هفته ماریا برگ

با پیام ارسالی
Geplaatst در هفته از
برچسب ها: , ,
25 می 2013

خانواده ام از من دعوت کردند که برای چند روز به جنوب تایلند بروم. همسایه ها پیشنهاد داده اند در روزهایی که من دور هستم به حیوانات غذا بدهند.

دوشنبه

هفت روز برای حیوانات غذا خرید و به همسایه ها رساند. حتی اگر فقط برای شش روز برویم، روی هفت روز حساب کنید تا مطمئن شوید، هرگز نمی دانید.

سه شنبه

ساعت 19:30 از خانه پسرم در Kamphaen Saen خارج شدیم. ما به هوآهین رفتیم، به هتلی که سال هاست به آن می آییم. هتل در حال بازسازی است، اما استقبال می کنیم. ما یک آپارتمان گرفتیم. دو اتاق خواب، نشیمن و حمام. همه خیلی کوچک بودند، نه مثل من در اتاق های دیگرشان.

ساعت 6 صبح همه بیدار بودند و رفتیم دریا. آن آب گرم فوق العاده است. جزر و مد داشت کم می شد. در نزدیکی ساحل ماهی های کوچک زیادی در آب شنا می کردند و صدف های زیبا و ستاره های دریایی مرده زیادی در ساحل وجود داشت. برگشت به هتل برای دوش گرفتن، یک جایی غذا بخورید و ساعت 10 چمدان و کله پاچه به سمت ماشین برگشت، جنوب تر.

چهارشنبه

به بان کروت می رسیم، یک دهکده ماهیگیری، با زمین های زیادی با تورهای آبی که روی میزهای چوبی کشیده شده اند تا ماهی ها را خشک کنند. ساحلی بی پایان، با چند نفر اینجا و آنجا. که چنین چیزی هنوز وجود دارد. ما می توانستیم اینجا همه چیز را اجاره کنیم، اکثر خانه ها خیلی کوچک و خیلی گران بودند. در پایان ما دو اتاق را پیدا کردیم، مقرون به صرفه و شما ساحل را دقیقاً روبروی جاده داشتید.

ساعت 17:30 بود، همه خانواده در دریا بودند و شنا می کردند تا هوا تاریک شد. اینجا باد خوبی می وزید و گرمای کمتری نسبت به محل زندگی ما بود که واقعا لذت بخش بود. ساعت 19 بعدازظهر کمی برگشتیم، چند رستوران وجود داشت. غذاهای خوشمزه ماهی. بازگشت به اتاق، دوش گرفتن و همه به رختخواب بروید.

ساعت 6 صبح به دریا برگشتیم، تا ساعت 8 صبح شنا کردیم، سپس به بازار رفتیم و سوپ برنج خوشمزه خوردیم. در حالی که داشتیم غذا می خوردیم، دو سگ بامزه شنی سایز متوسط ​​کنارم نشستند. صبح بخیر بودند، بچه ها غذایشان را نخوردند، غذایشان را به سگ ها دادند. یک گربه بسیار زیبا با چشمان آبی نزدیک یک فروشگاه بود.

پنجشنبه

تصمیم گرفته می شود بیشتر به سمت جنوب رانندگی کنیم. ما در جاده ای هستیم که موازی با جاده اصلی است. یک ماشین گاه به گاه، تعداد زیادی خانه زیبا و تعداد زیادی درخت. درختان لاستیکی، آناناس و نارگیل.

Tung Vualen مکان بعدی است که ما بازدید می کنیم. در اینجا می توانیم خانه ای دو طبقه اجاره کنیم. دوباره در یک پارک ییلاقی، جایی که فقط باید از خیابان عبور کنید و در ساحل هستید. اینجا هم افراد زیادی نیستند. اینجا دو قایق ماهیگیری بزرگ و یک قایق ماهیگیری کوچک در دریا وجود دارد. ساعت تقریباً 17 بعدازظهر است، کل درهم و برهم در آب است و همه به چیزی گزیده می شوند، همه ما را در برجستگی ها پوشانده است. ساعت 6 صبح دوباره میریم شنا، همه به خاطر این همه برجستگی ظاهر خوبی ندارند و خارش وحشتناکی دارد.

جمعه

از چامفون به طرف دیگر تایلند می رویم و به شهر رانونگ می رسیم. بیشتر پایین تر رانندگی می کنیم. در کنار جاده تابلویی وجود دارد آبشار. ما دوست داریم آن را ببینیم. به سمت چپ میپیچیم به یک جاده، دو خط، بعد از نیم ساعت تبدیل به یک خط می شود، بعد از پانزده دقیقه دیگر تبدیل به یک مسیر پیاده روی عریض می شود و بعد از ده دقیقه دیگر به سختی می توانید یک ماشین را به آنجا برانید.

ما خارج می شویم. روبروی آخرین خانه ای که می بینیم پیرزنی نشسته و مشغول خشک کردن فلفل است. عروسم می پرسد: میریم آبشار؟ پاسخ این است: بله، اگر حدود سه ساعت به پیاده روی ادامه دهید، به آبشار خواهید رسید. این خنده بود!

برگشت به جاده اصلی و در روستای بعدی برای خوردن کلوچه با آب قند توقف کرد.

از پارک ملی Laem Son عبور می کنیم. در نزدیکی دریا مکانی بسیار زیبا با خانه های زیبا پیدا می کنیم: استراحتگاه واسانار. در کمال تعجب، مالک یک هلندی به نام Boudewijn Boers است. ارزش یک توصیه را دارد دو خانه کنار هم اجاره می کنیم. رستورانی هم هست که در آن یک غذای خوشمزه می خوریم، همه زود می خوابند، من و پسرم در حین لذت بردن از آبجو با صاحبش صحبت طولانی می کنیم. همیشه از ملاقات با یک هموطن خوشحالم. Boudewijn Boers 20 سال است که اینجا بوده و تمام وحشت های سونامی را نیز تجربه کرده است.

صبح در کنار دریا، خاص ترین پوسته ها را در مقادیر زیاد پیدا می کنیم که همه آنها را به خانه می بریم. گله بزرگی از گاومیش های آبی از راه می رسد و به سمت دریا می رود. پس از صرف صبحانه بسیار گسترده در Boudewijn Boers، خداحافظی می کنیم و به سمت جنوب ادامه می دهیم.

شنبه

به درخواست عروسم به کرابی می رویم، او دوست دارد آنجا را ببیند. به محض ورود به کرابی احساس می کنم کاملاً دچار تنگی نفس می شوم. نوعی کارخانه توریستی. من از آن متنفرم، اما دهنم را ببند. هتل پیدا می کنیم. اتاق من خوب است، صبح به من می گویند که همه چیز در اتاق دیگران تقریباً خراب است.

یکشنبه

دوباره از آن طرف عبور می کنیم و در دهکده ای کوچک در خارج از کرابی با یک خوک کوچک با سه خوک که فقط در خیابان پرسه می زنند روبرو می شویم. ما به سمت سورات ثانی و بالاتر حرکت می کنیم تا به درخواست بچه ها به بان کروت برگردیم. در اینجا مکانی را پیدا می کنیم که اولین بار ندیده بودیم: Palm Hut Beach Resort.

یک زوج مسن تایلندی. مرد یک معمار است و این را می توان در هر چیزی که ساخته شده است دید. یک ساختمان حتی از دیگری خاص تر است. آنها می گویند که می خواهند متوقف شوند، خیلی پیر شده اند، اما فرزندانشان نمی خواهند مسئولیت را به دست بگیرند. تا صبح روز بعد اینجا می مانیم و بعد باید به خانه برگردیم.

دوشنبه

دوباره در بازار Ban Krut چیزی می خوریم و سفر به خانه را شروع می کنیم، اکنون از طریق جاده اصلی از جنوب. یک توقف در طول مسیر برای خوردن چیزی و ساعت 15 بعد از ظهر به خانه پسرم برگشتیم. همه چیز تخلیه می شود و بعد من را به خانه می برند. حیوانات خوب به نظر می رسند و توله سگ کویباس کاملاً آرام به سمت من می آید، گویی این عادی ترین چیز در جهان است که مدت زیادی از آن دور بوده ام.

از جنوب برای همسایه ها غذا آوردم، به عنوان تشکر از مراقبت از حیوانات. خوب است که دوباره در خانه هستم.

شش مورد از خاطرات ماریا قبلا در تایلند بلاگ ظاهر شده بود.

2 پاسخ به “هفته ماریا برگ”

  1. بالدوین می گوید

    ماریا، قطعه خوبی نوشتی و عکس هم گذاشتی. اکنون دوباره برای شما خانه شیرین است. درود بر پسر و عروست، عشق واسانا و بودوین.

  2. ویم کویپر می گوید

    ماریا ،
    یک گزارش سفر بسیار زیبا دیگر. من فقط می توانم چنین چیزهایی را تصور کنم، به خصوص آن خراشیدن در ماشین بعد از اینکه همه شما در دریا گیر کرده اید. آیا می توانم بخندم؟
    امیدوارم بتوانید گزارش های سفر بیشتری بنویسید.
    زندگی،
    ویم


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم