در چند سال گذشته من بازدید می کردم تایلند با بسیاری از مهاجران و بازنشستگان صحبت کرد. هم مزایا و هم معایب مهاجرت مورد بحث قرار گرفت.

معمولاً لیست آشنا مانند تفاوت‌های فرهنگی، مالی، مشکلات روابط، مسکن، مشکلات ویزا و غیره همراه است. تایلند مانند اعتیاد به الکل، کسالت، تنهایی و دلتنگی. این مقاله درباره مضرات مهاجرت به تایلند است.

هلندی ها در خارج از کشور: 20 سال قبل مرده اند

رادیو هلند در سراسر جهان قبلا مقاله ای نوشته بود که سر و صدای زیادی به پا کرد. در این تیتر آمده بود که هلندی ها در خارج از کشور 20 سال زودتر می میرند. یک مطالعه نشان داد که شانس مرگ هلندی ها در جنوب شرقی آسیا 56,1 برابر بیشتر از کشور خودشان است. علت اصلی مرگ و میر در خارج از کشور بیماری های قلبی عروقی و تصادفات است. میانگین سنی که یک هلندی در خارج از مرزهای این کشور فوت می کند 76,4 سال است، در هلند XNUMX سال است. (منبع: Havenziekenhuis در روتردام).

این بیانیه در مقاله بعدی توسط رادیو هلند در سراسر جهان تا حدودی مشخص شد. ثبت علل مرگ ناکافی بود.

در مقاله دوم در مورد این موضوع، میزان بالای مرگ و میر از جمله با خودکشی همراه بود. برای مثال، تعجب آور بود که خودکشی در خارج از کشور عامل مرگ در 5 درصد از کل مرگ و میرها بود (در هلند، این بین 1 تا 1,5 درصد است).

اعتیاد به الکل

اگرچه تا آنجا که من می دانم هیچ آمار تحقیقی در مورد این مشکل در میان مهاجران وجود ندارد، شما می توانید بر اساس مشاهدات و مکالمات خود نتایج آزمایشی بگیرید. می توان گفت که مردم در تایلند زیاد مشروب می نوشند. چند فرنگ اولین قوطی آبجو را ساعت 10.00 صبح باز می کند و مطمئناً آخرین آن نخواهد بود. دلیل اصلی این امر معمولاً بی حوصلگی است.

چون احتمال گیر افتادن کم و جریمه ها کم است، چند فرنگ با الکل زیاد پشت دندان سوار ماشین می شوند. این به طور قابل توجهی خطر تصادف (کشنده) را افزایش می دهد.

دلزدگی

شایع ترین شکایت در میان فرنگ در تایلند بی حوصلگی است. اکنون برخی قاطعانه این موضوع را انکار می‌کنند، زیرا خانواده در کشور مادری نیز با هم می‌خوانند و مردم عمدتاً می‌خواهند تصویر بهشت ​​تایلند را حفظ کنند. با این حال، این سکه یک روی دیگر نیز دارد.

دلتنگی

مشکل دیگر دلتنگی است. "من دلتنگ هلند نیستم، نه!" وقتی کسی اینطور روی آن تاکید می کند، معمولاً چیزی در جریان است. اغلب برعکس است. دلتنگی یک احساس عادی است که با چنین قدم بزرگی همراه است. در ابتدا همه چیز را با عینک های رز رنگ می بینید، اما بعد از مدتی واقعیت تلخ می آید. دلت برای آشنایی با زندگی قدیمی و ارتباطات اجتماعی خود تنگ شده است. آن وقت تنهایی و بی حوصلگی می تواند شروع به بازی با شما کند.

تنهایی

تنهایی مشکلی است که نباید آن را دست کم گرفت. شما می توانید یک خانواده کامل تایلندی در خانه خود داشته باشید و همچنان احساس تنهایی کنید. ساسکیا زیمرمن (روانشناس و مشاور مهاجرت) در این باره می نویسد:ممکن است پس از مهاجرت، آشنایان و حتی چند دوست زیادی پیدا کرده باشید و همچنان در اعماق قلب خود احساس کنید که هنوز ارتباط واقعی ندارید. شما می توانید در یک خانه زیبا زندگی کنید و به اصطلاح هر آخر هفته به سفرهای دیدنی بروید و هنوز هم احساس بدی داشته باشید که کسی نیست که واقعاً دلتان را برایش بریزید. همسر شما می تواند یک گنج باشد، اما نمی تواند جایگزین بهترین دوست شما، باشگاه والیبالی که قبلاً به آن تعلق داشتید، یا همسایه ای که می توانستید برای مدتی با او در مورد فوتبال چت کنید، بگیرد.

هر فردی نیاز به ارتباط با دیگران دارد. نه همه به یک اندازه، این مطمئن است. اما بدون ارتباط کافی با دیگران، می توانیم تنها شویم. مهم است که بخشی از یک جامعه به معنای مجازی کلمه باشید. این جنبه ها می توانند به طور قابل توجهی به احساس در خانه بودن کمک کنند.

تنهایی تجربه یک پوچی در زندگی شماست. تماس با افراد دیگر فرکانس یا عمق مورد نظر شما را ندارد. و این درد دارد. که حس از دست دادن می دهد. تنهایی پس از مهاجرت نیز ارتباط زیادی با عدم ارتباط با دنیای اطراف دارد. احساس می کنی از دنیا جدا شده ای. دلت برای عزیزان هلندی تنگ شده است. شما همچنین با چیزهای اطراف خود آشنا نیستید.

گاهی اوقات تنها زمانی که مهاجرت می‌کنیم متوجه می‌شویم که چقدر با محیط اطرافمان مرتبط بوده‌ایم و چگونه این آشنایی به ما چیزی برای حفظ و امنیت می‌دهد. و در واقع بسیار منطقی است که آنچه شما در این سال ها در هلند ساخته اید به سادگی قابل جایگزینی نباشد.

تابو

صحبت در مورد مشکلاتی که مهاجران با آن مواجه می شوند آسان نیست. برای بسیاری اعتراف به اینکه مهاجرت کاملاً انتظارات را برآورده نمی کند تابو است. اگر قصد انجام چنین اقدامی را دارید، در نظر داشته باشید که ممکن است با مشکلات ذکر شده مواجه شوید. آن را بهتر از آنچه هست نشان ندهید، واقع بین باشید و فوراً همه کشتی های پشت سر خود را نسوزانید تا همچنان بتوانید به عقب برگردید.

منابع:

  • عوارض مهاجرت: تنهایی و کسالت
  • هلندی ها در خارج از کشور 20 سال زودتر می میرند
  • هلندی های خارج از کشور زودتر می میرند (2)

51 پاسخ به “نقاط منفی مهاجرت به تایلند”

  1. هانس بوش می گوید

    من هیچ آماری ندارم، اما بسیار بعید به نظر می رسد که هلندی های مهاجر 20 سال زودتر از زمانی که در کشور خود مانده بودند بمیرند. اگر به اطراف انجمن هلندی در هواهین نگاه کنم، آیا این افراد در هلند بسیار پیر خواهند بود؟ اکثر هلندی هایی که مهاجرت می کنند در حال حاضر بالای 60 سال دارند.
    وقتی تعطیلات را درگیر می‌کنید، داستان متفاوتی می‌شود. به عنوان مثال، تایلند مرگبارترین مقصد تعطیلات برای انگلیسی ها است. بنوشید. بدون کلاه ایمنی و سپس پاره شدن در یک موتور سیکلت بزرگ. همچنین، گردشگران اغلب در سفرهای خطرناک در جنگل، با دوچرخه های چهارچرخ، جت اسکی و صخره نوردی شرکت می کنند. از آنجایی که قوانین را نمی دانند، بیشتر وارد دعوا می شوند.

  2. مارتن می گوید

    قبلاً یک بار به این ارقام اشاره شده بود و فکر می کنم هانس نیز در آن زمان واکنش نشان داد و به نظر من کاملاً موجه است. هیچ انتقادی از پیتر وجود ندارد، زیرا او فقط ارقامی را از یک گزارش رسمی نقل می کند، اما به نظر من بسیار سخت است که میانگین سن مرگ 56 سال باشد. می‌دانم که درصد خودکشی‌ها و تصادفات در خارج از کشور بیشتر است، اما این تعداد نمی‌تواند آنقدر زیاد باشد که یک حفره 20 ساله ایجاد کند، به نظر من. هانس در Hua Hin به این انجمن اشاره می کند. من می دانم که انجمن در بانکوک نیز نسبتاً خاکستری است. آیا ممکن است افرادی که در سنین بالاتر مهاجرت می کنند، شمارش نشده باشند؟
    اگر درست باشد، من می‌توانم دو دلیل برای آن بیاورم:
    1. بسیاری از افراد ممکن است در سنین بالا به هلند برگردند، به طوری که ارقام نشان نمی دهد که آنها از ماجراجویی مهاجرت جان سالم به در برده اند.
    2. من فکر می کنم بسیاری از مردم در حال حاضر با سلامت ضعیف به خارج از کشور می روند. فردی که از نظر جسمی یا روانی بیمار است اغلب به کشورهایی که هوا گرم است و زندگی کمتر شلوغ است به خارج از کشور پناهنده می شود. هنگامی که من در کوه سامویی از یکی از دوستانم دیدن کردم، او برای من توضیح داد که با فرنگ دیگری که در اطراف او زندگی می‌کردند چه خبر است. تقریباً همه آنها چیزی داشتند.
    صحت یا عدم صحت اعداد و ارقام، اینکه سبک زندگی بسیاری از فرنگ ها بیش از آنکه فایده داشته باشد به آنها آسیب می رساند، مسلم است. برای بسیاری، تایلند بیش از آنچه شما دوست دارید، ویران می کند.

    • بریدگی کوچک می گوید

      نیازی به بررسی این تفاوت 20 ساله نیست، زیرا مقاله قبلاً به غیرقابل اعتماد بودن داده های تحقیق اشاره کرده است. این یک نتیجه بسیار باور نکردنی از تحقیقات بود.

    • کریس می گوید

      نه برای خیلی ها.

  3. گرینگو می گوید

    زمانی که برای مهاجرتم به تایلند آماده می شدم، جایی خواندم که اگر برای مدت طولانی تری به تایلند بروید، 10 سال احساس جوانی می کنید. اگر واقعاً در آنجا زندگی می کنید، حتی 20 سال جوانتر می شود. موافقم، من به عنوان یک 66 ساله این احساس را دارم و در حین فعالیت های خاص(!) گاهی فکر می کنم، هی رفیق، تو دیگر جوان ترین نیستی.

    من (هنوز) بی حوصله یا تنها نیستم، اما وقتی می شنوم که انگلیسی ترین دوستانم در اینجا با هم مشروب می نوشند، گاهی اوقات به یک میخانه خوب با دوستان در هلند فکر می کنم.

    من فکر می کنم آنچه که داستان پیتر در مورد کسالت و تنهایی می گوید صحیح است. شما باید بر بسیاری از جنبه های ناشناخته و مخالفت ها غلبه کنید، به خصوص اگر هرگز خارج از اروپا نبوده اید. زندگی اینجا واقعا متفاوت است.

    فکر می کنم داشتن یک سرگرمی نیز مهم است. گزینه های زیادی وجود دارد، به ورزش، گلف، دارت، بدمینتون، تنیس، تناسب اندام یا به نوبه خود صرفه جویی در طلسم یا تمبر فکر کنید. سرگرمی من در اینجا بیلیارد استخر، بازی و برگزاری مسابقات است. نوشتن برای thailandblog.nl بعدا اضافه شد. هر دو سرگرمی بسیار رضایت بخش هستند و من را از خیابان دور می کنند.

  4. مارتن می گوید

    من فکر می کنم مشاهدات پیتر بر اساس پاتایا است، جایی که فکر می کنم اوضاع کمی بدتر از بقیه تایلند است. با این حال، من فکر می کنم که به طور کلی برای تایلند به عنوان یک کل اعمال می شود. مشکل این است که بین تعطیلات و مهاجرت تفاوت زیادی وجود دارد. بسیاری از مردم (بخوانید: مردان مجرد) تصمیم می گیرند به تایلند نقل مکان کنند زیرا به نظر می رسد بهشت ​​است. هوای زیبا، سواحل زیبا، دختران زیبا. ترکیب بدی نیست و خیلی ها دوست دارند قسمت دوم زندگی خود را اینجا بگذرانند. با این حال، همه چیز خسته کننده می شود، حتی هر شب رفتن به میخانه و محاصره شدن توسط خانم های مشتاق. اما اگر کار دیگری ندارید، تقریباً هر روز عصر خود را در بار خواهید دید. این اغلب منجر به مشکلات مالی می شود، زیرا وقتی به تایلند رفتید، بودجه ای برای نوشیدن هر شب در نظر نگرفته بودید. با این حال، راهی برای بازگشت وجود ندارد، زیرا شما در حال حاضر پیر شده اید و اگر اصلاً بتوانید در هلند مستقر شوید، کار در هلند دیگر امکان پذیر نخواهد بود. از نظر جسمی و روحی شما رو به زوال می‌روید و در تنهایی دچار ضعف می‌شوید. اتفاقاً این سناریو فقط برای بازنشستگان صدق نمی کند. من جوانانی را در اطرافم دیده ام که به کوکائین و قمار معتاد شده اند. به هر دلیلی، بسیاری در تایلند رشته زندگی خود را از دست می دهند.

    من خودم صادقانه میتونم بگم که بعد از 4 سال هنوز خیلی ازش لذت میبرم و هیچوقت به بازگشت فکر نمیکنم. مهم این است که من یک کار تمام وقت داشته باشم. در نتیجه، کاری بیشتر از وقت گذرانی در میخانه دارم و وقتی آخر هفته است، واقعاً می توانم از اوقات فراغت لذت ببرم. من در حال حاضر مشتاقانه منتظر آخر هفته طولانی آینده هستم. من همچنین خوش شانس هستم که ورزش یک اشتیاق بزرگ است و یک رقابت فوتبال خارجی بسیار خوب در بانکوک وجود دارد. در نتیجه در عرض یک ماه با افراد خوب زیادی آشنا شدم. یک نوع کاملاً متفاوت از افرادی که اغلب هنگام بیرون رفتن با آنها روبرو می شوید. من از تعداد زیادی از بازدیدهای غذای خود، تعداد کمی از تماس های اجتماعی پایدار را حفظ کرده ام.
    من به سختی دلم برای هلند تنگ شده است. خیلی اوقات دلم برای بازی تنیس در زمین های خاکی (و جنبه اجتماعی مرتبط با آن) و گشت و گذار با موتور سیکلت تنگ می شود. من از طریق اسکایپ و ایمیل با خانواده و دوستانم ارتباط برقرار می کنم. با این حال، من هر 2 سال یک بار به هلند برمی گردم و قصد دارم این کار را ادامه دهم. نه به این دلیل که دوست دارم دو یا سه هفته در هلند باشم (دوست دارم از روزهای تعطیلم برای سفر به کشورهای دیگر استفاده کنم)، بلکه به این دلیل که می خواهم رابطه خود را با دوستانم در هلند حفظ کنم. شاید روزی به هلند برگردم و ارتباطات اجتماعی را که در آنجا داشتم/دارم گرامی بدارم. بازدید از هلند صحت انتخاب من را تایید می کند. دوستان من همگی در فاز خانه-درخت-حیوان هستند و زندگی آنها برای من کمی خسته کننده به نظر می رسد. از رسیدن و نوشیدن آبجو لذت می برم، اما دوست دارم سوار هواپیمای بازگشت به خانه (=بانکوک) شوم. هرگز یک لحظه کسل کننده در بانکوک نیست. از طرفی باید بگویم که گاهی دلم برای دوستی عمیق‌تر اینجا تنگ می‌شود. در هلند دوستان زیادی دارم که با آنها واقعاً می توانم بخوانم و بنویسم. در اینجا من همچنین تعداد زیادی تماس اجتماعی دارم، اما هنوز سطحی تر است. این تنها ایراد من است. شما فقط باید با کسی برخورد کنید که دقیقاً با او در یک طول موج هستید.

    اگر افرادی هستند که این وبلاگ را می خوانند و به مهاجرت به تایلند فکر می کنند، می خواهم به آنها یادآوری کنم که باید چیزی در اینجا پیدا کنند که آنها را مشغول کند. باید دلیلی برای بلند شدن از رختخواب در صبح داشته باشید، مانند کار یا سرگرمی. هر کجا که زندگی می کنید، تعادل مهم است. همچنین اگر شخصیت انعطاف پذیر و خود انضباط داشته باشید کمک می کند. تظاهر دائمی به تعطیلات نیز خسته کننده می شود. واقعا 😉

    • گرینگو می گوید

      داستان خوب مارتن، اما چرا در حال حاضر در پاتایا کمی بدتر است؟

      • مارتن می گوید

        من خیلی وقت ها آنجا نرفته ام، به همین دلیل است که جمله من با عبارت "من فکر می کنم" همراه بود. پاتایا به این شهرت دارد که خانه تعداد نسبتاً زیادی از خارجی‌های سرگردان است. منظورم همین بود، فهمیدن اینکه این مطمئناً برای هر خارجی در پاتایا صدق نمی کند. من خودم افرادی را می شناسم که در شهر گناه یا در نزدیکی آن زندگی می کنند (من آن نام مستعار را اختراع نکردم) و زندگی اجتماعی خوشایند و سرشار از سلامتی دارند، ... ببخشید، رهبری کنید 😉

    • مارتن می گوید

      پیتر، شاید یک وبلاگ در اینجا برای تایلندی راه اندازی کنید: http://www.hollandblog.co.th. آیا می‌توانیم درباره اینکه خانم‌های تایلندی در مورد ما چه فکری می‌کنند، بیشتر بدانیم، اگرچه نمی‌دانم جرات دارم در آن آینه نگاه کنم یا نه.

    • مارتن می گوید

      سلام جان. پیدا کردن کار آسان نیست. من فکر می کنم شما باید آن را در اینجا ترتیب دهید. من با مشخصات به تایلند آمدم تا ببینم چگونه آن را دوست دارم. پس از نیم سال، تعدادی درخواست باز برای شرکت هایی در این صنعت که قبلاً 9 سال تجربه در آن داشتم ارسال کردم. الان دارم روی شغل دومم کار میکنم. من افراد دیگری را نیز می شناسم که شغل خود را از دست داده اند و اکنون شغلی در اینجا دارند که آنقدر درآمد دارند که بتوانند راحت زندگی کنند و همچنین چیزی را برای بعد کنار بگذارند. داشتن تجربه یا کیفیت تخصصی خاص مهم است. علاوه بر این، پشتکار و شانس نقش اصلی را ایفا می کنند. اگر مدتی است که اینجا بوده اید و مخاطبین ایجاد کرده اید، احتمال اینکه از طریق شبکه خود شغل پیدا کنید افزایش می یابد. من هنوز هیچ وب سایت شغلی خوبی برای فرنگ پیدا نکردم. در سایت‌های تایلندی اغلب ذکر نمی‌شود که فقط تایلندی واجد شرایط است، حتی اگر اینطور باشد. سپس شما برای… اوه، نام خانوادگی کوتاهی دارید؟ 🙂 برای اینکه تصوری از نوع مشاغل موجود برای خارجی ها داشته باشید، به شما توصیه می کنم به انجمن مهاجرتی thaivisa.com مراجعه کنید. خواهید دید که تقاضای کمی در فناوری اطلاعات/اینترنت و فروش وجود دارد. می توانید شروع به تدریس کنید و از آنجا بروید. موفق باشید.

    • رابرت می گوید

      من در داستان مارتن خیلی چیزها را تشخیص می دهم. بسیار واقع بینانه کار در اینجا نیز فقط کار است. و از شلوارک بالاتر از 30 درجه استفاده نکنید یا به دلیل آب و هوای خوب یک روز استراحت نکنید 😉 و حوصله زیادی برای کار با تایلندی ها داشته باشید - باید همه چیز را بجوید و به سختی می توانید مسئولیت واقعی را محول کنید.

      آخر هفته ها و تعطیلات همه ارزشش را دارند. ورزش، تمدد اعصاب، غذای خوب... این همان چیزی است که ما در نهایت برای آن انجام می دهیم. من هم از آبجو و مهمانی بدم نمی آید، اما اگر ماهی دو بار بیرون بروم زیاد است. به هر حال، معامله‌گران بدنامی که من ملاقات می‌کنم، چندان خوشحال به نظر نمی‌رسند.

  5. مارتن می گوید

    من دوباره اومدم :). ارقام حاصل از مطالعه مذکور مرا مجذوب خود کرد. من خودم به عنوان یک محقق، بینی خوبی برای مطالعات مزخرف ایجاد کرده ام و متأسفانه تعداد آنها بسیار زیاد است. علاوه بر این، من همیشه بین کریسمس و سال نو تمایلی به کار کردن ندارم (مطمئنم که تنها نیستم) و تصمیم گرفتم در محل کار کمی در گوگل جستجو کنم تا در مورد اعداد بیشتر بدانم. من همچنین نتایجی را که پیتر در سایت Havenziekenhuis ارائه کرد، پیدا کردم. پس هیچ سرزنشی متوجه پیتر نیست. شما باید بتوانید فرض کنید که چنین بیمارستانی بر اساس تحقیقات کامل است.

    من فکر می کنم انتقاد به محقق لازم است. آرینا گرونهاید در غیاب داده های بهتر، ارقام خود را با درخواست از 1800 پزشک عمومی برای اطلاعات در مورد بیمارانی که در خارج از کشور فوت کرده اند، جمع آوری کرده است. اینجوری نمراتش رو میگیره او بین افرادی که در سفر می میرند یا افرادی که مهاجرت کرده اند تفاوتی قائل نمی شود. به نظر نمی رسد او متوجه باشد که بسیاری از افرادی که مهاجرت می کنند دیگر با پزشک عمومی هلندی خود ارتباطی ندارند. علاوه بر این، مشخص است که افراد نسبتاً اغلب در تعطیلات به دلیل استرس و خطر بالاتر تصادفات در طول فعالیت های معمولی تعطیلات می میرند. بنابراین او باید بین مسافران تعطیلات و افرادی که در خارج از کشور زندگی می کنند، تمایز قائل شود. فکر نمی کنم در چنین مطالعه ای این دو گروه را با هم جمع کنید.

    گرونهاید در یک وب سایت انگلیسی زبان نقل می کند: «پزشکان خانواده در واقع مرگ بیمارانی را که در خارج از کشور می میرند به طور جداگانه ثبت نمی کنند. اما از آنجایی که مرگ یک بیمار در خارج از کشور غیرعادی است، آنها با تجربه خود توانستند به سوالات ما پاسخ دهند. گروه هدف نظرسنجی ما شامل مسافران هلندی، مستمری بگیران، افرادی است که زمستان ها را در کشورهای گرم می گذرانند و مهاجرانی که برای چند سال کشور را ترک می کنند و با پزشکان خود در تماس هستند. به نظر من واقعا رکورد قابل اعتمادی نیست.

    محقق همچنین از برخی ضربات بی اساس در هوا ابایی ندارد: "یک دلیل احتمالی که چرا مردان هلندی بیشتر از زنان می توانند در خارج از کشور حضور داشته باشند، زیرا آنها کمتر مراقب هستند." آیا این اشاره به مرد هلندی در تایلند است؟ 🙂
    و همچنین از نتیجه گیری زیر تحت تأثیر قرار نگرفتم: "طبق تحقیقات، خطر مرگ در بلژیک کمترین (0.028 مرگ و میر در هر 100,000) و بالاترین در کنیا (12.18 در 100,000) است." چند سال دیگر، زمانی که جمعیت سالخورده در هلند به اوج خود می رسد و سالمندان دسته دسته در حال سقوط هستند، احتمالاً او فریاد می زند که زندگی در هلند خطرناک است. توصیه منطقی پس از آن مهاجرت خواهد بود.

    بنابراین من با نتیجه نهایی او موافق نیستم: «تحقیق به این معنی است که می‌توانیم توصیه‌هایی را که به مردم می‌دهیم برای مناطق و کشورهای خاصی تنظیم کنیم. این امکان را برای ما فراهم می کند تا خطرات مسافران و مهاجران خارج از کشور را بهتر ارزیابی کنیم، که خوب است. برای اینکه بتوان نتیجه‌گیری‌های مفیدی داشت، نرخ واقعی مرگ و میر در خارج از کشور باید با اطمینان بیشتری ثبت شود و تفاوت در مشخصات مسافران، مهاجران و کسانی که در خانه می‌مانند از نظر سن و سلامت باید در نظر گرفته شود.

    به طور خلاصه: هلندی ها در تایلند، نترسید. از تولد 56 سالگی خود نترسید و از آن روز استفاده کنید. با آرزوی سلامتی در سال 2012 🙂

    • خان پیتر می گوید

      مقاله دوم در مورد این موضوع قبلاً نشان می دهد که ارقام بیمارستان بندر نادرست است. ثبت نام مناسبی وجود ندارد. تشخیص گروه هایی مانند گردشگران، مهاجران و غیره ممکن نبود.
      با این حال، این یک قطعه بحث خوب است.

    • هانس بوس (ویراستار) می گوید

      بالاخره نشت را برطرف کردیم. این مربوط به همه شهروندان هلندی است که در خارج از کشور فوت می کنند و یک پزشک عمومی هلندی دارند. این یک تفاوت بسیار بزرگ است.

  6. فرانس دی بیر می گوید

    این در مورد زنان تایلندی ما که برای زندگی به اینجا در هلند آمده اند نیز صدق می کند. وقتی داستان کوه پیتر را می خوانم، تمام مشکلاتی را که تایلندی ها برای زندگی به اینجا در هلند دارند، می بینم.
    پیدا کردن دوستانی که واقعاً بعداً با آنها کلیک نمی کنند، زیرا آنها فقط به خاطر اصل خود دوست شدند. نداشتن کسی برای گریه کردن گاهی اوقات با وجود داشتن شوهر دلسوز و همسر و غیره احساس تنهایی می کنید.

    • یشم می گوید

      اگر با هم بچه دارید، داستان کاملاً متفاوت است. همسر من به طور انحصاری روی پسرمان متمرکز است و این واقعیت که او همچنین می تواند زندگی عادی مالی با امنیت و امنیت و تأمین سالمندی در هلند داشته باشد. چیزهایی که در تایلند برای او گم شده است.

  7. اریک می گوید

    من همیشه می گویم خوشبختی را باید خودت بسازی و اگر موفق شدی در خودت است. این در همه جا و برای همه صدق می کند.

  8. برام سیام می گوید

    کمی عجیب است که به خصوص همانطور که در پاتایا پیشنهاد می شود نرخ مرگ و میر بسیار بالا است، در حالی که از طرف دیگر مردم از اینکه شما پیرمردهای زیادی را با زنان جوان در پاتایا می بینید شکایت دارند. آن مردها، از نظر آماری، تا الان باید مرده بودند، اما آنها زنده هستند و لگد می زنند، زیرا زنان تایلندی از زامبی ها بسیار می ترسند.
    اما کمی جدی تر. تنهایی همراه با نوشیدن الکل و خودکشی عواملی هستند که نقش دارند، همچنین ایمنی جاده و شاید مراقبت های پزشکی، که در همه جای تایلند به یک اندازه خوب نیست. بعید است که این منجر به 20 سال اختلاف شود، زیرا اکثر مردان در حدود 80 سالگی می میرند و فقط بعد از 60 سالگی برای زندگی به تایلند می روند. همه آنها بلافاصله آنجا نمی میرند. در هلند، مردان متاهل احتمالا بیشتر عمر می‌کنند، اما دو برابر بیشتر مجازات می‌شوند، زیرا اغلب با شریکی که از او خسته شده‌اند گیر می‌کنند و باید مدت طولانی‌تری به آن نگاه کنند.

    • یشم می گوید

      آیا می دانید 1 یا 2 گردشگر 25 ساله هلندی که در تصادفات مرگبار به دلیل اینکه هرگز سوار موتور سیکلت نشده اند جان خود را از دست می دهند در این آمار گنجانده شده است؟
      این میانگین را کمی پایین می آورد.
      درست مانند "متوسط ​​سن در هلند": که شامل تمام افرادی است که در سن 40 سالگی به دلیل تصادف یا بدشانسی در اثر بیماری جان خود را از دست داده اند. وقتی 60 ساله شدید، دنیا دوباره تا 85 سالگی به روی شما باز است.

  9. ویلم می گوید

    یک بحث خوب در مورد مهاجرت به تایلند و زندگی در آن.
    من فکر می کنم قبل از اینکه به مهاجرت به تایلند فکر کنید، باید این را نیز بدانید که باید زبان را یاد بگیرید و آداب و رسوم را بشناسید.
    من همچنین زوج‌های هلندی زیادی را در مستندهای تلویزیونی می‌بینم که با آمادگی نامناسب مهاجرت می‌کنند و فکر می‌کنند که با «هتل تختخواب و صبحانه» از پس آن بر می‌آیند. انگار یک گردشگر معمولی منتظر آنهاست…
    یک واکنش بسیار خوب در 27 دسامبر از خواننده اریک: شما باید شانس خود را بسازید.
    کاملا موافق. در همه جای این دنیا باید برای خوشبختی و رفاه خود "جنگ" کنید. همچنین اگر انجمن های محلی وجود دارد عضو شوید یا خودتان چیزی را سازماندهی کنید.

    من فکر می کنم تایلند کشور زیبایی است و اغلب برای تعطیلات به آنجا می روند - اما مهاجرت به آن - داستان کاملاً متفاوت است.
    برای همه هلندی ها در تایلند سال نو و سال 2012 مبارک را آرزو می کنم.

  10. جانی می گوید

    خوشبختانه، من مجبور نیستم به خانواده ام مباهات کنم که اینجا خیلی عالی است. شانس اینکه شما در اینجا خوشحال باشید برای تعداد کمی از ما محفوظ است.

    وقتی برای اولین بار به اینجا آمدم، واقعاً فکر می کردم بهشت ​​را پیدا کرده ام. حالا بعد از سالها من بهتر می دانم. اگر می توانستم دوباره این کار را انجام دهم، واقعا کشور دیگری را برای زندگی انتخاب می کردم. (اکنون من بلافاصله نمی دانم کدام کشور خواهد بود، شاید بلژیک یا چیزی دیگر)

    با وجود اینکه من تایلند را به چشم تایلندی می بینم، نمی توانم با ذهنیت کلی اینجا موافق باشم، رفتارهای بی احترامی، خسیس یا حریصانه. دروغگویی در اطراف ما و به خصوص انکار حقیقت، همیشه شخص دیگری این کار را انجام داده است. شما هرگز نمی توانید یک تایلندی را مسئول اعمال خود بدانید. احترام، شما هرگز احترام واقعی دریافت نخواهید کرد، شما همیشه یک شهروند درجه سه خواهید ماند.

    من فکر می کنم می تواند متفاوت باشد، سال نو مبارک.

    • رولاند می گوید

      وقتی «شاید بلژیک یا چیزی» را خواندم، به چشمانم باور نمی کردم…
      من خودم بلژیکی هستم و اینجا را دیده ام.
      حتی به جرات می توانم بگویم که در بسیاری از زمینه ها اوضاع اینجا بدتر از هلند است.
      و لازم نیست برای هوای گرم به اینجا بیایید، فکر می کنم واضح است.
      به طور کلی می توان گفت که ضرب المثل قدیمی "انتخاب کردن، همیشه کمی از دست دادن است" همیشه در هر کجای دنیا تا حدودی صدق می کند.

  11. رولاند می گوید

    من واقعاً فکر می کنم که دود اگزوز و آلودگی به طور کلی بزرگترین مشکل بهداشتی در شهرهای بزرگ تایلند، به ویژه بانکوک است.
    و فقط به هزاران نفر نگاه کنید، به خصوص مردم تایلند که هر روز چند متر دورتر از کامیون های بخار و (مخصوصا) اتوبوس های ناامیدکننده قدیمی غذا می خورند. دود سیاه مستقیماً به صورت شما دمیده می شود.
    حتی وقتی با موتورسیکلت وارد ترافیک می‌شوید، در کمترین زمان آن را خواهید داشت.
    حیف که چیزی به نام معاینه فنی سالانه خودرو در تایلند وجود ندارد. یا شاید از نظر تئوری وجود داشته باشد (مانند بسیاری از موارد در تایلند)، اما عملی نشده است.

  12. برندهای مارتین می گوید

    مهاجرت به معنای سازگاری و یافتن یک فعالیت معنادار در کشور جدید است. من تقریبا 20 سال است که در تایلند زندگی می کنم و واقعاً یک روز هم پشیمان نشده ام. بیش از سایر کشورها (من در ایالات متحده و فرانسه نیز زندگی کرده ام)، مهم است که شما یک حلقه دوستان هلندی، یا حداقل غربی داشته باشید، زیرا این یک "جنبه خانگی" است که شما همچنان به آن نیاز دارید.

    «فعالیت معنادار» من عمدتاً اجرای پروژه های خیریه در تمام نقاط تایلند (گاهی فراتر از آن) است - از جمع آوری کمک مالی تا اجرا. در نتیجه، من تایلندی‌های بسیار توانا و بسیار دوست‌داشتنی را نیز می‌شناسم که همیشه آماده کمک هستند، همچنین برای کمک شخصی، زیرا گاهی اوقات ارتباط ضروری است. با این حال، به دلیل بسیاری از تفاوت‌های فرهنگی کوچک و بزرگ، تایلندی‌ها به ندرت، و یا هرگز، به جفت روح واقعی تبدیل می‌شوند.

    برای من جالب است که بسیاری از متون حاوی اطلاعات کلیشه ای و نسبتاً اغراق آمیز هستند. بهترین شخصیت پردازی/توصیه مشاور مهاجرت ساسکیا زیمرمن است. او از نیاز به فعالانه «بخشی از یک جامعه» صحبت می کند، و برای من این به معنای حلقه دوستان و همچنین یک پیگیری معنادار و خلاق است.

    او به شرط مهم دیگری برای موفقیت در کشور جدید شما اشاره نمی کند: شناخت تفاوت های فرهنگی و پذیرفتن آنها به بهترین شکل ممکن. در هر کجای دنیا که باشید، برخی از تفاوت های فرهنگی هرگز عادت نمی کنند. من از این واقعیت تعجب می کنم که بسیاری از خارجی ها - حتی با وجود اینکه سال ها در تایلند زندگی می کنند - هنوز اطلاعات کمی در مورد فرهنگ تایلندی / شرقی دارند. تنها به همین دلیل آنها هرگز در اینجا احساس "در خانه" نخواهند کرد.

  13. بریدگی کوچک می گوید

    و خلاصه کوتاهی را که جان ویتنبرگ بودایی ما در مورد معنای بودیسم بیان می کند، فراموش نکنیم، یعنی: زندگی رنج است و رنج ناشی از امیال است، بنابراین ما باید خواسته های خود را مهار کنیم. و البته این در مورد اقامت ما در تایلند نیز صدق می کند.
    و علاوه بر این، هیچ کس در حالت شادی همیشگی زندگی نمی کند. معمولاً این لحظات شادی هستند که شما تجربه می کنید و می توانید با یک "ذهن آرام" خوشحال باشید. و "زیاد فکر نکن" بسیاری از مهاجران مسن‌تر هستند و یک زندگی کامل با خاطرات خوب، اما همچنین بد در زمینه تجارت و/یا روابط داشته‌اند.
    بنابراین می‌گویم، «نعمت‌های خود را بشمار»، نارضایتی‌تان را از ماندن‌تان در چشم‌انداز چیزی موقتی قرار دهید، زیرا می‌دانم «همیشه چیزی است» و «علف‌های همسایه همیشه سبزتر است».
    من 20 سال است که در تایلند زندگی می کنم، اما سالی دو بار به عنوان یک بلژیکی هلندی به بلژیک برمی گردم و از اینکه می توانم با همه به زبان خودم ارتباط برقرار کنم و دوباره دوستان قدیمی را ببینم و از غذاهای فلاندری لذت ببرم، لذت می برم. و خیلی بیشتر.
    اما پس از 6 هفته، من از چیزهای خوشایند زندگی در تایلند بیشتر قدردانی می کنم و خوشحالم که دوباره سوار هواپیما می شوم به بانکوک، آن کلانشهر بی نظیر، و سپس به چیانگ مای.
    نه، من هرگز اینجا را ترک نمی کنم و قبلاً بسیاری از جهان را دیده ام!

  14. متیو می گوید

    بله، بنابراین برای من 5 ماه یا بیشتر در تایلند، بقیه فقط در هلند مناسب است. خوشبختانه، من یک شریک دارم که او نیز دوست دارد در هلند سرد، گرم یا هر چیز دیگری باشد. به طور دائم در تایلند، نه با تشکر.

  15. فرانس ون دن بروک می گوید

    می توانید به ویژه با دومی موافقت کنید (همه کشتی ها را نسوزانید) قبل از اینکه قدم بردارید.
    این کار را کردم و هنوز هم هر روز پشیمانم.
    خوشبختانه بهار آینده آپارتمان من آماده است.

  16. جان آر می گوید

    برای بسیاری این یک نظر است، اما برای من واقعیت است: تجربه کردن آسیا و بازگشت به آنجا در یک سال آینده لذت بخش است. بهترین چیز در مورد هر دو دنیا تنوع است 🙂

  17. شلوار شرقی می گوید

    مهاجرت به تایلند بزرگترین اشتباه زندگی من بود.

    • کریس از دهکده می گوید

      من ابتدا به فیلیپین مهاجرت کردم،
      این یک خطا بود
      سپس به هلند، آمستردام، جایی که 26 سال زندگی کردم
      برخوردار بوده اند
      و با 58 به تایلند که در آن هم روحم را پیدا کردم - ( زن )
      پیدا کرده ام و برای بقیه در حال حاضر قصد دارم کجا باشم
      برای ماندن در زندگی من
      آیا دلم برای اتریش و وین تنگ شده است؟
      نه واقعا .
      از آنجایی که من الکل نمی خورم، این هم مشکلی ندارد.
      15 کیلومتر جلوتر با یک اتریشی به اینجا رسیدم
      با رستورانی که در آن از زبانم استفاده می کنم (نه آلمانی بلکه اتریشی)
      می توانید در گفتگو با یک "Wiener Schnitzel" خوشمزه شرکت کنید
      کاری که در تمام آن سال ها در آمستردام به دلیل کمبود نتوانستم انجام دهم
      به آشنایان اتریشی
      خوشبختانه من به اندازه کافی در باغ اینجا دارم.
      هر کس متفاوت است و هرکسی خود را دارد
      ایده زندگی در اینجا برای برخی کار می کند،
      نه برای دیگری
      اینجا برای من واقعاً خوب کار می کند!

  18. جان چیانگ رای می گوید

    به جز اینکه یک مهاجر 20 سال زودتر از کشور خود می میرد، که Khun Peter علاوه بر این می نویسد که این اعداد چندان قابل اعتماد نیستند، فکر می کنم او بقیه معایب را به درستی توصیف کرده است. قطعاً استثناهایی وجود خواهد داشت، بسیار بسته به جایی که در تایلند زندگی می کنند، که احساس بی حوصلگی یا تنهایی نمی کنند، یا حداقل در مقابل دیگران چنین رفتار می کنند.
    با این حال، کسی که در حومه شهر زندگی می کند و ارتباط کمی با فرهنگ خود دارد، حتی اگر به خوبی تایلندی صحبت کند، به زودی متوجه می شود که به زودی از نظر علایق به محدودیت های خود می رسد.
    یا فرد تنها به دنیا می آید که دیگر نیازی به تماس اجتماعی ندارد، جایی که یک بحث جالب نیز می تواند کمی عمیق تر شود.
    برای بسیاری از کسانی که حوصله ندارند، یک کانال تلویزیونی هلندی زبان و ساعت ها استفاده از اینترنت اغلب امتیاز مثبت است.
    بیشتر فعالیت‌هایی که می‌توانید در کشور خود نیز از آن‌ها بهره‌مند شوید، همراه با مزایای دیگر، در حالی که تمام حقوق خود را که در تایلند حداکثر تعهدات هستند، حفظ می‌کنید.

  19. هانس می گوید

    همه این قطعات خوب است، هر کدام تجربه خاص خود را دارند، من 30 سال است که در تایلند به عنوان یک مهاجر در داخل و اطراف تایلند با کارکنان تایلند کار می کنم و اکنون به عنوان یک مستمری بگیر به مدت 16 سال به طور دائم اینجا هستم و هرگز حوصله آن را نداشته ام. 1 ثانیه. یک زن خوب پیدا کنید و یک خانه خوب بسازید که در آن بتوانید سرگرمی های خود را انجام دهید، گهگاه به میخانه بروید تا یک لیوان چای بخورید و چت کنید، سپس در بهشت ​​زندگی می کنید و دلتنگی برای هلند دشوار است.
    همه بازنشستگان و مهاجران اقامت خوشایندی را در تایلند زیبا دارند، Btw من 73 سال جوان هستم.

  20. جک اس می گوید

    من فکر می کنم میانگین سنی یک مهاجر حدود 65 سال خواهد بود…. و میانگین سنی که خارجی ها در آن فوت می کنند 56 سال است! آیا واقعاً زامبی‌های زیادی در تایلند راه می‌روند... شاید این الکل است که باکتری‌های بدن را می‌کشد. درست مثل آب قوی!

    با این حال، می توانم تصور کنم که بسیاری از مردم اینجا زودتر از هلند می میرند. وقتی ساعت ده صبح در حال نوشیدن آبجو هستید و هیچ کاری برای شکم آبجو خود انجام نمی دهید.

    خوشبختانه، همه آشنایان من خیلی بزرگتر هستند، بنابراین آنها در حال حاضر 56 سال پشت سر خود دارند. بسیاری از من می شناسم که در 70 سالگی از برخی که در خانه می شناسم و نزدیک به 20 سال جوان تر هستند، خوش اندام هستند…

  21. هنک هلندر می گوید

    قابل تشخیص است، اما خودتان می توانید در مورد بسیاری از چیزها کمی انجام دهید. مثلاً تایلندی یاد بگیرید، به باشگاه تناسب اندام بروید که فرنگ‌های بیشتری می‌آیند، یا اگر انجمن فرنگ‌ها وجود دارد، به آنجا بروید و غیره. دور زدن در میخانه با فرنگ‌های دیگر چندان ایده خوبی نیست. سیستم مالیاتی هلند نیز یک نقطه ضعف است. از سال 2015، کسی که به سادگی باید در هلند مالیات بپردازد، دیگر حق هیچ گونه کسر را ندارد. دیگر هیچ کسر سالمندی، اعتبار مالیاتی عمومی، هیچ گونه کسر دیگری مانند نفقه مجاز نیست. بنابراین می‌توانید مانند یک فرد هلندی که در هلند زندگی می‌کند، مالیات کامل بپردازید، اما تمام مزایایی که آن‌ها دارند برای هلندی‌های خارج از اتحادیه اروپا حذف شده است.

  22. هنک هاور می گوید

    بسیاری از اروپایی ها پس از پایان کارشان در هلند به تایلند می آیند. آنها برای آب و هوا در اینجا زندگی می کنند. فکر نمی کنم برای من صدق کند. من بیشتر کارهایم را خارج از هلند انجام داده ام. .. در 20 سالگی هلند را ترک کردم و به خصوص آسیا را دوست داشتم.
    به همین دلیل من اینجا هستم. در Jomtiem زندگی کنید، دریا را دوباره دوست داشته باشید. یک شریک تایلندی خوب داشته باشید.
    فقط باید خودتان را با مصرف الکل محدود کنید. نه، معمولاً یک آبجو قبل از شام و یک ویسکی قبل از رفتن به رختخواب. ادامه دادن این کار آسان است. فکر کنید در هلند خوشحال نخواهم شد..

  23. از پا افتادن می گوید

    این موضوع جالبی است، زیرا مهاجرت به تایلند مزایا و معایب زیادی دارد.
    شما باید هر دو را در نظر بگیرید.
    هنگامی که تصمیم به مهاجرت به تایلند دارید، قبل از جهش نگاه کنید.
    آیا در مورد تفاوت های فرهنگی می توانید دستگیره را بچرخانید؟
    آیا مایل به یادگیری تایلندی هستید؟
    آیا مهارت های اجتماعی لازم برای پول نقد با مردم محلی را دارید؟

    در هر صورت توصیه می شود با یک مهاجرت جزئی شروع کنید، منظورم این است که شما با چند ماه اقامت در تایلند بدون سوختن کشتی های هلندی پشت سر خود شروع کنید.
    می توانید این کار را چند بار قبل از تصمیم گیری نهایی انجام دهید.

    من سال ها در تایلند زندگی می کنم، زبان را به خوبی صحبت می کنم و اصلا هلند را از دست ندهم.
    من اخیراً به هلند سفر کردم و روزی را که تصمیم به مهاجرت به تایلند گرفتم مبارک باد.
    امکانات پزشکی عالی به من کمک می کند تا در شرایط خوبی باشم، اگرچه به 80 سالگی نزدیک می شوم. کیفیت زندگی در تایلند نیز نقش مهمی ایفا می کند.
    لازم به ذکر است که من به ندرت مشروب می خورم.

  24. l.سایز کم می گوید

    دو موردی که ذکر شد.

    بی حوصلگی: مردم در هلند چه می کردند که ظاهراً اینجا نمی توان انجام داد؟

    تنهایی: این مشکل در هلند هم هست، چگونه می توان به سالمندان تنها کمک کرد؟!
    پس تفاوت اینجا چیست؟ باید خودتان گلدسته های مهمانی را در زندگی خود آویزان کنید!

  25. گرت می گوید

    یک داستان خوب با نکات و دستورالعمل های مهم برای کسانی که قصد مهاجرت به تایلند را دارند. من خودم هم به این فکر می کنم که برای همیشه یا برای یک دوره 5 یا 7 ماهه در تایلند بمانم و با این حال بیشتر و بیشتر به دومی احساس می کنم.

    • اریک می گوید

      خیلی عاقل گرت فراموش نکنید: شما در قلب و روح هلندی (فلاندری؟) هستید.
      شما چیزهای خوب و خوبی در تایلند دارید و چیزهای خوب و خوبی با ما دارید. از هر دو لذت ببرید.
      شما فقط وقتی متوجه چیزهای منفی در تایلند خواهید شد که دود دور سرتان پاک شود و پس از آن خوب است که بتوانید بگویید: ما آن را به مدت شش ماه کنار می گذاریم.
      تغییر غذا باعث می شود غذا ... هرگز همه پل ها را منفجر نکنید.

  26. رانت دار می گوید

    من فکر می کنم که همه گزاره ها بیش از حد تعمیم دارند. من تقریباً 67 سال دارم و فقط چند سالی است که در هلند هستم و پزشک عمومی ام به من قول داده بود تا زمانی که به تایلند برگردم زنده بمانم. من از سال 1989 تا 2011 در تایلند بودم. من در آن زمان برای کشور و مردم به تایلند رفتم. من با هلندی ها یا سایر خارجی ها در صورت عدم لزوم معامله نمی کنم. چگونه می توان فرهنگ خارجی (تایلندی) را بهتر از زندگی روزانه با مردم تایلند درک کرد؟ به جرات می توانم بگویم که اگر هر روز زمان زیادی را با هموطنان هلندی یا بلژیکی بگذرانید غیرممکن است. من این هفته از Nakhon Ratchashima به Buengkan رانندگی کردم و خیلی رانندگی کردم. در جاده های تایلند احساس می کنم در خانه هستم. چند سالی که به خاطر یک مادر پیر تنها مجبور شدم در هلند بمانم، از دلتنگی به تنگ آمدم و به معنای واقعی کلمه بیمار شدم. من اینجا کاملا احیا شده ام و دوباره 20 سال جوان تر شده ام. اما من منفی نیستم بنابراین احتمال زیادی وجود دارد که استوری من پست نشود. البته من نسبت به بسیاری از مردم تایلند احساس برتری می کنم. من حق این کار را ندارم و اغلب مجبورم خودداری کنم تا انتقاد نکنم. اگر کسی با درک و پذیرش بیشتری به تایلندی نگاه کند، می تواند بسیار خوشایند با آن زندگی کند. فقط عینکتو عوض کن

  27. رود می گوید

    برای رسیدن به میانگین امید به زندگی 56 سال، تعداد بسیار زیادی از جوانان باید بمیرند.
    حتی اگر مسافران تعطیلات را بشمارید، این کار جواب نمی دهد، زیرا بخش بسیار زیادی از مردمی که در تایلند زندگی می کنند، در زمان شروع مهاجرت، سنشان از آن بیشتر است.
    شاید کسی 5 و 6 را عوض کرده است؟
    اما حتی آن زمان هم برای من خیلی جوان به نظر می رسد.

    مشکل تنهایی احتمالاً تا حد زیادی ناشی از عدم دانش زبان تایلندی است.
    اگر نمی توانید با آنها صحبت کنید چگونه می توانید دوست پیدا کنید؟

    و بله، من گاهی آنها را در مهاجرت می بینم.
    همسر عزیزم صحبت می کند و شوهر آنجا می نشیند و هر از چند گاهی یک کاغذ می گیرد که می تواند روی آن امضا کند.
    بدون همسرش کاملا درمانده است.
    آن وقت واقعاً تنها خواهی بود.

    • رانت دار می گوید

      در هلند همه ما در مورد ادغام صحبت می کنیم، همه کسانی که می خواهند در هلند بمانند باید خود را سازگار کنند، از جمله هنجارها و ارزش ها، فرهنگ و عادات و …. لباس زبان!
      در هلند نوشته شده است که تنهایی در میان سالمندان بزرگترین مشکل است یا در حال تبدیل شدن است. اگر در تایلند ادغام شوید، احتمال اینکه در هلند تنها شوید بیشتر از تایلند است.
      من در سال 2011 برای چند سال به هلند رفتم زیرا مادرم دیگر نمی توانست پرواز طولانی تایلند را انجام دهد. او به من گفت که او بسیار تنها است و بهتر است خیلی بیمار باشد (پس می توانی به دکتر بروی) تا اینکه تنها باشم زیرا آنها هیچ قرصی برای این کار ندارند.

  28. کریس می گوید

    البته اگر از هلند به تایلند مهاجرت می کنید باید خوب فکر کنید. شما همچنین باید این کار را انجام دهید اگر - همانطور که من در گذشته انجام دادم - از مرکز کشور به یک شهر کوچک در فریزلند (فریسلان برای افراد صمیمی) نقل مکان کنید. در آنجا به زبانی غیر از هلندی هم صحبت می‌کنند و جوانان روستایی واقعاً می‌دانستند مشروب‌خواری چیست، اما بچه‌های نوجوان من نمی‌دانستند. سپس از چنین شهر کوچکی با 3500 نفر به بانکوک با 15 میلیون نفر جمعیت رسید.
    تفاوت بین مهاجرانی که در تایلند خوشحال هستند و خوشحال نیستند، نگرش خودشان، انگیزه خودشان و انگیزه آنها برای ساختن چیزی از زندگی شماست. هرکسی این کار را به روش خودش انجام می دهد، با ویژگی ها و استعدادهای خودش و با افرادی که الان برایش عزیز هستند. من کارهای متفاوتی نسبت به هلند انجام می دهم، فعالیت های متفاوتی نسبت به هلند انجام می دهم. من الان بچه های بالغی دارم که می توانند از خودشان مراقبت کنند. من برای زندگی آینده ام برنامه های دیگری نسبت به هلند دارم. من در گذشته زندگی نمی‌کنم، در حال زندگی می‌کنم و چهره‌ام به آینده است. و من خیلی خوشحالم.

  29. فرانسوی می گوید

    بخش بزرگی از مزایا و معایب مهاجرت (به تایلند) در بالا ذکر شده است. با این حال، من یک موضوع مهم را از دست داده ام:
    اگر در رده «افراد سردرگم» قرار گرفتید چه باید کرد؟ مثلاً زوال عقل شود؟
    شما ممکن است یک شریک خوب داشته باشید، اما او نمی تواند مراقبت خاصی را که در چنین شرایطی لازم است ارائه دهد.
    حداقل در هلند، یک شبکه ایمنی برای چنین چیزی وجود دارد که ممکن است ایده آل نباشد، اما وجود دارد.
    چگونه می توانید اطمینان حاصل کنید که اگر برای شما اتفاق بیفتد، دوباره به نوعی در این مدار مراقبت قرار می گیرید؟
    هر کی میدونه ممکنه بگه

    • کریس از دهکده می گوید

      وقتی زوال عقل می شوم خودم هم نمی دانم.
      بعد من هم برام مهم نیست مای پن رای!
      اما با حقوق بازنشستگی خود می توانم برای این کار به کسی بپردازم،
      (هنوز هم می توانید این کار را به موقع با یک وکیل یا خانواده ترتیب دهید)
      که 24 ساعت از من مراقبت می کند، چیزی که در هلند نمی توانید از پس آن برآیید.

  30. هنری می گوید

    من تقریباً 9 سال است که اینجا زندگی می کنم و واقعاً نمی دانم که مهاجرت به تایلند چه ضرری خواهد داشت.

  31. قصابی کامپن می گوید

    و هلند؟ در اینجا نیز سالمندان در مناظر مختلف شهری چرخ می زنند تا روز را پر کنند. در تایلند لازم نیست مثل هلند تنها باشید. اینجا در هلند من فقط هر چند هفته یک بار فرزندانم را می بینم. در تایلند مردم اغلب بر خلاف میل و تشکر با همسر خود می مانند. می تواند دنج باشد اما چه چیزی بیشتر از فرنگی که روی میز رستورانی شلوغ با شوهر شوهرش نشسته است، احساس تنهایی می کند، همه خوشحال هستند، فقط او به وضوح حوصله اش را سر می برد، زیرا به آن زبان صحبت نمی کند؟
    هیچ چیز تنهاتر از بودن در یک شرکت و صحبت نکردن به زبان کافی نیست.
    پس از آن حتی بهتر است تنها باشید.

    • رانت دار می گوید

      و آن فرنگ با یک مهمانی بزرگ تایلندی سر میز رستوران و نمی تواند صحبت ها را دنبال کند، منتظر است که صورتحساب به او ارائه شود و بسیار نگران است در حالی که تایلندی ها می توانند کاملاً لذت ببرند زیرا می دانند فرنگ این کار را می کند زیرا کاملاً وابسته است. بر روی آنها

      • راب وی. می گوید

        خب پس اون فرنگ داره یه کار اشتباهی میکنه...اگه قراره جایی زندگی کنی حداقل می تونی اصول زبان رو یاد بگیری یا لااقل سعی کنی یه عصر خوب با انگلیسی و دست و پا داشته باشی. وابستگی به شخص دیگری سرگرم کننده نیست. یک شریک سعی می کند نیمه دیگر خود را به اندازه کافی مستقل کند تا بتواند در کشور جدید زندگی کند، در غیر این صورت دیگر برای مهاجر سرگرم کننده نخواهد بود. اگر شریک زندگی شما در اینجا به شما کمک نمی کند، چراغ هشدار باید روشن شود. اگر بارها و بارها صورتحساب دریافت کردید، زنگ هشدار باید به صدا درآید. در غیر این صورت فکر می‌کنم شما دارید به خودتان کمک می‌کنید زودتر از موعد به یک ورطه بروید.

  32. رنه مارتین می گوید

    البته، نگرش هر فردی نسبت به زندگی متفاوت است، اما مطالعات متعددی در مورد مکان‌هایی در جهان انجام شده است که افراد در آن‌ها بسیار مسن‌تر از حد متوسط ​​زندگی می‌کنند.
    یک مقاله روزنامه در مورد این موضوع شامل موارد زیر است: http://www.trouw.nl/home/hoe-japanners-gezond-en-fit-100-worden~a4a4cdf7/. من خودم فکر می کنم، بعد از اینکه در چندین مکان در جهان زندگی کردم، به خصوص عاقلانه است که ابتدا برای مدت طولانی تری در تایلند بمانیم قبل از اینکه کشتی های خود را پشت سر خود بسوزانیم. برای کسانی که پشیمان هستند، امیدوارم که بتوانند به بلژیک یا هلند بازگردند. به هر حال موفق باشی

  33. جرارد می گوید

    من فقط خوشحالم که به زبان تایلندی صحبت نمی کنم، بنابراین این همه مزخرفات را که در اطرافم استفراغ می کنند، نمی شنوم. الان که برای یک بار هم که شده هیچ پارازیتی ندارم دوستش دارم.
    من به تاریخ علاقه دارم و بعد می بینید که تایلند یک کشور فئودالی در قرن بیست و یکم است.
    در سال های اولیه ای که در تیالند زندگی می کردم، مرتباً به NL می رفتم تا دوباره خانواده و دوستانم را ببینم. اما پس از آن من به ندرت آنها را می بینم زیرا همه آنها مشغول هستند، اگر بتوانم در یک ماه پنج قرار ملاقات بگذارم، در حال حاضر یک خریدار عالی هستم. الان 2,5 سال گذشته به NL نرفته ام و سوال اینجاست که آیا (بیشتر) به NL می آید یا نه. من بیشتر و بیشتر تمایل دارم که دیگر به NL نروم. فکر اینکه برای مدتی دوباره در NL باشم از قبل من را خفه می کند. سلاح گرم در تایلند بدون مجوز ممنوع است و با این حال از اینکه تعداد کمی از همسایگان تایلندی دارای اسلحه گرم هستند تعجب می کنم. بدون مجوز داشتن برای. همسر تایلندی من دائماً به من هشدار می داد که مراقب باشم، زیرا ترکیب یک تایلندی که بنا به تعریف انگشتان بلندی دارد با یک سلاح گرم واقعاً ایده آل نیست که با آنها اختلاف نظر داشته باشیم.
    بنابراین احتمال اینکه من زودتر به دلیل یک "تصادف" اینجا بمیرم بسیار واقعی است.
    من خودم را مشغول سرمایه‌گذاری می‌کنم و سیاست‌های هلندی و به‌ویژه اروپا را دنبال می‌کنم و همچنین اغلب راننده همسر تایلندی‌ام هستم که تضمین می‌کند که من تقریباً هر روز علاوه بر مراقبت از 4 سگ ولگرد بستری شده بیرون بیایم. بسیاری از زنان تایلندی به من علاقه دارند و همسرم می‌داند که من به آن حساس هستم، بنابراین او می‌داند که چگونه آن بالون را با پرسیدن از آن زنان بپرسد که فکر می‌کنند من چند ساله هستم. من همیشه از 45 تا 55 سالگی خیلی ارزان می آیم و بعد او به طور اتفاقی به من می گوید که من 68 سال دارم. نه اینکه این یک استدلال برای آنها باشد، اما من به طور خودکار کنار می کشم. من باید یه کاری انجام بدم ;-))
    برای من جالب است که حداقل پیشنهاد می شود وقتی برای همیشه به هلند برگردید برای عمه خود متاسف شوید، که البته کاملاً مزخرف است.
    شعار من این است که هرگز از انتخاب های خود پشیمان نشوید، حتی در تایلند، زیرا در هر دوره از زندگی خود انتخاب هایی انجام می دهید که برای شما مطلوب است یا به نظر می رسد. انعطاف پذیر باشید و خود را یک شهروند جهانی بدانید، خیلی به نیازهای خود وابسته نباشید، آنها پیشرفت شما را محدود می کنند و اگر فکر می کنید رشد کرده اید و نمی توانید دانش و تجربه خود را به کسی منتقل کنید، آیا زمان آن نرسیده است که این موضوع را رها کنید. دنیا؟؟؟؟


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم