گرفته شده از زندگی آیسان (قسمت چهارم)

توسط The Inquisitor
Geplaatst در آیسان, زندگی در تایلند
برچسب ها:
23 سپتامبر 2017

چنین مهاجری آنجا در آیسان چه می کند؟ بدون هموطن در اطراف، حتی فرهنگ اروپایی. نه کافه، نه رستوران غربی. بدون سرگرمی خوب، Inquisitor این زندگی را انتخاب کرد و اصلا حوصله اش را ندارد. روزانه، یک هفته از زندگی گرفته شده است. در آیسان.

دوشنبه

اگرچه روزهای هفته نقش کمی در زندگی در اینجا بازی می کنند، دوشنبه روز شروع هفته است. چون روز مدرسه و این وظیفه تفتیش عقاید است که دخترخوانده را به مدرسه ببرد. با ماشین با اینکه فقط سه و نیم کیلومتر فاصله دارد. اظهارات او در آن زمان مبنی بر اینکه یک نوجوان یازده ساله می تواند به راحتی این کار را با دوچرخه انجام دهد به سرعت سرکوب شد.

خیلی داغه بیش از حد سرد. آفتاب زیاد باران.

و مهمتر از همه، چرا ماشین دارید؟

خوب، The Inquisitor می تواند در راه بازگشت به روستا نگاهی گذرا بیندازد. زندگی اینجا هر روز به آرامی شروع می شود. اینجا و آنجا گروهی از مردم می ایستند یا می نشینند و گپ می زنند، یک کشاورز گاومیش خود را به یک چمنزار می آورد، کمی به گیاهان اطراف خانه آبیاری می کند. تقریباً در هر صد متر، تفتیش عقاید باید برای یک لحظه توقف کند. کجا میری؟ شما اهل کجا هستید؟

هر روز صبح همان مراسم اما سرگرم کننده است و همیشه می خندد. و به چیزهایی پی می بری

آیا Inquisitor می خواهد به تمیز کردن کانال ها کمک کند؟ آیا او امروز بعد از ظهر می آید تا ببیند آیا آنها می خواهند جنگلی را پاکسازی کنند؟ امشب به شکار می روند، نمی خواهد بیاید؟ به زودی آنها در استخر پدربزرگ دیینگ ماهی خواهند گرفت، دوست ندارید شرکت کنید؟ تفتیش عقاید بسته به روحیه و وضعیت جسمانی اش، فعالیتی را انتخاب می کند و در زندگی روستایی شرکت می کند. خوبه. اما من این دوشنبه را دوست ندارم.

در بازگشت به خانه، تفتیش عقاید در تراس طبقه بالای خود مستقر می شود که از سه طرف با پنجره های کشویی پوشیده شده است. در طول دوره گرما، پنجره ها بسته می شوند و تهویه مطبوع روشن می شود، در طول دوره سرد سالانه کوتاه با یک کوره برقی باز، تنها منبع گرمایش او اما بسیار مفید، قابل حمل، بنابراین در عصر اول می رود. به حمام، سپس به اتاق خواب. اوه من خیلی خطرناکه

این اواخر صبح فوق العاده است: بوی قهوه تازه، منظره باغ، مزارع و جنگل ها - زندگی را دلپذیر می کند. کامپیوتر را روشن کنید، روزنامه ها را بخوانید. به مزخرفات اروپا بخندید، به برخی مقالات و واکنش ها در تایلند بلاگ بخندید.

اما اغلب با نشان دادن درک، تفکر و کنش غربی به طور پاک نشدنی در ذهن او ریشه دوانده است.

حوالی ساعت ده خانم زنگ می زند، صبحانه. این شامل بیکن و تخم مرغ غربی تا آیسان است ، نوعی سوپ مرغ که اغلب مخفیانه سبزی ممنوعه را در آن اضافه می کنند. آیا آنها حتی از خودشان هم سست‌تر می‌شوند؟ تفتیش عقاید زمانی که این را کشف کرد - به طور تصادفی - فکر می‌کرد، اما امروزه این دیگر او را آزار نمی‌دهد.

صبحانه همیشه در مغازه همسر خورده می شود. در کنار خیابان، همیشه آن احوالپرسی عجیب دلبر به همه رهگذران یا مشتریان وجود دارد: ، به طور آزاد به عنوان "در کنار هم بخور" ترجمه شده است. به غیر از یک فرد بدنام فقیر، هیچ کس این کار را نمی کند. یک سیگار آخر صبح و رفتیم. باغبانی امروز در دستور کار است. چمن های باغچه جلویی را ببرید، چند گیاه را با کود گاو رایگان بارور کنید، از ارکیده ها مراقبت کنید.

حدود سه ساعت، یک نوع عمل آهسته است، زیرا کار سخت غیر قابل بحث است، خیلی داغ است. مرتب به مغازه نگاهی بیندازید، با خانم شوخی کنید، با یک مشتری گپ بزنید.

حوالی ساعت دو بعد از ظهر هوا خیلی گرم می شود، آفتاب می تابد. یک بار ارنست کلاس فقید نوشت گنجشک ها از پشت بام می افتند.

یک سالاد خانگی سبک و تازه و سپس یک دوش برای خنک شدن پیام است. همیشه سرگرم کننده است، برای انجام آن به اندازه کافی گرم است به سبک آیسان: آب خوب و خنک را از یک بشکه سنگی روی بدن خود بریزید. اوه خیلی با طراوت

در پنجاه و هفت سالگی، تفتیش عقاید خیلی پیر نیست، اما یک چرت گاه به گاه بعدازظهر ضرری ندارد. اما او هنوز نمی تواند این را قبول کند، هر بار که اعلام می کند که قصد دارد چیزی بخواند.

عشق بیست سال جوان تر همیشه از خنده می ترکد. زیرا معمولاً بعد از ده دقیقه به خواب می رود، فقط یک ساعت اما بسیار با طراوت. به دلیل صندلی آرامش بخش فوق العاده ای که به صورت استراتژیک در تراس طبقه آخر قرار گرفته است. پنجره های باز نسیم فوق العاده ای می دهد. در صورت لزوم، پنکه سقفی را روشن کنید.

یک ساعت و نیم بعد و The Inquisitor تصمیم می گیرد آشپزی را شروع کند. بلژیکی. پتات-با-گوشت-سبزی-و-سس. در زندگی قبلی خود در بلژیک، تفتیش عقاید هرگز آشپزی نمی کرد و باید یاد می گرفت که چگونه این کار را انجام دهد، اما پس از آزمون و خطاهای فراوان، شروع به موفقیت می کند. فقط سس‌ها: آنها باید از بسته‌های آماده‌ای تهیه شوند که Inquisitor از Makro و سایر مغازه‌ها در بازدید شهری از Udon Thani یا Sakun Nakhon می‌دزدد. از آنجا که آنها معمولا مقدار کمی از آن واردات را در انبار دارند، بنابراین او اغلب همه چیز را می خرد.

درست مثل تره، کرفس، سس مایونز، خردل و ....

دخترخوانده اکنون از مدرسه بازگشته است، با همسایه ها آمده است. و او همیشه با دهانش آماده است زیرا غذاهای غربی با او خوب می شود. این خوب است، منیت The Inquisitor را تقویت می کند که افراد دیگر نیز شروع به قدردانی از مهارت های آشپزی او می کنند.

امروز عصر در مغازه خلوت است. بنابراین امیدی وجود دارد که بتوانیم آن را در اطراف ببندیم . اشکالی نداره امروز صبح از ساعت 6:30 باز بودیم. دوست دختر یک مراسم شب ثابت دارد. برای مسدود کردن. غذا دادن به سگ ها شستن ظروف - یکی از کارهای خانه که تفتیش عقاید مدام سعی می کند از آن اجتناب کند. سپس، بسیار باعث ناراحتی The Inquisitor شد، و صندوق را روی تخت گذاشت. او هر بار ناامیدانه منتظر است. زیرا از ابتدای رابطه، یک قانون ثابت وجود دارد: همیشه با هم دوش بگیرید. حتی در مواقعی که نارضایتی متقابل وجود دارد، مردم با حمام صحبت می کنند و مشکلات را حل می کنند.

عجیب اما واقعی، و نه، نه به شکلی که شما فکر می کنید.

و سپس، همراه با شگفت انگیزترین لحظات هر روز: استراحت در رختخواب. گاهی با فعالیت، گاهی بدون و فقط یک چت خوب. نیم ساعت بعد زن خواب آلود می شود. و Inquisitor می تواند سرگرمی مورد علاقه خود: خواندن را زیاد کند.

تفتیش عقاید حتی یک لحظه حوصله اش را نداشت. و او مشتاقانه منتظر یک روز جدید دیگر است.

ادامه دارد

38 پاسخ به “ربوده شده از زندگی آیسان (قسمت چهارم)”

  1. بعد از ظهر می گوید

    امیدوارم بیش از هفت روز در هفته وجود داشته باشد 🙂

  2. اریک می گوید

    داستان خوب و کاملا واقعی اگر از راه دور زندگی می کنید.

    اما خوشبختانه آیسان چیزی فراتر از زندگی از راه دور است و اگر بخواهید برای آن رانندگی کنید، تمام امکانات غربی وجود دارد. شهرهای بزرگی مانند Khorat، Khon Kaen، Udon Thani، Sakon Nakhon، Nakhon Phanom و منطقه Buriram، Yasothon، Surin، Ubon Ratchathani همگی بسیار بیشتر از کشاورزان و افراد در فضای باز هستند.

    اما اگر آرامش و سکوت می خواهید، در جای مناسبی هستید. سپس آن انتخاب را گرامی بدارید.

  3. کریس می گوید

    چنین زندگی در دراز مدت برای من وحشتناک است: برای آرامش و سکوت، سبک زندگی در آیسان برای 1-2 ماه خوب است. اما 7-8 ساعت می خوابند و در واقع به جز برداشت برنج سالی یک بار، هر روز همین طور است. زندگی در کسالت می گذرد. من هم همینطور فکر می کردم، اما بعد از گذشت چندین ماه هنوز هم آرزویش را دارم
    مثلاً به هلند یا جایی که چیزی مهم است. من بسیاری از مهاجران هلندی را در آنجا می شناسم که چه کار می کنند: آنها تایلندی صحبت نمی کنند، هفته ای یک بار ملاقات می کنند (و بقیه هفته در خانه می نشینند)، چه خسته کننده است. زندگی در دهکده ها شلنگ است (1 سال است که به آنجا می آیم) اما وقتی به هلند برگشتم خوشحالم

    • هنی می گوید

      با این حال این داستان مرا به یاد هلند می اندازد، اما در قرون وسطی.
      هرکدام برای خودشان، اما من زندگی «شهری» تری را ترجیح می دهم.

  4. رنه مارتین می گوید

    قشنگ نوشتی و منتظرم ببینم بعدش چی میشه...

  5. برت بی ساری می گوید

    خوشحالم که دوباره می خوانمت، دلم برایت تنگ شده بود، بگذار به زودی سه شنبه باشد!

  6. قصابی کامپن می گوید

    به نظر من تسلط خوب به زبان ضروری است. در غیر این صورت، شما واقعاً به "جعبه مردانه" هفتگی بسیار وابسته هستید. ناپلئون در سنت هلنا
    البته بستگی به سن هم داره حالا که بزرگتر شده ام، دیگر آن همه خزیدن در میخانه برایم ضروری نیست.
    صلح؟ در آخرین اقامتم با رعد و برق ماشین‌های قند نیشکر مدام بیدار بودم
    و در حالی که جاده 80 متر فاصله دارد.
    وقتی می خواستم در هوای خنک بیرون آبجو بخورم، یکی دوباره مزرعه نیشکر پاک شده اش را آتش زده بود!
    عجله کن! تهویه مطبوع روشن! خوشبختانه اخیراً از مشروبات الکلی شکایت نمی کنند.
    از آنجایی که همسرم نقل مکان کردند و دیگر در مرکز روستا زندگی نمی کنند، تمام شد. اتفاق خوبی هم هست

  7. مرغ می گوید

    داستان خوب. احتمالاً زمان شما تمام شده است. زمان برای همه یکسان نیست.. روزهای بسیار لذت بخش تر.

  8. صلح می گوید

    من آن داستان را می شناسم. تا مدتی اشکالی نداره...اما بعدش یه جور تبعیدیه...یه مدتی میتونم مدیریت کنم...اما بعد از مدتی خیلی چیزا رو از دست میدم...فرهنگ...یک گفتگوی خوب. .. مخاطبین اجتماعی ... یک تراس زیبا ... .سینما ... روزنامه ... یک مجله اختصاصی ... یک نمایشگاه ... یک ساختمان خاص زیبا ... یک ماشین انحصاری زیبا ... این یک برای من خیلی محدود است، اما برای همه متفاوت است...

  9. کریس می گوید

    بسیاری از آن دهکده ها را ترک می کنند، مثلاً در بانکوک، کار می کنند، بقیه که پشت سر می مانند، اغلب هیچ کاری در طول روز انجام نمی دهند یا یک بطری می نوشند و غیره. همچنین برخی از دختران جوان به پاتایا می روند تا بدانید چه چیزی. هیچ کافه ای وجود ندارد، فقط رستوران های تایلندی اگر خوش شانس باشید در این منطقه وجود دارد. مردم ساعت 06.00 صبح از خواب بیدار می شوند و از ساعت 07.00 صبح تا 08.00 صبح به رختخواب می روند. تمام روستاهای مردم فقط می پرسند کجا می روید و اغلب تمام روز را در خانه می نشینند. اگر می خواهید هفته ای چند بار به یک شهر بزرگ بروید، می گویند: دوباره
    تایلندی ها اغلب برای تعطیلات و برداشت برنج به روستاها برمی گردند و دوباره آنجا را ترک می کنند

    من هلندی‌های هلندی را می‌بینم که وقتی هفته‌ای یک‌بار دور هم جمع می‌شوند بیشترین لذت را می‌برند، زیرا زنان اغلب با تایلندی‌ها معاشرت می‌کنند.
    اما بله، هرکس شادی خود را دارد: اما من می خواستم این کار را انجام دهم: اما هرگز این کار را نمی کنم، فقط 1-2 ماه در سال کافی است.

    • صلح می گوید

      درسته...اون سوال بای نای...کجا میری؟ واقعا خسته شده بودم هیچ کس هرگز جایی نمی رود مگر اینکه به مغازه دهکده باشد... بنابراین وقتی شما برای رفتن به جایی آماده می شوید همیشه شگفت زده می شوند. چیزی که من هم خسته شدم این بود که همه فکر می کنند این کاملا طبیعی است که با پای پیاده جایی نمی روی...حتی برای 50 متر اسکوتر می گیرند... پیاده شبیه یک موجود بیگانه می شوی...مخصوصا برای سگ هایی که هرگز راه رفتن انسانی را ندیده اند
      مردم هم علاقه چندانی به آن ندارند... افراد کمی خلاقیت دارند... و البته الکلیسم معروف است... نه، برای من زیاد جالب نیست.

  10. لذت می گوید

    اوه چه شکوهی به زبان صحبت کنید (کمی). هر هفته راه رفتن با هموطنان و غیره برای من یک کابوس بود. برای تغییر، اگر از زندگی روستایی خسته شده اید، می توانید به هر جایی در اسان بروید، زیرا به هر حال این اتفاق می افتد و اصلا بد نیست، درست است؟

    با سلام و لذت بردن

    لذت

  11. جان وی سی می گوید

    داستان زیبا و قابل ربط!
    من الان 2 سال است که در آیسان می مانم! الان اینجا ساعت 20,30:XNUMX است و من باید همین الان این مقاله را بخوانم.
    درست است که تجربه کمی غربی وجود دارد…. با این حال، اتفاقاً این دلیلی بود که من به اینجا زندگی کردم.
    من و همسرم به تازگی از بان دانگ دیدن کرده ایم. یک فرانسوی خوب و همسرش در آنجا رستوران دارند و ما توانستیم یک غذای خوب را در آنجا نوش جان کنیم... این تمام چیزی است که باید باشد. تنوع به اندازه کافی برای ما
    شاد بودن باید توسط خود همه به دست بیاید.
    بازپرس در این امر به خوبی موفق می شود.
    مطمئنم حوصله اش سر نخواهد رفت.
    من اینجا بودن را دوست دارم، احساس آرامش می کنم و در صورت نیاز می توانم بیرون بروم.

    • ویلم می گوید

      سلام جان، میشه بگی اون رستوران تو باندونگ کجاست؟
      ما در Ban Hua lua، در 20 کیلومتری باندونگ زندگی می کنیم، هفته ای یک یا دو بار برای خرید مواد غذایی به آنجا می رویم، 1 سال است که در آنجا زندگی می کنیم و هیچ وقت خسته کننده، خوب و آرام نیست.
      من دوست دارم یک وعده غذایی متفاوت بخورم

      درود ویلیام

      • نجار می گوید

        اگر از سمت جنوب وارد باندونگ شوید، با عبور از لوتوس و بیمارستان در سمت راست، جاده از 2 خط در هر جهت به 1 خط باریک می شود. رستوران فرانسوی را می توان در سمت چپ پیدا کرد، به دنبال پرچم فرانسه باشید!

      • جان وی سی می گوید

        همانطور که تیم گفت!
        اما در ماه اکتبر آنها در مرخصی هستند! در آنجا می توانید استیک خوشمزه بخورید! مردم مهربان هم! نام رستوران کیناری است! (نام دخترشان)
        توصیه شده!!!
        با سلام و خوش طعم! شاید زمانی همدیگر را آنجا ببینیم!

  12. یعقوب می گوید

    زیبا نوشته Inquisitor، بسیار قابل تشخیص است، اگرچه خوانندگانی هستند که نظر متفاوتی دارند، اما همیشه همینطور خواهد ماند، من هم اینجا از آن لذت می برم، خوب و ساکت و نه جنتلمن، اگر چه شما با مهاجران نیز ملاقات می کنید، اما اگر وابسته شوم در مورد مهاجران همزبان، به کشور مادری خود برمی گردم، تجربه من این است که بیشتر صحبت ها در مورد ویزا و غیره است، همانطور که گوینده اشاره کرد، آرامش و سکوت و زندگی آهسته، بدون استرس، زندگی بدون ساعت در صبح، وقتی هوا روشن می شود از خواب بیدار می شود و شب ها برای خواندن یا خوابیدن به رختخواب می رود، من 18 سال متاهل هستم، همسرم هلندی صحبت می کند، انتخاب او این بود که در مجاورت خانواده زندگی نکند، همچنین فکر می کنم که به همین دلیل است که ما آن را برای مدت طولانی بدون هیچ مشکلی داشته‌ایم، من از این موهبت برخوردارم که می‌توانم همه چیز را بخورم، اگرچه خوردن هر چند وقت یک چیز غربی نیز خوب است، بنابراین ماکرو مکان ایده‌آلی است. یادم می آید که سال ها پیش در پاتایا بودیم، در گفتگو با یک زوج به هتل آمدیم، که خانم با افتخار اعلام کرد که برای هفدهمین بار در پاتایا تعطیلات هستند، که من با خشکی پاسخ دادم: پس شما هرگز نبوده اید. به تایلند، به این زوج توهین می شود، اما من به خواسته های همه احترام می گذارم، حتی چند نفر.

  13. استیک می گوید

    اینجا در Ubon Ratchatani شما (تقریبا) همه چیز دارید. همچنین isaan با تمام تزئینات. بزرگترین سرگرمی من انجام هیچ کاری نیست و همیشه در هلند پذیرفته نشد، اگر نسبتاً جوان کار را متوقف کنید زیرا می توانید. هر کس کاری را انجام می دهد که فکر می کند بهترین است، من شش سال است که با زیبایی نه چندان جوان تایلندی خود (فقط در داخل خانه)، که به خوبی با سرگرمی مورد علاقه من مطابقت دارد، با لذت فراوان این کار را انجام می دهم.

  14. پیام رسان می گوید

    مردمی که از تراس شما تماشا می کنند و در اطراف خود تنبلی می کنند و شب راحت می خوابند، این بهشت ​​روی زمین است. 22 ماه دیگر و سپس من همین کار را انجام خواهم داد، به دور از آن حماقت در هلند.

  15. آرنولد می گوید

    امیدوارم بتوانم در اسرع وقت از هلند به تایلند نقل مکان کنم و آن هم آیسان خواهد بود و این واقعاً می تواند مرا نگران کند که در دهکده کارهای کمی برای انجام دادن وجود دارد. با این حال، وقتی گزارش شما را می خوانم، کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد و هیچ کاری لازم نیست.
    منتظر قسمت بعدی هستم

    درود و لذت ببرید

  16. بوسه انتقادی می گوید

    من برای اولین بار 75 سالگی را خواندم، بنابراین فکر کردم، خوب، خوب. اما در 57 سالگی این شیوه زندگی؟ شاید پس از یک زندگی بسیار شلوغ و چند هفته، حتی چند ماه استراحت، خوب باشد. حفظ این سبک زندگی برای سال‌ها چالش چندانی نیست. اما اگر موفق شدید، احترام بگذارید، عالی است، پس واقعاً آرامش درونی خود را پیدا کرده اید!

  17. هنری می گوید

    نمی توانید زندگی در آیسان را تصور کنید، در حومه ای در شمال غربی بانکوک زندگی کنید. تمام امکانات ممکن در شعاع 5 کیلومتری و آن هم در یک محله 99,99% تایلندی. من هر چند وقت یک بار یک شهر شلخته هستم.

  18. سیلوستر می گوید

    بسیار شگفت انگیز صلح آمیز
    داستان خوب
    ممنون

  19. پیتر می گوید

    من در دهکده ای کوچک در آیسان، نزدیک شهر وانونیوات زندگی می کنم... حدود 15 فرنگ با پیشینه های مختلف در اطراف آن زندگی می کنند... هر عصر بین ساعت 17 تا 20 بعد از ظهر، کسانی که می خواهند در یک مکان خاص در صورت نیاز به گفتگو با یکدیگر ملاقات کنند. و یک آبجو...بعضی تقریبا هر شب می آیند، برخی دیگر فقط یک بار در هفته فقط برای آنچه نیاز دارند...زبان آموزش معمولا انگلیسی است، گاهی اوقات آلمانی اما متاسفانه هرگز هلندی نیست، اما اگر در گذشته در مدرسه دقت کرده باشید ، شما هنوز هم می توانید از کار با زبان های دیگر لذت ببرم و گاهی اوقات مترجم / Dolmetscher هستم
    اینجوری بهتره تحمل کنی

  20. کریس می گوید

    انسان موجودی اجتماعی است. به استثنای زاهدان، همه ما به ارتباط با دیگران نیاز داریم و منظورم فقط رابطه جنسی نیست.
    بیشتر مهاجران در آیسان ارتباط کمی با یکدیگر دارند: آنها فقط همسرانشان، زن شوهر و روستاییان خود را می شناسند و اگر تایلندی صحبت نکنید، دنیای اجتماعی کوچک می شود. خیلی ها می گویند که خیلی خوب و آرام است و من فکر می کنم که تا حدی اشتباه است. هیچ کس دوست ندارد زنده به گور شود. همین امر در مورد مهاجران در شهرها نیز صدق می کند، اما آنها ارتباطات اجتماعی محدود خود را پشت امکانات شهری مانند سینما، تئاتر و مراکز خرید «پنهان می کنند».
    راه حل، نگرش فعال تر از سوی مهاجر است: یادگیری تایلندی و کمک به مردم تایلندی در انواع چیزها، زیرا هنوز جای پیشرفت در آموزش وجود دارد. خب، برای کار داوطلبانه هم به مجوز کار نیاز دارید. پس توصیه این است: با همسرتان (اگر قبلا نبوده اید) رسما ازدواج کنید و نوع ویزا را تغییر دهید تا بتوانید همه کارها را انجام دهید.

  21. لئو بوسینک می گوید

    در 5-7 کیلومتری شمال اودونتانی، در چنین استراحتگاهی زندگی کنید. من واقعاً از اینجا لذت می برم. همه چیز با سرعتی اتفاق می افتد که مناسب سن من است (تقریباً 70). در استراحتگاه ما یک خانه زیبا با یک باغ در اطراف داریم. همسایگان بسیار دوستانه، نه تنها فرنگ بلکه کل خانواده های تایلندی. همه خیلی آرام ما (من و همسرم) هفته‌ای دو بار برای خرید به مرکز اودونتانی می‌رویم، بانکداری می‌کنیم و روی تراس می‌نشینیم و نوشیدنی می‌خوریم و البته غذا می‌خوریم. به غیر از چند سفر در سال، مانند چیانگ مای و روی، در طول هفته تنوع زیادی در اینجا وجود دارد. و بله، اگر کمی تایلندی صحبت کنید و بفهمید واقعا مفید است. این باعث می شود مخاطبین بسیار جالب تر شوند. و نه، من هرگز به باشگاه مردانه نمی روم. نیازی به غر زدن همه فرنگ ها در مورد وضعیت اینجا در تایلند نیست (ترافیک، اطلاع رسانی 90 روزه، درخواست های جدید ویزای سالانه برای مهاجرت، گرما، باران و غیره). من الان دو سال است که اینجا زندگی می کنم، بنابراین زیاد نیست، اما یک دقیقه هم هلند را از دست نمی دهم.

  22. چاندر می گوید

    فقط اکنون می فهمم که چرا وقتی به دنبال سس های وارداتی خوشمزه در Sakon Nakhon و Udon Thani می گردم، مدام نت را از دست می دهم.

    از این به بعد بهتره مستقیم به سمت ناخم برم تا یه سس وارداتی خوشمزه بخرم، هاها

  23. جان چیانگ رای می گوید

    من به هر کسی که چنین زندگی ای را انتخاب می کند احترام می گذارم، اما من شخصاً تصور می کنم کهنسالی پس از یک زندگی کاری تا حدودی متفاوت باشد.
    هر روز عصر زود به رختخواب می رویم و صبح با اولین پرتوهای نور از پرهایمان، روزی را سپری می کنیم که معمولاً تفاوت چندانی با روزهای قبل ندارد.
    من هر سال 4 تا 5 ماه را در روستایی در نزدیکی چیانگ رای می گذرانم و اگرچه این را نمی توان با تنهایی آیسان مقایسه کرد، اما نمی توانم زندگی طولانی تری را در اینجا تصور کنم.
    حتی اگر تایلندی صحبت کنید، هنگام تعامل با اکثر روستاییان به وضوح متوجه تفاوت علایق خواهید شد.
    علایقی که برای بسیاری از روستاییان قابل درک است فراتر از دغدغه های روزانه آنها و آنچه تلویزیون تایلند به آنها می گوید درست نیست، به طوری که بیشتر گفتگوها بسیار سطحی هستند.
    لطف آنها و اینکه همسرم می خواهد به خانواده اش سر بزند، تقریباً تنها منبع انرژی برای من است که بتوانم این زندگی را به مدت 5 ماه ادامه دهم.
    من به کسی که هنوز در هلند زندگی می کند و قصد دارد در درازمدت همسرش را دنبال کند توصیه می کنم ابتدا یک دوره آزمایشی طولانی تری را طی کند و با انتقاد از خود بپرسد که آیا واقعاً امروز عصر زندگی اوست، چیزی که او در تمام زندگی آرزویش را داشته است. دارد.
    برای من این نوعی آزمایش است که در آخرین جعبه قرار دارد، درب آن هنوز به اندازه کافی اکسیژن اجازه عبور می دهد تا مجبور نباشم برای همیشه چشمانم را ببندم.
    اما این البته بسیار شخصی است، و مطمئناً هیچ نشانه دیگری از اینکه چگونه یک فرد باید از دوران پیری خود لذت ببرد، نیست.

    • جان چیانگ رای می گوید

      کورتیه عزیز، اگر دوباره پاسخ من را با دقت بخوانید، متوجه خواهید شد که دانش من از گفتار تایلندی بر اساس وضعیت شخصی من در روستای چیانگ رای بوده است.
      اگرچه یک گویش نیز در آنجا صحبت می شود، اما این زبانی است که در مدارس ابتدایی سراسر تایلند تدریس می شود.
      گفتار تایلندی بیش از مهارت‌های اغلب محدود زبان انگلیسی مردم، پس از گویش محلی، تقریباً تنها راه برای شروع مکالمه است.
      و حتی اگر فرنگی این لهجه را روان صحبت کند، باز هم متوجه می شود که نسبت به جمعیت محلی به سرعت از نظر علایق به محدودیت های خود می رسد.
      علایقی که اغلب به دلیل استفاده بیش از حد از الکل توسط بسیاری از افراد به حداقل می رسد و این به شما احساس روزافزون زندگی در دنیایی بسیار سطحی را می دهد.
      در 4 تا 5 ماه حضورم مجبور می شوم بارها به شهر سر بزنم تا این احساس را نداشته باشم که از دنیای عادی بریده ام.
      فرنگ‌هایی که بدون دانش زبانی کافی تا این حد خود را منزوی می‌کنند، در واقع در دنیای بسیار کوچکی زندگی می‌کنند که تنها می‌توانند با همسران خود و بخش بسیار محدودی از مردم ارتباط برقرار کنند.
      ارتباطی که اغلب هرگز عمیق نمی شود و اغلب به هیچ وجه قابل مقایسه با افرادی از فرهنگ خودشان نیست که با زبان مادری خود بزرگ شده اند.

    • اروین فلور می گوید

      جان عزیز،

      خانم های تایلندی به دنبال یک زندگی خوب هستند و پول خانواده خود را برای حمایت از آنها می فرستند.
      ناله ابدی در مورد پول همچنان ادامه دارد و نه برای تایلندی ها بلکه برای همه.
      من و همسرم در مورد پول دادن به خانواده کاملاً واضح هستیم.
      شما می توانید با توافقات شفاف با همسرتان از این مشکل جلوگیری کنید.
      ما کم می دهیم زیرا در مقطعی دیگر کافی نیست.

      وقتی به تایلند می رویم، برخی از اعضای خانواده مقداری پول می گیرند و تمام.
      البته خانواده اش سعی می کنند او را بترسانند تا پول بیشتری به دست آورد... نه.

      به همین دلیل است که او زمان بیشتری را با خانواده خود در تایلند می گذراند تا با شما (اگر با هم زندگی می کنید).
      مانند ما). مثلا خواهرش که فرنگ ندارد و خواهرش ... دو تا حتی
      او آنقدر حسود است که شروع به دزدی از خانه ما کرده و برای به دست آوردن پول حقه بازی می کند.
      این به شما بستگی دارد که کجا خط بکشید.
      در آیسان فوق العاده می ماند و اگر حوصله ام سر رفت می روم تور.

      ملاقات groet vriendelijke،

      اروین

  24. اروین فلور می گوید

    بهترین،

    داستان های روزانه شما بسیار زیباست
    من به پیگیری روزانه این موضوع ادامه خواهم داد.
    وقتی در خانه هستم (یک یا دو بار در سال) می‌توانم واقعاً از آنچه در حال وقوع است لذت ببرم
    همه چیز در روستای ما اتفاق افتاده است و من هرگز حوصله یک لحظه را ندارم.

    من خیلی از خونگرمی تایلندی ها برای شرکت در چیزی خوشم می آید
    و آموزشی
    و البته تقریباً همه وقتی می‌روید می‌پرسند کجا می‌روید.
    این کنجکاوی است که وقتی اتفاقی می افتد کمی احساس به شما می دهد
    که مردم بدانند شما کجا هستید

    خوب، من در داستان های شما خیلی احساس می کنم در خانه هستم.
    ملاقات groet vriendelijke،

    اروین

  25. اروین فلور می گوید

    بهترین،
    سردبیران یک کلمه را فراموش کردند
    باید "هر چیزی که به شما این حس را بدهد که اگر اتفاقی بیفتد" باشد
    با سلام،

    اروین

  26. کریس از دهکده می گوید

    وقتی یک مزرعه موز دارید،
    شما واقعا خسته نخواهید شد باید هر روز پیاده روی کرد
    راه بروید، برگ های زرد و قهوه ای را بردارید و نگاه کنید،
    یا جایی که یک موز در حال زرد شدن است.
    هر هفته چند دسته برای برداشت.
    علاوه بر آن، چمن و بقیه را نیز نگه دارید
    مراقب میوه ها و سبزیجات باشید
    اوه، من می بینم که فلفل قرمز دوباره قرمز شده است،
    فقط برداشت کنید، یک گیاه موز بسیار کج است،
    فقط کمی چوب بگیرید و از آن گیاه حمایت کنید.
    در این بین شروع کردم،
    ساخت لامپ از بامبو، نوعی هنر - کار
    و یک سرگرمی جدید من
    ماهی یک بار ملاقات با یک اتریشی
    در چوک چای، 15 کیلومتر جلوتر،
    در رستوران او، جایی که می توانید غذاهای خوشمزه غربی بخورید،
    جایی که هر بار حدود 15 آلمانی، سوئیسی و هلندی می آیند،
    که همگی دوست دارند اینجا در آیسان زندگی کنند،
    کسانی که ناله نمی کنند اما دوست دارند در مورد هر چیزی و همه چیز صحبت کنند.
    و سالی یک بار به مدت 4 هفته به هاو هین می رویم تا از همه چیز دور شویم
    برای رفتن و لذت بردن از شلوغی و شلوغی آنجا، با افرادی که می شناسید ملاقات کنید
    و از دریا و رستوران های مختلف لذت ببرید.
    اما بعد از 4 هفته من می خواهم به روستای خود برگردم،
    آرامش و طبیعت شما فقط به کاری نیاز دارید
    آن وقت خسته نخواهید شد و تناسب اندام و قوی خواهید ماند.
    تفتیش عقاید این کار را به روش خود انجام می دهد، من آن را به روش خودم
    اما همه ما خودمان زندگی در آیسان را انتخاب کرده ایم
    و مطمئناً ما تنها کسانی نیستیم که این معنی را داریم،
    که راضی و خوشحال هستند. آیا شما هم همسر خوبی دارید؟
    در کنار شما، آنگاه با خوشحالی و رضایت اینجا زندگی خواهید کرد!

    • کریس می گوید

      برای کاری که انجام می دهید باید مجوز کار داشته باشید. و اگر قوانین به نحو خاصی تفسیر شود، کار در کشاورزی برای خارجی ها ممنوع است.

      • کریس می گوید

        http://gam-legalalliance.com/services/immigration/thai-visas/thai-work-permit/prohibited-jobs-for-foreigners-in-thailand/
        گاهی اوقات در مورد برخی از آثار بحث می شود زیرا توضیحات رسمی به زبان تایلندی است.

  27. فرانسیس می گوید

    تا الان فقط دو بار و هر بار به آیسان رفتم تایلند و باید بگم که اونجا بهم خوش میگذره فکر می کنم وقتی بازنشسته شدم برای همیشه اونجا بمونم.
    وقتی در تایلند هستم اصلا دلم برای غذاهای بلژیکی تنگ نمی‌شود، برعکس، دلم برای غذاهای تایلندی اینجا تنگ شده و منتظر تعطیلات بعدی ام در آیسان هستم.

  28. رنه می گوید

    داستان خوب، من هم بیرون زندگی می کنم، دور از همه غربی ها و شلوغی ها، اما هنوز با صدای بانگ خروس ها و بوی آتش به طرز شگفت انگیزی از خواب بیدار می شوم.

  29. لوت می گوید

    خوشحالم که دوباره از قطعات شما لذت می برم. نمی دانم ساعت چند بیدار می شوی، اما صبحانه خوردن در ساعت 10.00 صبح برای من خیلی دیر است، من یک پرنده زودرس هستم>>>>>


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم