خانه ای برای خانواده اش

توسط گرینگو
Geplaatst در زندگی در تایلند
برچسب ها: , , ,
مارس 23 2018

بسیاری از «فرنگ‌ها» با یک شریک زندگی تایلندی به شدت از آن شکایت می‌کنند و دلیل بسیاری از دعواهای «زناشویی» است: مراقبت از خانواده‌اش. برای او طبیعی ترین چیز در جهان است که او کیف پول را بیرون می آورد تا به اعضای خانواده کمک کند. این حمایت خانواده نیز از او انتظار می رود.

او که به اقوام خود عادت کرده است، از داستان های التماس آمیز درباره گاومیش های مرده، لوله های آب شکسته، سقف های چکه، والدین بیمار و ماشین هایی که نیاز به تعمیر دارند، وحشت زده می شود. و از چاله های پول بی انتها سر میز نوشیدنی ها یا در انجمن های اینترنتی شکایت می کند. اغلب هیچ کمبودی در واکنش های بدبینانه وجود ندارد.

بر اساس تجربیات خودم، آن را متفاوت می بینم. اگر شادی عزیزتان نیز برای شما ارزشی دارد، اگر به تفاوت (بهروزی) بین کشور خود و کشور خود توجه داشته باشید. تایلنددرگیر شدن در فراز و نشیب های خانواده می تواند یک تجربه بسیار ارزشمند و همچنین آموزشی باشد.

معجون های چوبی خراب

هنوز به یاد دارم که وقتی برای اولین بار در سال 2003 وارد خانه والدین شریکم شدم چقدر شوکه شدم. روستای زادگاه او در استان آیسان روی ات مجموعه ای از سازه های چوبی درهم و برهم است. خانه مادرش - که در آن زمان دو برادر و پسر شیرخوار شریکم را نیز در خود جای داده بود - یکی از معدود خانه‌هایی بود که دیوارهای سنگی داشت. اما اینجاست که "تجمل" به پایان رسید.

"خانه" در زمینی به مساحت حدود 600 متر مربع، سقفی از آهن راه راه روی چهار دیوار داشت، با نوعی سقف در کنار آن، همچنین از آهن راه راه فلز زنگ زده ساخته شده بود. شکاف های بین سقف و دیوارها به مگس های مزاحم و دیگر حیوانات موذی کمک می کرد. پشت خانه یک اصطبل است، اتاق شبانه برای گاوها. اطراف این زمین بایر است، ناهموار، با مقداری علف و علف های هرز اینجا و آنجا. در فصل بارانی یک گودال گلی بزرگ در اصطبل انبار کاه و البته گاوهای زیادی که به سادگی پاک نشده بودند. چاهی جلوی خانه که از آن دیگ های سرامیکی بزرگ تا 1000 لیتر پر می کردند (یعنی با دست).

داخلش خیلی بهتر نبود خانه از سه قسمت تشکیل شده بود. ابتدا یک اتاق نشیمن/اتاق خواب، با کمد، تلویزیون و تشک که مادر و نوه شب‌ها روی آن زیر پشه‌بند می‌خوابیدند. سپس یک محل خواب برای دو پسر: چند تشک با چند پارچه کهنه چرب که باید به عنوان پتو استفاده می شد. قسمت آخر فضا را به آشپزخانه و توالت می داد. خوب، یک توالت، یکی از آن چیزهای آویزان با سوراخ در زمین، با یک بشکه آب در کنار آن برای شستشو. دوش بود اما آب گرم نداشت.

آشفته و پیر

همه چیز به هم ریخته بود، اغلب کثیف و قدیمی، شاید بگویید خیلی قدیمی. با این حال، توضیحی برای آن وجود دارد. اول از همه، هیچ پولی برای تعمیر و نگهداری یا بهبود وجود ندارد. پول کمی برای زندگی وجود دارد. جنبه دوم این است که شما با چشم هلندی به چنین شیوه زندگی نگاه می کنید. درک اینکه نگهداری و بهداشت می تواند محیط زندگی را بسیار دلپذیرتر کند، به سادگی وجود ندارد یا حداقل توسعه نیافته است.

من فکر می‌کنم مورد دوم همین‌طور است، زیرا وقتی با شریک زندگیم پوپی و او سپس با مادرش در مورد آن صحبت کردم، بلافاصله آرزوی بهبودی آمد. یک پمپ آب در چاه، سرویس بهداشتی نیز می‌توانست عوض شود و... خانه هم می‌توانست از لیس رنگ استفاده کند.

نوسازی

اینطوری شروع شد. پمپ برقی با مقداری لوله کشی نصب شد. اینکه چگونه تکه‌های سیم برق با قطرهای مختلف به هم گره خورده‌اند تا پمپ کار کند فراتر از تصور است. این فقط خطرناک بود و من آن را تغییر دادم. سرویس بهداشتی کاملا بازسازی شده بود. از یک اتاق بتونی خاکستری به یک توالت / اتاق دوش کاشی شده تبدیل شد. یک توالت معمولی نشسته، اما باز هم بدون فلاشینگ (آنها در آن زمان فکر می کردند خیلی گران است)، فقط یک بشکه دیگر با آب در کنار آن برای شستشوی توالت پس از اتمام کار. دوش آب گرم هم داشت. رنگ برای بیرون خانه و اتاق نشیمن نیز خریداری شد.

مرحله دوم دیوار کشی سایت بود. زمین درون دیوارها باید صاف می شد، اصطبل ناپدید می شد و سقف باید دوباره ساخته می شد. ابتدا آن سقف را خراب کردند و سپس زمین را صاف کردند. چند پسر روستا را جمع کردند و با شوق (؟) شروع کردند به خرد کردن زمین سخت با کلنگ و زدن پتک به آنها، اما کار چندانی انجام نشد. پرسیدم بولدوزر در روستا نیست که در دو سه جارو زمین را صاف کند؟ آنها گفتند که این هزینه دارد، اما من نتوانستم این شلوغی را تحمل کنم، بنابراین بولدوزر آمد و در واقع بلافاصله منظره متفاوت و دلپذیرتری بود.

شمع های بتنی برای سقف جدید خریداری شد و زمانی که در زمین قرار گرفت، منتظر ماند تا متخصصان سقف را بسازند. علاوه بر این، کاشی های سقف نیز گذاشته خواهد شد. من خودم ندیدم که این کار انجام شود (من در هلند بودم)، اما وقتی برگشتم ورق های راه راه راه را برای کاشی های سقف آبی باز کرده بودند. منظره ای زیبا، اما کاشی های ساخته شده از آزبست، زیرا مردم تایلند به مقاومت ما در برابر آزبست اهمیتی نمی دهند، آنها به سادگی از خطرات آن آگاه نیستند… ..

طرح و بودجه ساخت و ساز

بنابراین ما راضی نبودیم. در خانه خودمان در پاتایا، در مورد برنامه های بیشتر برای بهبود بحث کردیم. به جای روکش، می توان یک اتاق نشیمن جدید، یک اتاق نشیمن و یک آشپزخانه وجود داشت. اتاق نشیمن قدیمی می تواند تبدیل به یک اتاق خواب مدرن (با توالت / اتاق دوش) شود، جایی که من و پوپی می توانستیم بخوابیم و سه اتاق خواب در اتاق خواب ساخته می شود.

بیا، من گفته بودم A و بنابراین B ​​نمی توانست بیرون بماند. با این حال، من اصرار داشتم که اکنون باید یک طرح ساختمانی و یک بودجه تنظیم شود تا بدانم هنوز چقدر "پول توسعه" باید کمک کنم. برای ترتیب دادن کارها، خودم رفتم تا مطمئن شوم که این اتفاق می افتد. از آنجایی که کارهای ساختمانی همیشه به صورت حرفه ای انجام نمی شد، تصمیم گرفتیم همسایه و کمک او را که در کار ماهر و ماهر هستند، بیاوریم.

وقتی به آنجا رسیدیم، من خودم لیستی از فعالیت ها تهیه کردم - حدود 15 امتیاز - همچنین با این هدف که از قبل یک محاسبه خوب هزینه انجام دهم. برای کوتاه نگه داشتن آن، هیچ چیزی، مطلقاً هیچ چیزی از آن حاصل نشد. لیست من مورد بحث قرار گرفت، تکان دادن سر و تعظیم وجود داشت، اما من نتوانستم مقاصد خود را - همچنین به دلیل مشکلات زبانی - در ذهن آنها بیاورم. همسایه من قبلاً برنامه خود را داشت که به زبان تایلندی مورد بحث قرار گرفت. در پایان من فقط خودم را به آن تسلیم کردم، هر کاری که در آن دخالت کنم.

کوکا کولا روی پیچ های زنگ زده

در هنگام تخریب قسمت قدیمی، سنگ‌های ساخته شده از نوعی سیمان دانه‌بندی شده مجدداً برای کف‌سازی قسمت جدید مورد استفاده قرار گرفت. به عنوان مثال، گاهی اوقات به یک آسیاب برای برداشتن قاب های پنجره قدیمی نیاز بود. هنگامی که قسمت بالای موجود شکسته شد، صفحه پوشش پیچ شده غیرممکن بود که شل شود. همچنین برای اولین بار توانستم از نظر عملی تأثیر بزرگی بگذارم: کارمندان تایلندی من هرگز نشنیده بودند که کوکا کولا روی پیچ های زنگ زده چگونه کار می کند. بعد از یک ساعت قرار گرفتن در ظرفی با معجون جادویی، می‌توان با دست کودک پیچ آن را باز کرد.

تنها زمانی که تخریب به پایان رسید، در نظر گرفته شد که لایه قلوه سنگ باید با ماسه پر شود. آنها از قبل فکر نمی کنند، پس تماس بگیرید و یک ساعت صبر کنید. پس زمان خوبی برای خوردن است! یک متر مکعب یا 2 تا 3، یک بار کامیون کامل آورده شد و سر کار برگشت. حدود 5 مرد شن را آوردند و به یاد داشته باشید، همه چیز را با دست. ابتدا سطل را پر کنید، راه بروید، آن را خالی کنید و دوباره برگردید.

من آنجا نشستم و به آن نگاه کردم و به این فکر کردم که چگونه آن پایه اکنون پایدار می شود. شن و ماسه روی آوار باید سطحی ناهموار ایجاد کند، زیرا فکر نمی‌کنم ماسه هرگز وارد تمام فضاهای باز آن آوار شود. موارد زیر در نظر گرفته شد. وقتی حمل و نقل شن و ماسه به پایان رسید، آب بسیار زیادی روی دشت شنی پاشیده شد. از آنجا که این ماسه را "مایع" می کرد، تمام گوشه ها و سوراخ های آن آوار به خوبی پر شده بود. من که یک کارگر ساختمانی نیستم، فکر می کردم این روش هوشمندانه ای است. و در نهایت منجر به یک کف کاشی شده به زیبایی شد.

ناتوانی تایلندی در کار موثر

عدم برنامه ریزی باعث شد تا قدم بعدی تا برداشته شدن گام قبلی در نظر گرفته نشود. ابزارهای کمی وجود داشت، بیشتر آنها از زمان من در هلند آمده بودند. همچنین کمبود دائمی مواد کوچک مانند میخ، پیچ، نوار چسب و غیره وجود دارد. در لحظه ای که لازم بود، شخصی به عقب پرید تا آن را به "جایی" برساند. این به معنای نشستن و انتظار بازگشت آن مرد بود. سپس شما تمایل دارید که این را به ناتوانی تایلندی در کار موثر نسبت دهید. با این حال، به خوبی به یاد آوردم که چگونه هنگام بازسازی حمام و آشپزخانه در خانه هلندی‌ام، صنعتگران دائماً چیزی کم داشتند و مجبور بودند برای تکمیل به این یا آن فروشگاه سخت‌افزار فرار کنند.

من همیشه آنجا نماندم، اما 10 ساعت برای هر ماشین را ترتیب دادم سر به روستا برده شد. هر بار که برمی گشتم متوجه می شدم که پنج شش نفری که آنجا کار می کردند سخت کوش هستند. با این حال، نظارت مستمر لازم بود، زیرا کوچکترین مشکل منجر به بحث بی پایان می شد. پوپی همچنین به عنوان نوعی کشیش ساختمانی برای همیشه حضور داشته است تا بتواند با چنین مواردی مقابله کند.

پوپی این کار را فوق العاده انجام داد. او علاوه بر تصمیم گیری در صورت بروز مشکلات، هزینه ها را نیز زیر نظر داشت. او برای هر چیزی که خریده بود، درخواست رسید، اغلب با تامین کننده تماس می گرفت تا چیزی را چانه بزند. آنقدر رویش بود که پسرهای روستا گفتند تو با پول خسیسی می کنی. من گاهی اوقات مقادیر زیادی را برای استانداردهای تایلندی به او می دادم و او همیشه با دقت آن را انجام می داد.

پس این همه هزینه چه شد؟

اکنون پاسخ به سوال هلندی: و این همه هزینه چه بوده است؟ خوب، برای اولین تعمیرات که توسط دو برادر و یک پسر مجرد روستا انجام شد، دستمزدی پرداخت نشد. با غذای رایگان و نوشیدنی های الکلی در عصر کافی بود. اما کار بزرگ مستلزم جذب نیروی انسانی اضافی و حقوق بگیر بود. فقط کار دو برادر آزاد ماند، بالاخره خانه جدید آنها نیز بود. پوپی با دو کارگر ساختمانی از پاتایا برای دستمزد روزانه 6 یورو هماهنگ کرد، 4 کارگر خود روستا حدود نیمی از روز را دریافت می کردند. گاهی اوقات پسران روستا حاضر نمی شدند، اغلب مصرف بیش از حد ویسکی علت آن بود. پوپی در آن زمان بی امان بود: نه کار، نه پول.

کل پروژه حدود شش ماه به طول انجامید. هزینه نهایی حساب من زیر 5.000 یورو باقی ماند. مقدار بسیار قابل توجهی است، اما فقط برای بازسازی در این اندازه در هلند بمیرید. و برای من مطمئناً دلیلی نیست که در مورد هزینه های اضافی که شما - که در تایلند زندگی می کنید - می توانید با یک شریک تایلندی روبرو شوید شکایت کنم.

پوپی به خاطر عشق به مادر و خانواده اش مشتاق بود تا بازسازی را انجام دهد: سرانجام مقداری نور خورشید (به طور مجازی) در یک زندگی روستایی به ظاهر غم انگیز، در نهایت مقداری دامنه مالی. وقتی قدردانی و اشتیاق همه را دیدم که با آن همکاری کردند، احساس خوب و رضایت بخشی به من دست داد. این پول هدر رفت، اما پول به خوبی خرج شد، که به زندگی بهتر برای برخی از مردم تایلند کمک کرده است.

– ارسال مجدد پیام –

9 پاسخ به “خانه ای برای خانواده او”

  1. برت می گوید

    به عنوان مثال، ما در عرض چند سال رستوران خانوادگی دامادها را بازسازی کرده ایم.
    از چند صندلی با چتر گرفته تا یک رستوران کاملا سرپوشیده با آشپزخانه کاشی کاری شده و توالت خصوصی.
    این چیزی هزینه دارد، اما قدردانی برای همین است.
    و از همه مهمتر این که خانواده درآمد خاص خود را داشت و بنابراین مجبور نبود دست ما را بگیرد.

  2. لئو بوسینک می گوید

    گرینگو بسیار قابل تشخیص است. و در واقع، گرما و سپاسگزاری که در ازای آن دریافت می‌کنید قیمتی ندارد.

  3. ایرنا می گوید

    من یک بار به همسرم حمام هدیه دادم، اما اگر بعد از نیم سال ببینی چه شکلی می شود…. من می دانم که آب اینجا حاوی مقدار زیادی رسوب آهک است، اما اگر فقط کف را کمی تمیز کنند و دیوارها را به حال خود رها کنند، بعد از مدت کوتاهی ظاهر بدی پیدا می کند.
    بنابراین دیگر حوصله انجام این کار را اینجا و آنجا ندارم، به نظرم هدر دادن پول است

  4. اروین فلور می گوید

    گرینگوی عزیز،

    ما هم بعد از طلاقش از شوهرش این کار را کردیم.
    خانه فروخته شد و او چیزی نداشت.

    ما بلافاصله یک خانه برای او در زمین خانوادگی خود ساختیم.
    بعداً خواهر دیگری از همسرم فلانگ گرفت که خانه را طولانی کرد
    دارای سه اتاق خواب و دوش.

    من هزینه را نمی دانم، اما فکر می کنم به شما نزدیک است
    برآورد کردن.

    قدردانی واقعا عالی است و احساس خوبی دارد.
    همین کار را برای کوچکترین برادرش بعد از ازدواج هم انجام دادیم.
    داستان خوب
    ملاقات groet vriendelijke،

    اروین

  5. اروین فلور می گوید

    خط اول باید باشد؛
    برای مادر همسرم هم این کار را کردیم.

  6. گرینگو می گوید

    خوشحالم که دوباره این داستان را می خوانم، زیرا اولین مشارکت من است
    برای Thailandblog.nl از سال 2010.

  7. چیانگ نوی می گوید

    استفاده از برنامه برای یک تایلندی چیزی است که ناشناخته است. این نه تنها برای ساختن یا بازسازی یک خانه، بلکه در واقع برای هر چیزی که نیاز به برنامه ریزی دارد، صدق می کند. البته آنها به جایی که می‌خواهند می‌رسند، اما اغلب با بحث‌های زیاد و انحراف بزرگ. چیزی که من را شگفت‌زده می‌کند این است که تایلندی‌ها می‌توانند چیزی زیبا بسازند، اما وقتی آنجاست دیگر برای تعمیر و نگهداری به آن نگاه نمی‌کنند، یک تایلندی عجیب است که درباره همه «آشغال‌هایی» که در اطراف خانه می‌پیچد صحبت نکند.

    • حمایت کردن می گوید

      آن بی نظمی نیز برای من آشنا به نظر می رسد. کلیدهای موتورسیکلت اغلب گم می شوند، زباله ها رها می شوند و غیره.
      مدتی است که به همه می گویم (گاهی اوقات با حالت تهوع) که داشتن مکان های دائمی و ریختن زباله به طور مستقیم در سطل های زباله مزایایی دارد. به خصوص از نظر استفاده از زمان، زیرا نیاز کمتری به جستجوی چیزها وجود دارد و دفع زباله آسان می شود.

      و من خوشحالم که شروع به کار کرد! و نه فقط برای خوشحالی من، اتفاقا. کلیدها، کاغذها و غیره همیشه در همان جایی که باید باشند پیدا می شوند. ماررررر، من هنوز نگاه می کنم - وقتی آنجا هستم - کی کلید، زباله و غیره را کجا می گذارد. و اگر تصادفاً در محل مورد نظر قرار نگرفته باشد، من فقط باید به آرامی سرفه کنم…….

  8. جوپ می گوید

    داستانی دلنشین و قابل ارتباط.
    من طبیعتاً با کمک ماهیانه خانواده را تأمین می کنم و سال گذشته آنها را به مدت دو هفته به اینجا آورده ام. آنها هرگز ساحل یا دریا را ندیده بودند و تعطیلات زندگی خود را داشتند. قدردانی آنها عالی بود.

    با این حال، تنها یک نفر برای کمک به خانواده وجود دارد.

    1 پسر وجود دارد و برای آن همه خانواده در گذشته خم شده اند تا او را به مدرسه بروند. خواهران او (از جمله همسرم) در کودکی در مزارع و کارخانه‌های برنج کار می‌کردند تا هزینه‌های این کار را بپردازند، بنابراین آنها تحصیلی ندارند، حتی یک کلمه انگلیسی صحبت نمی‌کنند و آینده‌ای که هرگز بیش از 300 بات در روز نخواهد بود.

    پسرم با تمام آن سال‌ها حمایت و غرور شخصی اعضای خانواده، اکنون یک وکیل با شغل عالی و خانه و ماشین است.

    و این عضو خانواده اکنون حاضر نیست حتی 100 بات به پدر و مادرش کمک کند. این همان کاری است که آن خواهران پایین‌تر تحصیل نکرده‌اش باید انجام دهند که او اکنون به آن حقارت نگاه می‌کند.

    علاوه بر این، او البته توسط همه با شادی و آغوش باز پذیرفته می شود.

    اکنون انتظار می رود فرنگ کیف پول را باز کند وگرنه اشک می آید. من گاهی اوقات به پسر/برادر پولدارشان اشاره می کنم، اما آنها نمی خواهند در مورد آن صحبت کنند، فقط همین طور است.
    البته من به آن والدین کمک خواهم کرد، زیرا آنها نیز نمی توانند در مورد رفتار پسرشان کاری انجام دهند. اما هنوز باید به این عادت کنم.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم