ما به پایان یک سری داستان نزدیک می شویم که می گوید چگونه علاقه مندان تایلند چیزی خاص، خنده دار، کنجکاو، متحرک، عجیب یا معمولی را در تایلند تجربه کرده اند.

تا چند روز دیگر ادامه خواهیم داد، اما در حال حاضر از خوانندگان وبلاگ می خواهیم که تجربه ای را برای ادامه مجموعه یادداشت کنند. می تواند طولانی یا کوتاه باشد، اما گفتن آن فقط سرگرم کننده است. هلندی کامل مجاز است، اما الزامی نیست، ویراستاران به شما کمک می کنند تا یک داستان خوب از آن بسازید. پیام خود را، احتمالاً با عکسی که خودتان گرفته‌اید، از طریق آن برای ویرایشگران ارسال کنید فرم تماس.

امروز داستانی از خواننده وبلاگ گاست فاین در مورد یک ماجراجویی موفق با مارگزیدگی.

مارگزیدگی

سال گذشته من و همسرم دوباره به مدت سه ماه زمستان را در تایلند گذراندیم. هفته های اول ما کمی به اطراف سفر کردیم. ما در کوه سامویی ماندیم و به دلیل آب و هوای بد به سمت شمال پرواز کردیم. طرح کشف مالزی به معنای واقعی کلمه به آب افتاد.

پس از چند روز اقامت در چیانگ مای و چیانگ رای، در پایان سال با اتوبوس به چیانگ کونگ در مکونگ رفتیم. به غیر از سفر با اسکوتر به مای سای برای تمدید ویزای خود، خیلی پیاده روی کردیم.

به همین ترتیب، یک روز در خارج از شهر در یک منطقه نسبتاً خالی از سکنه قدم زدیم. البته ناگهان دوباره آن سگ ها آمدند. همسرم از آن وحشت دارد. بلافاصله مجبور شدم شاخه ای از درخت کنار جاده را بکشم. اگر چوبی را در دست بگیرید، سگ ها آن را اینطور درک نکرده اند. من مطیعانه وظایف زناشویی خود یا یکی از وظایف زناشویی خود را انجام می دهم. پا به سمت چمن کنار جاده می گذارم که شاخه بزرگی را دیدم.

قبل از اینکه شاخه را بگیرم، دردی کوبنده در پایم احساس می کنم. آن چه بود؟ من بلافاصله نتوانستم علت را پیدا کنم. همسرم با نگرانی پا را معاینه کرد و دو زخم کوچک دید. او هنوز عکس آن را نگه داشته است. بلافاصله فهمیدیم که این مارگزیدگی است. الان چی میخونی؟

نه آدم و خانه ای که جایی دیده شود و کارت تلفن هم نداشتیم. اینجا هستی... کم و بیش ترسیدیم، منتظر بودیم ببینیم چه واکنشی نشان خواهم داد. ما می دانستیم که با نیش سمی زمان زیادی برای شما باقی نمانده است، اما وقتی من هنوز بعد از حدود پانزده دقیقه واکنش غیرعادی نشان ندادم، مطمئن شدیم که مار سمی نیست.

پس می بینید: خوشبختی را باید به دست آورد! تعطیلات همیشه کمی ماجراجویی است…

4 پاسخ به "شما انواع چیزها را در تایلند تجربه می کنید (23)"

  1. تینو کویس می گوید

    شما خوشبختانه با آن کنار آمدید!

    مرا به یاد اتفاقی می اندازد که چند سال پیش برایم رخ داد. وارد آشپزخانه شدم و ناگهان دردی شدید در انگشت شست پای راستم احساس کردم. به پایین نگاه کردم و یک عقرب دیدم

    فکر می کردم زنده نمی مونم و به پسرم زنگ زدم تا خداحافظی کنم اما جواب نداد..... از وقتی که هنوز زنده بودم رفتم تو اینترنت ببینم عقرب ها در تایلند چقدر سمی هستند. پس کشنده نیست برای یک روز خیلی دردناک بود…

    • نیکی می گوید

      ما یک نیم سال با این حیوانات گندیده زندگی کرده ایم. شبیه بچه عقرب ها باشید قهوه ای مایل به خاکستری. اما وای. من زیر کف پایم و شوهرم در شستش. از آن زمان، ما هر چیزی را که لمس می کنیم بررسی می کنیم

  2. اندی می گوید

    بنابراین شما گاس را می بینید. و اون شاخه از چوب بود؟؟

  3. T می گوید

    همچنین ممکن است فقط یک مار سمی باشد که شما را نیش زده است، اما آیا شما خوش شانس هستید که به اصطلاح خشک گزیده اید؟
    سپس مار تصمیم می گیرد که با سم گرانبهای خود مقرون به صرفه باشد، اما اغلب این اتفاق نمی افتد، بنابراین باید Idd کنید. خوش شانس بوده


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم