خاطرات راجر استاسن: فیلسوف بانوج

با پیام ارسالی
Geplaatst در دفتر خاطرات
19 سپتامبر 2013

راجر استاسن (59)، کارمند بایگانی (شهر گنک) و نویسنده چندین کتاب برای کودکان، از سال 1993 با سیروان ازدواج کرده است. او در آن زمان یک معلم در Chiengkhong بود. هر دو مشتاقانه منتظر هستند تا ظرف دو سال آینده در پایگاه تایلندی خود در چیانگ خام (استان Phayao) مستقر شوند.

زمانی بود که سر خواهر شوهرم سوپاماس فریاد زدم که او به فست فودهای آمریکایی زیادی رفت و آمد می کرد. او دونات، برگر کینگز و مرغ سوخاری کنتاکی یا هر اسم دیگری می خورد. سفر به یک شهر بزرگ همیشه با بازدید از غذاهای ناسالم مرتبط بود. داشبورد ماشین او پر از مجسمه های KFC بود و روی قفسه بسته ها یک بالش بزرگ به شکل دونات وجود داشت. می ترسیدم که بیچاره کاملا آمریکایی شود.

من می گویم: "شما تایلندی ها فرهنگی دارید که باید به آن افتخار کنید، موسیقی سنتی شما زیبا است، رقص تایلندی بسیار زیبا و دلپذیر است، غذاهای شما در بین غذاهای برتر جهان قرار دارد." "فرهنگ خود را گرامی بدارید و آن فرهنگ بی معنی، بی سر و تهی و جعلی را که صرفا بر اساس بازاریابی استوار است، نادیده بگیرید." من بارها این سخنرانی را ایراد کرده ام، بارها فکر کردم باید تایلند را از آنچه در اروپا پس از جنگ جهانی دوم رخ داد نجات دهم ... گویی می توانم این کار را انجام دهم. مثل وزیدن در باد است.

در ضمن خواهرشوهرم خیلی وقته که دیگه فست فود نمیره. او حتی فکر می کند این غذای کثیف و ناسالم است. چهره ها نیز ناپدید شده اند، همه چیز مرتب و مرتب است. پیامد صحبت های من؟ شدیدا شک دارم مهم نیست که پسران بازاریابی چقدر زیرک هستند، یک بار ممنوعیت کارت های پس انداز شکسته می شود اسباب بازی عقل سلیم و خوش سلیقه غالب خواهد شد. مردم تایلند پذیرای تأثیرات خارجی هستند، بله، اما آنها چیزهای خوب را فیلتر می کنند و از لبه های بی کیفیت خلاص می شوند.

من گاهی می شنوم که تایلند در حال غربی شدن است. بله و نه من می گویم. تأثیرات آن وجود دارد، اما آنها فقط آنچه را که دوست دارند جذب می کنند و سپس آن را با سس تایلندی می ریزند، آن را دوباره تغییر می دهند.

بعد از 20 سال به محل کار قبلی برگشتم

با کمی تکان خوردن در بانوج خود به عقب و جلو، به آنچه با همسرم سیروان در شهر لمپانگ تجربه کردم، فکر می کنم. او یک بار در آنجا کار می کرد (حدود 20 سال پیش) و سه دوست بسیار خوب از آن دوره داشت. در آن زمان او شغلی در کتابخانه بیمارستان داشت. خوب، دوستانش جینتانا، لک و سوپاپاک هنوز آنجا کار می کنند.

بازدید ما فرصتی بی نظیر برای گشت و گذار در بخش ها و خوشامدگویی به همه همکاران سابق او بود. چه کسی او را خواهد شناخت؟، فکر کردم، بیست سال چیزی نیست. استقبال چگونه خواهد بود؟ نمیتونستم تصور کنم که یه نفر بعد از بیست سال پیش استعفا در یک شرکت (تصادفی) در بلژیک در ساعات عادی کار و بدون وقت قبلی کار کنه!!! به طور اتفاقی از تمام بخش ها بازدید می کند.

تجربه در زمینه کاری خودم باعث شد از بدترین چیزها بترسم. کسی که بعد از دو سال غیبت ظاهر شد، به سرعت متوجه شد که این ایده خوبی نیست. من نگاه هایی را دیده ام که به افرادی که همین چند وقت پیش بازنشسته شده بودند، خوشامد گفت. من دیده ام که مردم بعد از آن ناامید و تلخ شده اند و با خود زمزمه می کنند: "دیگر اینطوری نمی شوم، چگونه می توانم اینقدر ساده لوح باشم؟"

می دانید که من با شگفتی و شیفتگی شاهد پذیرش همسرم در بیمارستان لامپانگ بودم. افراد بی شماری در راهروهای ساختمان به او نزدیک شدند و از او استقبال کردند. ما را به دفاتر و کارگاه های آنها کشاندند. همه جا فریادهای پرشور شناسایی، همه جا انسانیت صمیمانه و بی پیرایه، همه جا باید عکس دسته جمعی می گرفتم و بعد از آن عکس دیگری با من می خواستند، آدرس های ایمیل و حساب های فیس بوک همه جا رد و بدل می شد.

در بخش ثبت نام باید کمی صبر می کردیم. سه همکار سابق سیروان به بازار رفته بودند. او برای من توضیح داد که امروز آنقدرها شلوغ نیست، تا خانم ها کمی استراحت کنند.

تنگه عمیق و فوق العاده عمیق

و دوباره شروع به مقایسه کردم و دوباره فهمیدم که شکاف عمیق و فوق العاده عمیقی بین جوامع ما وجود دارد. این فقط آب و هوا یا مذهب نیست که به این موضوع مربوط می شود، بلکه چیزی است که من توضیح دادم. و نه، همه چیز در تایلند گل رز و مهتاب نیست. قطعاً این جامعه جنبه های منفی زیادی دارد. با این حال، انسانیت گرم عامل بسیار مهمی است و ما در غرب در خطر از دست دادن کامل آن هستیم.

5 پاسخ به "خاطرات راجر استسن: فیلسوف بانوج"

  1. خون رودولف می گوید

    راجر عزیز: داستانی زیبا و پر توصیف. شما به درستی نشان می دهید که نه تنها دنیای واقعی شرق و غرب متفاوت است، بلکه جهان های درک شده مردم شرق و غرب نیز متفاوت است. در تعدادی از مناطق، شرق ترجیح داده می شود. در تعداد بیشتری از مناطق، خوب است که دانش بیشتری از تجربه شرق داشته باشیم. به هر حال خواندنش جالب است.

  2. تینو کویس می گوید

    خوب نوشتی راجر! انسانیت گرم، این چیزی است که در هر فرهنگی مطرح است. این باید هسته باشد، اگر ما آن را نداشته باشیم، بقیه مهم نیست.
    امیدوارم بیشتر بنویسید، تورهای پیاده روی و دوچرخه سواری ما چطور؟ من همیشه از آن لذت برده ام و شما آن را خیلی بهتر از من توصیف می کنید. من همچنین از خواندن دوچرخه سواری شما به چون لذت بردم. دلم برای چیانگ خام، محیط زیبا و آرام آن، خانه قدیمی ما و شرکت شما تنگ شده است.

  3. دیویس می گوید

    در واقع سبک نوشتاری زیبا و مطالب زیباتر از آن است. منتظر حروف بعدی باشید.
    و کسی که این را تجربه نکند، شما یک آبجو تازه خوب می نوشید. واضح است که سینگها، لئو یا چانگ هستند. و همراه شام ​​تایلندی چه چیزی را انتخاب می کند؟ البته هاینکن
    VERTHAISEN، از سوی دیگر، نیز شناخته شده است. ما یک سیب زمینی سرخ کرده استیک سنتی می خوریم و گروه بلافاصله از سس سنتی تایلندی درخواست می کنند که سخاوتمندانه سرو می شود. و مسلماً، لمس تایلندی به ظرف کار می کند.

  4. لوسی می گوید

    قطعه خوبی بود، اما من می خواهم تجربه خود را در تابستان امسال در هلند به اشتراک بگذارم. من 21 سال از هلند دور بودم و تابستان امسال به طور غیرمنتظره به دهکده ای در لیمبورگ بازگشتم که ما (غیر لیمبرگرها) از سال 1987 تا 1992 در آنجا زندگی می کردیم. در کمال تعجب من را در خیابان شناختند و خود به خود در آغوش گرفتند، بوسیدند و احوالپرسی کردند.
    در هلند من انسانیت گرم، محبت و نشاطی را تجربه می کنم که اینجا در تایلند به عنوان یک زن دلم برای آن تنگ شده است.

    • خود می گوید

      لوسی عزیز، تجربه نویسنده مقاله در مورد علاقه متقابل تایلندی و تعهد متقابل مردم تایلند نسبت به یکدیگر است. حرکت مردم تایلند به سمت فرنگ، گاهی به معنای واقعی کلمه، گاهی تا حد ترس است.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم