غذاهای عجیب و غریب در تایلند

توسط گرینگو
Geplaatst در مواد غذایی و نوشیدنی
برچسب ها: , ,
دسامبر 25 2012

 – بازنشر مقاله از 26 نوامبر 2010 –

منظور ما از غذای عجیب معمولا خوردن چیزی است که در چشم ما غیرعادی و عجیب است. ما فکر می کنیم که اغلب در همه آن کشورهای خارجی اتفاق می افتد، فقط گوگل: غذای عجیب و غریب و یک صف طولانی از وب سایت ها وجود خواهد داشت که در آنها عجیب ترین چیزها را خواهید یافت. وب سایت انگلیسی Weird-food.com نیز از این نظر جالب است.

مراقب باشید، ما می توانیم در هلند نیز کاری در مورد آن انجام دهیم، حداقل از چشم یک خارجی دیده شود. البته باید با ذکر شاه ماهی شروع کنید، خوراکی لذیذی که در اینجا در مورد آن صحبت می کنم تایلند بسیار اشتباه. اجازه دادن به چنین شاه ماهی شور چرب با پیاز در گلوی شما روی گاری شاه ماهی، من "آن را دوست دارم"، اما بسیاری از خارجی ها از این ایده که شما یک ماهی خام می خورید منزجر هستند.

پالینگ

یک ساندویچ مارماهی همچنان وارد می‌شود، اما پس از آن آمریکایی باید به ولندام نرفته باشد و جعبه‌ای را ندیده باشد که مارماهی‌ها به هم می‌پیچند: شما مار می‌خورید!

پدرشوهرم زمانی آنجا بود که مرده‌ای در گرونینگن بر روی یک دایک سرازیر شد. وقتی جنازه را از آب بیرون آوردند، حداقل ده مارماهی بیرون آمدند که با احشاء عید گرفته بودند. از آن زمان او دیگر هرگز مارماهی نخورد

سال ها پیش، یک رستوران چینی در هارلم تعطیل شد، زیرا مردم تعداد قابل توجهی قوطی خالی غذای گربه را در ظروف زباله پیدا کردند. اینکه آیا محتویات آن قوطی‌ها برای گربه‌ها در نظر گرفته شده بود که بعداً در بشقاب شما به‌عنوان ساتای ظاهر شد یا برای سس‌های چینی استفاده می‌شد، به یاد ندارم. برای اینکه تفاوت بین یک گربه و یک خرگوش واضح باشد، می توانید خرگوش ها و خرگوش ها را با پاهای مودار خود در مرغداری مشاهده کنید که روی قلاب آویزان شده اند (آیا هنوز وجود دارند؟).

اردک ها

در حوضچه منطقه مسکونی من در آلکمار، هر روز مرغان دریایی، اردک و اردک بی شماری می بینید. وقتی همسر تایلندی من آن را دید، تعجب کرد که ما آن را نگرفتیم و نخوردیم. خب گفتم ما این کار را بیشتر از خوردن گنجشک و سار انجام نمی دهیم. من اشاره نکردم که این اتفاق در بلژیک و ایتالیا رخ می دهد.

سپس در طول مدت به کشورهای بزرگ خارجی خواهیم رسید تعطیلات خوردن احمقانه ترین چیزهایی که مردم به خوردن آن عادت دارند. چند چیز که خودم خورده ام:

  • در فنلاند استیک گراز وحشی
  • در فرانسه خط، شکمبه (معده گاو) که فقط به سگ ها می خوریم.
  • در اسپانیا huevos de toros، یا توپ های یک گاو نر
  • در آفریقای جنوبی دوتایی، گوشت خشک شده از گاو یا حیوان دیگر، در مورد من از یک فیل بود.
  • چشمان بزی در عربستان سعودی (نمی دانستم، اما یکی از غذاها در یک شام با یک تاجر سعودی توپ های نان دار بود که معلوم شد چشم بزی است)
  • در سنگاپور میگوهای مست، میگوهایی که قبل از پختن/پخت مدتی در یک سطل شراب شنا کرده اند.
  • در تایوان خون مار، در یک بازار، که در آن مار در محل گلو می شود و خون در یک کاسه نفوذ می کند. گفتند سالم و برای رابطه جنسی مفید است!

لارو مورچه

تایلند پس؟ البته غذاهای تایلندی خوب است، اما تایلندی ها گاهی عادات غذایی عجیبی دارند. چیزی که ما معمولاً در ابتدا می بینیم گاری هایی با حشرات است. ملخ ها، سوسک ها، سوسک ها در روغن سرخ می شوند و برای برخی (تایلندی و فرنگ ها) یک میان وعده خوشمزه در بار هستند. همچنین در سبد خرید می توانید یک وعده غذایی از لارو مورچه ها را با فلفل قرمز بخرید، بسیاری از این لاروها در حین گرم شدن از تخم بیرون می آیند، بنابراین در واقع مورچه ها را می خورید.

ساتای گوشت کروکودیل در پارک ببر سریراچا فروخته می شود که از نظر ما هم عجیب است، اما طعم آن شبیه مرغ بود، این فقط ایده است، اینطور نیست؟

در خانه مرتب ماهی می خوریم که همسرم آن را تازه از بازار خرید. من از ماهی سرخ شده یعنی قسمت بدن لذت می برم چون به سرم دست نمی زند. یک تایلندی همه چیز را می خورد، بنابراین سر ماهی با چشم، گونه، لب تمیز است، درست مانند سر میگوهای بزرگ. من از همین ایده وحشت دارم!

روت کردن

در روستای همسرم در آیسان، یک کاسه زیبا با موش‌های روباز در بازار دیدم (عکس را ببینید) و یکی از برادران همسرم مرتباً حدود ده سنجاب را با یک تیرکمان برای باربیکیو می‌گیرد. راستش نتونستم از گلوم پایین بیام. این مطمئناً در مورد گوشت سگ که در ساکون ناخون برای فروش بود نیز صدق می کند. وقتی به آنجا رفتم، تازه مجبور شده بودم کویکرهوندج گوس وفادارم را در هلند رها کنم و این ایده که تکه ای از او را در بشقابم داشته باشم باعث شد دیگر گرسنه نباشم.

بهترین داستان در مورد غذاهای عجیب و غریب نیز از تایلند می آید. در دهه‌های XNUMX و XNUMX، سفرهای توریستی زیادی وجود نداشت، حداقل در خارج از اروپا نبود. من قبلاً در آن زمان زیاد به آسیا سفر می کردم و وقتی یکی از من پرسید که آیا چیز عجیبی خورده ام، این را گفتم: (فقط اضافه می کنم که بر اساس حقیقت نیست).

ساندویچ میمون

من با یک تایلندی معامله خوبی کرده بودم و به همین مناسبت او یک شام بزرگ در باغ خانه اش ترتیب داد. مهمان‌های بیشتری بودند، فکر می‌کنم دوازده نفر، که همگی پشت یک میز گرد بزرگ با یک سوراخ گرد بزرگ در وسط آن نشسته بودند. بعد از انبوه پیش غذاها و نان تست های الکلی لازم برای کارمان، میزبان من را به گردش در باغ برد. از کنار مجموعه میمون‌های او در قفس گذشتیم و میزبانم از من خواست به یکی از میمون‌هایی که دوست دارم اشاره کنم. آن میمون که در غیر این صورت اهلی بود، که من او را انتخاب کردم، با دست من به سمت جمع خورندگان برگشت. او را طوری روی یک کنده زیر میز گذاشته بودند که سرش از آن سوراخ مرکزی بیرون زده بود. خدمتکاری با شمشیر تیز آمد و با یک ضربه سر میمون را از بین برد. حیوان مرده بود، اما مهمانان سعی کردند مغزهای تازه را با قاشق بیرون بیاورند. نوش جان!

38 پاسخ به “غذاهای عجیب و غریب در تایلند”

  1. دیرک دو نورمن می گوید

    در مورد رتیل سرخ شده در کامبوج و گوشت سگ در ویتنام چطور؟ دومی در واقع با جرعه ای از روح که از مار کبرا و عقرب گرفته شده بود طعم آن بدی نداشت.

    اتفاقاً با عادت برخی در آیسان به خوردن نیمی از گوشت/ماهی خام بسیار احتیاط می کنند، می تواند مشکلات جدی کبدی ایجاد کند.

  2. مارتین می گوید

    برای خوردن موش های سرخ شده/BBQ لازم نیست آنقدر دور از خانه بروید، فقط به بلژیک بروید، آنها موش، پرنده، قورباغه هم می خورند.
    در تایلند هم خون گاو می نوشند
    و ما می دانیم، پودینگ سیاه، یقه پستان، نمک ترش (به نظر شما از چه چیزی ساخته شده است)
    در اندونزی به خصوص سوماترا سگ هم می خورند.

  3. رابرت می گوید

    شاید شکایات جدی کبد تا حدودی به دلیل مقدار غیرقابل تصور لائو کائو و سانگ سام باشد که گوشت/ماهی خام با آن شسته می شود.

  4. Swier Oosterhuis می گوید

    من با کوچک بودن نویسنده این مقاله در مورد غذا کمی مشکل دارم. حق اوست، اما برای من دشوار است که بفهمم آیا شما تا این حد به این بخش از آسیا متعهد هستید. و این همه کمی بد خلق است. رتیل های سرخ شده در کامبوج در واقع فقط در دهکده اسکوون یافت می شوند، برای گوشت سگ باید روزها در ویتنام جست و جو می کردیم و در واقع موش در اروپا نیز خورده می شود (اگرچه بلژیکی ها به آن خرگوش آبی می گویند) ما میگو می خوریم و بدون ملخ، اگرچه گاهی اوقات شما حتی نمی توانید تفاوت را تشخیص دهید. خون در تمام خرده فرهنگ های اروپایی مانند هلند خورده می شود. یک فریکادل کوچک حاوی چیزهایی است که بسیاری از آسیایی ها نمی خورند! من شخصاً تقریباً همه چیز را می‌خورم به جز ساتای سوسک تایلندی و سایر سوسک‌ها. اتفاقاً در تایلند نیز نادر هستند و عمدتاً توسط خرده فرهنگ بزرگ ویتنامی در تایلند معرفی می شوند. من به سگ، مار، گربه یا موش اهمیتی نمی دهم. همه گوشت ها و اگر خوب آماده شوند، خوشمزه هم هستند! درست مثل اسکیپی، شتر و بامبی. تمساح مانند مرغ است و بسیاری از خزندگان دیگر.
    میان وعده های کرم آرد و ملخ سرخ شده نیز طعم عالی دارند و ملخ ها اکنون در هلند اینجا و آنجا در دسترس هستند. در مورد هاگیس اسکاتلندی و پنیر ماگوت ایتالیایی چطور؟نیویورک رستوران کرم خاکی خود را دارد که باید از ماهها قبل در آن رزرو کنید. من از قاعده خرد کشور، آبروی کشور پیروی می‌کنم و با خوشحالی غذا می‌خورم تا اینکه واقعاً فکر می‌کنم "چه جهنمی" و این سریع نیست. ما قبلاً پاهای قورباغه و غاز تا جگر هذا خورده بودیم، فیله آمریکا و لیکپات فلاندی گوشت خام پیچیده شده در گیاهان هستند، نه گفتن به خوردن صدف زنده (بله، صدف ها هنوز زنده هستند وقتی آنها را میل می کنیم، دیگر چرا چنین کاری انجام می دهند. آیا در بسته نگه داشتن پوسته آنها مشکل دارید؟ صدف های مرده عضله اسفنکتر را شل می کنند و اجازه می دهند پوسته باز شود، سپس آن را دور می اندازیم.) جویدن خوکچه هندی سرخ شده کامل در پاراکوای نیز کاملاً طبیعی است. بیا ای مسافران جهان! فقط آن را امتحان کنید. فقط به آسیایی ها بگویید که هلندی ها زمانی پیاز گل لاله می خوردند. ;-))

    • گرینگو می گوید

      گندگی؟ خلق و خوی؟ توضيح بده دوست خوب می دانید، من نویسنده نیستم، فقط هر کاری انجام می دهم و تجربه زیادی با کشورهای خارجی ندارم. من فقط حدود 35 سال است که به دور دنیا سفر می کنم، به 96 کشور سفر کرده ام، انواع و اقسام چیزها را تجربه کرده ام، خورده ام و نوشیده ام، اما بدون شک شما بهتر می دانید. همچنین چیزی برای وبلاگ بنویسید و لطفاً مثل من احمقانه نباشید.

      • من فکر می‌کنم سویر می‌خواهد با ما در میان بگذارد که او یک شهروند واقعی جهان است و هر چیزی را که می‌خورد می‌خورد. تشویق برای سویر! منطق سویر هم کمی از من فرار می کند. چه ربطی به بدخلقی و نوسانات خلقی دارد؟ شاید سویر باید این کلمات را در گوگل جستجو کند تا بفهمد چه معنایی دارند.
        مقایسه با پیاز گل لاله هنوز کمی دور است. ما در مورد زمستان گرسنگی در جنگ صحبت می کنیم که انتخاب این بود، پیاز گل لاله بخورید یا بمیرید.

        • هانس بوس (ویراستار) می گوید

          و خوردن آن پیازهای لاله ابتدا سخت بود و بعد معده درد گرفتی.

        • Swier Oosterhuis می گوید

          نه، من نمی خواستم به اشتراک بگذارم که من یک شهروند جهان هستم، زیرا نیستم. اما من با غذاهای عجیب و غریب سرگرمی دارم و مانند همه علاقه مندان بیشتر از تجربیات در زمینه دانش خودم استقبال می کنم. از قبل برایم روشن نبود که باید طبق قوانین منطق بنویسم. و در مورد پیاز گل لاله، مطمئناً هیچ مقایسه ای انجام نمی دهم. من فقط به عنوان یک اظهار نظر نسبی گرایانه احتمالی نسبت به آسیایی ها اشاره می کنم. من دوست خوبی با گرینگو نیستم و شانس اینکه من این افتخار را ادعا کنم بسیار کم است. چیزی که من به آن امیدوار بودم، یک حس کلی از دیدگاه کاربران و سازندگان این سایت است، نه به ذکر حس شوخ طبعی. آنقدرها هم خوش شانس نیستم که «همه چیز را دوست دارم»، اما کنجکاوی من اغلب آن را از رزروهای پراکنده ام می یابد. من از یک خانواده کشاورزی سنتی هلندی هستم و شاید به نظرم خیلی سریع است که مردم در هنگام غذا خوردن در خارج از کشور خیلی سریع از چیزهایی که مجاز هستند و چه چیزهایی مجاز نیستند شکایت کنند. برای من، آسیا دری به آشپزخانه ای جذاب، طعم های خاص، رایحه های عجیب و غریب و ترکیب های نفس گیر است. عملی شدن ضرب المثل چینی که می گوید در آسیا مردم هر چه پرواز می کنند به جز بادبادک و هر چیزی را که پا دارند به جز میز می خورند. غذا، غذاها و مواد اولیه چیزی است که مرا برای سفر جذب می کند، من همه چیز را وارد معامله می کنم. وقتی می خوانم مردم در تایلند زندگی می کنند و غذاهای هلندی را ترجیح می دهند، اصلاً متوجه نمی شوم، اما در مورد آن قضاوت نمی کنم.

          • ما همچنین امیدواریم که برای خوانندگان خود کمی دیدگاه داشته باشیم. به خصوص اگر هر روز تلاش کنید تا دیگران را با نوشته های خود سرگرم کنید.

            کسی مجبورت نمیکنه بخونی کلماتی مانند خلق و خو و دمدمی مزاج معنی ندارند و این خلق و خوی است! اگر انتقادی دارید جریمه، اما خودتان را به حقایق محدود کنید و فقط چیزی نگویید.

  5. رابرت می گوید

    آنچه با آن بزرگ می‌شوید قطعاً ترجیح شما را در زندگی بعدی تعیین می‌کند. محصولی مانند سیب زمینی سرخ شده را مصرف کنید. آمریکایی ها آن را با سس کچاپ، انگلیسی ها با سرکه و بلژیکی ها و هلندی ها با سس مایونز می خورند. فکر نکنید که مایونز یکسان است... بلژیکی ها آن را ترش دوست دارند، هلندی ها آن را کامل و خامه ای دوست دارند. البته منطقی نیست، فقط بستگی به این دارد که چه چیزی سلیقه شما را در سنین جوانی تعیین کرده است. هر کشوری نیز موارد کمیاب دارد، نویسنده نمونه هایی از این را نیز می آورد (شاه ماهی، مارماهی). خوشحالم که سویر از واکنش بالا با خودش خوش شانس است و همه چیز را دوست دارد، اما این البته برای همه صدق نمی کند و این واقعاً شرم آور یا به طور تعریف ناپسند نیست. من خودم تمساح (بیش از حد اسفنجی)، ملخ (میان وعده قابل قبول با آبجو، اما یک کیسه لیز را ترجیح می دهم)، تخم مورچه (عدم طعم)، منقار اردک، پای مرغ، و موارد دیگر خورده ام. گاهی اوقات شما یک کشف بزرگ می کنید، گاهی اوقات فقط می خواهید همه چیز را با بیشترین سرعت ممکن تف کنید! مشکلی در رابطه با آن نیست، درسته؟

    • آنتونی شیرین وی می گوید

      من الان 8 سال است که در تایلند زندگی می کنم و فقط هلندی می خورم و پسرم فقط تایلندی

      آن را بفهمید یا نه، هنوز چیزهای زیادی برای یادگیری دارید.

      آنتونی

      رابرت

      سس مایونز را خودتان درست کنید و با سیب زمینی سرخ کرده خوشمزه شوید

      آنتونی

  6. ریا و ویم ویت می گوید

    خوب؟ آن داستان ساندویچ خیلی درست است، نه این که برای نویسنده این قطعه صدق کند، اما من در گذشته در فیلمی به نام «عصای موندو» یا می‌توانست «موندو کان» هم باشد، آن را دیدم، پس واقعاً این اتفاق افتاد و من فکر می کنم هنوز هم اتفاق خواهد افتاد.
    آیا نباید به این فکر کنید که دست چنین حیوان شیرینی را بگیرید و بعد آن را گرسنه نگه دارید؟ ما همچنین 2 1/2 سال است که در تایلند زندگی می کنیم، اما من ترجیح می دهم به غذاهای عادی، ترجیحا .... غذاهای هلندی پایبند باشم.
    fr.g. آر سفید

    • گرینگو می گوید

      ریا، من آن فیلم را نمی شناختم، آن را در گوگل جستجو کردم و در واقع، چیزهای بسیار عجیبی در مورد حیوانات وجود دارد. آن ساندویچ میمون در بررسی ها ذکر نشده است، اما من دوست دارم شما را باور کنم. من فقط یک جایی داستان را شنیده بودم، برای همین!

      و تا آنجا که به غذای هلندی شما مربوط می شود، مطلقاً هیچ مشکلی وجود ندارد، اما می توانید غذاهای تایلندی را امتحان کنید. کی میدونه شاید شما هم خوشتون بیاد!!

      • ریا و ویم ویت می گوید

        زمان کافی برای آشپزی که من عاشق انجامش هستم و هیچ وقت برای پختن آن وقت کافی نداشتم. هاهاهاها بله و من تایلندی هم میخورم به شرطی….
        ما پد.

  7. گرینگو می گوید

    سویر: ویراستاران و رابرت قبلاً به خوبی به انتقاد شما پاسخ داده اند، اما من هم به شما چیزی می گویم.
    عنوان قطعه من غذای عجیب و غریب در تایلند بود و با ذکر برخی عادات غذایی عجیب (عجیب، عجیب، عجیب و غریب، غیر معمول) در هلند و تعدادی از کشورهای دیگر شروع کردم. شما در اولین کامنت خود به چیزهای عجیب و غریب دیگری اشاره کردید که تقریباً همه آنها را در وب سایت هایی که ذکر کردم یافت می شود. در نهایت به تایلند رسید، که فکر می‌کنم چیزهای عجیب و غریبی در مورد آن دارد و هیچ ربطی به عشق من به این کشور زیبا ندارد. آیا این کار مجاز است یا این که مزاحم و تقویت کننده خلق و خو است؟

    قبلاً گفته ام که برای کار زیاد، زیاد، زیاد سفر کرده ام، اما فقط برای تعطیلات زیاد. بله، من همیشه غذاهای محلی را امتحان کرده ام، اما احمقانه است که بگویم من هم آن را دوست دارم؟ خوب، من عاشق غذاهای کاجون در نیواورلئان، گوشت گاو در یک "برای" در آفریقای جنوبی، استیک بی نظیر از گائوچوها در آرژانتین، دام های چینی، بریسکت روسی و غیره بودم.

    جایی می گویید آسیا دری است به آشپزخانه ای جذاب برای شما. خوب، این جالب است، اما آیا فکر می‌کنید که می‌تواند برعکس هم باشد، که بگوییم یک تایلندی ممکن است غذاهای اروپایی و هلندی را جذاب بیابد؟ خوب، تعداد زیادی نخواهد بود، زیرا اکثر تایلندی ها (و سایر آسیایی ها) ترجیح می دهند وقتی در اروپا هستند غذاهای خود را بخورند. مشکل است، اینطور نیست؟

    من مانند رابرت با سیب زمینی سرخ کرده بزرگ نشدم، بلکه با سیب زمینی معمولی با سس، سبزیجات و (یک تکه کوچک) گوشت بزرگ شدم. شما نمی دانید غذاهای هلندی چقدر جالب است و با سیب زمینی چه کاری می توانید انجام دهید. ده ها نوع سیب زمینی، هر کدام با طعم و ساختار خاص خود، سیب زمینی سرخ شده، کروکت، سیب زمینی پوره، سیب زمینی پخته، سیب زمینی گراتن، روستی، پای سیب زمینی و سالاد و غیره و غیره. چقدر تنوع ما در سبزیجات (فصلی) عالی است و واقعاً ، آنجاست که غذاهای خارجی ترین اما از ابتدا ضعیف هستند. من می توانم به تنهایی کتابی در مورد آن بنویسم، اما این ضروری نیست، زیرا آنها در حال حاضر در تعداد زیادی در دسترس هستند. به وب سایتی برای غذاهای محلی هلند نگاهی بیندازید و دنیایی از تنوع برای شما باز خواهد شد.

    همه غذاهای عجیب و غریب جذاب هستند، من با آن موافقم، اما لازم نیست از غذاهای هلندی انتقاد کنید، می توانید به آن افتخار کنید. اگر هلندی ها بخواهند در تایلند هلندی بخورند، می توانند (قبلاً در این مورد نوشته ام) و این اصلاً بد نیست!

  8. keesP می گوید

    گرینگو، یک چیز را می داند، فرنگ NL اینجا در تایلند ترجیح می دهد غذای فرنگ بخورد.
    همبرگر، اسپاگتی، ماکارونی و خورش و ساندویچ سوسیس و استیک. و مخصوصا سیب زمینی سرخ شده و مخصوصاً زیاد نظر ندهید زیرا خوانندگان به سرعت در اینجا در تایلند بلاگ پا به پای می گذارند. اما بله، اکثر آنها هم آنقدر پیر هستند که پیاز گل لاله خورده اند.

    • گرینگو می گوید

      کاملا درسته. کیت، متشکرم!

    • ریا و ویم ویت می گوید

      هههه، بعضی از افراد اینجا فیوزهای کوتاهی دارند اما... کاملاً حق با شماست، کیز.
      بیایید آن را سرگرم کننده نگه داریم

    • رود می گوید

      و سپس frikandellen هلندی، چیزی که قبلاً آنجا می رفت. هر چیزی که کله پاچه بود به آنجا رفت. امروزه چیزهای ترسناک کمتری در آنجا وجود دارد، اما بسیاری از گیاهان به عنوان جایگزین. من اینجا در تایلند خیلی دلم برای آنها تنگ شده است، آن فریکندل ها با سس مایونز، سس گوجه فرنگی و پیاز، شما می توانید مرا برای آن بیدار کنید.

      • روزویتا می گوید

        رود، من نمی دانم کجای تایلند هستید، اما اگرچه آنها را دوست ندارم، اما مرتب آنها را در منوی بارهای هلندی (پوکت، پاتایا، بانکوک) می بینم. بنابراین من می گویم به دنبال یک بار هلندی در منطقه خود بگردید و بدون شک فریکندل ها را در آنجا خواهید یافت.

        • رود می گوید

          ممنون میشم راهنمایی کنید فقط من کمی دورتر از آنجا زندگی می کنم. من در استان فیچیت زندگی می کنم. یعنی 3 تا 4 ساعت از بانکوک فاصله دارد. به عبارت دیگر، من واقعاً بین تایلندی زندگی می کنم. نزدیکترین مکانی که گردشگران به آنجا می آیند، فیتسانولوک است که حدود 100 کیلومتر از اینجا فاصله دارد. اینجا یک فرنگ را می بینید که در حال راه رفتن است. اما به زودی به آن سمت خواهم رفت و سپس مطمئن خواهم شد که می توانم یک منبع بیاورم. مجددا بابت انعام متشکرم.

          دیک: من متن شما را کمی ویرایش کردم، وگرنه ناظم به دلیل نبود حروف بزرگ در ابتدای جمله از جمله موارد دیگر، آن را رد می کرد. نام تایلندی، بانکوک و استان ها نیز با حروف بزرگ نوشته می شود.

  9. پیم می گوید

    سوئیر، شما مطمئناً از خانواده 1 ماهی فروش نیستید.
    برو قبل از اینکه آن داستان های عجیب و غریب را به زبان بیاوری، تکالیف خود را روی آن صدف ها بررسی کن.
    به زودی شما همچنین خواهید گفت که هلندی جدید خام است.

  10. ریا و ویم ویت می گوید

    خوب سابینا، نه من شاکی هستم و نه بقیه، فقط به شما می گویند که چه بخورید، و چگونه و چه چیزی را تایلندی ها می خورند، اما من حتی از آن لذت می برم، اما می توانم لطفاً خودم تصمیم بگیرم که چه چیزی بخورم؟ گفتم...من ترجیح میدم غذای هلندی بخورم، اما این به این معنی نیست که تایلندی نمیخورم، اما هی، هرکس ترجیح خودش را دارد، درسته؟
    بیخود نیست که این همه مغازه در NL وجود دارد، درست است؟ هر کدام، درست است؟
    و من چه می خوانم؟ شما حتی در تایلند زندگی نمی کنید! متعجب؟ چگونه می توانید صحبت کنید؟
    این چیزی است که شما می گویید ... یک گوسفند مرده در بالکن هرگز به آن عادت نمی کند.
    من همچنین فکر می کنم که باید اینجا در وبلاگ تایلند خوب بماند و به هر کسی که متفاوت فکر می کند یا متفاوت است احترام بگذارد، آیا این را می فهمید؟ زندگی کن و بگذار زندگی کند، و گرینگو باید چنین قصدی داشته باشد.
    اتفاقاً فکر می‌کنم بهانه‌ای برای گرینگو وجود دارد، پس حمله نکنید بلکه آن را بپذیرید.
    صواد دی خواه

    • برت گرینگهویس می گوید

      ریا و ویم: از پاسخگویی متشکرم، می‌خواستم همچین چیزی بنویسم. در واقع یک نکته کاملاً بی ضرر در مورد عادات غذایی بود که توجه من را جلب کرد. من در مورد آن قضاوت نمی کنم، من یک کلمه بد در مورد آن نمی گویم.
      عذرخواهی نه از سویر و نه از سابینا لازم نیست، می دانید، من کمرم پهن است و ممکن است خیلی طول بکشد. فقط کمی رقت انگیز، آن واکنش از اعماق چند فرهنگ روتردام.
      من در مورد وبلاگ سابینا کنجکاوم، شاید او بتواند این را کمی بیشتر مشخص کند، زیرا وبلاگ های سابینا زیاد است.

      • سویر و سابینا افراد مشابهی هستند. کمی ناله. توجه نکن قبلا هم جواب نداد فقط یک رهگذر که دوست دارد چیزی فریاد بزند.

      • ریا و ویم ویت می گوید

        پس وبلاگ سابینا چیست؟ هیچ جا آن را نبینید
        مال ما این است: http://www.vakantiehuisthailand.nl
        من همچنین قصد ندارم به چیزی به اندازه آنچه سابینا/سویر اینجا می نویسد، پاسخ ندهم، همانطور که گفتم... باید سرگرم کننده باقی بماند.
        gr.Ria

  11. رابرت می گوید

    حشرات منبع پروتئین هستند، در آینده نیز در کشورهای غربی. مک گراسهاپر!

    http://www.worldchanging.com/archives/011453.html

  12. متعصب می گوید

    در خیابان‌های فرعی پتی، بسیاری از آن تنقلات ناخوشایند را می‌بینید، چه سرخ‌شده یا نه، این خیلی دیوانه‌کننده است.

    • رابرت می گوید

      به نظر من، «انواع گوشت قهوه‌ای برای پول کم» در واقع بزرگترین جاذبه گردشگری پاتایا است! :-0

  13. هنک می گوید

    عزیزم که چند عکس (از من) و یک متن از دوستم از تایلند می تواند در زندگی یک نفر غوغا کند…….. من سال هاست با بیماران روانپزشکی کار می کنم اما هرگز تعجب نمی کنم. توسط مردم!!!!

  14. برنارد واندنبرگه می گوید

    من مدتی است که در تایلند زندگی می کنم و سعی می کنم همه چیز را بخورم، حداقل آن را بچشم. با این حال، دو چیز وجود دارد که نمی‌خواهم امتحان کنم: تخم‌های نیمه جوجه‌آوری که سپس آب‌پز می‌شوند، و کل قورباغه‌ها در BBQ. علاوه بر این، من همیشه فکر می کنم: تایلندی ها از آن نمی میرند، فقط می تواند مرا بیمار کند. با این حال، سعی می کنم به طور منظم غذاهای بلژیکی بپزم.

  15. اریک دانکایو می گوید

    چیزی که من کمی در داستان از دست می دهم خوردن حیواناتی است که هنوز زنده هستند.
    چندی پیش این ویدیو را ساختم که اکنون به خوبی از آن بازدید شده است.
    https://www.youtube.com/watch?v=KuCmiAOxnYA

    این ویدئو در تمام طول مسیر در شرق تایلند، در نزدیکی شهر اوبون راتچاتانی، نه چندان دور از مثلث مرزی با لائوس و کامبوج ساخته شده است.

  16. وندی ون تور می گوید

    سلام، من گوشتخوار بسیار حساسی هستم، به خصوص در ماه های زمستان. من گوشت شکار و اندام نمی خورم. در واقع خنده دار است، زیرا پدر من هندی است و همه چیز را می خورد، به جز سگ. برادر من هم از مار احمق یا چیزهای دیگر بدش نمی آید (این نوع گوشت هم در بازی با من می افتد). با این حال، من هیچ مشکلی ندارم که دیگران از آن لذت ببرند. شجاع باشید که جرات می کنید چیزهای عجیب و غریب بخورید…

  17. پادشاه فرانسوی می گوید

    من 11 سال است که به تایلند می آیم و فکر می کنم هر چیزی را که حرکت کرده است خورده ام. اما یک روز برای دیدن برادر شوهرم آمدم و بویی که به سمتم می آمد مرا به بازار گاوهای سال 1960 در روتردام برد، برای کسانی که نمی دانند. { گاو گاوها} همین را می خوردند. بلافاصله به من یک بشقاب پیشنهاد دادند که با آن غذا بخورم و من مانند یک مهمان خوب آن را رد نکردم. طعمش بد هم نبود.ولی بو مدام دنبالم میکرد.وگرنه اذیتم نمیکرد.چیزی که نمیخورم گوشت خام و خونه.بقیه برام مهم نیست و کریسمس مبارک .

  18. ترکیه فرانسه می گوید

    در آوریل امسال من در آیسان بودم و دوست دخترم چند تابه غذا گرفت. نمی دانستم چه چیزی است اما معلوم شد قورباغه و عقرب سرخ شده است.
    شاید برای آگاهان واقعی آیسان چیز جدیدی نباشد، اما برای من است. من نمی خواستم شناخته شوم و یکی را امتحان کردم. دوباره هرگز. تلخ مثل صفرا من سعی کردم یک عکس اینجا بگذارم. متاسفانه موفق نشد.
    برای همه در سال 2013 در این سایت عالی آرزو می کنم.

    فرانسوی

  19. پیتر فلای می گوید

    مجری: من نظر شما را متوجه نمی شوم و به این پست تعلق ندارد.

  20. برت ون هیس می گوید

    این به طور خاص در مورد تایلندی نیست، بلکه در مورد غذاهای شرق آسیا و در این مورد در مورد غذاهای فیلیپین است. در آنجا آنها تخم های نیمه جوجه شده را می خورند ، جایی که جوجه قبلاً به وضوح قابل تشخیص است. در آب با سرکه بخارپز می شود. آنها آن را به طور کامل می خورند، پا و همه چیز.

  21. رابرت کول می گوید

    تو چیزی هستی که می خوری. این از هسته پاسخ های این مقاله مشهود است. من به عنوان یک "عجیب سلامت" اصلاً غذاهای آسیایی یا غذاهای عجیب و غریب دیگر را دوست ندارم. دقیقاً به این دلیل که من حدود 40 سال در خطرناک ترین و ناسالم ترین مناطق این کره خاکی به دلیل شغل دیپلماتیک خود در مأموریت های حافظ صلح سازمان ملل زندگی کرده ام، مجبور شدم برای زنده ماندن اوضاع را به دست خودم بگیرم. برای سوپ پیاز گل و پوست سیب زمینی در زمستان گرسنگی 1944/45 در آمستردام، من نیز به همراه پدر و مادرم و 3 برادر و یک خواهرم به عنوان کوچکترین عضو دعوت شدم. یکشنبه ها یک حبه چغندر قند گرفتیم. در مورد غذاهای عجیب و غریب صحبت کنید.
    در تایلند مردم بیش از حد نمک، شکر و روغن در غذاها استفاده می کنند. به ویژه روغن پالم که اغلب به دلیل قیمت پایین آن استفاده می شود، به ویژه برای سلامتی مضر است زیرا میزان کلسترول آن بالا است و به ندرت یا هرگز تغییر نمی کند. نمک و شکر نیز می توانند مضر باشند، به خصوص که اغلب با آبجو شسته می شوند.
    بنابراین من غذای خود را با بسیاری از میوه ها و سبزیجات خوشمزه و تازه ای که در اینجا در غرفه ها موجود است، آماده می کنم. من این را با مواد غذایی از سوپرمارکت ها مانند شیر سویا، ماست، روغن زیتون، برنج قهوه ای، ماهی و مرغ تکمیل می کنم.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم