نوزادی در تایلند به دنیا آمد

توسط گرینگو
Geplaatst در ستون, گرینگو, زندگی در تایلند
برچسب ها:
24 اکتبر 2015

خب، این به خودی خود چیز خاصی نیست، هر روز صدها، شاید هزاران کودک در تایلند متولد می شوند. اما این بچه برای من چیز خاصی دارد.

اول از همه، در 8 اکتبر، تعطیلات محلی پیروزی آلکمار، آخرین محل زندگی من در هلند متولد شد. علاوه بر این، نوزاد در خانه من زندگی می کند و قبلاً چنین اتفاقی نیفتاده است. من هرگز بچه دار نشدم، بنابراین زندگی در یک خانه با یک نوزاد، یک دختر، برای من در دوران پیری یک تجربه کاملاً جدید است. قبل از اینکه ابروهایت را بالا ببری، دختر من نیست! بیشتر در مورد آن بعدا.

زمینه

همسر تایلندی من از خانواده ای فقیر در آیسان است. داستان زندگی او را در داستان «دختری از آیسان» برایتان تعریف کرده ام. ما بیش از 12 سال است که با هم زندگی می کنیم و در طول سال ها استاندارد زندگی خانواده به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. البته کمک مالی من به این امر کمک کرد، اما همسرم به عنوان یک "مادر فامیلیاس" رشد کرد، اگرچه او اولین فرزند نیست. پدر چندین سال قبل فوت کرده بود و کاملاً منطقی بود که همسرم اداره خانواده را بر عهده بگیرد.

او همه چیز را چه از نظر مالی و چه از لحاظ سازمانی ترتیب می دهد و مادر و دو برادرش (یکی کمی بزرگتر و دیگری کمی کوچکتر) اختیار او را می پذیرند. من سال هاست که هر ماه مبلغی را به او می دهم که بخشی از آن به مادرش می رسد و نحوه حمایت او از برادران به من مربوط نیست. ساخت یک خانه جدید در روستا نیز توسط همسرم ترتیب داده شد، گاهی اوقات در محل، گاهی اوقات دور از پاتایا.

پاتایا

همسرم هم فکر می‌کرد که برادران باید پیشرفت کنند تا وجود مستقل خودشان را بسازند. پس از چندین تلاش ناموفق، هر دو اکنون در پاتایا با زنی که او نیز اهل آیسان است زندگی می کنند. تا حدی به لطف همسرم، هر دو شغل دارند، برادر بزرگتر به عنوان راننده تاکسی برای یک شرکت کشتیرانی در لائم چابانگ کار می کند، جایی که برادر کوچکتر نیز در یک پایانه نفتی کار پیدا کرده است. در ابتدا، هر دو برادر مدتی با ما زندگی می کردند، اما اکنون هر کدام محل اقامت خود را در نزدیکی خود دارند. من معمولاً هر چند وقت یک بار آنها را می بینم که برای غذا خوردن با ما می آیند.

ماورایی

فقط می توانم بگویم که هر دو برادر غیردنیایی هستند. ما در خانه ای در مرز پاتایا و ناکلوا زندگی می کنیم و برادران نیز در ناکلوا زندگی می کنند. اگر برای راحتی، جاده شمالی پاتایا را به عنوان مرز در نظر بگیریم، می توانم به شما بگویم که هر دو برادر به ندرت از آن مرز به پاتایا عبور می کنند. آنها انگلیسی صحبت نمی کنند، آنها به آن نیاز ندارند. آنها هر دو کمتر از من تایلندی انگلیسی صحبت می کنند و این بسیار کم است. دنیای آنها Naklua است و فقط گهگاهی با ما دو نفری به پاتایا می روند که آنها را برای شام در یک رستوران (تایلندی) دعوت کرده باشیم.

امور مالی

اینجا هم همسرم امور مالی هر دو برادر را تنظیم می کند. پشتیبانی از ما دیگر مورد نیاز نیست. دستمزد آنها به طور کامل به همسرم منتقل می شود که آنها را برای آنها در بانک می گذارد. اگر برادران به پول (جیب) نیاز داشته باشند، آن را از همسرم می گیرند. این مقدار زیادی نیست، هر دو با حدود 300 بات در هفته حل و فصل می کنند. آنها نه اطلاعی از امور بانکی دارند و نه کارت بانکی با کد دارند، زیرا نمی دانند چگونه باید عمل کنند. تمامی خرید اثاثیه منزل، پوشاک و ... با مشاوره همسرم انجام و پرداخت می شود.

هر دو برادر نیز اصرار دارند که بخش کوچکی از دستمزدشان به مادرشان در روستای آیسان پرداخت شود. آنها این را افتخار می دانند و به خود می بالند که می توانند این کار را انجام دهند.

حامله

پس از مشکلات فراوان در سال های قبل، برادران در آب های آرام تری قرار گرفتند و به فکر تشکیل خانواده خود افتادند. برادر بزرگتر - که قبلاً بیش از 40 سال سن داشت - با زنی از سورین زندگی کرد که به مرور زمان باردار شد. همسرم دوباره آنجا مسئولیت را بر عهده گرفت، خانم مورد نظر چیزی از سوت زدن خود نمی دانست. آنها با هم مرتباً برای معاینه به بیمارستان می رفتند و با هم لوازم مورد نیاز نوزاد را نیز خریداری می کردند.

بیمارستان

کودک باید به صورت عملی به دنیا می آمد و بنابراین مادر باردار پس از قرار ملاقات به بیمارستان Banglamung رفت. این بیمارستان کاملاً شناخته شده است، اگرچه تجملات بانکوک پاتایا یا پاتایا بین المللی را ندارد. بسیاری از تایلندی ها از آن استفاده می کنند، مشاوره فقط 30 بات و هزینه زایمان عملی فقط 1000 بات هزینه دارد. عمل بدون مشکل انجام شد و یک نوزاد دختر سالم به دنیا آمد.

ویزیت زایمان

من را شگفت زده کرد که تولد یک کودک در تایلند اغلب آن طور که ما می شناسیم دارای ویژگی جشن نیست. من به سختی هیچ تبریکی ندیدم، البته بدون سوخاری با موش، اما همچنین بدون نوشیدنی بهداشتی. بنابراین تبریک من به پدر با کمی تعجب پذیرفته شد. من هم احساس می کردم باید فردای تولد برای نشان دادن علاقه ام، مادر و بچه را در بیمارستان ملاقات کنم. من نه تنها به عنوان یک خارجی در آنجا برجسته بودم، بلکه از یک شگفتی به شگفتی دیگر برده شدم.

بخش زایمان

بخش زایمان در بیمارستان Banglamung یک اتاق بزرگ با تقریباً 50 تخت است که همه آنها با مادران (جدید) اشغال شده بودند. نوزادان در گهواره نیستند، بلکه فقط روی تخت مادرشان هستند. اصلاً حریم خصوصی وجود ندارد، بازدیدکنندگان همه در هم می‌آیند و وسایل شخصی مادر در یک کیسه است یا در بالای تخت خوابیده است. همه تخت ها دارای پرده ای هستند که برای معاینه توسط پزشک بسته می شود. بنابراین بیش از 40 مادر و همسرم به من گفتند که نه تنها زنان تایلندی در آنجا هستند، بلکه تعداد کمی از کامبوج و میانمار نیز حضور دارند.

در خانه

چگونه از نوزاد تازه متولد شده مراقبت می کنید؟ فکر می کردم دوره هایی برای این کار در کشور من وجود دارد، اما در تایلند نه. این فقط بر اساس غریزه مادری اتفاق می افتد. ما مادر و نوزاد را به خانه خود برده ایم و همسرم به مادر می آموزد که چگونه با نوزاد رفتار کند، چگونه لباس بپوشد، چه موقع شیر بدهد، چگونه حمام کند و غیره.

آداب و رسوم

حالا فکر می‌کردم که برخی از آیین‌های بودایی پیرامون تولد وجود خواهد داشت، اما اینطور نیست. به من گفته شد که بعد از یک ماه یا بیشتر اتفاقی می افتد، اما هنوز خبر خوب آن را نمی دانم. سپس وقت آن است که والدین و فرزند به دیدار والدین مربوطه خود در آیسان بروند. سپس وقتی به پاتایا برمی گردم، انتظار دارم پدر، مادر و فرزند به خانه خودشان برگردند.

در مجموع یک رویداد ویژه برای من. شاید من پدر نباشم، اما از صمیم قلب می توانم بگویم این زیباترین و شیرین ترین نوزادی است که تا به حال دیده ام!

8 پاسخ به "کودکی در تایلند به دنیا آمد"

  1. خان پیتر می گوید

    گرینگو اقامت جدید (موقت) در خانه شما را تبریک می گویم. دلپذیر!
    من یک بار چیزی در مورد تبریک ندادن به والدین هنگام تولد خواندم. به نظر من به خرافات مربوط می شود. همچنین نباید به والدین بگویید که کودک بسیار زیبا است زیرا در این صورت ممکن است توسط ارواح ربوده شود. خب چی بگم در این مورد...؟

  2. جوزف پسر می گوید

    گرینگو، تو هنوز نمی دانی یک ماه دیگر چه اتفاقی می افتد، اما من می دانم. تا یک ماه دیگر به عنوان عزیزترین دایی منصوب می شوید. البته با تعهد افتتاح حساب پس انداز برای آن گنج کوچک. برای شروع، یک جعبه اهدایی برای او در Megabreak قرار دهید. عکس زیبای او و اولین سرمایه در حال سرازیر شدن است. امیدوارم از اون کوچولو لذت ببرید درود، یوسف

  3. جان بورگورن می گوید

    جناب آقای. گرینگو،

    در اینجا در چیانگ مای، من این آزادی را گرفتم که کتابچه "تولد بدون خشونت" را در حدود ده بیمارستان در اینجا توزیع کنم، البته با نامه ای همراه.
    نویسنده این کتابچه دکتر فردریک لبویر است
    در صورت تمایل می توانم یک نسخه از این جزوه را برای شما ارسال کنم.
    با احترام، جان بورگهورن.

  4. جان وی سی می گوید

    گرینگوی عزیز،
    شما به همسر تایلندی خود افتخار می کنید! او واقعاً بلد است چگونه با همه چیز کنار بیاید... امیدوارم سختگیری کمتری داشته باشد و فضای تنفس کافی برای ادامه لذت بردن از این کودک زیبا داشته باشید! من داستان شما را بسیار لذت بخش و بسیار مثبت یافتم.
    ما را خبر کن!
    سلامی گرم از طرف آیسان
    ژان

  5. جک جی می گوید

    کاملاً با هلند و تجربه من از جهان تفاوت دارد. من خودم را کاملاً دور نگه می‌داشتم تا از نزاع‌های خانوادگی اجتناب کنم و از «مداخله مردم» در فاصله دور باشم. فکر نمی کنم خودم بتوانم آن را به آداب و رسوم خانواده تایلندی تغییر دهم.

  6. مرغ می گوید

    گرینگو،..فقط یکی دود کن،..داستان خوب.

  7. ویلیام فیلیوس می گوید

    گرینگوی عزیز
    چقدر خوب است که بتوانید «پدری» را تجربه کنید، حتی اگر دیگر خیلی جوان نیستید.
    حتی اگر فرزند شما نباشد، داشتن چنین فرزندی در خانه تجربه ای است و می ماند.
    اما به نظر می رسد همسر شما دانش و تجربه ای را دارد که شما فاقد آن هستید ...
    و اینکه علاوه بر مراقبت از کوچولو، برادرانش را نیز مدیریت می کند، بسیار خاص است.
    ظاهراً با این زن انتخاب خوبی کردی. حرومزاده خوش شانس!

  8. هانس بوش می گوید

    تبریک می گویم برت، خواهرزاده ات. اگر هنوز نمی دانستید: زایمان عملی در اصطلاح عامیانه سزارین نامیده می شود. من باید بدانم زیرا هر چهار فرزند من اینگونه به دنیا آمده اند.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم