر، خامه فرم گرفته، کلم ترش کنسرو شده و خیلی چیزهای دیگر، مقداری از آن ها را ذخیره می کنیم.

بیرون سوپرمارکت مغازه ای با کیک های خوشمزه و یک بستنی فروشی بزرگ. بچه ها پیتزا می خواستند، پس تمام شد. اگر مدت زیادی است که آن را نخورده اید، گاهی اوقات خوب است.

لپ تاپ

لپ تاپ دیگه پاناسونیک دست دوم خریدم. خنده است، من هم باید با آن برگردم، همه چیز روی کلیدها اصلا درست نیست. وقتی M را فشار می‌دهم یک O و با چند حرف اعداد می‌گیرم. او را هلندی کرده بودند، اما این هم درست نیست، گاهی اوقات او ناگهان به تایلندی تغییر می کند. بنابراین اکنون روی یک قرض گرفته شده برای نوشتن نشسته ایم. انشالله بتونن درستش کنن

خاطرات ماریا (قسمت 13) در 27 دسامبر 2013 ظاهر شد.


ارتباط ارسال شده

به دنبال یک هدیه خوب برای تولد هستید یا فقط به این دلیل؟ خرید کنید بهترین وبلاگ تایلند. کتابچه ای 118 صفحه ای با داستان های جذاب و ستون های محرک از هجده وبلاگ نویس، مسابقه ای تند، نکات مفید برای گردشگران و عکس. اکنون سفارش دهید.


6 پاسخ به “خاطرات ماریا (قسمت 14)”

  1. جری Q8 می گوید

    ماریا عزیز، من امروز صبح زود آنجا بودم به دلیل درگیری در روز انتخابات. و چه کسی در سل دوم است؟ درست است، نشان دهید چه کسی اینجا مهم است. من قبلاً می دانستم، اما این که با سگ های شما خیلی بد است، این را نمی دانستم و برای شما بسیار متاسفم.
    شاد باشید، زیرا روزهای خوب دوباره در راه است. امیدوارم به زودی شما را ببینم، یا به ایمیل.

  2. لوئیزل می گوید

    سلام ماریا،

    بله به من بگویید.
    تنها با بند سگ (پس از آن در هلند) در دست خود به دور از چربی.
    مرد، دهان بزرگ اما قلب کوچک و با گریه به سمت ماشین من رفت.
    مدت زیادی منتظر ماند، زیرا آخرین بازی هنوز هم بازیگوش بود، اما وقتی ساعت دیوانه وارش تمام شد، کاملا خسته شده بود.
    و حق با شماست 3 قطعه اوه!!!!

    دوباره از داستان شما لذت بردم و منتظر داستان بعدی شما هستم.

    لوئیز

  3. راب وی. می گوید

    چه اتفاقی افتاد که کویباس، برتا و توله سگ را از دست دادی. خوشبختانه، لحظات سرگرم کننده زیادی را با حیوانات خود به یاد دارید.
    لپ‌تاپ شما احتمالاً صفحه‌کلید آمریکایی دارد: ردیف اول کلیدهای الفبایی با QWERTY شروع می‌شود که به آن کیبورد QWERTY می‌گویند. یک صفحه کلید فرانسوی طرح متفاوتی دارد که آن را AZERTY می نامند (دوباره به دلیل دنباله کلیدها). قبلاً یک صفحه کلید هلندی هم داشتید. همچنین می توانید چندین صفحه کلید تنظیم کنید: تایلندی و آمریکایی. مفید برای کسی که اغلب مجبور است به چندین زبان بنویسد. حتی می‌توانید به سرعت با یک کلید یا کلید ترکیبی خاص سوئیچ کنید (در رایانه‌های تایلندی اغلب می‌توانید با کلید ~ در سمت چپ ردیف کلیدهای شماره (سمت چپ، ردیف دوم) به سرعت جابجا شوید.

    من گمان می کنم که کامپیوتر شما روی صفحه کلید هلندی تنظیم شده باشد. یک شخص مفید می تواند تنظیمات صفحه کلید را تغییر دهد. شما صفحه کلید را روی آمریکایی تنظیم می کنید و می توانید زبان را روی هلندی تنظیم کنید. می توانید تایلندی را حذف کنید. اگر می‌خواهید خودتان آزمایش یا کاوش کنید، اینجا را ببینید:
    http://www.microsoft.com/business/nl-nl/Content/paginas/article.aspx?cbcid=40 . تنظیمات صفحه کلید و زبان را می توانید از منوی Start > Control Panel پیدا کنید.

  4. آندری می گوید

    در نوار پایین صفحه نمایش خود، که شامل START نیز می شود که با آن رایانه خود را خاموش می کنید، می توانید به راحتی زبان صفحه کلید خود را تغییر دهید. در سمت راست آن نوار کادری را مشاهده می کنید که زمان در آن و آیکون های برنامه های در حال اجرا است. در سمت چپ آن صفحه، یک میدان کوچک وجود دارد که حاوی زبان NL، TH یا بیشتر است. اگر روی آن کلیک کنید، پنجره ای ظاهر می شود که در آن روی EN English (ایالات متحده آمریکا) کلیک می کنید.

    و سپس صفحه کلید شما باید به خوبی کار کند.

    درود و قدرت بدون سگ های شما.

    آندری

    • راب وی. می گوید

      بله، اغلب، اما همیشه اینطور نیست، متأسفانه خودم آن را تجربه کرده ام.

      سپس شما واقعاً باید در قسمت Start > (تنظیمات) > کنترل پنل > تنظیمات منطقه ای جستجو کنید و سپس روی "جزئیات" در زیر زبانه "زبان ها" کلیک کنید. حداقل با ویندوز XP، اما فکر نمی کنم با نسخه های بعدی ویندوز تفاوت زیادی داشته باشد. به عنوان مثال، در ویندوز 7، Start > Control Panel > Clock, Language and Region و سپس روی > Regional Settings و سپس صفحه Keyboards and Languages ​​کلیک کنید.

      هنگامی که آن را پیدا کردید، می توانید تنظیمات را به صورت زیر تنظیم کنید:
      – زبان ورودی پیش فرض: هلندی. صفحه کلید: ایالات متحده (بین المللی).
      مزیت این است که می توانید از ترکیب کلیدها برای نشان دادن لهجه های پرکاربرد روی حروف استفاده کنید. اگر ابتدا کلید را با علامت‌های نقل قول دوتایی فشار دهید و سپس یک مصوت، دو نقطه روی مصوت قرار می‌دهد. او همین کار را با علائم لهجه دیگر نیز انجام می دهد. اگر ورودی زبان را روی انگلیسی و صفحه کلید نیز تنظیم کنید، متاسفانه کار نمی کند. مطمئناً مهمترین چیز این است که رایانه شما بداند که از صفحه کلید QWERTY استفاده می کنید، چه زبان هلندی یا انگلیسی (ایالات متحده) اهمیت کمتری دارد.

      به عنوان مثال، اگر می خواهید بتوانید تایپ تایپ کنید، می توانید زبان ورودی Thai را اضافه کنید. گاهی اوقات برای نوشتن تایلندی با سی دی ویندوز باید بسته های زبان اضافی نصب کنید. این را می توان در جایی تحت تنظیمات منطقه ای نیز انجام داد. تا اینجا نکته ای به ماریا برای اطمینان از اینکه کلیدهایی که فشار می دهید با حروف نمایش داده شده در صفحه نمایش شما مطابقت دارد. 🙂

  5. واندا می گوید

    سلام ماریا من در تعطیلات در تایلند هستم و در ماستریخت زندگی می کنم. چقدر برای سگ ها و لپ تاپ شما غمگین است. من دیگر نمی توانم ایمیل بزنم زیرا ایمیل من هک شده است اما در 10 مارس دوباره به Maatricht می روم. موفق باشید واندا


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم