الز ون ویلن به طور منظم در کوه فانگان با همسرش «د کووک» می‌ماند. پسرش رابین یک کافه قهوه در جزیره باز کرده است. متأسفانه 'د کوک پس از یک بیماری کوتاه درگذشت.


**********

دنبال کردن، پیروی از خورشید
و باد از کدام طرف می وزد
وقتی این روز رفت

**********

این روزهای سختی است، اما من به خانه در Koh Phangan برگشتم. بدون رفیقم کوک مرده است.
هنوز درک آن آسان نیست.

زندگی همه کسانی که او را دوست داشتند هرگز یکسان نخواهد بود. ما با کوک در قلبمان ادامه می دهیم.

امروز بعد از ظهر یک مار کوچک را می بینم که یواشکی وارد می شود. Zootje، گربه من، کنارش می نشیند و به آن نگاه می کند.
می بینم که یک رشته نازک قهوه ای به طول 20 سانتی متر از گوشه و کنار آشپزخانه می آید.

پس رفتم داخل تا بیچاره را دوباره جارو کنم. زیر پیشخوان پشت چند جعبه پلاستیکی پنهان شده است. خوشبختانه، همه چیز به طور کامل تمیز شده است، بنابراین لازم نیست نگران باشم که یک عنکبوت بزرگ پشت آن زندگی می کند. من از مار نمی ترسم. جعبه پلاستیکی را با احتیاط به جلو می کشم.

اوه خدای من، من کاملا می ترسم.

من با یک مار حداقل یک متری رو در رو می ایستم. این داستانی متفاوت از یک کرم بزرگ است.
مار هم شوکه شده و سرش را بلند می کند. برای یک ثانیه به چشمان هم نگاه می کنیم. با عجله از آشپزخانه بیرون می روم و دنبال کمک می گردم.

از آنجایی که نمی دانم چه نوع ماری است، بسیار مراقب هستم. در اینجا گونه های سمی نیز وجود دارد. یک تایلندی که در نزدیکی زندگی می کند می آید تا نگاهی بیندازد. معلوم می شود که یک کبرا است، یک نمونه بسیار سمی است، به کمک حرفه ای نیاز است.

استفان مرد مار تماس می گیرد. این یک آلمانی است که در اینجا زندگی می کند و سال ها در مورد مارها به خصوص مار کبرا تحقیق کرده است. او علاوه بر اینکه یک محقق است، در صورت نیاز به حذف مارها نیز فرد تعیین شده است. مارهای زیادی در جزیره وجود دارد، استفان به تنهایی مشغول است.

او با آرامش مار را می گیرد و در کیسه می گذارد. معلوم می شود که یک ساله است که در عرض حدود 5 روز پوست اندازی می شود. خوب، او فقط مراقب کارهایش است، تا زمانی که از آشپزخانه من بیرون بماند. استفان مار را به خانه اش می برد تا پوست اندازی شود و سپس آن را به طبیعت برمی گرداند.

او توضیح می دهد: مارهای سمی معمولاً واقعاً تهاجمی نیستند و به سادگی حمله نمی کنند. در شب در تاریکی، او توصیه می کند یک چراغ قوه همراه خود داشته باشید. سپس به سختی می توان آنها را دید و اگر قرار بود روی آنها پا بگذارم، مار ممکن است به دلیل ترس گاز بگیرد. آنها همیشه گاز نمی گیرند، گاهی اوقات برای بازدارندگی به سر خود "می زنند".

حتی زمانی که مار کبری گاز می گیرد، همیشه زهر آزاد نمی کند. اما در بدترین حالت که مار کبری گاز بگیرد و زهر آزاد کند، من همیشه حدود 15 دقیقه فرصت دارم تا او را به بیمارستان برسانم، جایی که ضد زهر وجود دارد.

در بیمارستان ابتدا منتظر می مانند تا مطمئن شوند که در حین گزش سمی ترشح شده است. فقط پس از آن پادزهر تجویز می شود. زیرا اگر فوراً پادزهر تجویز کنند و معلوم شود که در خون سمی وجود ندارد، شما از پادزهر خواهید مرد.

خوب چه آرامشی

آیا می خواهم همه اینها را بدانم؟

به گفته استفان، مرد مار، دانستن این موضوع خوب است، زیرا در این صورت کمتر دچار وحشت می شوید.
این بهتر است. اگر سم وارد جریان خون شود و دچار وحشت شوید، ضربان قلب شما تندتر می شود و خون شما سریعتر جریان می یابد و سم نیز سریعتر عمل می کند.

داستان روشن؛ در صورت نیش مار کبری... نترسید...

همچنین خوب است از این واقعیت آگاه باشیم که ما در جزیره ای زندگی می کنیم که پر از کبرا است.
مار کبری "من" نیز به زودی به محله ما باز خواهد گشت، زیرا به آنجا تعلق دارد. کبراها هم باهوش هستند و این مار جوان دیگر به آشپزخانه من نمی خزد. آنها حافظه خوبی دارند و به ندرت برای بار دوم در یک مکان دیده می شوند. مرد مار سالهاست که از مارهای کبری که صید کرده بود DNA می گیرد و هرگز یک مار کبری را دو بار صید نکرده است.

برای ارزیابی درست شانس بقای خود در جزیره، آمار را جویا می شوم: دو بار در سال، یک نفر گاز گرفته می شود. در 2 سال گذشته تنها 10 نفر پس از گزش جان خود را از دست داده اند. یکی به مار طعنه می زد و دیگری از مار کبری بوسه می خواست که در آن مار زبان مرد را گاز گرفت. قربانی مرد مار سابق اینجا در جزیره بود. بنابراین سلف استفان.

ارقام تا حدودی به من اطمینان می دهند و خطر را به چشم می اندازم، به خصوص زمانی که به تعداد کشته های ترافیکی اینجا در جزیره فکر می کنم.

برای مقابله با شوک و جشن پایان خوش، با نیروهای کمکی می نوشیم
من فقط یک یخ سرد می گیرم، بعد از آن بدون کلاه ایمنی سوار اسکوترم می شوم تا شام بخورم.

**********

نفس بکش، در هوا نفس بکش
نیت خود را تعیین کنید
با دقت رویا کنید
فردا روز جدیدی برای همه است،
ماه جدید، خورشید کاملاً نو

**********

9 پاسخ به «در یک جزیره گرمسیری فرود آمدم: بازگشت به خانه در Koh Phangan»

  1. خوشحالم که دوباره از شما Els را خواندم. حتماً دوران بدی را پشت سر گذاشته اید. و در حال حاضر بدون 'de Kuuk'. این آسان نخواهد بود. خوشبختانه، من فکر نمی کنم شما فردی هستید که فقط تسلیم می شود.
    به Phangan خوش آمدید.

  2. برت می گوید

    متاسفم برای از دست دادن شما

  3. راب وی. می گوید

    خوش آمدید Els عزیز، خوشحالم که دوباره از شما می خوانم. بدون یار و دوست شما آسان نخواهد بود. هنوز هم هر روز به عشقم فکر می کنم، گاهی برای چند ثانیه، گاهی کمی بیشتر. گاهی در یک رویای زیبا یک لبخند و یک اشک. متاسفم برای از دست دادن شما

  4. هر می گوید

    تسلیت من الز! خوشحالم که دوباره از شما خواندم.

  5. هنک می گوید

    از دست دادن کوک را تسلیت می گویم، متاسفانه توجهی به این نمی شود که آیا می توانی دلت برای عزیزت تنگ شود، وقتی نوبت به تو برسد هر چقدر هم که سخت باشد همه را رها می کنی، در هر صورت قدرت در کنار آمدن با این ضایعه بزرگ. خیلی خوبه که با داستان های قشنگت برمیگردی و هر چقدر هم که سخت باشه، نشستن پشت شمعدانی و موپینگ هیچ کمکی نمیکنه، پس خیلی خوبه که دوباره این موضوع رو برمیداری تا از خودت بنویسی و ما رو انجام بدی. یک لطف.پس :: به الز خوش آمدید.

  6. دانیل وی ال می گوید

    الز اتفاق افتاد و تو برگشتی شما زندگی خود را همانطور که برای مدت طولانی بود خواهید دید. آدم فراموش نمی کند اما زندگی ادامه دارد. سعی کنید از زمانی که در اینجا با پسرتان و اطرافیانتان باقی می‌مانید بهترین استفاده را ببرید.
    دانیل

  7. خوزه می گوید

    از دست رفته قطعات شما در وبلاگ تایلند. چقدر برات غمگین این ضایعه وحشتناک را تسلیت می گویم.
    خیلی خوبه که دوباره شروع به نوشتن کردی موفق و پیروز باشید، خوزه

  8. ژانویه می گوید

    داستان زیبا و تسلیت از دست دادن شما

  9. Maryse می گوید

    الز عزیز، خوشحالم که برگشتی، خیلی قشنگ نوشتی! تسلیت و قدرت من برای ادامه بدون کوک.
    من واقعاً از این داستان در مورد کبرا، گرفتن آن و برگرداندن آن به طبیعت قدردانی می کنم! بهتر از کشتن... اما بله، شما باید چنین استفانی را در اطراف داشته باشید…


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم