پیش بینی ها و حق بودا؟
جایی در وسط آیسان یک روستای کوچک است. خیابانی با چند خانه. وقتی ساعت 05.00:0 صبح می رسید، تمام خیابان از قبل مملو از ماشین های افرادی است که می خواهند آینده خود را توسط رسانه محلی که با ارواح صحبت می کند پیش بینی کند. هزینه: XNUMX بات
اما اگر پیشبینی درست باشد، آن شادی را با رسانه به اشتراک میگذارید. یک تجارت پرسود زیرا خانه او هر سال بزرگتر و زیباتر به نظر می رسد. او ظاهراً کار پیشبینی خوبی انجام میدهد، زیرا مردم مدام میآیند و میآیند و بهویژه سپاسگزار هستند. وقتی وارد خانه می شوید همیشه چیزی مرموز در مورد او و خانه اش وجود دارد.
میتوانید قراری بگذارید، اما اغلب رسانهها به تازگی آنجا را ترک کردهاند، زیرا ارواح او را به جای دیگری هدایت کردهاند. به عنوان یک غربی عجیب است زیرا معامله یک معامله است و ارواح شما را فرا می خوانند، درست است؟ متعجب؟ و به خصوص وقتی ساعت 06.00 صبح با دوست دخترتان که به آن اعتقاد راسخ دارد، آنجا هستید. اما اگر او آنجا باشد، با منتظر ماندن در ماشین و/یا نگاه کردن/راه رفتن در اطراف زمان را «کشت» می کنم.
راهبان
و همیشه در حال انتظار، بودایی ها صبح زود با واگن سرپوشیده خود در خیابان قدم می زنند تا غذای آن روز خود را بردارند. واقعاً هر کس هر چقدر هم که کم داشته باشد از خانه بیرون می آید و غذا می دهد. در عوض، بودایی ها برکت خود را بر مرد / زن / خانواده / حیوانات خانگی و کل خانه اعلام می کنند. برخی حتی یک صندلی بیرون مینشینند تا مسنترین بودایی بتواند از قدم زدن طولانی خود در کنار خانهها استراحت کند. همه چیز به شدت صلح آمیز و محترمانه است. هنگامی که بودایی ها شروع به دعا می کنند، لحن آرامش بخشی از دعای آنها در شما می گذرد. مردم تایلند برای دریافت نعمت "خوشبختی" زانو می زنند، تعظیم می کنند یا می نشینند.
اما آیا در زمینه پیش بینی معجزه وجود دارد؟ نظری ندارم. زنی که من فقط درباره اش صحبت می کردم مقداری خاکستر و استخوان و بقیه بقایای یک حیوان را در کاسه ای می اندازد و آینده را از روی آن می خواند. بودایی ها این کار را به صورت عددی انجام می دهند. راهبان بر اساس تاریخ و زمان تولد شما محاسبه می کنند که در دوره آینده (سال) چه چیزی در انتظار شماست. یا مریض میشی زمانی که بهتر است در خانه بمانید یا زمانی که نیاز به انجام کار خاصی دارید.
خوشحالم که آن را برای شما محاسبه کردم و به شدت توصیه می شود. لطفاً یک پاکت با مهری همراه داشته باشید که آدرس خود را از قبل پر کردهاید و یک تکه کاغذ که تاریخ و ساعت تولد خود را روی آن نوشته شده است. ترجیحاً طبق تقویم ما و طبق تقویم بودایی (اگر درست شمارش کنم 543 سال). او آینده شما را در آرامش و سکوت پیش بینی و محاسبه می کند (پس شما آنجا نیستید) و پیش بینی ها را ارسال می کند. از میزان شادی (اغلب کلی و جهانی) که در دامان شما خواهد افتاد شگفت زده خواهید شد. اما او نمی تواند برخی از چیزهای موجود در آن را بداند و اگر آنها بیرون بیایند، بسیار ترسناک خواهد بود. زیرا او چگونه به آن می رسد؟
GOUD
همچنین می توانید برای شادی و سلامتی زیر پوست خود طلا قرار دهید. من در مورد دوم بسیار شک دارم زیرا به نظر می رسد به یاد دارم که طلا (بیش از حد) در بدن شما می تواند کشنده باشد. اما تایلندی ها تقریباً همه اینها را یک راهب زیر پوست گذاشته اند. وضعیت شاید؟
به هر حال، دوست من از بودایی محلی می خواهد پیش بینی کند که شرایط با گرفتن ویزا و اجازه اقامت هلند چگونه پیش می رود. آگوست 2005 است. اگر میدانید که مجوز هنوز در آن زمان درخواست نشده است و میانگین زمان رسیدگی به درخواست 3-6 ماه است، از قبل قوی است که بودا بر اساس تاریخ پیشبینی میکند. عددشناسی او گفت در 1 نوامبر 2005 تأییدیه دریافت خواهید کرد که همه چیز تأیید شده است و در ژانویه 2006 به هلند خواهید رفت.
امروزه در هلند، اگر می خواهید شریکی را به هلند بیاورید، علاوه بر درخواست، باید انواع مدارک در مورد نحوه و مکان ملاقات (عکس، مکاتبات و غیره) را نیز ارائه دهید. در ابتدا، شما درخواستی را به IND ارسال می کنید و IND سپس سوالات و اطلاعات بیشتری را که از شما می خواهند ارائه می کند. درخواست در اواسط سپتامبر ارسال خواهد شد.
پیش بینی
از آشنایان می دانستم که این روند چگونه پیش می رود. بنابراین من با آن پیش بینی ها کار سختی داشتم. اما هیچ چیز دور از حقیقت و بدون نیاز به ارائه چیز اضافی معلوم نشد اطلاعات یا هر شکلی از تایید دریافت درخواست، تاییدیه در 2 نوامبر 2005، یک روز دیرتر از پیش بینی بودا داده خواهد شد. مدت زمان 6 هفته و نه 3-6 ماه. فقط در یک حرکت. عجیب است، درست است؟ آشناها همه با تعجب واکنش نشان دادند زیرا آنها فقط با درخواست MVV مشکل داشتند. نیازی به ارائه اطلاعات اضافی نیست، همه چیز خوب است.
چیزی که بعداً از هم پاشید زیرا وقتی مجوز در سفارت در بانکوک صادر شد، سفیر متعجب بود که چطور ممکن است اوضاع به این شکل پیش برود. او از صدور مجوزی که قبلاً برای آن پول پرداخت شده بود خودداری کرد زیرا معتقد بود IND واقعاً در اینجا اشتباهات رویه ای مرتکب شده است. واقعاً کاری بیشتر از این سفیر نمی توانست انجام دهد. مجوز تایید شد و هزینه آن پرداخت شد. آیا اکنون باید از خطاهای رویه ای توسط IND رنج می بردم؟ در واقع، من خودم در بانکوک بودم تا آن مجوز را با دوست دخترم بگیرم. بعد از یک آخر هفته فکر (البته استرس داشتیم) در بانکوک با من تماس گرفت و اجازه گرفت تا مجوز را بگیرم. باز هم حق با بودا بود زیرا در ژانویه 2006 دوست دخترم در هلند بود و مدت کوتاهی پس از آن او قبلاً یک سال اجازه اقامت و به زودی یک پاسپورت هلندی و ملیت هلندی داشت.
ارواح
در عوض، اولین بازگشت انجام شد تایلند یک سر خوک قربانی شد و پول به بودایی ها داده شد، زیرا شادی باید به سرچشمه برگردد. من اعتقاد راسخ تایلندی ها به ارواح، بودیسم و همه چیز مربوط به آن را درک می کنم. زیرا این نوع پیشبینیهای «دقیق» فقط میتواند آنها را به آن باور کند (اگر قبلاً چنین نکردهاید).
ضمناً این قربانی سر خوک صبح زود حوالی ساعت 6 انجام می شود و بعد از قربانی سر توسط کل خانواده و همسایه ها خورده می شود. من اغلب به صادرات سر خوک به تایلند فکر کرده ام زیرا در اینجا آنها را به صورت رایگان در قصابی دریافت می کنید و در آنجا تقریباً 500 بات برای نیم سر می پردازند. شاید تجارت بزرگ؟
اما بودای محلی چگونه میتوانست بر اساس تاریخ و زمان تولد این موضوع را به این دقت پیشبینی کند؟ باعث میشه فکر کنی آیا ممکن است بین آسمان و زمین بیشتر باشد؟
من خودم هم "فالگیر" هستم. فقط یک مثال می زنم: اگر یک قالب را 10.000 بار بچرخانم، مطمئن هستم که 1/6 x 10.000 = 1666 به عدد 6 می رسد. هر بار که یک عدد 6 می زنم، واکنش های مثبتی دریافت می کنم و آنها مشتاقانه در مورد آن به من می گویند و به من پاداش خوبی می دهند. برای بقیه 10.000 – 1666 = 8334، من به سادگی می گویم که کارمای آنها امروز خوب نبود، و آیا می توانند زمانی دیگر برگردند.
در داستان شما منظور شما از "بودایی ها" راهبان است. راهبان همه بودایی هستند، اما همه بودایی ها راهب نیستند.
من سال ها در مادرید برگزار کننده نمایشگاه های معنوی بودم. حتی غرفه های وودو در نمایشگاه های ما وجود دارد. من همیشه به به اصطلاح روشن بینان و پیش بینی ها خیلی بدبین هستم. ولی. . . من از تجربه خودم می دانم که نیروهای غیرقابل توضیحی هستند که می توانند زندگی ما را شکل دهند. من در مراسم جن گیری شرکت کرده ام که در آن انرژی های شیطانی را به صورت فیزیکی احساس کرده ام و همچنین افرادی را می شناسم که در واقع با شنیدن حضور و صدای آنها شروع به گریه کردن از خوشحالی کردم.
این چیزها وجود دارد.
با احترام،
نوربرت
بله، بین آسمان و زمین بیشتر است.
من می توانم ده ها داستان در مورد آن تعریف کنم. اما به همان اندازه که ما مردم هلندی سر به زیر هستیم، این را باور نداریم، همانطور که احتمالاً باور نداریم که شما می توانید ذهن خود را تربیت کنید. و منظورم به خاطر سپردن چیزها نیست.