هفته سوژ و ژاک

توسط سرمقاله
Geplaatst در هفته از
دسامبر 25 2012

ژاک کپرت (68) پس از تحصیل در HTS و TH Delft، به عنوان افسر ترافیک و دادستان عمومی در بردا و روتردام مشغول به کار شد. او از 63 سالگی بازنشسته شده است. او نزدیک به 15 سال است که با تای سوج (47) ازدواج کرده است. هر دو یک پسر بالغ از رابطه قبلی دارند. در سال 2008 آنها 1 رای (40×40 متر) زمین، نزدیک به خانه والدین سوج، خریدند و خانه خود را روی آن ساختند.

دوشنبه 3 دسامبر

آماده کردن همه چیز برای حرکت برای پنج ماه آینده تایلند برای زمستان گذرانی مقدمات در واقع یک ماه زودتر با درخواست ویزا و انجام برخی خریدها آغاز شد.

چیزهایی را بخرید که سوج می‌گوید حتماً باید با هواپیما ببرید. چمدان ها باید پر باشد. این اغلب در گذشته باعث ایجاد مشکلاتی می شد، 20 کیلوگرم اغلب خیلی کم بود. خوشبختانه، KLM سخاوتمندتر شده است، بسته بندی 23 کیلوگرم در یک چمدان تلاش زیادی می کند.

چه چیزی با آن می آید؟ چیزهای کریسمس، وسایل باغ، وسایل آشپزخانه، شما آن را نام ببرید. اگر بگویم که می توانیم آن را در تایلند هم بخریم، کمکی نمی کند. من همچنین اجازه ندارم در بسته بندی دخالت کنم. از این بابت از او سپاسگزارم. من فقط به وزن توجه میکنم

سه شنبه 4 دسامبر

سه شنبه با ماشین از زیلند به اسخیپول. پم، کوچکترین پسر، در خانه باقی می ماند. او فکر می کند اگر پدر و مادرش بروند خوب است. او دوباره تمام خانه را برای خودش و دوست دخترش دارد. و این حس خوبی به ما می دهد که خانه همیشه خالی نیست. از کنار هیلکه، پسر بزرگ روتردام می گذریم. او با ما به اسخیپول می رود و ماشین را تا بازگشت ما نزد خود نگه می دارد. بنابراین مجموعه دوباره مرتب شده است.

گمرک در Schiphol می خواست بداند که آیا ما بیش از 10.000 یورو برای هر نفر همراه خود داریم یا خیر. زیرا ما باید آن را نشان دهیم. راستش می‌توانم بگویم که ما با این همه پول در جیبمان راه نمی‌رفتیم. اینکه پول زیادی به حساب تایلندی واریز شده بود داستان دیگری است. بیشتر در مورد آن بعدا. مقداری خرید انجام داد: نوشیدنی، سیگار، لوازم آرایشی و شکلات. شما نمی توانید با دست خالی وارد شوید. پدربزرگ که اکنون 85 سال دارد مانند پادشاه، اگر بطری سالانه ویسکی و کارتن سیگار خود را نمی گرفت، متوجه نمی شد.

چهارشنبه 5 دسامبر

KL0875 به موقع پرواز کرد و در ساعت 09:45 صبح به سرعت در سوارنابومی فرود آمد. به ما عجله کن هتلمن فقط یک آرزو داشتم: یک خواب خوب. سوج به دیدار خانواده رفت، او دو خواهر دارد که در بانکوک زندگی می کنند. متأسفانه او به سرعت برگشت. همه در مراسم پادشاه 85 ساله شرکت کردند. سپس متقاعد شدم که به مرکز MBK بروم. عصر، جشن های پادشاه را از تلویزیون در هتل تماشا کردیم.

معمولاً بعد از ورود چند شب در بانکوک می مانیم، اما حالا در Phrae برای آخر هفته چیزهای زیادی برای ترتیب دادن وجود داشت، بنابراین روز بعد آنجا را ترک کردیم.

پنجشنبه 6 دسامبر

اوایل تا مور چیت، ایستگاه اتوبوس شمالی. سفر با اتوبوس به Phrae همیشه آرامش بخش است. تغییر چشم انداز را می بینید. ابتدا شلوغی بانکوک، سپس مزارع برنج در مرکز تایلند و در نزدیکی اوتارادیت، کوه‌ها نمایان می‌شوند. قبل از Nakon Sawan توقفی برای استفاده از کوپن های غذا وجود دارد.

یک منهای برای تایلندی ها، موسیقی تنها زمانی زیبا به نظر می رسد که بسیار بلند باشد. اتوبوس هم همینطور. همسرم فکر کرد من نباید شکایت کنم. می گویند با بزرگتر شدن کر می شوید. اینکه همه چیز خوب پیش خواهد رفت، تسلی کمی است.

در ایستگاه اتوبوس در Phrae ما را خواهر سوج برد (بله، او سه خواهر بزرگتر دارد). ساعت 7 بعدازظهر در خانه دوم خود در Ban Mae Yang Yuang بودیم. روستای کوچکی که در زیر مجموعه شهرداری مای یانگ رونگ قرار دارد. برای کسانی که به دنبال آن هستند: 101 را از Phrae به سمت نان دنبال کنید. پس از 25 کیلومتر به سمت چپ به سمت 103 به سمت Phayao بپیچید. 10 را حدود 103 کیلومتر دنبال کنید و بعد از مدرسه Don Chum به سمت چپ به سمت روستا بپیچید.

جمعه 7 دسامبر

خوابیدن در آن منتفی بود. ساعت شش و نیم اعلامیه ها از معبد رسید. یک بلندگو در نزدیکی خانه ما وجود دارد، بنابراین پیام همیشه با صدای بلند و واضح می آید. در مورد چه چیزی بود؟ نظری ندارم. در تایلندی نمی توانم از 6 گذشته بشمارم. سوج زنگ هشدار را به صدا در نیاورد، بنابراین هیچ چیز فوری در جریان نبود.

همانطور که گفته شد، باید مسائل مالی ترتیب داده می شد. برای خرید خودرو باید روز دوشنبه از طریق Kasikornbank پول منتقل شود. دوشنبه 10 دسامبر ظاهراً روز مهم بودا است، بنابراین برای خرید خودرو ایده آل است. اما بانک به خاطر آن روز خاص تعطیل است. بنابراین همه چیز باید در روز جمعه تنظیم می شد. کارکنان بانک همیشه با ما همدردی می کنند. زمانی که در سال 2009 خانه را ساختیم و حالا ماشین جدید را به ما تبریک می‌گویند همین بود.

البته آنها می خواستند بدانند چه نوع ماشینی است. معلوم شد تویوتا آوانزا است. به قدری بالاست که بتوانم به طور معمولی وارد شوم و نه خیلی بزرگ که سوج هم بتواند آن را رانندگی کند (منظورم پشت فرمان است). و البته خیلی هم گران نیست. فورچونر برای افراد پولدار است و این ما نیستیم. اگرچه در روستای ما در مورد آن متفاوت فکر می کنند. دلم برای پیکاپ بزرگی که همیشه اجازه داشتیم قرض بگیریم تنگ خواهد شد. من فکر می کردم ماشین فوق العاده ای است که می توان تمام خریدها را با آن انجام داد.

شنبه 8 دسامبر

یک روز کاری واقعی قفسه های کت را که همراه آورده اید آویزان کنید، یک قفسه خشک کن، مخازن آب تمیز را تعمیر کنید. یک شیر آب خارجی نیز باید اضافه شود. ما قبلاً 8 عدد داریم، اما شستن ماشین - که بدون شک اغلب اتفاق می افتد - نیاز به یک شیر آب جدید دارد. برای من این منطق زنانه است. باغ نیز در حال رسیدگی است. بنابراین افراد زیادی در اطراف راه می روند. و بچه های همسایه را فراموش نکنید که همه می آیند تا ببینند آیا واقعاً برگشته ایم یا نه. بعد از شیرینی و کولا، آنها به طور جدی قول می دهند که در جای دیگری بازی کنند. من دوست بچه هستم، اما باید بتوانم حرکت کنم.

ما به خانه در تایلند برگشتیم. سوج همه چیز را مرتب می کند و همه جا چت می کند. دوباره در جای مورد علاقه ام نشسته ام: بالکن. من اغلب در ماه های آینده آنجا پیدا خواهم شد.

 

وبلاگ نویسان عزیز تایلندی جوآن بوئر، کور ورهوف، دیک کوگر، مارتین کارلز، کریس دی بوئر و حالا ژاک کپرت یک هفته را توصیف کردند. نفر بعدی کیست؟

12 پاسخ به “هفته سوژ و ژاک”

  1. از پا افتادن می گوید

    ژاک عزیز
    چه داستان فوق‌العاده‌ای است که آرامش زیادی را در بر می‌گیرد!
    در 5 ماه آینده لذت ببرید.
    از پا افتادن

  2. یانک ون در هوون می گوید

    سویا و ژاک،

    چه تعداد زیادی فعالیت در یک هفته، شما باید برای تعطیلات آماده باشید.
    ابتدا خود را سازگار کنید و به آب و هوا عادت کنید و سپس لذت ببرید
    رلکس ها با سلام JC

  3. جان اسپلینتر می گوید

    در 5 ماه آینده از آن لذت ببرید و با پروژه های DIY خود لذت ببرید

  4. برام کپرت می گوید

    بنابراین لازم نیست در تایلند حوصله خود را داشته باشید. البته الان که سوج ماشین داره دیگه نمیبینی. با سلام خدمت برادر شما

  5. مایک 37 می گوید

    داستان عالی، واقعا لذت بردم! من فقط آن کارتن سیگار و بطری ویسکی برای پدربزرگ را نمی فهمم، چرا آنها را بدون مالیات می خرید، در نزدیکترین 7/11 بسیار ارزان تر است! '-)

  6. لکس ک. می گوید

    البته نمی توانم به انگیزه نویسنده پاسخ دهم، اما می دانم که 7-Eleven هر مارک ویسکی و سیگاری را نمی فروشد، فقط مارک های رایج در تایلند را می فروشد. شاید نویسنده بخواهد او را با یک سیگار خوب و یک ویسکی واقعا خوب بد کند و اینها همیشه در 7-Eleven موجود نیستند.

    با احترام،

    لکس ک.

    • ژاک می گوید

      بله، لکس (و میک)،
      این اصل ماجراست. پدربزرگ مقدار زیادی ویسکی تایلندی می نوشد، بیش از حد. اما یک بطری Famous Grouse چیز خاصی است. در مورد سیگار هم همینطور. و به نظر شما چرا سوج رژ لب زیاد می آورد؟ آنها از هلند می آیند و بنابراین ارزش ویژه ای دارند. حتی اگر او آنها را آگاهانه از قیمت در Hema بخرد.

      • مایک 37 می گوید

        آه، خوب پس، ما همیشه یک بطری بلک لیبل برای پدر صاحب استراحتگاهی که اغلب از آن بازدید می کنیم با خود می بریم و بعداً متوجه شدم که آنها در 7 سپتامبر بسیار ارزان تر از مالیات معاف هستند! 😀

        چیزی کاملاً متفاوت است، من در همه نظرات به جز 1 تا از نظرات بالا امتیاز منفی می بینم، من مرتباً آن را می بینم، اما کاملاً از من فرار می کند که دقیقاً چه اشتباهی دارد، شاید شخصی که ظاهراً سرگرمی از آن کرده است این کار را انجام دهد. توضیح؟

        • لکس ک. می گوید

          هی میک، من همچنین متوجه می شوم که به طور منظم، یک نگاتیو در مقاله ای که خود شما برای آن منفی نمی دهید، در بسیاری از وبلاگ ها اتفاق می افتد که در آن افراد فرصت قدردانی از نظرات را پیدا می کنند، شاید منفی بودن دلیل بسیار موجهی برای آن داشته باشد. تجربیات منفی یا احساساتی که چنین مقاله ای برمی انگیزد، یا شاید فقط غده ای آزاردهنده باشد، می دانید که "دیوانه ها و احمق ها نام خود را روی دیوار و لیوان می نویسند" فقط فریاد جلب توجه است، اما چه خوب است که او/ او به جای نوشتن ناشناس پاسخی نوشت، در هر صورت ویراستاران باید بتوانند بفهمند که کیست، اما باز هم این کار ما نیست، و صادقانه بگویم، من هم گاهی اوقات این مقاله را دوست دارم، صرفاً بر اساس احساسات منفی که مقاله یا واکنشی را برمی انگیزد.
          به سردبیر: با عرض پوزش، کاملاً "خارج از موضوع" است، اما من می خواهم به سوال Miek از دیدگاه خودم پاسخ دهم.

          • ژاک می گوید

            من تا الان معنی رتبه ها رو نفهمیدم. احتمالاً خروجی برای برخی افراد برای شرکت در بحث بدون اینکه خودشان واکنشی نشان دهند. اصلا برام معنی نداره
            برای خواننده توجه: من قبلاً با نام اختصاری خود Jacq پاسخ دادم.

        • مایک 37 می گوید

          اوه واقعا! نمیدونستم ولی مثل آب میخوره که زیاد براش مهم نباشه! 😀

        • ریاضی می گوید

          برچسب سیاه تایلندی بهترین Tjamuk چیست؟ فکر می کنم چیزی را از دست داده ام. آیا به Famous Grouse برچسب سیاه می گویید؟ من فکر می کنم که عاشقان واقعی ویسکی شکم خود را برمی گردانند وقتی برچسب سیاه JW به خوبی ذکر شود ...


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم