زندگی یک آیسان (قسمت 10)

توسط The Inquisitor
Geplaatst در آیسان, زندگی در تایلند
برچسب ها:
مارس 22 2017

Inquisitor اکنون فرصتی منحصر به فرد برای دنبال کردن میانگین زندگی یک خانواده کوچک آیسان دارد. برادر نازنین. یک زندگی معمولی عیسی، فراز و نشیب، احتمالا با این سوال اصلی: چگونه می توان در این منطقه محروم زندگی کرد؟ زمان برای یک دنباله، The Inquisitor شما را به گذشته می برد، در عصر مدرن، در جایی که خود را یک کشور مدرن می نامد.

زندگی یک آیسان (10)

Inquisitor اکنون فرصتی منحصر به فرد برای دنبال کردن میانگین زندگی یک خانواده کوچک آیسان دارد. برادر نازنین. یک زندگی معمولی آیسانی، فراز و نشیب، احتمالاً با موضوع اصلی: چگونه در این منطقه محروم زندگی بسازیم؟
زمانی برای یک داستان بعدی، The Inquisitor شما را به گذشته می برد، در دوران مدرن، در جایی که خود را کشوری مدرن می نامد.

فضای شادی در روستا حاکم است. اولین باران باریده است، نه چندان زیاد، طوفان موعود محقق نمی شود و سبزه های جوان پس از اولین شب مرطوب به سرعت رشد می کنند. گونه های درختی که در طول دوره خشکی دچار ریزش برگ می شوند نیز سبزی جدیدی نشان می دهند، گونه های همیشه سبز یک جهش رشد دریافت می کنند. گل ها شروع به شکوفه دادن می کنند و عطری نفس گیر آن بوته ها را احاطه کرده است. این مانند نوعی بهار در هوا است، در واقع یک بهار استوایی. روزهای گرم متناوب با لحظات خنک خوب زمانی که مقداری ابر وجود دارد. پس از یک باران کوچک، بوی فوق‌العاده طراوت می‌دهد، دود همیشه موجود از آتش‌های زغال چوب و آتش‌های دیگر جابجا می‌شود.

ایثانیان مردمان طبیعت هستند و همچنین روشنگری می کنند. زندگی دشوار آنها آنها را غمگین نمی کند، برعکس، هر صبح آغاز فرصت های جدید، فرصت های جدید است. آنها با لبخند در اطراف قدم می زنند و کار خود را انجام می دهند، با خوشحالی صحبت می کنند و اغلب با خنده همراه است. مزارع خود را بررسی می کنند، هر ساعت به آسمان نگاه می کنند. فصل برنج در راه است. عجیب است زیرا تفتیش عقاید می داند که به راحتی بیش از یک ماه طول می کشد تا آب کافی بریزد، در طول چهار سالی که او در اینجا زندگی می کند همیشه می دید که آنها فقط در پایان آوریل شروع به کشت زمین می کنند.

اما چیزهای بیشتری وجود دارد، Songkran نزدیک است. سال نو تایلندی برای آنها بسیار مهمتر از سال نو غربی است. آنها فقط در مورد جشن گرفتن جشنواره نیستند، نه، خانواده ها دوباره گرد هم می آیند: زن و شوهر، پسر و دختر، برادر و خواهر به فرزندان و پدربزرگ ها و مادربزرگ ها برمی گردند، این همان چیزی است که آنها ماه ها منتظر آن بودند، این چیزی است که برای آنها کار می کردند. برخی از آنها فقط چند روز در اینجا خواهند بود، اما برخی دیگر بیشتر می مانند. به دلیل فرهنگ برنج که برای آنها بسیار مهم است، در مزارع کار کنند.

همچنین فرصت هایی برای پیاک و تای وجود دارد که یا در زمین خود کار می کنند یا به عنوان کارگر روزمزد در مزارع بزرگ کمک می کنند. احتمالاً ترکیبی خواهد بود، زیرا شوق کاشت بیست و دو رای زمین خود فقط با آن دو تا حدودی سرد شده است که بسیار است و آنها هرگز نخواهند توانست آن را به موقع کامل کنند. اما این بدان معناست که آنها باید برای افرادی که برای آنها کار می کنند غذا و نوشیدنی تهیه کنند. اغلب بیش از ده نفر وجود دارد و همیشه در بین آنها "lao-kaos" وجود دارد، یعنی مردانی که به سادگی به الکل نیاز دارند.

زیاد به نظر نمی رسد اما برای پیاک و تای مشکل دارد. آنها به سادگی پول نقد برای خرید سهام ندارند. برنج، سبزی و آب وجود دارد، اما گوشت خوک، ماهی، مرغ یا به خصوص نوشیدنی ندارند. اما مردم عیسانی مدبر هستند. Taai در حال حاضر مشغول معرفی غذاهایی است که برای The Inquisitor کاملاً ناشناخته هستند، کم کم. چیزی که او هرگز نمی خورد، چه بویی دارد. ماهی، گوشت و گلوله های گرفته شده مانند ایگوانا و غیره به طور جداگانه در یک دوغاب فرآوری می شوند که به گفته او می توان آن را برای ماه ها ذخیره کرد. نیازی به یخچال و هیچ چیز دیگری نیست. و هر وقت کمی گوشت خوک می خورند مقداری از آن را کنار می گذارند. این گوشت در آفتاب خشک می شود و نتیجه آن یک تکه گوشت خشک، سفت و نمکی است که به راحتی برای مدت طولانی نگهداری می شود.

علاوه بر این، آنها از قبل در حال برنامه ریزی هستند: آنها می خواهند زمین های آنها آخرین کار باشد. آنها ابتدا در جای دیگری کار خواهند کرد و ممکن است شانس زیادی برای کار برای یک مالک زمین ثروتمند وجود داشته باشد. او حدود صد و پنجاه رای برای کشاورزی دارد و هر سال کارگران روزمزد را با حقوق استخدام می کند. او هرگز به افراد زیادی نیاز ندارد، زیرا البته تراکتور و ماشین‌های دیگر در دسترس هستند، اما چند کمکی ضروری هستند و می‌مانند. و امسال پیاک شانس بیشتری برای حضور در آنجا دارد، زیرا قبلاً هرگز واجد شرایط نبود.

مرد معشوقه دارد. و آن معشوقه بهترین دوست تای است…. بله، برای اولین بار است که The Inquisitor در واقع با پدیده ای تماس پیدا می کند . البته او این کلمه و معنی آن را می دانست. اغلب در گذشته پاتایا او بیش از یک پیمانه شنیده می شود، حتی در زندگی جدید آیسان، حتی بیشتر از آن در طول مکالمات غرق شده. اما هرگز در واقع ندانستن، دانستن اسامی مشخص و چسباندن یک شخص به آن. Inquisitor بلافاصله با Tough and Sweetheart می نشیند، که او نیز می خواست بیشتر در مورد آن بداند و بنابراین او می تواند فوراً ظرافت را ترجمه کند. هر دو خانوم از اینجور غیبت کردن لذت میبرن، البته خوشبختانه مشتری ها اذیت نمیشیم، بعد از ظهره، به طور سنتی تو مغازه خلوت. پیاک نیز آنجا نیست، زیرا در این صورت تای بسیار متواضع تر خواهد بود.

ساک، اسم آن مرد است، الان باید بالای شصت باشد. برای یک آیسان بسیار بزرگ است و به دلیل موهای سفید روشن بسیار قابل تشخیص است. او از روستای همسایه می آید و ناگهان دلبندش به یاد می آورد که او را هم می شناسد. او را به سختی می بینید، مگر در فصل برنج که هر روز در مزارع خود پرسه می زند و همه چیز را چک می کند، سال هاست که این کار را می کند. بنابراین همه در منطقه او را می شناسند، از جمله معشوق من که از XNUMX سالگی مجبور شد به مزارع برنج برود.

معاشقه نسبت به خانم ها و ترجیحا خانم های جوان. او متاهل است، اما ظاهراً این بیشتر یک ازدواج راحت است، همسرش ظاهراً جایی در بانکوک است تا در آیسان. خانم‌های جوان، آه که توسط کنترل اجتماعی محافظت می‌شوند، چیز ساده‌ای برای او هستند: ثروتمند و در نتیجه در بین مردان بسیار مورد احترام. اگر او می توانست با آرامش به تجارت خود ادامه دهد، بازپرس از صراحتی که تای به نمایش می گذارد شگفت زده می شود. معلوم بود که او گهگاه یک خانم جوان را به خانه می برد تا «یک کار» انجام دهد. بتدریج کمی آرام شد و سپس فردی را برای مدت طولانی تری گرفت، جلساتی منظم در یکی از استراحتگاه های متعددی که در اینجا پراکنده بود. و حالا، بالای شصت، حدود سه سال است که با دوست دختر تاایی کار می کند. او بیست و دو ساله است درست مثل تای. و او به تای بسیار می گوید، از خانه زیبایی که مرد در آن زندگی می کند، از سفرهای بی شمارش به بانکوک، از عملکرد ضعیف او در رختخواب. بلکه در مورد سخاوت او که البته خیلی چیزها را جبران می کند. به همین دلیل است که دوست دختر Taai نمی‌خواهد دوست پسر دیگری داشته باشد، که ممکن است عوارض زیادی ایجاد کند. تنها چیزی که او نگرانش است این است که هنوز فرزندی ندارد.

داستان های خنده دار، Inquisitor آن را دوست دارد. آبجوها Tough و Sweetheart را گشادتر می کنند، و The Inquisitor حتی با "روابط" بیشتری آشنا می شود. حتی اینجا در روستا. به عزیزم متلک می زند: چرا تا حالا به من نگفتی؟ جواب: بهتر است فرنگ آن را نداند، اما تو الان اسان فرنگی. بله، اینجا در روستا چند زن و مرد هم هستند که بدون اینکه مزاحمتی برایشان به وجود بیاید، از این طریق لذت می برند. بیشتر همدیگر است تحویل توضیح سخت و شیرین است تفتیش عقاید توضیح می دهد، مرد به آنچه دوست دارد می رسد، خانم بیشتر به مهربانی مرد نگاه می کند. هر دو طرف از آن راضی هستند. یا سخت، و حتی شیرین-شیرین، آیا تا به حال آن را چشیده اید؟ عزیز در خنده سخت، لبخندی همراه با سکوت آزاردهنده نشان می دهد. یا بازپرس هم...؟ سکوت تمسخر آمیز با یک سیلی بزرگ بر شانه شکسته می شود. پس نه، این امکان پذیر نیست.

او مشکوک است که تفتیش عقاید در روزهای آینده دچار مشکلاتی شود. وقتی یکی از روستائیان درگیر به مغازه می آید. او باید مراقب باشد که از خنده منفجر نشود. زیرا آنها واقعاً دخترهای خوش تیپ یا خوشگلی نیستند. برعکس. یک غربی به سادگی نمی تواند روشی را که مردم آیسان انجام می دهند بدون فکر دوم بپذیرد. زندگی کنید و بگذارید زندگی کنید، این چیزی است که در مورد آن است.

ادامه دارد

6 پاسخ به “زندگی یک آیسان (قسمت 10)”

  1. رودی می گوید

    همنام عزیز.

    من می بینم که استعداد شما به عنوان یک نویسنده در حال رشد کامل است و این باعث خوشحالی من است، زیرا من واقعاً داستان های شما را دوست دارم.
    مقدار به تدریج به یک نویسنده حرفه ای افزایش می یابد، سبک شما خوب، قانع کننده و در عین حال بسیار ساده است، برای همه قابل درک است، من بیش از سه سال است که در پاتایا زندگی می کنم و با این حال همه چیزهایی که شما می گویید را درک می کنم، زیرا دوست دخترم از ایسان، روستای چایافوم می آید، و ما اغلب به خانواده او می رویم و من همان چیزی را در آنجا می بینم.

    به خصوص امیدوارم که به نوشتن ادامه دهید و روزی این را در بسته بندی قرار دهید، من متقاعد شده ام که بسیاری از دوستداران تایلند آن را خواهند خرید.

    شاید ایده ای برای The Inquisitor؟

    با احترام از پاتایا.

    رودی

  2. مرد می گوید

    پدیده 《kik》... حدس می زنم که همان 《mia noi》 باشد؟

    • راب وی. می گوید

      بین آنها تفاوت وجود دارد. کیک (m/f) رابطه‌ای است که شما به‌عنوان یک مرد یا زن صرفاً برای رابطه جنسی با شخص دیگری دارید. اگر شما یک mia noi دارید، علاوه بر همسرتان یک دوست دختر نیز دارید (ظاهراً چیزی در رابطه کم است، اما بیشتر از رابطه جنسی). بنابراین این کمی بیشتر از رابطه جنسی است.

      กิ๊ก (kik): شریک جنسی برای رابطه جنسی معمولی. لعنت به رفیق یک دوست جنسی

      เมียน้อย (mia noi): "همسر کوچولو"، یا یک صیغه، یک معشوقه.
      یک สามีน้อย (سامی نوی، شوهر کوچک، مرد بغل) کمتر در مورد...

      @Inquisitor: به نوشتن ادامه بده، زیبا. من به ندرت در مورد قطعات شما نظر می دهم اما از همه مطالب شما لذت می برم.

    • رودی می گوید

      پسر ،

      دوستم اهل ایسان است و می‌گوید که یک میا نوی زن دوم است چه مخفی یا نه و سومی را کیک می‌گویند.
      دوست دخترم به من می‌گوید، اگر روزی بدانم، تو می‌میری، بنابراین خطری در آن وجود دارد! 55555

  3. هانس استرویلاارت می گوید

    من با پاسخ رودی کاملا موافقم. من یکی از طرفداران بزرگ شما هستم. علاوه بر این که شما بسیار جذاب و واقع بینانه درباره زندگی واقعی در آیسان می نویسید، من می بینم که بیشتر و بیشتر ویژگی های نوشتاری در شما پدیدار می شود تا مجموعه ای از داستان ها را منحصراً در مورد این خانواده یا سایر داستان های زیبا منتشر کنید. همچنین می بینم که اکنون از نوشتن دوباره این داستان ها به عنوان راهی سرگرم کننده برای گذراندن وقت خود لذت می برید. شاید بتوانید با این کار چیزهای اضافی به دست آورید. شما واقعاً استعداد و کیفیتی به عنوان یک نویسنده برای ساختن یک مجموعه و انتشار آن دارید و من مطمئن هستم که داستان های شما برای مخاطبان بسیار زیادی جذاب خواهد بود. کوبنده، جذاب است و به طبیعت بازمی گردد، همانطور که زندگی واقعی در آیسان است. شاید تبدیل به پرفروش شود. من اولین کسی خواهم بود که مجموعه داستان های کوتاه شما را میخرم. فکر می کنم یک داستان 100 صفحه ای در مورد پیروی از یک خانواده در آیسان کافی است.
    ادامه بده

  4. مراد می گوید

    اگر مجموعه داستانی منتشر کنید، این اولین سفارش من خواهد بود


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم