7-XNUMX، فرنگ، دختر و پستچی
نه، خوانندگان عزیز، این عنوان جدیدترین فیلم پیتر گرینوی نیست، بلکه قطعه ای برگرفته از زندگی واقعی است، در مورد چیزهای کوچکی که می توانند من را در دنیای کوچک شخصی ام خوشحال کنند.
نه چندان دور از خانه ما یک 7/11 وجود دارد - جایی که نه، می شنوم که می پرسید و این کاملاً غیر قابل توجیه نیست - به هر حال، من 7 سپتامبر را یک عالم کوچک از جامعه تایلند می دانم که در آن همه لایه های جمعیت، جوان و پیر، ثروتمند و فقیر، بین پیشخوان یخچال و صندوق پول یکدیگر را ملاقات می کنند. اینکه آیا این میتواند به درک بهتری منجر شود، باز نمیگذارم، اما زیستتوپ جالبی برای فرنگ کنجکاو و ناظر است که میتواند بینشی از روابط اجتماعی، آداب و آداب اغلب پیچیده کشور میزبانش را به او ارائه دهد. میتوانم درباره مکالماتی که هنگام غروب در پارکینگ کوچک یا روی پلههای جلوی مغازه انجام میشود، کتابی بنویسم. برای آخرین شایعات، اخبار و گهگاه حتی بحث های خفه شده، تنها یک آدرس با ما وجود دارد و آن 11/7 است.
من یک بار برای مدت طولانی به دنبال چه چیزی بودم، شاید یک چیز بی اهمیت. با یکی از دو دختر پشت پیشخوان صحبت کردم. به عنوان بخشی از دوره ادغام خودم، اغلب این کار را انجام می دهم، با مردم محلی گپ می زنم. به شما کمک می کند زبان را بهتر تسلط داشته باشید و اعتماد به نفس بیشتری به شما می دهد. و دختر چشمان زیبا و شیرینی داشت.
وقتی او مرا دید که برای مدت طولانی در انتخابم برای چه چیزی معطل ماندهام، با گستردهترین لبخند ممکن به من کمک کرد و از آن زمان تاکنون هر از چندگاهی برای نمیدانم چه چیزی به آنجا میرفتم. یک چت دختری با چشمان نازنین دارای نامی غیرقابل تلفظ است، اما پدر و مادرش این را پیش بینی کرده بودند که او را نئونگ به عنوان اولین فرزند خوانده بودند. نئونگ نمونه ای از دوستی است که بسیار فراتر از مشتری مداری اجباری و غیر تعهدی است که از بالا تحمیل شده است.
همچنین انوراک، پستچی، سرشار از مهربانی است. هر روز از دور میشنوم که میآید، زیرا صدای متمایز موپدش که در حال پاشیدن است، هر گونه اشتباهی را رد میکند. حتی سام، سگ گوسفند کاتالانی سرسخت من که به هر کسی که جرأت میکند از دروازهها عبور کند، شک سالمی را پرورش میدهد، به زودی توسط انوراک گرفته شد، اما شاید دومی به این دلیل باشد که او گاهی اوقات مرغ کبابی کای یانگ را روی چوب میخورد. برای سامی می آورد…
من به راحتی اعتراف می کنم که برای پستچی ها نقطه ضعفی دارم. پدربزرگ من یکی بود. برای تقریباً چهل سال او با دوچرخه سنگین خود در میان باد و آب و هوا حرکت می کرد. او این کار را در دوره ای انجام داد که خدمت و خدمت هنوز فعل بود. من نام کوچکم را مدیون او هستم، اما او به طور گسترده ای به عنوان "Jan Fakteur" شناخته می شد - برای خوانندگان هلندی شمالی: fakteur معادل فلاندری پستچی است - لقبی که او با افتخار بر سر می گذاشت. هیچ تلاشی برای او زیاد نبود و هنگامی که پس از بیش از پانزده سال خدمت وفادار در شهرداری کوچک، به شهرداری بزرگتر ارتقا یافت، طوماری در عرض سه روز به مدیر پست تحویل شد که تقریباً به امضای همه ساکنان رسید، شهردار. و کشیش در رهبری، لطفا جان فکتور را در دهکده بگذارید. انوراک به طور مبهم من را به یاد او می اندازد زیرا او نیز برای کمک به شما تمام تلاش خود را می کند.
او فقط یک نقص دارد، اما آن را با بسیاری از هموطنانش در میان میگذارد: وقتشناسی واقعاً چیز او نیست. در حالی که قبلاً می توانستم ساعتم را در فلاندر تنظیم کنم، به اصطلاح، در خیابان ما، در لحظه ظهور پستچی مورد اعتمادمان، در آیسان بسیار متفاوت است. من به راحتی اعتراف می کنم که این فقط به خاطر خود انوراک نیست، بلکه به ویژه به خاطر دوستان و آشنایان بسیار او است که ظاهراً همه او را شریک گفتگوی ایده آلی برای گفتگو با او می دانند. علاوه بر این، دمای شدید و تلاشی که انجام میشود، او را مجبور میکند تا با نظم ساعتی به چیزی که من بهطور تعبیری بهعنوان «وقفههای کوچک نوشیدن» توصیف میکنم که در طی آن روح همیشه تشنهاش، طراوت لازم را فراهم میآورد. به خودی خود هیچ ایرادی ندارد، مشروط بر اینکه انوراک خود را به آب محدود کند، اما اغلب ترجیح می دهد از داروهای رفع تشنگی الکلی استفاده کند و این نه تنها برای استفاده از زمان، بلکه برای سبک رانندگی و خدمات او نیز عواقبی دارد.
اخیراً متوجه شدم که نئونگ و آنوراک برای یکدیگر چیزهایی دارند. من در یک روز بسیار گرم به 7/11 پریده بودم، در حالی که از عرق بخار شده بود، تا لحظه ای از تهویه مطبوع در حالت انفجار کامل لذت ببرم. درست زمانی که می خواستم از پشت یخچال یک نوشابه بردارم، دیدم آنها به سرعت پشت پیشخوان یک بوسه و در آغوش کشیدن با هم دارند. تقریباً مخفیانه و شاید غافل از اینکه می توانم آنها را ببینم. وقتی در ملاقات بعدی بین بینی و لبها به این نکته اشاره کردم که انوراک چقدر مفید و مهربان است، دیدم که چشمهای شیرین او برق میزند و لبخندش حتی بیشتر از حد معمول گشاد میشود. آن چشم ها می گفتند به پسر کوچکش افتخار می کند. گاهی اوقات چیزی که می بینید واقعا زیباست، اگر واقعاً شروع به نگاه کردن به مردم کنید...
داستان خوبی بود، ریه جان، خواندنی است.
فقط به عنوان یک اضافه: هر نیروی دریایی هلندی با اصطلاح facteur آشنا است. در "زبان نیروی دریایی" نام شخصی است که در کشتی مسئول جمع آوری، تحویل و مراقبت از نامه است.
گرینگو کاملاً درست است، در ناو هلندی De Bitter من در آن زمان به عنوان "فاکتور کمکی" منصوب شدم، به این معنی که به عنوان دستیار فاکتور به ورود و ارسال نامه از خدمه به و از اداره پست محلی کمک کردم. ، مهر زدن نامه های خروجی با یک تمبر بزرگ و غیره. یک کار خوب که مزایای زیادی داشت، شما می توانید اولین نفری باشید که به ساحل می روید و به اطراف میخانه ها یا مکان های دیگر نگاه می کنید... علاوه بر این، خدمه از قبل مشتاقانه منتظر ما بودند. برگرد، زیرا نامه ای از جبهه داخلی بسیار محبوب بود، در واقع تنها وسیله ارتباطی بود، تفاوت بزرگی با همه آن رسانه های اجتماعی امروزه…
به طور کلی گفتگوی کمی بین کارکنان و مشتری وجود دارد. من اغلب سعی می کنم، اما بله، 3 نفر پشت سر شما منتظر هستند.
من اغلب یک شوخی احمقانه می کنم. من می گویم "من می روم به เจ็ด สิบเอ็ด" tjet sip-et، 7/11 در تایلندی، نه sewen ilewen.
داستان قشنگ جان با تشکر
داستانی زیبا درباره چیزهای روزمره نوشته شده است!
زندگی همانطور که هست! خواندن آن خوب است.
مرسی ریه جان.
خدایا کاش منم میتونستم اینطوری بنویسم
قطعه خوبی!
در واقع ویل،
من کاملا با تو موافق هستم!!
ریه جان نقطه ها را روی "i" می گذارد، هاهاااا
لذت بردن از نوشتن روان او فوق العاده است. همه علائم نگارشی در جای مناسب و نوشته شده اند تا شما را حتی بیشتر بخواهید………
دیروز داشتم در مورد تایلند فکر می کردم و به این فکر افتادم که در انجمن بپرسم وضعیت در آیسان در مورد تعداد آن 7 یازده فروشگاه یا Family Mart چگونه است. ظاهراً آنها در آنجا نمایندگی خوبی دارند، اما آیا آنها نیز همان پیشنهادی را دارند که در مکان های گردشگری وجود دارد؟ خوب است که تایلند بلاگ هر روز ظاهر می شود تا بتوانیم همچنان با کشور تعطیلات مورد علاقه خود در ارتباط باشیم.
@GYGY، هر پمپ بنزین "ptt" یک 7 یازده دارد، همچنین در Isaan! به عنوان مثال، شهرستان ما، ساوانگ دن دین، در مجموع دارای 3 پمپ بنزین "ptt" و 2 7 یازده جداگانه است، بنابراین در مجموع 5 مغازه.
زندگی کوچک را به زیبایی توصیف کرد. لذت واقعی برای خواندن و رویاپردازی برای مدتی. ادامه بده
یک بوسه و یک در آغوش گرفتن پشت پیشخوان، فکر میکنم کمی بیش از حد فانتزی و خیالبافی است. دست در دست بله، یک لمس شیطنت آمیز یا نزدیک به هم ایستادن، اما غیر از این است که من 30 سال است چیز زیادی ندیده ام و سپس دوست دختر تایلندی من با رها کردن تمام ترمزها به محض اینکه واقعاً تنها شدیم جبران می کنند و سپس وجود دارد. احتیاط، کمرویی یا اصلاً فروتنی. حدس بزنید یک لمس عمومی پشت پیشخوان با 10 دوربین که به سمت آن نشانه رفته اند نیز به خوبی بوسه نمی زند، اگرچه شاید این نکته ای بود که به همه اطلاع داد که یک مجموعه هستند.
هر 7/11 یک شماره سریال روی در دارد، بنابراین وقتی شماره جدید باز میشود، میتوانید ببینید که قبلاً چند شماره سریال رفتهاند. آخرین جدید نزدیک ما (3 ماه پیش) عدد بالای 15.000 دارد
همچنین به من گفته شد (بنابراین اگر دروغ بگویم با کمیسیون دروغ می گویم) که CP ابتدا یک فرنچایزر یک کسب و کار باز می کند و اگر همه چیز خوب پیش برود، آنها نیز یک کسب و کار را در فاصله کوتاهی باز می کنند. به همین دلیل است که مغازه های زیادی را نزدیک به هم می بینید.
7//11 مدتی است که توسط CP تصاحب شده است.
زیبا نوشتی جان عزیز! در مورد خدمات پستی.. من مدتی در پست کار کردم و تمام تلاشم را کردم که مردم را خوشحال کنم، متاسفانه از بالا به ما گفتند ما اینجا نیستیم که اشتباهات دیگران را درست کنیم: می گوید شماره خیابان و خانه بعد شما آن را پرتاب کنید. از طریق اتوبوس اونجا... حتی اگه دیدی آدرس غلط املایی داره. اگر اشتباها به جای 3 عدد 13 را مینویسد، شما فقط به 3 تحویل میدهید. اما من لجبازی کردم بنابراین اشتباه فرستنده را به هر حال تصحیح کردم.
چقدر زیبا توصیف شده است، تعارف من!
"اگر با دقت گوش کنید، بیشتر می شنوید..."
قشنگ گفته ممنون
در فرانسه شما یک لیوان به نام "un distant de facteur" دارید که یک لیوان شراب خاص در قالب شیشه شات است.
بنابراین "فاکتور" مجبور نیست هر بار نوشیدنی را رد کند.