دختری از آیسان

توسط گرینگو
Geplaatst در آیسان
برچسب ها: , , ,
دسامبر 14 2012
آیسان – شمال شرقی تایلند

– بازنشر مقاله از 6 نوامبر 2010 –

من همیشه با شنیدن آن داستان های بد در مورد خانم های تایلندی گاهی خسته، غمگین و گاهی عصبانی می شوم. همه آنها فاحشه هستند، شما را کچل انتخاب می کنند، از شما به عنوان دستگاه خودپرداز استفاده می کنند، و هرگز عشق و علاقه ای وجود ندارد. خوشبختانه روابط زیادی وجود دارد که خلاف آن را نشان می دهد، اما بله، این خبر نیست.

من خیلی دوست دارم که ما خارجی ها کمی بیشتر به سوابق خانم ها بپردازیم تا مثلاً دلایل کار در پاتایا را بهتر درک کنیم.

یک دختر

بنابراین من داستان یکی از آنها را برای شما تعریف می کنم. در گذرنامه او آمده است که او در ۲۴ اوت ۱۹۷۴ در Roi Et مرکز استان به دنیا آمد. این درست نیست، زیرا او در Nong Khai، در 24 کیلومتری شمال، نزدیک مرز لائوس به دنیا آمد. بنابراین به زودی شک می کنید که آیا 1974 آگوست درست است، زیرا احتمالاً ثبت تولد بلافاصله انجام نشده است. بنابراین کاملاً ممکن است که تاریخ واقعی تولد چند روز یا حتی چند هفته زودتر باشد.

در آن زمان، پدرش به عنوان باربر در یک کارخانه برنج کار می کرد، در حالی که مادرش غذای خانگی را به کارگران در مزارع برنج می فروخت. در یک روز هوشیار، از مادرش خواسته شد که در حین کار خود را تسکین دهد، اما در عوض او در میان شالیزارهای طبیعت، دختری به دنیا آورد.

این یک خانواده فقیر و به شدت فقیر است که در "خانه ای" ساخته شده از آهن راه راه زندگی می کند. پدر 50 بات (1 یورو) در روز درآمد دارد، اما پس از آن باید کار وجود داشته باشد و همیشه اینطور نیست. آنچه مادر از فروش خود به دست می آورد، دیگر زیاد نخواهد بود، به سختی برای تغذیه نوزاد - و برادر کمی بزرگترش - کافی نیست. روزها می گذرد که بچه ها چیزی برای خوردن می گیرند، اما پدر و مادر نمی گیرند.

به بانکوک

دخترای ایسان

پس از مدتی - تاریخ نامعلوم - خانواده به بانکوک نقل مکان کردند. پدر می تواند به آنجا برگردد و بچه ها به مدرسه بروند. اکنون برادر دیگری به دنیا آمده است. دختر بچه مدرسه ای نیست، او به زودی مدرسه را رها می کند تا برای او و به خصوص برای سایر اعضای خانواده غذا جمع آوری کند. مراقبت از خانواده زود شروع می شود. در کل دختر 5 سال با روزهای غیبت لازم به مدرسه می رود.

وقتی 9 ساله است برای اولین بار سر کار می رود. بدون اطلاع والدین، او شروع به کار برای یک خانم، نظافت و کارهای خانه می کند. صبح با یونیفورم مدرسه مرتب به مدرسه می رود، جایی در مسیر لباس های همیشگی اش را عوض می کند و سر کار می رود. در پایان روز مدرسه، او به خانه برمی گردد و 20 بات (0,40 یورو) به دست آورده است.

پدرش به هر حال متوجه می شود و او را از آن خانم می گیرد تا دوباره به مدرسه برود. این طولی نمی کشد، اراده برای کار بسیار زیاد است و علاوه بر این، پدر نمی تواند هزینه های مدرسه مورد نیاز را تامین کند. وقتی دوازده ساله شد برای اولین بار خانه را ترک می کند. یک نفر با یک پزشک در چیانگ مای، 8 ساعت با اتوبوس، کار پیدا کرده است. او مکانی برای خوابیدن در خانه پیدا می کند و هر روز از ساعت 6 صبح (صبحانه) تا پاسی از شب (همه در رختخواب هستند) با 600 بات (12 یورو) در ماه (به علاوه اتاق و غذا، البته) کار می کند. او آن خانه را ترک نمی کند، کار، کار، کار است. او چندین ماه آنجا کار می کند، اما وقتی سه ماه است که پولی دریافت نکرده است، فرار می کند و با اتوبوس به خانه برمی گردد و به بانکوک می رود.

برای مراسم خاکسپاری پول قرض کنید

"سفرهای" دیگری در ادامه می آید، او به تراد (6 ساعت با اتوبوس) در جنوب شرقی، به کرابی (12 ساعت با اتوبوس) در اعماق جنوب و دوباره به چیانگ مای می رود. او همه جا کارهای خانه را انجام می دهد، ساعات طولانی و درآمد کمی دارد. در این بین و پس از آن او همچنین در بانکوک کار می کند، گاهی اوقات در خانه داری، اما بعداً به مدت سه سال در یک کارخانه کفش. پدر و مادر از آن زمان به ناکونگ راچیسیما، در 300 کیلومتری شرق بانکوک نقل مکان کرده اند، اما فرزندان مجبور می شوند در بانکوک بمانند. این سه نفر در یک "اتاق کوچک" زندگی می کنند و برای بقیه کار، کار، کار است. روزها برنج یا رشته فرنگی بخورید، نه گوشت، نه سبزیجات، نه میوه.

آنچه آنها به دست می آورند تا حد زیادی به "گلدان خانواده" برمی گردد. پدر انواع شغل های عجیب و غریب برای کسب درآمد دارد، تجارت میوه و سبزیجات، رانندگی اطفال. گلدان خانواده بهتر و بهتر می شود و به مرور زمان آنها پول کافی برای نقل مکان به Nong Phok در 70 کیلومتری شرق Roi Et دارند. آنها سه گاو می خرند و از خانواده یک خانه ناچیز دریافت می کنند، اما برای آنها یک قصر در مقایسه با مکان های قبلی زندگی می کنند. تعداد گاوها هر سال بیشتر می شود و به نظر می رسد خورشید به صورت مجازی برای خانواده می درخشد.

اما متاسفانه این دختر اکنون 24 ساله است که ناگهان پدرش فوت می کند. به نظر می رسید همه چیز خوب پیش می رود، اما اکنون نگرانی های (پول) فقط در حال انباشته شدن است. خانم جوان با شخصیتی که دارد کم و بیش سرپرست خانواده می شود. او برای مراسم تشییع جنازه یک «کوسه قرضی» با 20 درصد (!) در ماه پول قرض می کند.

زوانگر

زن جوان پس از چند ماه به بانکوک باز می گردد و به عنوان سرایدار خانم های مسن در بیمارستان استخدام می شود. که درآمد خوبی دارد، 2000 بات (40 یورو) در ماه. بیشتر پول به مادرش می رسد. به نظر می رسد مردم کمی بهبود می یابند، این خانم اکنون 26 سال دارد و در واقع برای اولین بار در زندگی خود به یک مهمانی کارکنان می رود. او تفریح ​​می کند، (بیش از حد) الکل می نوشد و به پسری اجازه می دهد تا خانه او را همراهی کند.

او بدون اینکه بداند (فقط خیلی مست) رابطه جنسی برقرار می کند - همچنین برای اولین بار در زندگی خود. به قول خودش، او به سادگی مورد تجاوز قرار گرفت و سپس به مدت سه روز در اتاقی توسط پسر نگهداری شد و پس از آن موفق به فرار شد. سه روز سر کار نبود، که بلافاصله به این معنی بود که او کار خود را از دست داد. نزد مادرش می رود و بعد از مدتی معلوم می شود که باردار است. او پدر را نمی شناسد، نمی خواهد او را بشناسد. سقط جنین یک گزینه نیست، اگر پولی برای آن وجود داشت. یک پسر به دنیا می آید.

اما باید دوباره پول دربیاورد و خانم ما دوباره بیرون می رود، در حالی که مادرش عاشقانه از کودک مراقبت می کند. زن جوان در Sattahip، شهر دریایی تایلند، شغل موقت پیدا می کند. در آنجا او همچنین برای اولین بار در مورد پاتایا می شنود و هنگامی که از او برای کارش در Sattahip تشکر می شود، با اتوبوس به پاتایا می رود. همانطور که اتوبوس از پاتایا می گذرد، او غرق عظمت و شکوه و چراغ های پاتایا می شود. خدای من، او فکر می کند، من اینجا چه کار می کنم!

پاتایا

او یک اتاق ناخوشایند اجاره می کند و در اطراف پاتایا به دنبال کار (خانگی) پرسه می زند. این کار نمی کند و اگر دیگر نتواند کرایه خانه را بپردازد، او را نیز از اتاق بیرون می کنند. او با 100 بات (2 یورو) در جیب، پریشان، زنی را در یک بار آبجو خطاب می کند. با خوشحالی او، او می تواند در آنجا کار کند و علاوه بر این، مکانی برای خوابیدن برای او تدارک دیده شده است. او یک کلمه انگلیسی صحبت نمی کند، اما خانم به او گفت که تنها کاری که باید انجام دهد این است که راه برود و به مشتریان خارجی لبخند بزند، فقط لبخند بزند. با او صحبت می شود، اما او به لبخند زدن ادامه می دهد، حتی زمانی که یک خارجی به او می گوید که لعنت بر من.

بار پاتایا

بعد از چند ماه او چند کلمه انگلیسی را انتخاب کرد و به علاوه به آنچه واقعاً می تواند در آن بارها اتفاق بیفتد چشم دارد. اگر شما با یک "فرنگ" (خارجی) خوب هستید، ممکن است شما را به آنجا ببرد هتل و این هزینه بسیار خوبی دارد.

حتی قبل از این اتفاق، او به یک سفر ویژه دعوت می شود. او و تعدادی از خانم‌ها با یک قایق به دریا می‌روند تا خدمه یک کشتی باری (معمولا) روسی را نوازش کنند. دوباره می‌خورند، می‌نوشند و می‌نوشند و در نهایت خانم‌ها به کلبه‌ها می‌روند. این همیشه از رابطه جنسی ناشی نمی شود، صرفاً به این دلیل که آن ملوانان یا مست هستند یا در نوشیدنی خود مواد مخدر دارند، به طوری که به محض دیدن تخت تقریباً بلافاصله به خواب می روند. هر سفر 100 دلار به ارمغان می آورد که یک موهبت الهی برای آن دختران است.

به سختی شانس

بدشانسی دوباره رخ می دهد. او بیمار می شود و به نظر می رسد آپاندیسیت دارد که نیاز به جراحی دارد. همان خانمی که کار اول را به او داده است، هزینه ها (7000 بات) را پیش می برد. پس از بهبودی، او دوباره به دنبال کار خواهد بود. او شروع به کار به عنوان پیشخدمت در یک بار آبجو محبوب می کند و ماهیانه 2.000 بات (40 یورو) به علاوه درآمد دارد. نکات به علاوه پول اضافی برای خدمات او به یک مهمان خارجی در هتلش. بیشتر پول - مثل قبل - به مادرش می رود. او با چهار دختر دیگر در یک اتاق ساده زندگی می کند، سه دختر در تخت و دو دختر به نوبت روی زمین.

سپس - چند سال پیش اکنون - او با من آشنا می شود. او پس از دو بار رفتن به هتل با من، خجالتی و بسیار مغرور، به درخواست من این کار را رها کرد. او هنوز از این شغل متنفر بود و این فرصتی بود برای ترک. چیزی بسیار زیبا در رابطه ما رشد کرده است، البته نه همیشه بدون مشکل، اما داستان درباره این نیست.

من فقط می خواستم تصویری از یک دختر تایلندی بکشم که در خانواده ای بسیار فقیر بزرگ می شود، تحصیلات ندارد، بدبختی بیشتری از آنچه که در اینجا توصیف می کنم تجربه کرده است و به سختی فرصتی برای ساختن یک زندگی مناسب به او داده شده است.

آیسان

آیا این یک داستان منحصر به فرد است؟ نه، من اینجا در پاتایا کار می کنم، تخمین می زنم 25-30.000 دختر، اکثرا از آیسان، بسیاری از آنها دلایل مشابهی برای انجام کاری که انجام می دهند دارند. البته برای کسب درآمد، اما اغلب سوابق او آنقدر بد و فقیر است که قدم دشوار پاتایا را می توان توجیه کرد.

با آنها صحبت کنید، با آنها بخندید، با آنها بنوشید، خلاصه هر کاری که می خواهید با آنها انجام دهید و سپس وقتی از شلوغی استراحت کرد به او نگاه کنید. لبخند ناپدید می شود و با چهره ای غمگین به خانه، در روستای آیسان، به خانواده و احتمالا فرزندش فکر می کند. خوش بگذره اما باهاشون خوب باش و مهمتر از همه همه کارها رو با احترام به همنوعی که مثل خودت خوش شانس نیست انجام بده.

55 پاسخ به “دختری از آیسان”

  1. یک داستان زیبا و صریح، برت. من هم به همین دلایلافسانه یک ساقی" نوشته شده است. به زودی این نظر را دریافت خواهید کرد که به همه چیز با "عینک صورتی" خود نگاه می کنید. خوب، مطمئناً اینطور نیست. داستان های ترسناک فرنگ را هم می شناسم با دلی خوب که کاملاً متزلزل و پریشان مانده اند. اما همان طور که فرنگ های خوب و بد وجود دارد، زنان تایلندی نیز وجود دارند.

    من فکر می کنم بسیاری از خانم ها در پاتایا، پوکت یا کوه سامویی نیت بسیار خوبی دارند. گاهی اوقات فشار والدین یا خانواده نیز به آنها وارد می شود. در واقع حتی روستاییان هم به دلیل داشتن دوست پسر فرنگ انتظار پول دارند. اخیراً یک داستان عجیب در مورد آن شنیده شده است.

    من به طور مرتب ایمیلی از فرنگ دریافت می کنم که از یک تایلندی (بارگر سابق) راضی هستند. بنابراین آنها خود را در واکنش های برخی در وبلاگ نمی شناسند. البته به دلیل تفاوت های فرهنگی مشکلاتی وجود دارد. البته اغلب به پول هم مربوط می شود. اما پول در هلند نیز دلیلی برای بحث و گاه مشاجرات شدید است.

    با صداقت، درک و احترام به یکدیگر شروع می شود. اگر چنین است، راه طولانی را پیموده اید. حتی با یک زن تایلندی😉

    • پیتر کوک می گوید

      هی،
      این نوع داستان ها من را بسیار خوشحال می کند.
      فقط زنده بمانید و شرایط دیگران را درک کنید و راه طولانی را خواهید رفت.
      من همچنین یک همسر تایلندی دارم که با یک زن هلندی با هیچ چیز عوض نمی کنم.
      اما هیچ چیز در دنیا کامل نیست، پس آن را همانطور که هست بگیرید و سپس اجازه دهید صداقت، درک و احترام حرف اول را بزند و سپس عمل معمولاً واکنش درستی است، اما همیشه عقل سلیم خود را حفظ کنید.
      درود پیتر.

      • لئون می گوید

        داستانی گیرا، اما متاسفانه واقعیت تلخ. همسرم که او نیز تایلندی است، اما اهل آیسان نیست، مرتباً از تعدادی از دوستان تایلندی به من می گوید. برخی از آنها در همان بدبختی هستند که در اینجا گفته شده است. اما البته این فقط در Iisaan اتفاق نمی افتد، این یک مشکل شناخته شده تایلندی است. در هلند نیز بدبختی زیادی در حال وقوع است، اما در مقیاس کوچکتر. اما مشاغل (جنسی) نوعی بقا برای بسیاری از زنان تایلندی است تا از زندگی و خانواده خود مراقبت کنند. اما این دختران/زنان نیز شایسته احترام هستند. علاوه بر این، این کشور همچنان یک کشور زیبا باقی می ماند و من همچنین می توانم خوشحال باشم که به اندازه کافی خوش شانس بوده ام که یک زن دوست داشتنی دارم که نزدیک به 8 سال است با او زندگی کرده ام. همه را با یک برس تار کنید. همچنین در هلند زیر گندم به اندازه کافی کاه وجود دارد، آیسان با هر چیزی که در آنجا زندگی می کند زیباست.

        • ریه جان می گوید

          بهترین،

          من 7 سال است که با یک زیباروی تایلندی ازدواج کردم و او اهل آیسان است. باید به شما بگویم که تا به حال چنین سالهای زیبایی نداشته ام. من از تایلندی و دخترم خیلی خوشحالم.

          ریه

      • ویم ون کمپن می گوید

        من 42 سال با یک زن هلندی هستم (4 سال در 40 هفته ازدواج کردم) و نمی خواهم او را با زیباترین زن تایلندی معاوضه کنم، یک برادر دارم که با یک زن تایلندی ازدواج کرده است، یکی با یک زن تایلندی ازدواج کرده است. زن لهستانی یکی با یک زن دانمارکی ازدواج کرده و یکی با یک استرالیایی زندگی می کند که در همه موارد باعث مشکلات زیادی می شود.آن زن لهستانی اکنون طلاق گرفته است. من آموخته ام که تفاوت های فرهنگی و روحیات می تواند منجر به مشکلات زیادی شود، به خصوص اگر به دلیل نیاز مالی ازدواج کردید.
        من یک برادر دارم که 1 سال است با یک زن هلندی ازدواج کرده است، بنابراین من فقط مشکلاتی را با همه آن فرهنگ ها می بینم.

        • گرینگو می گوید

          داستان در مورد دختری از آیسان به نام ویم است و نه در مورد یک رابطه. بله، من بیش از 10 سال است که با او رابطه دارم، اما به قول شما صراحتاً او را معاوضه نکرده ام. من 12 سال است که بیوه شده ام و نمی خواهم امسال چهل و سومین سالگرد ازدواجمان را جشن بگیرم. متأسفانه اینطور نبود، اما این داستان دیگری است.

          • ویم ون کمپن می گوید

            من در اینجا به پیتر کوک پاسخ می دهم که نمی خواهد تایلندی خود را با هلندی عوض کند.
            و با توجه به تجربیاتم در خانواده ام می خواهم بگویم که یک زن تایلندی یا یک زن خارجی کامل نیست. بنابراین هلندی به عنوان یک انتخاب بسیار بد کنار گذاشته می شود. روابط با یک تایلندی معمولاً بر اساس دلایل اقتصادی است، یک خارجی مسن تر با یک زن تایلندی سال ها جوان تر. هیچ اشکالی ندارد اگر هر دو طرف از این سود ببرند. اما در مورد زن هلندی آنقدر متواضع نباشید که گویی او خوب نیست.

  2. قلعه می گوید

    همانطور که همه می دانند، 70-80 سال پیش در اروپا درآمد کمی وجود داشت، تایلندی از قدرت خود خارج شده است، چیزهای لوکس گران قیمتی را ببینید که هنوز برای آنها آماده نیستند.

  3. گیلدرها! می گوید

    این داستان کوتاه است: در آن زمان یورو وجود نداشت، اما همچنان گیلدر وجود داشت و نرخ ارز متفاوتی وجود داشت. که در کودکی 20 بیتی‌تن در آن زمان 2 بشقاب برنج خرید (که در حال حاضر معمولاً 25/30 بیت‌تن برای هر کدام قیمت دارد) و حدود 1,60 NLG ارزش داشت.
    خوش‌بین‌ها همچنین می‌توانند بخوانند که حتی خانواده‌ای کم‌نظیر مانند این ظاهراً در طول سال‌ها بسیار بهتر شده‌اند.

    • برت گرینگهویس می گوید

      پاسخ کمی ضعیف است، اما بدون شک در مورد قیمت حق با شماست. من همچنین اغلب در دهه هشتاد از تایلند بازدید می کردم، اما آن دوره را به خاطر نمی آورم. البته چیزی از اصل داستان کم نمی کند.

      خوش بینی کاملاً بی دلیل است. هم در شهرها و هم در حومه شهر به اطراف خود نگاه کنید و هنوز هم خانواده های فقیر زیادی را می بینید که چشم اندازی از آینده ای بهتر ندارند.

    • بله، روی هر حلزونی کمی نمک بزنید. این در مورد پیام است، نه در مورد نقطه و کاما.

  4. درختان می گوید

    چه داستان خوب و بسیار جذابی برای آشنایی و قطعا درک پیشینه اکثر خانم ها از این طریق.
    اگر هر فرنگ واقعاً با آنها محترمانه رفتار کند، در این صورت چیزهای زیادی برای هر دو طرف به دست آمده است.
    من خیلی از دختران تایلندی را فوراً می شناسم و دوست دارم با آنها معاشرت کنم. اگر به آن‌ها احترام بگذارید و همان‌طور که با دوست دخترتان در خانه رفتار می‌کنید با آن‌ها رفتار کنید، گرما و آرامش زیادی به شما برمی‌گردد.
    این هم یکی از دلایلی است که من تایلند را خیلی دوست دارم!

    • پاسخ خوب درختان، همچنین خوب است که یک زن هر چند وقت یک بار پاسخ می دهد. فکر می کردم تایلند بلاگ فقط به یک دامنه برای مردان تبدیل شده است.

      نکته خوب در مورد زنان تایلندی این است که آنها معمولا شوخ طبعی زیادی دارند و همیشه اهل شوخی و مسخره کردن هستند.

    • برت گرینگهویس می گوید

      با تشکر از درختان برای پاسخ خود به خود. آنها در واقع اغلب دختران خوبی هستند که می توانید با آنها بخندید. در Megabreak (سوی دیانا) ما هر هفته مسابقات استخر داریم و سه شنبه عصر شب لیدی است. 20 تا 30 خانم تایلندی حضور خواهند داشت و هر بار بسیار سرگرم کننده است. برخی دوست پسر (دائمی) دارند، اما بسیاری نیز در بارها "کار" می کنند، سه شنبه ها روز آنهاست که مجبور نیستند در مورد پول، نوشیدنی و رابطه جنسی صحبت کنند، بلکه فقط با یکدیگر سرگرم شوند.
      شما به عنوان یک زن اروپایی، احتمالاً تجربه ای مشابه خواهرشوهرم و سایر زنان هلندی دارید که من در اینجا مهمان آنها بوده ام. خانم های تایلندی شما را به گونه ای نوازش می کنند که گویی خواهر خودتان هستید، بسیار خوب و اغلب در حال حرکت برای دیدن.

    • پیم می گوید

      پاسخ شما درختان بسیار خوب است.
      شما دوست دختر تایلندی بیشتری خواهید داشت.
      احترام !!!

  5. سسی می گوید

    یک داستان خوب قدیمی و تا حدی قدیمی و تا حدودی بدتر خوشبختانه برای همه اکنون کارت 30 بات وجود دارد و مجبور نیستید برای آپاندکتومی که خیلی گران بود هزینه کنید. ما به 5 خانواده کمک می کنیم تا کار پیدا کنند و از تعهد و اشتیاق آنها بسیار خوشحال هستند
    Cees Roi و تایلند

  6. Johny می گوید

    بچه ها، من از این متنفرم که زیبایی های تایلندی از قلم افتاده اند...خب حالا ممکن است بدانید که من نمی خواهم یک زن اروپایی را با هیچ چیز در دنیا عوض کنم. من زنان تایلندی و فرهنگ آنها را تا آخر عمر انتخاب خواهم کرد.

  7. ممنون از داستانت، خیلی خوب نوشتی، من برای دخترا احترام زیادی قائلم.
    معمولا شما فقط داستان های بد را می شنوید، این در نهایت یک داستان واقعا خوب است.
    در هلند، خدمتکارها برای خرید یک مرسدس بنز کار می کنند، در تایلند برای زنده ماندن و مراقبت از خانواده.
    یکی از دوستان من از هلند یک مهمانخانه کوچک با یک بار خانم داشت، من چند بار، چند ماه آنجا بودم، دخترهای زیادی را آنجا دیدم، بیشتر آنها دخترهای بسیار شیرین و شادی هستند، همیشه برای شوخی، همچنین با زنان فرنگ.
    من هم با همسر تایلندی ام در یک بار آشنا شدم، او فقط چند هفته آنجا کار کرد، همه این را می گویند، اما من اتفاقی با ماماسان آشنا شدم، او می خواست پیش من بماند، گفتم من پول کمی دارم، او فکر کرد که نه مشکل، من اغلب به او گفته ام که با پول یک فرنگ پیدا کند، اما او نمی خواهد در مورد آن چیزی بشنود.
    در ضمن الان 5 ساله که ازدواج کردیم و اکثرا خیلی خوشحالیم.
    در پایان سال آینده من برای همیشه در تایلند، در هوا-هین زندگی خواهم کرد.
    من نمی توانم صبر کنم تا بیاید.

  8. Johny می گوید

    همچنین امیدوارم به زودی لانه زنبور اروپایی را برای همیشه ترک کنم. من همچنین 5 سال است که با یک تایلندی اهل ایسان، یعنی از ساکوناکون ازدواج کرده ام. بنابراین می توانم در مورد اینکه اوضاع در آن مناطق چگونه پیش می رود با شما صحبت کنم. فقط به همین دلیل، من برای آن افراد احترام زیادی قائلم.

  9. در توی می گوید

    برت، برای من یک داستان بسیار تکان دهنده و واقعی است، داستانی با روح. اما این واقعیت در تایلند است، غم انگیز اما واقعی. گرفتن لذت خود از بدبختی یک تایلندی برای من خیلی زیاد است.

    در اولین بازدیدم از روستایی در آیسان، با یک تایلندی خندان آشنا شدم. در آن زمان بیشتر از این به جذابیت های عصبی او نرفت. به او گفتم برای Look Lady و Boom Boom آنجا نبودم. نگاهی نامفهوم به من کرد و احتمالاً فکر کرد: چه فرنگ عجیبی.

    هنوز هم از روی علاقه کمی او را دنبال کنید و هر از چند گاهی با او تماس بگیرید.
    او از روستای خود در یک مزرعه مرغ و خشکشویی در چونبوری شروع به کار کرد. کمی بعد با دوست دختری از پوکت به پاتایا رفتیم، اما با اکراه فراوان توانست به من بگوید.

    یک بار از موبایلش پرسیدم: چرا این کار را انجام می‌دهی: پاسخ به زبان انگلیسی: کار من به پول نیاز دارم، از پسر و خانواده مراقبت می‌کنم، خانواده بدون پول، خانه را بهتر کنید، خوب نیست. من کار پاتایا را دوست ندارم، من می توانم برای خانواده پول ارسال کنم.
    پاسخ دیگر این بود: کاری که انجام می‌دهم، شاید می‌بینم که کسی از من مراقبت می‌کند که دوستش دارم.
    در واکینگ استریت: سعی کنید مشتری پیدا کنید، اکنون آسان نیست.
    او در مورد آن بسیار باز و صادق بود، بنابراین همه آنها دروغ نمی گویند

    درباره مادرش: آخرین باری که آنجا بودم، او چند بار در محل همیشگی من در آنجا به ملاقاتم آمد. در لحظه مناسب او به سمت من آمد، بازویم را گرفت، به آرامی فشار داد، با لبخند به من نگاه کرد و او رفت. این نگاه خیلی حرف زد: آیا می توانی از دختر من مراقبت کنی؟ بقیه را می توانم حدس بزنم.

    اکثراً این کار را از روی ناچاری انجام می دهند، نه همیشه به میل خود. آن‌ها هم چاره‌ای ندارند و هیچ کاری آنجا در آیسان نیست. در جستجوی یک زندگی بهتر، چه اشکالی دارد؟

    پس فرنگ کمی احترام و درک بیشتر برای این خانم ها لازم است.

    • برت گرینگهویس می گوید

      بن، پاسخ خوب، شما به خوبی متوجه شده اید که داستان من در مورد چیست. داستان شما ممکن است متفاوت باشد، اما من همچنان شباهت های زیادی می بینم.

  10. سام لوی می گوید

    مهمتر از همه، همه باید در انتخاب شریک زندگی خود آزاد باشند. اینکه یک نفر یک تایلندی و دیگری شریک زندگی غربی انتخاب کند، انتخابی است که باید به آن احترام بگذاریم. زن غربی اغلب به گونه‌ای به تصویر کشیده می‌شود که او خوب نیست، در حالی که این تقریباً همیشه به یک تجربه فردی مربوط می‌شود، که بنابراین معیار یک زن غربی نیست.

    بنابراین نه تنها اینطور است که مردم در مورد زنان تایلندی به طور کلی صحبت می کنند، بلکه در مورد زنان غربی نیز تفاوتی ندارد. آنها ناگهان دیگر خوب به نظر نمی رسند، زیرا گفته می شود زن تایلندی چندین برابر بهتر است. از این نظر که آنها بسیار بهتر هستند، به سختی بحث شده است.

    من پس از دومین طلاق متوالی خود به طور منظم به تایلند سفر کردم. نه به دنبال شریک زندگی، بلکه فقط برای یک تعطیلات خوب. من حدود 20 سال است که یک شریک غربی دارم که او را با هیچ کس دیگری با دنیا عوض نمی کنم. چین و چروک ها ممکن است بیشتر و بیشتر نمایان شوند، اما من هر روز صبح که در کنار او از خواب بیدار می شوم، آدم شادی هستم. خوشحالم که او هنوز اینجاست و خوشحالم که هنوز می توانیم دوستان خوبی باشیم. این یک در باز است، اما دوستی در یک رابطه بسیار مهم است. و جنسش که هنوز عالیه

    پس بچه ها، به تایلند بروید. و اگر عاشق یک تایلندی هستید، حتی اگر او را از یک بار ماهیگیری کردید، پس به هر طریقی با او رابطه (ازدواجی) برقرار کنید. خانواده او را انتخاب کنید و بگذارید کیسه پول زنگ بخورد. اگر برایت مهم نیست، من کی هستم که با تو بحث کنم.

    اما به عنوان یک غربی، در مورد زنان غربی تحقیر کننده نباشید. من یک شریک غربی دارم و از آن بسیار راضی هستم. و من در آن تنها نیستم.

    • برت گرینگهویس می گوید

      سام لوی، شما نکته ای را مطرح می کنید که من را نیز مجذوب خود می کند، چرا رابطه با یک زن تایلندی؟ من به شما حسادت می کنم که 20 سال است که یک شریک غربی دارید و - حدود 9 سال پیش - من هیچ چیز دیگری دوست نداشتم. من 34 سال ازدواج کردم و از همسر هلندی ام بسیار خوشحال بودم. پس از بیش از 6 سال نبرد غیرقابل پیروزی، متأسفانه او بر اثر سرطان سینه درگذشت و من بیوه بودم. مطمئناً می‌توانید در هلند به دنبال شریک زندگی باشید، اما یک دختر جوان و زیبا شما را نمی‌خواهد و احتمالاً یک خانم هم سن و سال، قبلاً با چه مشکلاتی زندگی کرده است. پس از آن، من صرفاً برای خودم انتخاب کردم و تمام کشتی هایم را در هلند - که اتفاقاً هنوز هم دوستش دارم - سوزاندم. من بیش از 9 سال است که اینجا با شریک نازنینم زندگی می کنم و مثل همیشه خوشحالم.
      بعداً در داستانی گسترده تر به چرایی یک زن تایلندی بازخواهم گشت.

      • سام لوی می گوید

        برت، تمام شانس در جهان. البته با یک تایلندی می توانید بسیار خوشحال باشید. من با مادرها همینطورم، با همه ناراحتی های او. من نیز آن بیماری ها را دارم و در طول سال ها نوعی پذیرش یا کناره گیری متقابل ایجاد شده است. و هر چه ناراحتی های طرف مقابل شما را کمتر آزار دهد جای دوستی بیشتر می شود. و همانطور که قبلا ذکر کردم، در هر رابطه ای ضروری است.

        در زندگی بعدی موفق باشید

    • استیو می گوید

      با این حال، نارضایتی دیگران، چه زنان تایلندی و چه زنان غربی، نوعی ناامیدی است که با خود شخص همراه است. شما نمی توانید زنان غربی یا تایلندی را تایپ کنید، چنین چیزی وجود ندارد.

      مردان حاضر در وبلاگ صادق خواهند بود اگر اضافه کنند که در 75٪ موارد مربوط به یک زن تایلندی جوان تر و زیباتر است. چیزی که در هلند امکان پذیر نیست.

  11. یاندره می گوید

    خوب خانم های اهل آیسان
    تقریباً 30 سال در هلند ازدواج کرد و همسرش بر اثر بیماری درگذشت
    در آنجا شما در خانه تنها هستید، بچه ها بزرگ می شوند و تقریباً هرگز در خانه نیستند.
    حالا یکی از دوستان خوب من قبلاً در تایلند زندگی می کرد و من یک ماه در تعطیلات کوه سامویی بودم. و دوست دخترش یک فامیل داشت و او هم همینطور
    مرد بیوه تایلندی مرگ خود را رانندگی کرد.

  12. یاندره می گوید

    حالا برای ادامه داستانم مشکلی پیش آمد.
    اکنون به مدت 10 ماه در تایلند با یک زن از خانواده دوستم زندگی می کنم.
    و در روستایی که از آنجا می آید خانه ای خریدم و من به او احترام می گذارم و صادق هستم
    باز به او متقابل است و می گویند من ثروتمند نیستم همه چیز را در هلند فروخته اند و
    اگر ما عادی زندگی کنیم، تا زمانی که اوو و بازنشستگی وجود داشته باشد، دوام خواهم آورد.
    او این را می داند و هیچ سوراخی در دست ندارد.
    او همچنین یک دختر 9 ساله دارد که او نیز خوشحال است که دوباره در شرایط خانوادگی زندگی می کند.
    زیرا بله، مادرها در بانکوک کار می کردند و برای دختر و خانواده برای مادر و پدر پول می فرستادند. از صبح تا شب کار می کردم و پول زیادی هم نداشتم.
    و این زندگی بسیاری از زنان اسان است و سپس به امید دیدار فرنگ برای داشتن زندگی بهتر . اما البته زیر گندم نیز کاه زیادی وجود دارد، اما من همچنین فکر می کنم که بهتر است خودتان قضاوت کنید که آیا عشق در کار است یا فقط به پول شما مربوط می شود.
    و در مورد یک زن غربی، مال من یکی از هزاران بود
    اما این یکی از اسان برای من یکی از هزاران است و امیدوارم بتوانم سالهای زیادی با او در اینجا در آیسان زندگی کنم.

  13. سام لوی می گوید

    یاندره، تو خوش شانسی.

    بارها در انجمن های مختلف توضیح داده شده است. زن می افتد و مرد تنها می ایستد. بچه ها خانه را ترک کرده اند و به ندرت با پدر ملاقات می کنند. و وقتی می آیند، اغلب به مقداری پول نیاز دارند. به طور خلاصه، شما به عنوان یک "سرگردان" در یک دره عمیق سقوط می کنید.

    شما در حال رفتن به تعطیلات به تایلند هستید، این کشور توسط دوستی که قبلاً از شما پیشی گرفته است با شما زمزمه شده است. بعد فکر میکنی لعنتی چرا که نه و هزینه زیادی هم ندارد. و اگر تعدادی از آشنایان در آنجا نشسته باشند، به سختی ممکن است اشتباه شود. شما وارد دنیای لبخند می شوید، حداقل در بروشور مجری تور اینگونه می خوانید.

    تنهایی رفت و به بهشت ​​خوش آمدی. شما نمی دانید چه چیزی به شما ضربه زده است، خانم هایی که به شما نزدیک می شوند و به شما می گویند چقدر زیبا هستید. شما هرگز فکر نمی کردید که ممکن است. در روستایی که در آن زندگی می کنید به ندرت کسی از شما مراقبت می کند. و اصلا حرف نزن شما فقط باید این کار را انجام دهید خداحافظ همسایه، حالت چطور است؟ سفت بچسب. خرید خود را انجام می دهید و کمتر از یک ساعت دیگر به خانه می رسید.
    تلویزیون روشن می شود و کانال به MAX می رود. حداقل به ما قدیمی ها توجه می کنند. وقتی نشسته اید احساس می کنید پیر شده اید.

    شما یک آبجو دوست دارید و چرا که نه. شما اکنون زمان آن را دارید و همچنین آن را به دست آورده اید تا برای یک بار دیوانه شوید. یک بار، شاید بیش از یک بار. در یک بار شما خانم ها را در اطراف خود دارید. آنها دوست دارند با شما گپ بزنند، البته در حین لذت بردن از نوشیدنی. و همچنین ممکن است هزینه کمی داشته باشد، 100 بات برای نوشیدنی خانم، که اهمیت می دهد. حداقل برای یک لحظه توجه و سرگرمی دارید. و همه ما نیاز به توجه داریم. و حتی اگر همیشه همدیگر را درک نکنید، چه کسی اهمیت می دهد، بسیار سرگرم کننده است. و برای کمی ترد بیشتر، احساس نهایی تعطیلات را خواهید داشت. چند هفته پیش فکر نمی کردید این امکان وجود داشته باشد. و بچه ها، آنها خوب خواهند شد. و اگر می خواهند من را ببینند باید به تایلند بیایند. چون تصمیم گرفتم اینجا بمانم.

    قصیده یاندره.

    • استیو می گوید

      یک لحن بدبینانه از سام لوی خواندم. درست نیست. شما تصمیم می گیرید که با زندگی خود چه کار کنید. تا زمانی که به کسی آسیب نرسانید، تصمیم می گیرید با پول خود چه کار کنید و کجا به دنبال موفقیت باشید. من با Yandre موافقم. این یک برد-برد است. او خوشحال است و او خوشحال است.

  14. سام لوی می گوید

    می‌خواستم «با یک چشمک» تنهایی را توصیف کنم که خیلی‌ها طعمه آن می‌شوند وقتی شریک زندگی از بین می‌رود. مطمئناً می‌توانید در خانه فقیر شوید، اما می‌توانید برای شروع دوم در تایلند نیز انتخاب کنید. و یاندره دومی را انتخاب کرده است. خوب درسته؟

    شما نباید بیشتر از آنچه در آن است بسازید.

    • استیو می گوید

      باشه سام بعد من اشتباه متوجه شدم مای قلم رای

  15. Johny می گوید

    بله سام لوی، این درست است که شما در آنجا قرار داده اید. تایلند چه چیز دیگری نیاز دارید، ترجیح نمی دهم که من در تایلند زندگی کنم

  16. زنان می گوید

    حیف که بیشتر واکنش ها حول محور لذت می چرخد، اگر بیشتر مردها دختران جوان و لبخند می خواهند، بیشتر مردها می توانند از منطقه چراغ قرمز اینجا در هلند دیدن کنند! همچنین تعداد زیادی خانم جوان در آنجا حضور دارند و با این حال بیشتر آنها برای بازدید از خانم های تایلندی انتخاب می کنند. من برای مدت طولانی اینجا زندگی کرده ام. من با مادر و برادرم به این کشور سرد رفتم... مادرم هم همین داستان را تجربه کرد، پس من همه بدبختی ها را خوب می دانم! اما بعدش خوش گذشت، احتمالا به بیماری های مقاربتی و بیماری های دیگر هم مبتلا شده ای، خوشحالی؟ من شک دارم... اما تا زمانی که بتوانیم به خودمان احساس شادی بدهیم، کافی است. من اینجا خوشحال نیستم! من هنوز به روستایی که از آن می آیم برمی گردم و سعی می کنم به همه دختران جوان آنجا کمک کنم تا به یک مرد غربی (احتمالا 30 سال بزرگتر) نرسند... و نمی توانم به همه کمک کنم، اما اگر فقط یکی باشد که بتوانم کمک کنم تا این نوع انجمن دیگر ایجاد نشود، از آن راضی هستم. تایلند کشور زیبایی است، بهتر است پول خود را به استراحتگاه های تعطیلات بریزید و به جای بازگرداندن داستان های بد در مورد h**s تایلندی که فقط برای پول خود می خواهید، از فرهنگ لذت ببرید! نکته به h**ren نرو!!

    عشق و آرامش

  17. چانگ نوی می گوید

    داستان خوبی است و من شک ندارم که هنوز در حال وقوع است. اما فکر می‌کنم این روزها برای اکثر دخترها (و پسرها) که برای سرگرمی سر کار می‌روند، دیگر اینطور نیست. من چند نمونه خوب را می شناسم که به دلایل دیگری (که فکر می کنم همگی ناشی از عدم تحصیلات است) شروع به کار سرگرمی کردند (گاهی اوقات باعث ناراحتی آن نمی شود).

    دختر 14 ساله عاشق دوست پسر 15 ساله تایلندی می شود، پس از چند ماه پسر تصمیم می گیرد در کارخانه ای در نزدیکی BKK کار کند. جوچی و دخترها می روند تا با هم در BKK زندگی کنند، 3 ماه بعد او باردار است. بچه به دنیا می آید و بعد از 3 ماه با مادرش رها می شود و دختر و پسر سر کار می روند. نه اینکه هرگز حتی یک سنت هم برای مادری که از نوزاد مراقبت می کند فرستاده اند، نه اینکه برای بررسی نوزاد رفته اند. این نوزاد که اکنون 3 ساله است، در زمانی که بیش از 1 سال داشت، مادر واقعی خود را ملاقات کرد، زمانی که مادرش چند ماه از او مراقبت کرد. اوه بله ... البته دختر 17 ساله و پسر تایلندی از هم جدا شده اند ، او همه کارها را انجام داده است اما همه جا اخراج می شود. البته او هیچ تحصیلی ندارد. من برای او کار پیدا کردم، اما او به اندازه یک خوک تنبل است. راه حل او؟ او برای کار در یک بار می رود، زیرا بیشتر دخترها فکر می کنند این فقط یک مهمانی است و فالنگ برای همه چیز پول می دهد و به شما هم پول می دهد. خوب، او برای کار در یک بار آشنا رفت، جایی که ماماسن او را در عرض 2 هفته بیرون انداخت "آن بچه فقط پول دارد." حالا او در یک بار دیگر کار می کند. فرزند او با مادرش بزرگ می شود و شوهر فالنگ او اکنون همه هزینه های کودک را می پردازد. او می داند که مادر واقعی او باید این کار را انجام دهد، اما نمی خواهد کودک از آن رنج ببرد. دایره زندگی باید شکسته شود، درست است؟

    اما تصور کنید این دختر در تمام زندگی خود فقط 1 دوست پسر داشت، تنها فالونگی که او ملاقات کرد من بودم. و بدون پلک زدن می رود تا در یک بار فاحشه بازی کند. او ناامید شد زیرا هنوز یک دستگاه خودپرداز پیدا نکرده است.

  18. هانسی می گوید

    در جای دیگری در شبکه یافت شد:
    این در مورد تفاوت بین pinay و تای است.

    مانع اصلی زبان در تایلند.. این نیز بسیار مهم است.
    در تایلند.. دختران بار البته به راحتی می توان آنها را ملاقات کرد و انتخاب کرد…
    دختران واقعی تایلندی نیستند!!
    قبل از اینکه یک دختر واقعی تایلندی با شما همراه شود، نیاز به معاشقه و توسعه روابط بسیار بیشتری است. آنها باید به شما اعتماد کنند و ببینند که شما چه کسی هستید، خیلی بیشتر از یک پینای معمولی.

    آنچه قبلاً شنیده بودم و اکنون تأیید شده است: دختران تایلندی به راحتی نمی توانند ارتباط برقرار کنند!

    • استیو می گوید

      هانسی، خیلی ساده است. دختران تایلندی طبقه متوسط ​​و بالا فرنگ نمی خواهند. حداقل نیازهایی مثل زنان غرب مثل خوش تیپی، شغل خوب، پول کلان، ماشین بزرگ، نه زیاد قدیمی و... دارند و بعد فرنگ های زیادی می ریزند.

      • هانسی می گوید

        فکر می کنم خیلی بد نیست (پول کلان، ماشین بزرگ، نه خیلی قدیمی و غیره)

        اما برخی شما را دوست خواهند داشت، برخی دیگر شما را دوست نخواهند داشت، و شما باید از قبل سرمایه گذاری بیشتری انجام دهید.
        اگر در Th زندگی می کنید، این مشکلی نیست، اگر بیشتر رفت و آمد کنید، کمی مشکل تر می شود.

    • هانسی می گوید

      من نمی خواهم آن را به یک بازی بله / خیر تبدیل کنم.
      البته خوب است که چند نفر گزارش دهند که می توانند بگویند فقط با دختران غیر آیسان آبی راه رفته اند.

      همانطور که قبلاً نوشتم، مطمئناً باید تلاش بیشتری انجام دهید، به خصوص آنهایی که هنوز بچه ندارند. آنها به شما نزدیک نمی شوند، اما همیشه منتظر ابتکار شما هستند.

      علاوه بر این، بسیاری هنوز به این سنت پایبند هستند که در ابتدا مجاز نیستید آنها را لمس کنید، دست در دست هم راه نروید و غیره.
      بنابراین در ابتدا شما فقط یک دوست هستید (تاکید بر یکی)

      در مجموع، هیاهوی زیادی، هر چه که شما دوست دارید.

      • کریس بلکر می گوید

        @هانسی،
        اگر نمی‌خواهید از آن یک بازی «خوبی‌ها» بسازید، نباید این کار را نیز انجام دهید.

        با چیزی که اینجا در وبلاگ تایلند به زیبایی بیان شده است رابطه داشته باشید به عنوان یک سلام پس، اگرچه هنوز تعریف دقیق این کلمه را نمی دانم، اما اگر منظور این است که شخص مورد نظر از نظر مالی مستقل و / یا یک یا دارای چندین تحصیلات دانشگاهی دریافت کرد، یک کارکرد عالی دولتی داشت.
        سپس من باید به همه پاسخ دهم ... بله.
        این به معنای یک سلام، هم سلسله مراتب و هم اقتصاد است.
        اما شریک زندگی من می آید، کار می کند و ما در آیسان زندگی می کنیم…………………………………………………….
        جایی که من نیز احساس راحتی می کنم، مخصوصاً به دلیل تعهد او برای ایجاد احساس راحتی، و اتفاقاً این نیز تایلندی است.

        همچنین باید اشاره کنم که من هیچ تفاوتی بین زنان و دختران اهل BKK یا سایر نقاط کشور نمی بینم، جدای از تفاوت های اقتصادی و سلسله مراتبی که وجود دارد. کشور

        همچنین ذکر آن بسیار مهم است و این به ضرر زنان غربی نیست، اما رهایی زنان در تایلند بسیار جلوتر از غرب است، اگرچه
        آیا این برای دنیای بیرون چندان قابل مشاهده نیست، از این رو اغلب مشکلات در زمینه رابطه با تایلندی وجود دارد.

        من بدینوسیله از @Gringo برای ارسال خود و بسیاری از خوانندگان با پاسخ های تیز و مثبت تشکر می کنم.
        آخرین اما نه کم اهمیت ترین... پاسخ ThailandBlog.nl برای تلاش های بزرگ آنها.

        اما، مانند همه چیز، دانش اساس همه پیشرفت‌ها است…………….

    • تایلند پاتایا می گوید

      فکر نمی کنم برای خانم های غیر آیسانی میله بالاتر باشد، اما برای خانم های آیسانی این میله کمتر است. برای یک خانم با تحصیلات و شغل (خوب) باید تلاش کرد، اما تقریباً در همه جای دنیا اینگونه خواهد بود.

      که می تواند گزینه ای برای مردانی باشد که واقعاً می خواهند با یک خانم ارتباط برقرار کنند، به تعدادی از سایت های دوستیابی تایلندی (پیوندهای تایلندی، دوستان تایلند و غیره) نگاهی بیندازید. جایی که می گوید "من مرد 40 ساله یا بزرگتر به نظر می رسم در حالی که آنها خودشان 20 سال دارند" "من ساده / خوب / دختر معمولی" و شعارهای بیشتری در آن جهت و سپس به دنبال خانم هایی بگردید که در پروفایل خود اعلام کرده اند که مطلقاً مایل به ترک نیستند. تایلند (بله، واقعاً تعداد زیادی از آنها وجود دارد).

      اینها اغلب خانم هایی با تحصیلات خوب و/یا شغل خوب هستند. و همانطور که گفته شد بله، شما باید برای آن تلاش کنید، اما مطمئناً می تواند ارزش آن را داشته باشد.

  19. لوک می گوید

    زیبا و در عین حال بسیار واقعی! می توانید تصور کنید که اگر مجبور باشید در این شرایط زندگی کنید، باید معجزه ای رخ دهد تا واقعاً از شر بدبختی خلاص شوید.
    این داستانی از آیسان است اما می تواند به خوبی در آفریقا یا آمریکای جنوبی و سایر نقاط جهان رخ دهد!
    اگر یک لحظه فکر کنید متوجه می شوید که دنیای حریص ما چقدر بد است. بدش اینه که نمیتونی از طریق این آدما ببینی! چند نفر در اروپای ثروتمند ما هر روز گدایی می کنند؟ وقتی آنها را می بینید، از دادن پول به آنها تردید می کنید زیرا آنها قربانی باندهای سازمان یافته هستند که باید برای آنها التماس کنند. بخشیدن به سازمان های بزرگ نیز گاهی بی فایده است زیرا پول اغلب به جایی که باید ختم نمی شود!!!
    واقعا کی راه حلی برای این افراد می آورد
    لطفا اجازه دهید تا ما بدانیم!!!!

  20. ریه جان می گوید

    بارت عزیز،

    اونایی که جرات میکنن در مورد اون خانمهایی که تو پاتایا کار میکنن همچین حرفی بزنن خودشون خوب نیستن. من 6 سال است که با خانمی از ایسان ازدواج کرده ام و 1 دختر نازنین دارم. من از خانواده ام خیلی خوشحالم. بنابراین نتیجه گیری من این است که خانم های آیسانی چاره دیگری برای حمایت از والدین خود ندارند وگرنه پول خود را از کجا می آورند؟ بنابراین کسانی که در مورد خانم های تایلندی که در پاتایا کار می کنند چیزهای زشتی می گویند بهتر است جلوی درب خانه خودشان جارو بکشند، زیرا آنها عموماً افرادی هستند که هیچ تجربه ای در این زمینه ندارند.

  21. ماریکه می گوید

    ما هم همیشه به دخترها سلام می کنیم و با مهربانی به دختران در بارها سلام می کنیم یا به دختران لبخند می زنیم، همچنین فکر می کنم پشت لبخند خیلی چیزهای بیشتری وجود دارد. واقعا داستان قشنگیه و فکر می کنم برای اکثر دخترا هم صادقه.برای اکثراشون فقر محضه و چرا باید باهاشون حقیر رفتار کنی ما همه انسانیم هر کاری که برای پولت انجام بدی.

  22. ویلیام می گوید

    برت، من نمی‌توانم و نمی‌خواهم چیزی به این موضوع اضافه کنم، جز پاک کردن اشک!

    مستقیما از قلبت، میخ روی سرت.

    بله، پشت آن لبخند (لبخند) و نشاط در بار، عموماً بدبختی زیادی وجود دارد!

  23. AGijl می گوید

    من 7 سال است که همسرم را می شناسم و دو سال است که با او ازدواج کرده ام. بله، او اهل Roi-et است، اما او یک شریک بسیار شیرین و قابل اعتماد برای من است. ما 3 سال است که در ND زندگی می کنیم. او هر روز کار می کند و هرگز از من پول نخواسته است. دختر 12 ساله او هم اکنون اینجاست و او یک دلبر است. اگر نظرات زیادی در مورد زنان تایلندی دارید، شما خارجی ها در آنجا چه می کنید؟ آیا یک زن هلندی خیلی بهتر است؟ یا شما خود یکی از آن قلدرها هستید؟ کمی وقت بگذارید تا خودتان فکر کنید. و با یک زن محترمانه رفتار کنید و آن را پس خواهید گرفت.

  24. رود می گوید

    یک بار دیگر داستانی جذاب در مورد ثروت تایلند. لطفاً توجه داشته باشید که این فقط به دختران آیسان مربوط نمی شود، همچنین مناطق زیادی در تایلند وجود دارد که این دختر می تواند از آنجا آمده باشد، اما من فکر می کنم این داستان ارزش یک تعریف بزرگ را دارد و به داستان های خورشیدی بیشتری از سراسر جهان امیدوار است. از تایلند

  25. سسی می گوید

    من با یک زن فوق العاده زندگی می کنم که از آیسان می آید. و اگر کسی هست که دنبال پول نیست، اوست. او سخت کار می کند و می خواهد پول دربیاورد اما به راحتی پول نمی خواهد. علاوه بر این، هیچ چیز برای او زیاد نیست و او در دسترس هر کسی است که فقط به کمک کمی نیاز دارد. تا آنجا که به من مربوط می شود، این زن لیاقت دو بال فرشته را دارد، اما شاید قبلاً آنها را داشته باشد.
    من بیشتر از مردان هلندی ناراحتم که همگی جایزه برتر را برای هیچ چیز نمی خواهند اما کم و بیش در هلند استفراغ کرده اند (با عرض پوزش برای بچه های خوب)، فقط قبل از شروع رابطه با یک زن خارجی، هر کجا که هستید فکر کنید. او از آنجا می آید و ابتدا خود را در آداب و رسوم و فرهنگ غوطه ور کنید. به یاد داشته باشید که در اکثر کشورها کودکان در صورت لزوم از والدین و بستگان خود حمایت می کنند.

  26. گوهر می گوید

    داستانی بسیار واقعی اما می تواند متفاوت باشد. من به طور منظم با یک دختر تایلندی بسیار شیرین 41 ساله گلف می کنم، وقتی او 12 ساله بود مجبور شد در BKK کار کند و با یک خاله زندگی می کرد. از عرق‌فروشی به عرق‌فروشی می‌رفت، در خیابان نودل می‌فروخت و غیره و غیره. هرچه به دست می آورد به پدر و مادرش می رسید، اما هنوز هم قدرت رفتن به مدرسه شبانه را داشت.
    در خلاصه داستان، او انگلیسی کامل صحبت می کند، شغل خوبی دارد اما هرگز بدن خود را برای کسب درآمد نگذاشته است.
    بیایید صادق باشیم، اکثر آنها همچنین می توانند در یک کارخانه یا در تسکو کار کنند، بله آنها MS 7000 حمام دریافت می کنند اما حداقل مجبور نیستند خودشان را پایین بیاورند. اما راستش را بخواهید، زندگی شبانه آسان است، زیاد بخوابید و گاهی اوقات یک شب بیرون بیایید، اما من هیچ احترامی برای آن دوست دختر گلف خود قائل نیستم تا ثابت کند که با پشتکار و احترام به خود فرصت های زیادی در این کشور وجود دارد.

    • برت گرینگهویس می گوید

      در زمین گلف، جما؟ دوباره در آنجا چیزی خواهید شنید! آیا تا به حال پیش آیسان بوده اید؟ احتمالا نه. آیا می دانید چند نفر در آنجا زندگی می کنند و آیا می دانید وضعیت اشتغال در آنجا چگونه است؟ اگه کاری هست میدونی اونجا چقدر درآمد دارن؟ وای نه!

      از آن زمین گلف خارج شوید و در جای دیگری گوش دهید، مثلاً در آیسان. شاید تصویر شما از آن خانم هایی که بدن خود را می فروشند کمی ظریف تر شود، به شما هشدار می دهم، زمین های گلف کمی در آن مناطق یافت می شود!

    • فرد اسکلدرمن می گوید

      جما، من فکر می کنم دیدگاه شما نسبت به زندگی شبانه بسیار زیبا است. آیا واقعا فکر می کنید که برای یک دختر زیبای 20 ساله راحت است که با فرنگ های مست چاق و کثیف که 30 یا 40 سال بزرگتر هستند به رختخواب برود؟ سعی کنید آن را تصور کنید. الان دیگر 20 ساله نیستم، اما فکر این که باید با کسی هم سن و سالم یک تخت مشترک داشته باشم، مرا بیمار می کند.

      متأسفانه، انبوه این دختران از روی ناچاری این کار را انجام می دهند. داستان های پشت آن اغلب بسیار غم انگیز است. اغلب آنقدر غم انگیز است که برای بسیاری از ما فراتر از تصور است.

    • کور ورهوف می گوید

      "گلف، پیاده روی در حومه شهر، کاملا خراب"

      - مارک تواین

      من کاملا با برت موافقم. شاید جما ابتدا باید یک سال در یک کارخانه تایلندی کار کند و عصرها درس بخواند و سپس یک سال در یک بار کار کند. و سپس انتخاب کنید.

      • کورنلیس می گوید

        مجری: نظر شما ربطی به موضوع ندارد.

    • مرغ می گوید

      هالو
      من می خواهم پاسخ کوتاهی به صحبت های جما بدهم. این در واقع درست است که یک خانم می تواند در یک کارخانه یا مغازه های دیگر Bigc کار کند. اما اکثر آنها درس نخوانده اند تا بتوانند کار دیگری به جز کار در کارخانه انجام دهند و بله، شما فقط 7 تا 8 هزار حمام بعد از ظهر درآمد کسب می کنید، اما اگر هر ماه بنا به شرایطی پول قرض کنید چه می شود ((مثلاً برای رفتن به بیمارستان برای آوردن فرزند خود به دنیا، که رایگان انجام نمی شود، یک روش تقریباً 50,000 حمام هزینه دارد، )) 10000 حمام باید به سازمانی بازپرداخت شود که ابتدا به شما کمک کرده و شما پول قرض کرده اید. او او را می خواهد. پول دیرتر از زمان برنامه ریزی شده را ببینید = 20% شامل =،، و این امکان پذیر نیست اگر 7 تا 8 هزار حمام بعد از ظهر درآمد داشته باشید. بنابراین از فقر کامل مجبورند شب زنده داری کنند. من از روی تجربه می گویم که چه اتفاقی برای خانمش افتاده است ...
      الان بیش از 3 سال است که با آن زندگی می کنم.

  27. آلما می گوید

    مجری: نظر شما نامفهوم و ناخوانا است.

  28. هنک فولکس واگن می گوید

    هالو
    من الان تقریبا همین مورد رو دارم
    با یک خانم تایلندی که به دلیل فقر محض مجبور شد در زندگی شبانه کار کند، زیرا باید پول قرض می کرد تا فرزندش را به دنیا بیاورد، او می توانست در بیمارستان بستری شود که اگر در تایلند به دنیا بیایید طبیعی نیست. تقریباً یک بیمارستان هیچ هزینه ای ندارد، درمان هایی که او باید انجام دهد هزینه بسیار کمی دارد ((اطلاعات بیان، )). اما برای چنین مواردی باید هزینه آن را خودتان پرداخت کنید. پس از موسسه ای وام بگیرید که آن هم از 20 درصد سود می برد. اما اگر همانطور که گفته شد فقط 7000 حمام بعد از ظهر درآمد داشته باشید و باید 10000 حمام بعد از ظهر را پس بگیرید چه کاری می توانید انجام دهید.. بنابراین،،،،،،، .


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم