آسیاستوک / Shutterstock.com

امروز می‌خواهم داستانی زیبا در مورد دختر و پسرهایی بنویسم که مرتباً ما را با تاکسی‌های موتوری خود در پاتایا از A. به B. می‌برند.

در اینجا در پاتایا آنها اغلب به تعداد زیادی در مراکز خرید حضور دارند، اما در غیر این صورت تقریباً در "هر گوشه خیابان" جایگاهی خواهید یافت. در همسایگی من 3 لانه در فاصله کمی پیاده روی وجود دارد که گاهی خودم و همسرم از آنها برای انجام همه کارها مانند برداشتن غذا از رستوران، رفتن به اداره پست، پرداخت قبوض برق استفاده می کند. و غیره..

این یک خدمات عالی است که آنها ارائه می دهند. من داستان هایی را می شناسم که گاهی اوقات در مورد سرعت غیرمجاز (کامیکاز)، نادیده گرفتن قوانین راهنمایی و رانندگی، پرداخت هزینه زیاد می خوانید، اما من خودم هرگز آن را تجربه نکرده ام. برعکس، من می گویم، با چند نمونه اخیر از خدمات آنها می خواهم نشان دهم که به طور کلی همه چیز با آن رانندگان خوب پیش می رود.

سیل

حدود یک هفته پیش بارندگی شدید دیگری داشتیم که باعث جاری شدن سیل شد. باران قطع شد و من با اسکوتر به سمت سالن استخر حرکت کردم. جاده ای که من معمولاً از آن عبور می کنم، حدود 60 سانتی متر آب بسته بود، بنابراین یک میانبر را انتخاب کردم، اما متأسفانه مجبور شدم با آب باران که هنوز حذف نشده بود، مقابله کنم. برای موتور اسکوتر من خیلی زیاد است، زیرا بعد از شخم زدن 200 متر در آب، موتور من متوقف شد. بنابراین با اسکوتر در دست به نزدیکترین 7-Eleven که بالاتر قرار داشت بروید. من تنها نبودم، با من 20 نفر دیگر با بدشانسی مشابه بودند.

رانندگان تاکسی های موتوری که در آنجا پایگاه دارند، مشغول کمک به بدشانس ها بودند. به من هم کمک شد و بعد از حدود بیست دقیقه دوباره موتورم روشن شد. اما سوی بواخو هم آب گرفت و دوباره 30 تا 40 سانتی متر آب رفتم. دوباره موتور قطع شد و با وجود کمک پسرها از تاکسی های موتوری، حالا بالاخره. اسکوتر پارک شده و تا ارتفاع تقریباً زانو به سمت مگابریک از طریق آب ادامه دهید.

بعدازظهر با موتورسیکلت به خانه برگشتم و صبح روز بعد - اسکوتر من قبلاً به Megabreak تحویل داده شده بود - هنوز موتور آسیبی ندیده است. مشکلی نیست، دو پسر تاکسی اسکوتر را به کارگاه موتور سیکلت بردند و یک ساعت بعد اسکوتر به خوبی تحویل داده شد و از آب باران کثیف داخل موتور پاک شد. هزینه 800 بات!

با خودم فکر کردم، حتماً جایی در مرکز شهری در هلند شانسی ندارید. کجا می توانید کارگاهی پیدا کنید که موتورسیکلت شما را به همین سرعت تعمیر کند؟

Vassamon Anansukkasem / Shutterstock.com

کلیدها

در طول عصرهای مسابقات در Megabreak، بعد از ظهرها بسیار دنج است، البته با آبجوهای لازم. حد من برای رفتن به خانه با اسکوتر خودم سه آبجو است. اگر بیشتر بنوشم، خود به خود تبدیل به تاکسی موتوری می شود که بیرون از سالن 24 ساعت در دسترس است. تعدادی از آن بچه ها تا به حال من را می شناسند و وقتی من را می بینند از قبل می دانند که باید کاری انجام شود. آنها بدون نیاز به گفتن آدرس من را به خانه من تحویل می دهند. روز بعد همان مسیر حدوداً پنج کیلومتری را طی می کنم تا دوباره اسکوترم را تحویل بگیرم.

مثل یه بار هفته پیش تقریباً ساعت 4 صبح به خانه آوردم و صبح روز بعد پیاده برگشتم و از رستورانی در راه بازدید کردم. آنجا متوجه شدم که کلیدهایم را در خانه گذاشته ام. برای آوردن کلیدهای Megabreak با خانه تماس بگیرید؟ گزینه ای نیست، زیرا من تلفنم را همراه ندارم. سپس با یک راننده تاکسی "عجیب" به خانه برانید و سپس کلید Megabreak را بگیرید؟ من چنین احساسی نداشتم! نه، به سمت مگابریک رفت، به بچه‌های ایستگاه تاکسی نزدیک شد و یکی از آنها به تنهایی به سمت خانه من حرکت کرد - بالاخره او می‌دانست کجا زندگی می‌کنم - و کلیدها را برایم آورد. چه خدماتی، نه؟

پول

چندی پیش یکی از دوستان انگلیسی خود را با یک موتور تاکسی به خانه رساند، زیرا کاملا مست بود. وقتی به آنجا رسید، پول را به دست راننده فشار داد و در خانه اش ناپدید شد. صبح روز بعد دست در جیبش کرد و یک اسکناس 500 باتی پیدا کرد. با این حال، او مطمئن بود که روز قبل یک اسکناس 1000 بات نیز دارد. او مغزش را به هم ریخت، اما هیچ ارتباطی با تاکسی سواری نداشت.

در طول روز یک راننده تاکسی در مگابریک نزد او آمد و اسکناس 1000 بات را به او داد. او به من گفت که دوستم با آن پول پرداخت کرده است، اما این فرصت را پیدا نکرد که به من بگوید که البته خیلی زیاد است. او مورد تمجید دوستم قرار گرفت و باز هم با یک انعام سنگین حقوق دریافت کرد.

سرانجام

تا جایی که به من مربوط می شود، ادای احترام به سپاه رانندگان تاکسی موتور سیکلت. موارد فوق اتفاقات تکان دهنده ای نیستند، اما فکر کردم خوب است که به شما بگویم. آیا تجربه ای سرگرم کننده یا شاید کمتر سرگرم کننده با موتوسای دارید؟ از طریق نظر به ما اطلاع دهید!

17 نظر در “ادای احترام به تاکسی های موتوسای در پاتایا”

  1. کیز می گوید

    من خودم هرگز از تاکسی های موتوسای استفاده نمی کنم. من خودم هرگز در NL نبودم. سوار با موتور سیکلت من آنها را در soi 7 می بینم. در میان دیگران در بار Pandora. به‌خوبی پیگیری می‌شود که کدام یک از رانندگان بعدی برای سوار شدن هستند. و سرشان شلوغ است. و صادقانه بگویم، مردان همیشه دوستانه هستند. اتفاقاً من یک بار شنیدم که بسیاری از خانم هایی که در بارها کار می کنند با پسرهای موتوسای مربوطه زندگی می کنند. آیا کسی می داند که آیا حقیقتی در آن وجود دارد؟

  2. خیمه می گوید

    خیلی ممنون از داستانتون gringo، که باعث خوشحالی آدم میشه.
    و در حالت ایده آل خدمات دست و دهانه موتورسواران.
    من خودم هرگز جرات استفاده از تاکسی موتور سیکلت را ندارم زیرا به عنوان یک توریست می خواهید بیشتر مراقب باشید و وقتی می بینم خانم ها با 2 پا در یک طرف نشسته اند ، خیلی خوب است.
    من شخصا ترجیح می دهم یک پا در هر طرف داشته باشم اما شاید این کار در تایلند انجام نشود

    • اریک می گوید

      اگر دامن بپوشید یا لباس زنانه بپوشید، 2 پا در یک طرف آسان است
      اگر فقط شلوار (کوتاه) می پوشید، می توانید هر طور که می خواهید بنشینید.

    • یان شیس می گوید

      من به عنوان یک پیرمرد 71 ساله گاهی اوقات سوار آن تاکسی موتور سیکلت می شوم و حتی با چمدان بین راننده و خودم و نگران نباشید که این زن و مرد می توانند کمی رانندگی کنند! من با آن احساس راحتی می کنم

  3. یان شیس می گوید

    این موتوسای نیست، بلکه موتورسیکل است که از کلمه حرامزاده تایلندی موتور سیکلت به motosike haha ​​آمده است.

    • ساکری می گوید

      از نظر آوایی "maaw-dtôoe-sai" است. اما روش های مختلفی برای نوشتن آن به صورت آوایی وجود دارد. دلیل اینکه من فکر می کنم بهتر است آن را به "سای" ختم کنیم این است که صامت های انتهای یک کلمه در تایلندی بسیار نرم هستند یا تلفظ نمی شوند (به طور کلی). بنابراین یک فرد تایلندی احتمالا هرگز آن را به عنوان "motosike" تلفظ نمی کند، مگر اینکه خودشان آن را به انگلیسی خراب کنند. برای یک فرد معمولی غربی، صدای آن بیشتر شبیه "motosai" خواهد بود، زیرا صدای "k" تلفظ نمی شود.

      اما فقط در مورد موضوع؛ من کاملا موافقم. من هرگز مشکلی نداشته ام و اگر سعی کنید کمی تایلندی (غربی) صحبت کنید، اغلب می توانید با آنها بخندید. در سراسر شهر برای هیچ چیز. با این حال، من گاهی اوقات از یک راننده اجتناب کرده ام، زیرا به هوشیاری او اعتماد نداشتم.

  4. Maryse می گوید

    از استفاده از تاکسی موتوری هم کاملا راضی هستم. در واقع دوستانه و مفید است.
    من اغلب با پسرهای همسایه برای خرید مواد غذایی یا به جاده اصلی بهت باس سفرهای کوتاهی انجام می دهم. و من از مستر نو برای مسافت های طولانی استفاده می کنم زیرا از نظر سبک رانندگی و قیمت بسیار قابل اعتماد است.

    اما حالا در مورد خدمات.
    یک سال پیش که با تأخیر در پرداخت قبض آب (7/11) مجبور شدم به دفتر مرکزی مراجعه کنم. نمی دانستم کجاست. من آن رسید را به پسر اول در غرفه ای در جومتین نشان دادم، او هم نمی دانست اما تاکسی موتور سوار دیگری را متوقف کرد تا بپرسد. و من را 7 کیلومتر دورتر به آن دفتر برد. وقتی به آنجا رسید، پیشنهاد داد که آن را ترتیب دهد. در عرض پنج دقیقه او با مدرک پرداخت و برگشت پول به بیرون برگشت!

    شش ماه پیش بالاخره به فکر جمع‌آوری خودکار قبض آب افتادم! و همینطور با مستر نو به دفتر مرکزی رفتیم. آقای نو به اندازه کافی انگلیسی صحبت می کند تا بفهمد در مورد چیست. خوشبختانه یک بار آنجا صحبت کرد، زیرا به زودی متوجه شدم که خانم های پشت پیشخوان متأسفانه خیلی کم انگلیسی صحبت می کنند و نمی توانند داستان من را دنبال کنند. ما یک فرم دریافت کردیم که باید توسط بانک من امضا می شد. مستر نو موفق شد چنین شعبه ای را در ناکلوا پیدا کند و فراموش نکرد که در طول مسیر توقف کند تا فتوکپی های لازم را در یک مغازه تهیه کند.
    اتفاقاً لحظه خنده‌داری بود. وقت زیادی نداشتیم چون دفتر مرکزی آن شرکت آب ساعت 16.00 تعطیل می شد و الان حدود 15.30:XNUMX بود. وقتی جلوی کپی شاپ ایستاد و گفت "اکنون کپی کن"، "فعلا قهوه" را فهمیدم و فکر کردم که چی؟؟ باید اول قهوه بخوره؟؟؟
    در بانک خیلی شلوغ بود و ما مجبور شدیم برای امضای خیلی طولانی منتظر بمانیم. ما مدام به هم نگاه می‌کردیم، سرمان را تکان می‌دادیم و ظاهراً هر دو به یک چیز فکر می‌کردیم: ما هرگز به موقع به شرکت آب بر نمی‌گردیم... سرانجام آقای نو مداخله کرد، که به نظرم خیلی خاص بود. او موفق شد کسی را وادار کند که حالا باید امضا بگیرد!
    در مجموع، همه چیز به لطف او درست شد.
    ما از آن زمان رفقای خوبی برای هم بودیم. خواه من نیاز به ترتیب دادن چیزهای دشوار یا خرید گیاهانی داشته باشم که پیدا نمی شوند، آقای نو همیشه راه حل را دارد.

    راستی: ادای احترام به تاکسی های موتوری!

  5. از پا افتادن می گوید

    من الان چندین بار به بانکوک رفته ام، تاکسی های موتوری واقعا عالی هستند! خطرناک است، زیرا پاییز، اوه اوه. شورت بر تن اما خدمات هر بار عالی است!

  6. theos می گوید

    اکثر تایلندی ها اینطور هستند. من چندین بار با ماشین (بسیار قدیمی) خود در کنار جاده بوده ام، دو بار با لاستیک پنچر شده و یک نفر همیشه برای کمک می ایستد و می ماند تا بتوانم دوباره رانندگی کنم یا یک مکانیک حتی یک توک توک گرفت و چندین بار تاکسی موتوسای. هرگز پول نخواست.

  7. و Jozef می گوید

    اینجا تایلند در بهترین حالتش است و همچنین دلیلی که دلم برای «خانه دومم» خیلی تنگ شده است.
    من هم فقط تجربیات خوبی از این نوع حمل و نقل دارم.
    مردم آنجا بسیار کمک کننده هستند، به خصوص در مورد افراد مسن.
    مگه کشور زیباست، زیان روز به روز بیشتر میشه.
    برای همه کسانی که الان اینجا هستند، تا جایی که می توانید از آن لذت ببرید.
    با احترام، یوسف

  8. Stef می گوید

    اگر به ندرت موتور سوار یا موتورسیکلت می‌شوید، هندلینگ موتوسای ممکن است خطرناک به نظر برسد. رانندگان اغلب از دوران کودکی رانندگی می کنند، حس تعادل بالایی دارند، دوراندیش هستند و ریسک های حساب شده ای را انجام می دهند به طوری که به ندرت تصادف می کنند. اگر از راننده بخواهید که راحت باشد، مطمئناً این موضوع را در نظر می گیرد.

  9. مارک دیل می گوید

    کاملا موافق. همه جا با آن پسرها و گاهی اوقات خانم های راننده تجربه خوبی داشتم.
    در داستان، من فکر می کنم Thb 800 با استانداردهای تایلندی بسیار زیاد است. اما هی، این پاتایا است... شما ممکن است بیش از نصف یا کمتر برای این مشکل هزینه نکنید. به هر حال به شرطی که به شما کمک شود.

  10. برنولد می گوید

    من همچنین به طور مرتب از تاکسی موتور سیکلت در بانکوک استفاده کرده ام.
    رفتار رانندگی خوب، بدون ریسک توسط آنها…
    همیشه مؤدب و مفید نیز هست.
    دلم برای اینجا در NL تنگ شده است…

  11. برت می گوید

    ما همچنین یک پیک معمولی داریم که کارها را برای ما تحویل می دهد و ترتیب می دهد.
    من نمی توانم برای Thb 50 (10 کیلومتر رفت و برگشت) با ماشین به اداره پست بروم و او مجبور نیست، همیشه بیشتر بدهد. او همچنین همیشه در کارهای دیگر کمک کننده است.
    یک بار 2 لاستیک پنچر شده بود و شما اینجا هستید، اما با وانت و چرخ های خاموش آمد و نیم ساعت بعد برگشت.
    او همچنین همیشه کسی را می شناسد که وقتی چیز جدیدی می خریم از یخچال، تلویزیون یا رادیو قدیمی خوشحال می شود.
    و اشتباه نکنید، مردان سخت کار می کنند، اغلب ظاهر خوبی ندارند، اما باز هم هر ماه حقوق خوبی دریافت می کنند. حداقل آن 4 تایی که من کمی بهتر می شناسم.

  12. ایوان تمرمن می گوید

    سال ها پیش با تاکسی از هتلم در بانکوک به پاتایا رفتم. سواری هنوز در امتداد جاده قدیمی سوخومویت به پاتایا بود. وقتی به پذیرش هتلم (لک ویلا) رسیدم، متوجه شدم کیف حمل خود را با تمام وسایل شخصی ام (یک بسته یورو و بات تایلند، پاسپورت، بلیط هواپیما و ...) روی صندلی عقب گذاشته ام. تاکسی. خوشبختانه من برچسب نام شرکت تاکسیرانی را در جیب پیراهنم نگه داشته بودم.
    این را از پذیرش صدا زدند. او راننده تاکسی را در ماشینش صدا کرد. ظاهراً محل ملاقات در تایلندی توافق شده است. ناقوس های هتل با یک موتورسیکلت تماس گرفتند و همه چیز را برای او توضیح دادند. این موتوسای کاملاً ناشناخته برای من 50 دقیقه بعد با کیف سالم برگشت!
    و مجبور شد مسیر زیادی را به عقب براند، زیرا تاکسی نیم ساعت زودتر حرکت کرده بود.
    من به مرد 500 بات دادم. دوستان بی اعتماد گفتند که موتوسای می توانست با تمام دارایی من ناپدید شود، اما با توجه به تمام داستان های مثبت دیگری که در این مورد خواندم، این را باور نمی کنم!

  13. ویلم می گوید

    به طور کلی هیچ تجربه/داستان منفی در مورد رانندگان موتوسایی وجود ندارد، عمدتاً به این دلیل که آنها در قبیله ای که در آن کار می کنند شناخته شده هستند و رهبر قبیله آنها نمی خواهد هیچ منفی در مورد گروه خود داشته باشد. انعام دادن به این رانندگان موتوسایی مطمئناً مناسب است اگر بدانید که خرید در چنین قبیله موتوسایی آسان نیست (بخوانید: گوشه خیابان جایی که آنها را ترک می کنند). برای به دست آوردن ژاکت موتوسای معروف و معمولی، باید خرید کنید (25.000 THB و بیشتر برای به دست آوردن ژاکت غیر طبیعی نیست). زمانی که فرد مجاز به پوشیدن کت باشد، می‌تواند شروع به کار/کسب درآمد کند... البته ابتدا برای پرداخت بدهی‌ای که برای خرید خود متحمل شده است (و بیشتر شما نرخ بهره این گونه وام‌های غیرقانونی را می‌دانید)!!!

  14. با فرنگ می گوید

    داستان خوب و نظرات خوب بالا.
    من خودم هم موتورسی های زیادی مصرف می کنم، مخصوصاً در بانکوک.
    رانندگان گنجینه مردم هستند، بسیار مودب،
    همیشه حاضر است مشکل شما را حل کند.
    آنها بسیار ماهر هستند.
    بین خودشان هم احترام زیادی قائل هستند.
    آنها شهر را شبیه هیچ شهر دیگری می شناسند و چانه زنی نمی کنند
    مثل توک توک ها
    متأسفانه من خودم آن را تجربه کرده ام: موتورسایی ها خطرناک هستند
    نه به خاطر رانندگان تایلندی بلکه به خاطر فالنگ…
    مثلا من صد کیلو هستم و خطر اینجاست
    که وزن من راننده (حدود 50 کیلو؟) را در معرض خطر قرار می دهد،
    به خصوص اگر با سرعت پیاده روی رانندگی کند، می تواند تعادل خود را از دست بدهد.
    احمقانه اما واقعی


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم