مارهای آیسان

توسط The Inquisitor
Geplaatst در آیسان
برچسب ها: ,
27 سپتامبر 2019

در اعماق ایسان، در وسط مثلث Udon Thani – Nong Khai – Sakun Nakhon، دهکده ای باستانی به نام Nong Feak قرار دارد. اقامتگاه Inquisitor به مدت شش سال پس از یک اقامت نه ساله در نزدیکی پاتایا، در Nongprue. او همچنین مجبور بود با آن در آنجا مقابل ساحل مقابله کند، اما اینجا خیلی بیشتر. مارهای موجودی که با وجود ظاهر رنگارنگشان به سختی می توان تشخیص داد که نر هستند یا ماده.

کسانی که این وبلاگ را به امید دریافت یک داستان خوب و شاداب دیگر در مورد مشکلات مردم باز کردند، اشتباه می کنند. این وبلاگ در پاسخ به یک پیام بازنشر شده از Tino Kuis نوشته شده است. مارها

De Inquisitor به عنوان یک Lage Lander bij Zee، در نزدیکی آنتورپ، چیزی در مورد این جانوران نمی دانست. آنها را فقط در باغ وحش یا تلویزیون دیدم. و حتی پس از آن او کمی شایان ستایش یافت. احتمالاً تحصیلات کاتولیک در فلاندر مقصر آن حوا و گناه او است. یا آدم بود؟ به هر حال مار در زندگی او نبود و اصلاً بدش نمی آمد.

در اوایل سی سالگی، او شروع به دیدن چیزی از جهان کرد، نه، نه، مقصد تعطیلات اروپایی، De Inquisitor به دنبال ماجراجویی بود. آمریکای جنوبی، عمدتاً اکوادور. کشور زیبا، طبیعت زیبا، اما تقریباً هیچ مار وجود ندارد. آنها آنجا هستند، اما شما نمی توانید با آنها کنار بیایید، حتی در سفری که با قایق در جنگلی از آمازون می گذرانید. حشرات فراوان، تعدادی میمون، یک کروکودیل کمیاب، و یک دسته کامل از حشرات در همه رنگ ها و اندازه ها. ماری که پس از سه اقامت طولانی در آن کشور زیبا که د Inquisitor می خواست به آنجا نقل مکان کند تا زمانی که تایلند را در اوایل دهه نود کشف کرد، وجود نداشت. اولین چیزی که او در بانکوک دید، روزنامه ای به نام بانکوک پست بود که در صفحه اول عکسی از یک دسته از مردم که یک مار بزرگ را در دست داشتند، بود. جایی در آن کلان شهر به دام افتاده است. از توالت چند روزی طول کشید تا De Inquisitor قبل از استفاده از توالت، دست از بررسی توالت بردارد...

کشف تایلند تنها برای دو سال کافی بود و De Inquisitor خانه‌ای در Nongprue خریداری کرد، در آن زمان شهری آرام و خوشبختی در حدود پنج کیلومتری پاتایا لذت‌بخش. Darkside در آن زمان هنوز کاملاً روستایی بود و ببینید، اولین مارها به صورت زنده در زندگی او ظاهر شدند. تصاویر زیبا برای جلوی خانه و حیوانات به سرعت توسط همسایگان تایلندی حذف شدند. نه سال بعد او به محل سکونت فعلی خود در آیسان نقل مکان کرد و مارها بخشی از زندگی او شدند.

اینجا، در میان مزارع و جنگل ها، فقط یک مرکز دهکده کوچک در حدود دو کیلومتری خانه، هفتگی "برخورد نزدیک" با آن عوضی ها وجود دارد. اگرچه در طبیعت به اندازه کافی طعمه وجود دارد، آنها همچنان به سمت باغ و خانه می لغزند. نمی دانم چرا آنها این کار را می کنند، هیچ مرغی در باغ وجود ندارد، فقط سه سگ و دو گربه وجود دارد. و سگ ها مارها را کشف می کنند و شروع به حمله به آنها می کنند. پارس خشمگین، تهدید، عقب نشینی، محتاط هستند. و این کار را ادامه دهید تا زمانی که تفتیش عقاید به آنها کمک کند، خوب، صادقانه بگویم، آنها را بکشید.

از آنجا که De Inquisitor به آن داستان های "بیشتر آنها بی ضرر هستند" اهمیتی نمی دهد. یا «اول باید دید سمی هستند یا نه». این کار را در حالی انجام دهید که عوضی هر حرکت شما را دنبال می کند و آماده ضربه زدن است. نه، تفتیش عقاید می خواهد اول باشد. اغلب مردم اینجا گاز گرفته شده اند و هنوز هم با عواقب آن دست و پنجه نرم می کنند. و بله، اینجا نوعی "کلینیک" است که می توانند گزش را درمان کنند، اما اغلب آنتی سرم لازم را در انبار ندارند. آیا فوراً به بیش از یک ساعت زمان نیاز دارید تا به یک بیمارستان مجهزتر برسید…

برخوردهای نزدیک بسیار زیاد است و De Inquisitor در این راه بهتر شده است. معمولا به هر حال.

اما در ابتدا وحشتناک بود زیرا کاملاً در این موضوع بی تجربه بود. منطقه را کاوش کنید، مزارع برنج کشت شده، اغلب کلبه های کوچکی برای نفس کشیدن و خنک شدن وجود دارد. خب اول باید چک کنی از آنجا که مخفیگاه محبوب مارها، بازرس یک بار کاملاً فلج نشسته بود و مار را تماشا می کرد که خیلی دیر کشف شد تا اینکه ناپدید شد. بالای سرش در خروار آویزان بود.

قدم زدن در میان مزارع برنج، گاهی اوقات در میان آب. و هوپلا، مارها! و هیچ جا چوبی پیدا نمی شود.

در جنگل، طبیعت شگفت انگیز پر از ارکیده های وحشی و زیبایی های دیگر. با این حال با ... مارها اشباع شده است. کدام یک - به عنوان یک غربی - به سختی می‌بینید که د Inquisitor چند بار از یک «حمله دفاعی» توسط چنین جانوری فرار کرده است؟

در خانه هم همینطور باغبانی دلپذیر توسط ماری که در زیر انبوه چوبی که پریروز آنجا گذاشته بودید، به طور جدی مختل می شود. آنها دوست دارند در زهکشی ها لانه بسازند تا اینکه یک روز چند مار جوان را می بینید که به سختی هشت اینچ طول دارند اما به اندازه یک فرد بالغ سمی هستند.

یک روز صبح، مثل همیشه حوالی ساعت شش، تفتیش عقاید به تراس می رود. فنجان قهوه در دست، آماده برای لذت بردن از طلوع خورشید. و در آنجا او ناگهان به موقعیت حمله می آید، یک مار. قهوه ای مایل به قرمز، کیسه گلوی سنگین و بسیار تهاجمی. نیمه خواب، تفتیش عقاید فقط می تواند عقب نشینی کند، اما مار به دنبال او می آید. در وحشت آن را شیرین می خواند که آن را هم دوست ندارد. چوب کمکی نمی کند، جانور به خودش حمله می کند. بنابراین از رهگذرانی که سر کار می روند کمک بگیرید، در غیر این صورت De Inquisitor هرگز از شر آن خلاص نمی شد.

هرس درختان و درختچه ها، باغبانی یا سایر کارهای بیرون از منزل: خطر دائمی مار وجود دارد.

تفتیش عقاید به تدریج به آن عادت کرد، وحشت از بین رفت. بله، معمولاً یک مار صید شده به دنبال راهی برای خروج است. و بله، تفتیش عقاید دیگر شروع به راه رفتن رویایی نمی‌کند، حالا تماشا کنید که کجا قدم می‌گذارد، درخت‌هایی را که باید از زیر آنها عبور کند بررسی کنید. و تفتیش عقاید آنقدر مرد شده است که خود آنها را به طور متوسط ​​چهار بار در ماه بکشد. او حتی شروع به شناسایی برخی گونه ها کرده است. کبراها ساده ترین و همچنین رایج ترین در اینجا هستند. اما افعی های معمولی و عجیب اما واقعی: اخیراً کریت های معمولی، بسیار سمی هستند. اما بقیه این جانوران پیچ خورده The Inquisitor را نمی شناسند و او واقعاً قصد ندارد با آنها زحمت بکشد.

و سپس وبلاگ تینو ظاهر می شود. داستان خوب است اما نظر De Inquisitor نیست. چون تصادفاً دو ساعت قبل از خواندن وبلاگ تینو، سگ دی Inquisitor مورد حمله یک مار کبری قرار گرفت. مرد به دنبال سایه ای در کنار مغازه رفت و در شن ها دراز کشید. جایی که کبرا خوابیده بود، تقریباً نامرئی. هر دو از یکدیگر شوکه شدند، اما سگ خیلی دیر شده بود. مار کبری راست شد و زهر را درست داخل چشمش تف کرد. سگ احتمالا بینایی خود را در سمت راست از دست داده است. کبرا آنقدر تهاجمی بود که تفتیش عقاید مجبور شد برای کشتن آن کمک بخواهد.

مارها مارهای کثیف و خطرناکی هستند. برای انسان و حیوانات خطرناک است. بچه ها اینجا می دوند. حیوانات خانگی شما و تفتیش عقاید هر زمان که به قلمرو او بیایند به کشتن بی رحمانه آنها ادامه خواهد داد. مطمئناً حالا، بعد از آن حادثه با سگ. و او پس از آن متوجه خواهد شد که آیا او سمی بوده است یا خیر.

متاسفم تینو

29 پاسخ به “مارهای آیسان”

  1. برت می گوید

    داستان خوبی بود و نظر خود را کاملا به اشتراک بگذارید

  2. کیس جانسن می گوید

    مارها گونه ای هستند که من از آن می ترسم.
    حتی به باغ وحش هم نمی رفتم. این یکی از دلایلی است که من همیشه ابتدا توالت را چک می کنم تا ببینم آیا یکی از آنها شنا نمی کند یا خیر.
    خیلی پراکنده پس مار بیرون.
    همچنین موش ها و برخی از عنکبوت ها و غیره حیواناتی هستند که من از دیدن آنها لذت نمی برم.

    • مارک تیریفایس می گوید

      با درک کامل، من هم یکی را در کاسه توالت در لاهانسای داشتم ... همیشه قبل از نشستن اول نگاه کنید ... همینطور با کفش!!! همیشه عقرب یا صدپا را چک کنید!!!

  3. خنجر زدن می گوید

    بازپرس،
    تو مرد دل من هستی

    در این روزگار که طبیعت رقت انگیزی دارد، تقریباً از نظر سیاسی نادرست است که واقع بین باشیم.
    البته کشتن مار و غیره خوشایند نیست.

    اما به ندرت از دوستداران مار می شنوید که چگونه از خانواده و خود محافظت کنید و فقط سرودهایی برای آن حیوانات زیبا می شنوید. (غذا برای روانشناسان؛ شیفتگی به تاناتوس).

    مردم محلی معمولاً کارهای کوتاهی از هیولاهای چرخان می سازند.

    شاید این ضرب المثل در اینجا نیز صدق کند; "وقتی در رم هستید، مانند رومی ها عمل کنید."

    • پیتر یانگ. می گوید

      نظر دیرک 2 را ببینید
      ص و به گفته مردم محلی نیز خوشمزه است
      من شخصا فکر می کنم طعم آن شبیه مرغ است
      چه خوب که فقط یکبار خوردم
      در اینجا نیز تفاوت وجود دارد که کدام گونه را می توان خورد و کدام را نمی توان
      گر پیتر
      ص نیز از isaan
      و بله، سگ های من با هر ماری که به ملکشان می آید کار کوتاهی می کنند

    • خنجر زدن می گوید

      چگونه به مارها واکنش نشان دهیم؟
      بسیار ساده. آنها را به حال خود رها کنید. آنها خوشحال خواهند شد که بی سر و صدا دور شوند.
      مطمئن شوید که به آنها اجازه عبور داده اید. آنها را گوشه نگیرید.
      او در خانه شماست؟ باید در منطقه شما سازمانی وجود داشته باشد که مار را بگیرد.
      دوست داری گاز بگیری؟ سپس برو آنها را با چوب بکوب. یا سعی کنید آنها را بکشید! موفقیت تضمین شده است!
      دریابید که بهترین مکان برای رفتن پس از خوردن غذا به خانه شما نزدیک‌ترین مکان است.
      در هواهین این بیمارستان دولتی است زیرا بیشتر پادزهرها در آنجا وجود دارد.
      در صورت امکان از ماری که شما را گاز گرفته عکس بگیرید. اگر مار کشته شد، او را با خود ببرید.
      زمان را برای کمک گرفتن تلف نکنید. اینطور نیست که بعد از ده دقیقه مرده باشی.
      به یک گروه FB بپیوندید «مارهای…. ". در آنجا می توانید اطلاعات زیادی در مورد مارهای منطقه خود پیدا کنید.
      سمی یا غیر سمی یا سمی محدود.
      و برای تایلندی همه انواع خطرناک و سمی هستند. معمولاً آنها حتی کمتر از شما در مورد مارها می دانند.

  4. دانیل ام. می گوید

    بازپرس عزیز،

    من ابتدا داستان شما را خواندم و بلافاصله بعد از آن داستان تینو. به این ترتیب می توانم بلافاصله به هر دو پاسخ بدهم.

    همانطور که قبلاً در واکنش خود به داستان تینو نوشتم، دوست دارم در طبیعت با مارها نیز ملاقات کنم. اما از راه دور تا بتونم ازشون عکس بگیرم و احتمالا فیلم بگیرم…

    من به دنبال مارها و خزندگان دیگر در مزارع اطراف روستای پدرشوهرم در آیسان هستم، اما به سختی می توانم آنها را ببینم. شاید به خاطر خشکسالی باشد، چون این روزها همیشه از دسامبر تا ژانویه می روم…

    من از کشتن حیوانات متنفرم، اما اگر راه دیگری نباشد، می فهمم. بعضی وقت ها کشتن یا کشته شدن است.

    در ابتدای داستان به اکوادور و آمازون اشاره کردید. به مارهای کمیاب و تمساح اشاره کردید. اما هیچ چیز در مورد انواع دیگر خزندگان... آیا هیچ مارمولک، سمندر، آفتاب پرست، وزغ، قورباغه، یا خزندگان دیگر را در آنجا ندیده اید؟ من فکر می کنم آنها بسیار زیاد و رنگارنگ آنجا هستند. با این حال؟

    بازگشت به مارها: من ترجیح می دهم با نظر تینو موافقم، اما داستان شما را نیز بسیار جذاب یافتم.

    با احترام و از زندگی در آنجا لذت ببرید!

  5. خنجر زدن می گوید

    داستان خوب نوشته شده برای یک روزنامه پر شور یکشنبه.
    من در هواهین زندگی می کنم و عاشق مارها هستم.
    در داستان، مرد آنقدر مغرور است که می تواند مارها را بکشد. چندش آور.
    و مارهایی که حمله می کنند؟ کلم لاری و میمون. مگر اینکه مزاحم آنها شوید و حتی بدتر از آن سعی کنید آنها را بکشید. بله پس همه آنها در. مثل گربه ای که گوشه اش را گرفته است.
    یک گونه در تایلند وجود دارد که به خود حمله می کند. افعی گودال مالزی. حضور مکرر در هوا هین و اطراف. در طول هفت سالی که اینجا هستم، هرگز نشنیده ام که کسی گاز گرفته شود، چه رسد به کشته شدن.
    سالانه 70 نفر در تایلند بر اثر گزش مار جان خود را از دست می دهند. 99 درصد از این حوادث ناشی از کار (کشاورزان، افرادی که در مزارع مار کار می کنند...)، به ندرت یک توریست است.
    داستان خوب نوشته شده است اما مطلقاً ارزش اطلاعاتی ندارد.

    • رحیم می گوید

      دیرک عزیز، متأسفانه پاسخ شما کاملاً اشتباه است. Inquisitor یک توریست نیست، اما سال ها در یک منطقه بسیار دور افتاده در Isaan زندگی کرده است. تعداد مارها در آنجا بسیار بیشتر از شهر توریستی شماست. نیاز به محافظت از کودکان کوچک و حیوانات خانگی خود و همچنین خودتان در برابر این حیوانات خطرناک وجود دارد. کشتن ناپسند نیست و به آن افتخار نمی کند، اما متأسفانه در شرایطی که دارد ضروری است. جوینده احساسات برای روزنامه یکشنبه، دیرک است.

    • دیتر می گوید

      دیرک عزیز، من الان 13 سال است که در Nongprue زندگی می کنم، جایی که Inquisitor زندگی می کرد، اما سه بار در سال به مدت 5-6 هفته در دهکده ای که همسرم از آنجا آمده (بدون همه چیز TM30، توسط مسیر). آن روستا نیز در ایسان و در مرز رویت و سورین قرار دارد. من هم مارها را دوست دارم و پدر و مادرم این را می دانند. بنابراین هر بار که من آنجا هستم حداقل یک بار مار در منو است. غذای خوشمزه. از من نپرسید چه نوع ماری چون من چیزی در مورد آن نمی دانم. فقط میدونم خوشمزه است

  6. اریک می گوید

    احتمال اینکه در ترافیک بمیرید بیشتر از چیزی است که در اینجا می نویسید.

    جایی که خانه‌مان است، روستای نونگ‌های، از مردم روستا می‌پرسیم که آیا مار خطرناک است یا نه؟ همه اینجا بچه ها و حیوانات خانگی دارند و می دانند از چه چیزی باید دور بمانند. تنها در این صورت است که روستاییان آنها را می کشند، می گیرند یا بدرقه می کنند.

    مار پیتون هرگز کشته نمی شود! «مارهای باغ» کوچک و معصومی که می‌توانید با دست آنها را بردارید و روی حشرات کوچک زندگی می‌کنند، از دست گربه‌ها نجات می‌یابند، زیرا آن‌ها چنان خشن بازی می‌کنند که حیوانات می‌میرند.

    حیوانات در دنیای ما کارکردی دارند و اگر نمی‌خواهید آن را ببینید و فقط به دلیل اینکه آن را نمی‌فهمید بکشید، آیا متعلق به تایلند هستید؟

    اتفاقا بنلوکس هم مار دارد، سه تا که افعی نیش سمی دارد. آیا شما هم در کشور خود این همه حیوان را میکشید؟

    • رحیم می گوید

      متاسفانه اینجا هم مرگ خوار قربانیان ترافیک. این مقایسه نیست. همچنین این یک افسانه است که مارهای پیتون هرگز کشته نمی شوند. در سال‌های زیادی که در Huai rat-Buriram زندگی می‌کنم، بارها از سوی هم روستاییانم دعوت شده‌ام تا در حین مصرف بطری‌های آبجو، یک مار پیتون بزرگ اسیر را بخورم.

    • هانس می گوید

      احتمال گزیده شدن توسط افعی در هلند به اندازه مرگ است زیرا یک شهاب سنگ روی سرتان قرار می گیرد. این چیزی در تایلند متفاوت است.

  7. لوئیز می گوید

    سلام بازرس

    من مارها و کروکودیل ها را حیوانات بسیار ترسناکی می یابم و بنابراین اگر یکی از نزدیک ببینم رکورد المپیک را بهبود می بخشم.
    به نظر من هم برای یک میان وعده کیف یا چمدان سبک بسیار مناسب است و هم برای بقیه، کسی که آن جانوران را به زندگی پس از مرگ بفرستد.

    همچنین نمی توانم تصور کنم که مردم هنوز در استرالیا زندگی می کنند.
    آنها تقریباً همه مارک ها / اندازه ها / طول شلنگ ها را در داخل و اطراف خانه دارند و در گرما به دنبال خنک کننده در داخل خانه هستند و با باران شدید نیز دوست دارند در داخل خانه پناه بگیرند.
    مردم آنجا خیلی عادی در مورد آن صحبت می کنند. اوه!!!!

    سکته قلبی می کردم

    لوئیز

  8. پیتر یانگ. می گوید

    سلام بازرس
    مخلوطی از لیمو و آب برای شستشوی چشم سگ به خوبی کار می کند
    پس از چند روز سگ به حالت عادی بازگشت
    متأسفانه چندین بار مجبور شدم این کار را انجام دهم
    حتی یک لیوان شستشوی چشم خریدم
    گر پیتر

  9. هانس پرانک می گوید

    گردشگران در واقع در معرض خطر نیستند. اگر اصلاً به طبیعت بروند، مطابق با آن لباس می پوشند. کشاورزانی که به مزارع می روند معمولاً چکمه می پوشند و مطمئناً وقتی به باغ خود یا اطراف می رود دمپایی و شورت مانند فرنگ نمی پوشند. فرنگی که در آیسان زندگی می‌کند قطعاً در معرض خطر است. و مارها معمولاً وقتی متوجه شما می شوند ناپدید می شوند، اما نه همیشه. من خودم قبلاً سه بار تجربه کردم که فقط در فاصله 1 تا 2 متری مار دیدم و مار هیچ تلاشی برای ترک نکرد بلکه در موقعیت حمله قرار گرفت. اگر به موقع متوجه آن مارها نشده بودم، مطمئناً به آنها برخورد می کردند. و شما می توانید با خیال راحت فرض کنید که مارهایی که فرار نمی کنند مارهای سمی هستند. چرا با آمدن من نمی روند؟ شاید به این دلیل که من خیلی تند راه می روم، به طوری که فکر می کنند نمی توانند به موقع فرار کنند. مارهای سمی معمولا آنقدر سریع نیستند، حداقل به گفته همسرم.
    چرا این عشق اغراق آمیز به طبیعت؟ این عشق واقعا متقابل نیست. و حتی همه آن میوه های خوشمزه ای که طبیعت فراهم می کند به تنهایی به آنجا نیامده است. به عنوان مثال، ما در اینجا یک انبه اولیه داریم، اما میوه ها واقعا غیر قابل خوردن هستند. جهان بدون دخالت انسان برای انسان غیرقابل زندگی است.

  10. یوخن اشمیتز می گوید

    با خواندن تمام آن داستان ها همه حق دارند. یکی مارها را دوست دارد، دیگری از آنها می ترسد (مثل مورد من) و بعد از بی کفایتی.
    من هر روز یک مار کوچک در باغم دارم و سگم توجه را به خود جلب می کند بنابراین کمتر از آن می ترسم.
    من نمی‌خواهم این پدیده‌های طبیعی را بکشم، اما گاهی آنها مرا می‌ترسانند و تو خود به خود چوبی را برای برداشتن مار می‌گیری و گاهی آن را می‌کشی.
    البته این مشکل نیز وجود دارد که پس از نیش زدن از یک مار سمی، زمان زیادی برای یافتن پادزهر ندارید و فکر می کنم به همین دلیل است که ما سعی می کنیم خیلی سریع این (زیبایی ها) را بکشیم یا حذف کنیم.
    من در 25 سالی که اینجا زندگی کرده ام مارهای زیادی دیده ام اما همیشه از آن می ترسم و این شامل کشتن یا کشته شدنم نیز می شود. (بی کفایتی)
    از تایلندی‌ها می‌خواهم که مراقب بی‌کفایتی‌های خطرناک سبزها و قهوه‌ای‌ها و غیره باشند و هیچ‌کس نمی‌تواند کمک کند.

  11. تینو کویس می گوید

    داستان خوب از کسی که در بهشت ​​پای واقعاً توسط یک مار گزیده شد:

    https://globalhelpswap.com/bitten-by-a-snake/

    • هانس پرانک می گوید

      یک داستان خنده دار واقعا

  12. ال برگر می گوید

    من معمولا داستان های یک بلژیکی را خیلی رمانتیک می دانم.
    من قدردان این داستان هستم.
    هاتسفلت ها از شر آن آشفتگی خلاص می شوند، مردم بالاتر از حیوانات هستند، به خصوص وقتی کودکان درگیر آن هستند.

  13. تینو کویس می گوید

    بازپرس،

    کشتن مارها باید ممنوع شود. برای کارمای شما نیز بد است.

    پشه ها بسیار خطرناک ترند و خطرناک ترین حیوان انسان است.

    اما باشه من شما رو درک میکنم در دوران دکتری در تانزانیا، مجبور شدم تعدادی از پاهایم را پس از مارگزیدگی قطع کنم. زهر مار انواع مختلفی دارد، با آسیب عمومی تر یا موضعی تر.

    • هانس پرانک می گوید

      شما نباید فقط مارها را بکشید. اما اگر تهدیدی برای شما و محیط شما باشد، به نظر من اقدامات شدید مجاز است. علاوه بر این، جایی که Inquisitor زندگی می کند (و من نیز در آن زندگی می کنم) واقعاً کمبود مار وجود ندارد.
      اصلاً چه چیزی برای طبیعت بدتر است؟ آنقدر غذا می خورید که BMI شما از 25 فراتر می رود، برای آن جنگل های ضروری در برزیل و اندونزی البته باید سوزانده شوند یا گهگاهی چنین مارهایی را بکشند؟ و مقایسه های بیشتری وجود دارد که باید انجام شود. سر همه کره است. یکی فقط کمی بیشتر از دیگری.

    • ال برگر می گوید

      بنابراین، به عنوان مثال، اگر فرزندم (فرزندان) من بر اثر مارگزیدگی بمیرند، از ماری که رها کردم، آیا می توانم با خیال راحت کارما را سرزنش کنم؟

      • ال برگر می گوید

        کارما مهمانی حیوانات

        https://www.telegraaf.nl/nieuws/1704169429/pitbull-overlijdt-nadat-hij-twee-jongetjes-van-giftige-slang-redde

        • خنجر زدن می گوید

          داستان بسیار احمقانه آمریکایی.
          - توافق مار وجود داشت.
          - احتمال گاز گرفتن بچه ها 0.0001٪ است.
          - اگر سگ آنها را به حال خود رها می کرد، هیچ اتفاقی با احتمال قطعی نمی افتاد.

          • هانس پرانک می گوید

            دیرک، شما کمی متعصب به نظر می رسید. متاسفانه به هر حال، چگونه به آن شانس 0.0001٪ می رسید؟ در جایی این مطلب را خواندم: "کودکان اغلب قربانی مار مرجانی می شوند، زیرا رنگ های خیره کننده آنها جذب می شوند". به نظر می رسد که با شانس شما سازگار نیست. یا این فقط یک تخمین بسیار غیر قابل اعتماد از طرف شما است؟ در واقع می خواهید به چه چیزی برسید؟ اینکه مارها نمی میرند؟ اگر این کار را می کنند، احتمالاً به این دلیل نیست که وقتی به خانه نزدیک می شوند کشته می شوند. نه، این به دلیل آسیب به زیستگاه آنها اتفاق می افتد. و این زیستگاه هنوز برای مارها در Inquisitor بسیار مناسب است. اتفاقا من هم همینطور آن محیط احتمالاً برای مارها بسیار مناسب تر از محیط خانه شما است. پس اگر کسی مقصر است، بازپرس تفتیش عقاید نیست، شما هستید.

  14. اروین فلور می گوید

    مار عزیز (بازرس)

    داستان خوب فکر شده به جز آخرین مار که در تایلند زیاد رایج نیست.
    نوشته خوبیه و کلاه بر سر این داستان.

    مارها در تایلند بی ضرر نیستند! یادت باشه.
    با مار دوستانه،

    اروین

  15. افزودنی ریه می گوید

    فقط در آیسان نیست که مار هست. در اینجا در جنوب، به ویژه در مزارع روغن نخل، مارها در حال خزیدن هستند که بیشتر مارهای کبرا هستند. میوه خرما غذای مورد علاقه موش هاست و در جایی که موش وجود دارد می توانید مطمئن باشید که مار هم وجود دارد زیرا این غذای مورد علاقه آنهاست. هرگز بدون چکمه های تا زانو وارد مزرعه نشوید زیرا خطر بزرگی دارید. من خودم قبلاً دو گربه، یک سگ و یک گاو را که توسط مار کبری گزیده شده بودند، از دست داده ام. گربه من جو پس از یک هفته بیماری شدید از مارگزیدگی جان سالم به در برد.
    بنابراین واقعا نمی توانم بگویم که مارها را دوست دارم. در داخل و اطراف خانه ما مشکل زیادی نداریم زیرا سه سگ به طور دائم در اطراف راه می روند و مارها این کار را دوست ندارند. بنابراین باید قبلاً یک نمونه گم شده باشد که اینجا و بعد سگ هایی هستند که معمولاً می دانند با آن چه کنند. در مزرعه ما هرگز مارها را نمی کشیم زیرا آنها تعادل طبیعی را با سایر حیوانات موذی مانند موش و موش فراهم می کنند. آنها باید در دامنه خود بمانند وگرنه خواهند مرد.

  16. گرینگو می گوید

    البته مارها نه تنها در آیسان، بلکه برای مثال در بانکوک نیز یافت می شوند.
    در فیس بوک مقاله خوبی از اسکای نیوز در مورد مار گیر بانکوک آمد

    https://news.sky.com/story/saving-humans-and-beasts-firefighter-pinyo-pukpinyo-is-also-bangkoks-top-snake-catcher-11816560


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم