آیا با همسر تایلندی ام خوش شانس هستم یا خیر؟
بیایید کمی تحقیق کنیم. ازدواج با همسر دوست داشتنی ام ناتاوان، معروف به Puii (و الیه توسط من، اما به کنار) یک انتخاب کاملاً داوطلبانه بود و من تا به امروز از آن پشیمان نشده ام.
او علاقه زیادی به آشپزی دارد و مدتی رستوران خود را اداره می کرد، اما تخصص او ساخت و ساز است. او ساخت و ساز خوانده است و دیدن این که چگونه می تواند یک کار ساخت و ساز را از ابتدا تا انتها با کارکنان اغلب آموزش ندیده و بی انضباط اینجا در شرق با نتیجه دلخواه ارائه دهد بسیار خاص است.
در آغاز سال، او خانه ای را به مردی سوئدی که در اینجا در اوبون زندگی می کرد تحویل داد و متعاقباً مأمور ساخت خانه دوم شد و این به طور پیوسته در حال پیشرفت است. در این بین، او مسئول ساخت فضای اداری برای یک شرکت برق محلی است و چون کافی نیست، مشاوره از راه دور نیز انجام می دهد. یک زوج آمریکایی در اینجا خانه ای ساخته اند که از هر طرف چکه می کند و این وظیفه پویی است که این مشکل را حل کند. اما او می گوید که خوب است، این یک تخصص خانه است.
البته من از این فرصت استفاده میکنم و تبلیغات ظریفی را انجام میدهم: اگر برنامههای ساخت و ساز در منطقه Ubon Ratchathani دارید و به دنبال مشاور یا مهندس ساختوساز ماهر انگلیسی زبان هستید، لطفاً با ما تماس بگیرید: [ایمیل محافظت شده]
خوب، پس بقیه اعضای خانواده و بیایید با پلاک، جوانترین عضو خانواده شروع کنیم. پلاک یک مرد جوان آرام است که به نظر می رسد در سال های جوانی یک گلف باز با استعداد بوده است. او اکنون این کار را متوقف کرده است و وقتی شنید که فکر میکنم هر چند وقت یکبار ضربه زدن به یک توپ سرگرم کننده است، تجهیزات کامل گلف خود را برای من آورد، اما دیگر خودش هیچ کاری با آن انجام نداد. او 3 پسر دارد از یک رابطه قبلی که خیلی راحت پیش نرفت. او در حال حاضر با دوست دختر جدیدش سام خوشحال است و آنها در حال ساختن خانه ای با هم در این شهر هستند، البته با راهنمایی خواهر بزرگش Puii.
سپس می، خواهر کوچکتر پویی را داریم. یک خانم جوان شاد که اخیراً با Toy ازدواج کرده است، یک مرد جوان شاد که من با او خیلی خوب کنار می آیم. این راحت است زیرا او اولین دستیار یک افسر عالی رتبه حکومتی است. به نظر می رسد این مزیت در تایلند دارد. وقتی میخواهید کاری را در ارگانهای رسمی انجام دهید، وقتی اسباببازی آنجا باشد، همیشه آسانتر است. باز کردن یک حساب بانکی و گرفتن گواهینامه رانندگی یک تکه کیک بود.
اخیراً پدر سام ماشین پدرشوهر من را قرض گرفته بود و تصادف بزرگی را به وجود آورده بود که با یک کامیون تصادف کرد و به طرز معجزه آسایی سالم نجات یافت. اما شکایت قابل توجهی از سوی شرکت حمل و نقل مطرح شد. پس از اینکه اسباب بازی برای تحقیق آمد، اتهامات پس از یک ساعت منتفی شد و قطعات را میتوان برداشت...
آخرین اما نه کماهمیت، سرپرست خانواده: همسرم. دو نفر مدبر که در ابتدای امسال به سیساکت رفتند، حدود یک ساعت با ما فاصله داشتند. در آخر هفته آنها اغلب شب را در خانه خود در کنار ما می گذرانند. پدر شوهر سال گذشته از PEA بازنشسته شد و اکنون در طول هفته با شرکت برق خود کار می کند. همیشه در آخر هفته کاری برای انجام دادن وجود دارد و اگر نه، ماشین کاملا شسته می شود.
مادرشوهر همیشه مطمئن می شود که برای من چیز خوشمزه ای بیاورد، یا حداقل قصدش این است. ما اروپایی ها تا حدودی سلیقه های متفاوتی نسبت به همنوعان تایلندی خود داریم و در ابتدا کمی چالش برانگیز بود، اما خوشبختانه او بهتر و بهتر می داند که چه چیزی می تواند و چه چیزی نمی تواند به من خدمت کند. البته همه با نیت خوب، درست مثل اینکه دوست دارد انگلیسی صحبت کند. از آنجایی که من خودم درس تایلندی می خوانم، اغلب در موقعیت خاصی قرار می گیریم که او با من انگلیسی صحبت می کند و من با او به زبان تایلندی صحبت می کنم. میدانی که این هیچ معنایی ندارد، اگرچه در نهایت ما اغلب همدیگر را درک میکنیم که در مورد چیست هاها.
خیلی هم هیجان انگیز نیست، اما فکر می کنم خیلی خوش شانس بودم...
ارسال شده توسط Bas Kempink
خواندن آن خوب است. و از نظر ظاهری بهش نخوردی ولی عالی بود! فکر میکنم تعداد کمی از مردم مایلند مکانهای خود را با شما معاوضه کنند
بیشتر از ضربه خوب. خانواده ای زیبا برای دوست داشتن 🙂
به نظر می رسد که شما واقعاً خوب کار کرده اید.
البته این هم مهم است که از آن چه می خواهید.
همسرم تحصیلات بسیار ضعیفی دارد، خانواده کاملاً غیرقابل اعتماد، مست و تنبل هستند.
اما و مهمترین چیز همیشه بعد از اما می آید.
ما هم همین علاقه را داریم، یعنی سفر.
3 کشور خارج از اروپا در سال از این قاعده مستثنی نیستند.
من چندین تایلندی با تحصیلات عالی را با مشاغل عالی می شناسم، اما نمی خواهم با آنها رابطه داشته باشم.
برای من خیلی خسته کننده است.
فقط بستگی به این دارد که چه چیزی شما را خوشحال می کند!
همسر من (ما در سال 1988 ازدواج کردیم) نیز پوی نام دارد و دارای مدرک علوم تجاری است.
من فکر می کنم مقداری آموزش برای درک بهتر یکدیگر مهم است.
ازدواج ما هنوز بر اساس احترام و اعتماد متقابل است که ابتدا یک دوستی پایدار و سپس عشق ایجاد کرد.
این دومین ازدواج من بود و در واقع بعد از یک طلاق دردناک در کشور خودم، دیگر نیازی به ازدواج جدید نداشتم، اما وقتی برای اولین بار با هم زندگی کردیم و متوجه شدم که پوی بیشتر از من به امور مالی من اهمیت می دهد، فکر کردم. منصفانه بود که از او خواستگاری کنم.
متأسفانه نتوانستیم بچه دار شویم.
وقتی با او آشنا شدم پدرش فوت کرده بود، اما مادرش اکنون 93 ساله شده است.
ترجیح میدم در مورد بستگانش چیزی ننویسم جز اینکه پوی عزیزم و مادرش تنها افرادی هستند که 100% به آنها اعتماد دارم.
پراچتیگ!
به خانواده معمولی خوب سلام کنید!
چه کسی می داند، ممکن است اینجا یا آنجا در اوبون با یکدیگر برخورد کنیم.
و بله، از نظر خانواده تمیز دیگر چه چیزی میخواهید، فکر میکنم به سختی میتوانید بهتر پیدا کنید...
یا البته مثل من... جایی که در تایلند نمی مانند... اما بعد مادرشوهری ندارند که با آنها چت کنند یا فکر کنند چیزهای خوبی با خود بیاورند 🙂
خوش بگذره!
من انجام خواهم داد. و در واقع، چه کسی می داند!
باس عزیز،
شما یک بلیط قرعه کشی دارید.
از زندگی خود در اوبون، جایی که من نیز نیمی از سال زندگی می کنم، لذت ببرید.
شما در حال بازی گلف هستید و شاید بخواهید با هم در واریم، فرودگاه اوبون یا زمین گلف سد سیریندهورن دور بزنید؟
آدرس ایمیل من برای سردبیران شناخته شده است.
درود، همتا
اوه آره خوبه برای من ایمیل بفرستید، آدرس من در وبلاگ است.
داستان خوب، من با همسر تایلندیام در هلند زندگی میکنم، اما وقتی به خانواده شوهرم در بانکوک میرویم، واقعاً متنعم میشویم و خانواده شوهر همیشه میخواهند برای همه چیز پول بپردازند. من با پدر شوهرم (فقط وقتی چیزی برای نوشیدن داشته باشد انگلیسی صحبت می کند) و با مادرشوهرم (بهتر از من انگلیسی صحبت می کند) رابطه خوبی دارم. در مجموع، من از کار با پدر و مادر شوهر و برادر شوهرم لذت می برم، همیشه احساس خوبی دارم و در خانه هستم.
فکر میکردم خودرویی که خودروی دیگری را عقب میکشد معمولاً مقصر است.
با احترام،
جوز
درست است، برای روشن شدن چیزها: کامیون بسیار متأسفانه در مکانی پارک شده بود که اصلاً مجاز به پارک نبود. بیایید بگوییم که هر دو مقصر بودند و بدون دخالت اسباب بازی، پدر شوهر سام باید تمام هزینه ها را می پرداخت. هر دو اکنون از آسیب خود مراقبت می کنند.
اینطور نیست که اسباب بازی برای هر تغییر کوچکی ظاهر شود تا از موقعیتی به ضرر دیگران استفاده کند، احتمالاً منظور شما همین است.
- اینطور نیست که اسباب بازی برای هر تغییر کوچکی ظاهر شود تا از موقعیتی به ضرر دیگران استفاده کند، احتمالاً منظور شما این است --
نه، منظور من این نیست.
اما اگر آن متن را بخوانم، اسباب بازی اولین دستیار یک افسر عالی رتبه حکومتی است و برای هر چیز کوچکی ظاهر نمی شود تا از آن سوء استفاده کند.
اما او برای گرفتن گواهینامه رانندگی یا افتتاح حساب بانکی در دسترس است.
صادقانه بگویم، من این نوع افراد را نادیده میگیرم.
با افتتاح حساب بانکی یا گرفتن گواهینامه رانندگی، این کار را به روش معمولی و بدون کمک انجام دادیم.
بعد از اینکه همسرم تصادف کرد، با نماینده بیمه تماس گرفت که ظرف 30 دقیقه آنجا بود و همه چیز را به خوبی انجام داد.
منظورم همین است.
با احترام،
جاش کی.
هوم ظاهراً من تصویر اشتباهی از وضعیت ترسیم کردم و به این ترتیب اعصاب را به هم زدم، بابت آن عذرخواهی می کنم. من یک نویسنده نیستم، فقط کسی هستم که هر از چند گاهی یک وبلاگ ارسال می کند، بنابراین آن را خیلی جدی نگیرید هاها.
من حساب بانکی و گواهینامه رانندگی ام را از طریق کانال عادی تنظیم کردم و اسباب بازی از سر کمک من را همراهی کرد، بالاخره ما خانواده هستیم.
کمتر از یک ساعت پیش (و این شوخی نیست) ماشین پارک شده ما مورد اصابت قرار گرفت، همه چیز به خوبی از طریق شرکت بیمه حل شد. ممکنه اتفاق بیفته مشکلی نیست
اسباب بازی مردی فوق العاده صمیمی و درست است که با توجه به موقعیتی که دارد، چیزهای زیادی در مورد مقررات می داند و گاهی اوقات می تواند به درد بخور، به خصوص برای یک "فالنگ". این همان نکته ای است که می خواستم به آن اشاره کنم، امیدوارم آن را بهتر توضیح داده باشم ...
خب بس، ممنون از توضیحت
من هم نویسنده نیستم! سعی میکنم با درک مطلب بخونم هاها
اسباب بازی به سادگی درک بهتری از مقررات دارد.
کامیونی که اشتباه پارک شده بود توسط پدرشوهرت برخورد کرد.
پدرشوهر تمام هزینه ها را می پرداخت، اما با دخالت اسباب بازی، هر دو طرف خسارت خود را پذیرفتند.
همه چیز خوب است، همه چیز در تایلند امکان پذیر است.
من نمی گویم که اسباب بازی آدم بدی است!
در پاسخ به سوال شما که آیا از نظر همسرتان خوش شانس هستید یا نه ...
شما احتمالاً می توانید آن را بهتر از یک نظر دهنده تصادفی تخمین بزنید.
آنها می گویند زمان نشان خواهد داد.
خوش بگذره.
با احترام،
جاش کی.
بس، شما کار بزرگی انجام دادید، و گول واکنش های منفی را نخورید، این یک مشکل قدیمی هلندی است که فقط سر خود را بالای جان پناه نگه می دارید، یا می گویید ممکن است بتوانید چیزی را (بیش از حد) به آرامی ترتیب دهید، زیرا که اکیدا ممنوع است به طور معمول هلندی، لطفا در پشت ببندید!
خوشحالم که راهتو پیدا کردی
بس، پسر، باور کن کار خوبی کردی. لذت ببرید و در کنار خانواده.
اینجوری نگهش دار
من داستان های زیادی می شناسم که چندان هم گلگون نیستند.
چند سال پیش، تایلند، پدر با دامادش درگیر شد، دختر به شوهرش کمک کرد. تیراندازی پدر به داماد و دخترش کشته شد.
آن اسباب بازی کمک می کند، عالی است، درست است!؟ این که پلاک چوب گلفش را به شما می دهد، عالی نیست!؟
آنها باید آن آهنگ از "Schaep with the 5 legs" را کمی بیشتر با آدل بلومنداال و لین جونگوار بنوازند: "ما در دنیا هستیم تا به من کمک کنیم، نه واقعا" و با آن زندگی کنند.
متأسفانه پیچ و تاب هایی در مغز ما را مجبور می کند که گاهی دست به اقدامات عجیب بزنیم. از آنها دوری کنید و فراموش کنید.
داستان خوب! نمی توانید بیشتر اوقات وبلاگ بنویسید؟
ممنون، این سومین وبلاگ من است. بعد از آن احتمالاً چهارمی نیز وجود خواهد داشت...