تفاوت های فرهنگی بین تایلند و غرب بسیار بزرگ است. بنابراین مهم است که در فرهنگ تایلندی غوطه ور شوید. چیزهایی که ظاهراً برای ما بی اهمیت هستند، می توانند تأثیر زیادی در تایلند داشته باشند. نمونه آن تقدیم فرنگ به والدین یک زن تایلندی است.

در غرب، آوردن دوست پسر یا دوست دختر به خانه چیزی بیش از یک مراسم نمایشی نیست. البته والدین کنجکاو هستند که کیس، پسرش کدام بانو را انتخاب کند، اما بلافاصله هیچ نتیجه‌ای نمی‌گیرند. آنها همچنین انتظار ندارند که بانوی مورد نظر تقریباً مادر آینده فرزندان او باشد. به هر حال، کیز قبل از اینکه این قدم را بردارد، چند دوست دختر را فرسوده خواهد کرد.

گام مهم

اوضاع در تایلند متفاوت است. معرفی یک دوست به والدین گام مهمی در زندگی یک زن تایلندی است. در واقع آنها می گویند که قصد جدی با شما دارند و احتمالاً می خواهند با شما ازدواج کنند. فوراً نترسید (بسیاری از مردان هنگام خواندن کلمه "ازدواج" دچار حمله پانیک خفیف می شوند).

یک زن تایلندی هرگز "فقط" شما را به خانواده نخواهد برد. او شما را معرفی می کند زیرا می خواهد بگوید: "این مردی است که می خواهم بقیه عمرم را با او بگذرانم."
اینکه او یک فرنگ به روستا می آورد از هفته ها قبل معلوم است. همه اهالی روستا، دوستان و اقوام مشتاقانه منتظر آمدن فرنگ هستند. این یک رویداد اجتماعی مهم در جامعه روستایی کوچک و نزدیک است.

تایید و سنجیده شد

خود یک زن تایلندی در مورد معرفی خود به والدینش نسبتاً سبک دل است. گاهی اوقات فقط می گوید که می خواهد شما را به آیسان و روستای زادگاهش ببرد. او به شما نخواهد گفت که در حال "بررسی و وزن کردن" هستید. همچنین پیش بینی اینکه او چه زمانی این را از شما خواهد پرسید دشوار است. مقداری زنان تایلندی این کار را بعد از چند روز انجام دهید، دیگران به زمان بیشتری نیاز دارند. اگر او از شما نمی خواهد که به آیسان بیایید، این نیز یک پیام مهم است.

وقتی مدتی با یک زن تایلندی معاشرت می کنید و او از شما درخواست می کند niet دیدن خانواده اش می تواند سه چیز داشته باشد:

  1. او آنقدر دوست ندارد/دوست ندارد/ثروتمند است که با والدین و خواهر و برادرش ملاقات کند.
  2. او قبلاً چندین بار یک فرنگ به روستای خود آورده و به حداکثر تعداد رسیده است.
  3. او یک دوست پسر دارد که در روستا نیز او را می شناسند.

دلیل دوم را به اختصار توضیح می دهم. وقتی یک زن تایلندی «دوست پسر» می آورد، هیاهوی روستا کار خودش را می کند. همه میدانند. اما تعداد دوست پسرهایی که یک زن تایلندی می تواند به خانواده خود معرفی کند محدودیتی دارد. مثلاً اگر در یک دوره مثلاً دو ساله بیش از دو یا سه فرنگ گرفته شود، زن «ارزان» ثبت می‌شود. هم او و هم خانواده‌اش دچار فقدان جدی چهره می‌شوند.

گاهی اوقات او با دروغ گفتن اینکه چرا دوستان زیادی را به دهکده آورده است فرار می کند. او می تواند بگوید که اولی بدشانس بود و در اثر بیماری درگذشت یا در یک تصادف رانندگی فوت کرد. دومی پول بیشتری نداشت و مرد خوبی برای او نبود یا متوجه شد که قبلاً ازدواج کرده است. اما ساختن این نوع داستان ها هم حد و مرزی دارد و همسایه ها متوجه می شوند که او بهانه می آورد.

پس اگر قبلاً سه دوست فرنگ را به روستای خود آورده باشد، رئیس خانواده مشتاق فرنگ چهارم نخواهد بود. به او می گویند دیگر فرنگ نیاورد.

پایان دادن به رابطه

اگر او از شما درخواست نکند که به خانواده اش بپیوندید، شاید بهتر باشد که رابطه را قطع کنید. چرا؟ چون یه چیزی درست نیست شاید تعجب کنید که چرا سه فرنگ به درد شما نمی خورد. شاید فقط پول باشد یا خانمی با موهای بزرگ روی دندان هایش.

ممکن است دلیل دیگری هم وجود داشته باشد که چرا او از درخواست شما مردد است. بیشتر دخترا بیرون آیسان فقیر هستند و بسیار ابتدایی زندگی می کنند. او ممکن است از محل اقامت نامناسبی که خانواده اش در آن زندگی می کنند شرمنده باشد. اگر اینطور است و او قصد جدی نسبت به شما دارد، به شما خواهد گفت. سپس به او اطمینان دهید و به او بگویید که برای شما مهم نیست و همه، چه فقیر و چه ثروتمند، برابرند.

دلیل کمتر دلپذیر دیگر این است که او قبلاً یک دوست پسر دارد و آن را به خانواده خود آورده است. خب، پس من مجبور نیستم به شما بگویم که رابطه طولانی مدت با او انتخاب عاقلانه ای نیست.

لطفا به پدر و مادرش احترام بگذارید

یکی دیگر نوک. والدین یک زن تایلندی بسیار مهم هستند. همیشه مودب باشید و برخی از کلمات تایلندی مانند سلام کردن و "متشکرم" را در تایلندی حفظ کنید. مطمئناً هنگام ورود شما غذا خواهد بود. این نیز یک رویداد اجتماعی مهم است. پس همیشه با خانواده غذا بخورید، حتی اگر دوست ندارید. سپس نگاهی بیندازید. مطمئن شوید که مرتب و منظم لباس می پوشید. همیشه هنگام ورود به خانه خانواده او کفش های خود را در بیاورید. با پدر و مادر و هر پدربزرگ و مادربزرگ او با احترام رفتار کنید.

جنتلمن باش

یک زن تایلندی وقتی شما را به خانواده معرفی می کند کاملاً ریسک می کند. اگر خیلی زود رابطه را قطع کنید، عواقب ناخوشایندی برای او خواهد داشت. شایعات روستا شروع می شود. آنها خواهند گفت که او همسر خوبی برای شما نبوده است و به همین دلیل نمی خواهید از او مراقبت کنید. بنابراین یافتن یک شریک مناسب برای او دشوارتر خواهد شد. به طور خلاصه، از دست دادن چهره برای او و خانواده اش.

اگر از شما در مورد آیسان می پرسد، اما شما قصد جدی با او ندارید، آقا باشید. بدون آسیب رساندن به احساسات او، سعی کنید به وضوح به او بگویید که می خواهید اوقات خوبی را با او سپری کنید. اما هیچ رابطه ای نمی تواند از آن بیرون بیاید. این باعث می شود دیر یا زود دچار مشکل نشود. اگر در این مورد صادق باشید، زیرا می توانید به او احترام بگذارید و نمی خواهید احساسات او را جریحه دار کنید، پس شما مردی هستید که از پارچه مناسب بریده شده اید.

31 پاسخ به “دیدار با والدین دوست دختر تایلندی شما: تجارت جدی!”

  1. خونبرام می گوید

    چگونه می توانید آن را در کلمات بیان کنید.

    عالی.

    نوع مثبت را کاملاً تجربه کرده و رضایت کامل همه را جلب کرده است.

    خونبرام.

    تقریبا 10 سال شادی شدید در کنار عزیزانم در آیسان.

  2. از پا افتادن می گوید

    16 سال پیش دوست دخترم رفت تا من را به پدر و مادرش معرفی کند زیرا ما می خواهیم ازدواج کنیم.

    وقتی به In Kalasin رسیدم، آنها فکر کردند که من از سیاره دیگری هستم، به خصوص پس از بازدید از یک جشنواره موسیقی در روستا در همان شب.

    خیلی زود همه آمدند تا به من برای یک آبجو و بچه ها برای 20 حمام سلام کنند.

    دوره خوبی بود، خوشحالم که همه آن را تجربه کردم و 10 سال در تایلند ماندم.

    در این بین طلاق گرفت و سکه های خوبی اهدا کرد…. (خانه، تجارت، ماشین و تعدادی موتور.)

    اما اکنون هر سال 2 ماه در بهشت ​​لذت ببرید.

    هنوز هم لذت چیزی است که خودتان دوست دارید.

  3. در توی می گوید

    این خلاصه دقیقاً همانطور است که واقعاً چیزی برای اضافه کردن نیست!

  4. جک اس می گوید

    خوب نوشته شده و اغراق نشده!

  5. پوچای کورات می گوید

    قطعه خوب تجربه من هم همین است. لطفاً داستان‌های بیشتری از این دست، تا سیاست‌گذاران در هلند بتوانند تصویر بهتری از استانداردهای تایلند به دست آورند و شاید مهلت چند هفته‌ای به همسرتان را بدون تعهد (برای ما) تقریباً غیرممکن کنند. برای اینکه بتوانید برای ملاقات با خانواده خود در هلند ویزای شینگن هلند بگیرید.

    • راب وی. می گوید

      کورات عزیز تقریبا غیر ممکنه؟ حدود 95 تا 98 درصد ویزای شینگن تایید شده است. در سفارت و وزارت امور خارجه نیز به خوبی می دانند که در جاهای دیگر از نظر مقررات، آداب و رسوم، فرهنگ و غیره چگونه کار می شود.

      خود مقاله اگر ساده‌سازی کلیشه‌ای باشد کاملاً مناسب است. همه خانواده ها یکسان نیستند و البته زمان در تایلند تغییر می کند. چند تای تایلندی فقط پس از اتمام تمام تحصیلات خود با شریک اول (مرد، زن، تایلندی یا خارجی) می آیند؟ البته این مربوط به این است که آیا در مدت زمان بسیار کوتاهی با چندمین معشوق نخواهید رسید. فکر می کنم در هلند، اگر با شخص دیگری همراه شوید، ابروها هم بالا می روند. در تایلند، آن بار جای دیگری است، اما سیاره دیگری نیست. فقط عقل سلیم، احترام و درک این موضوع که گاهی اوقات همه چیز در جاهای دیگر کمی متفاوت است، تا حد زیادی کمک خواهد کرد.

      - https://www.thailandblog.nl/visum-kort-verblijf/afgifte-van-schengenvisums-in-thailand-onder-de-loep-2017/

  6. دانیل ام. می گوید

    این و خیلی بیشتر را می توانید در کتاب «تب تایلندی» که ترجمه ای از «تب تایلندی» است نیز بخوانید:
    https://thailandfever.com/boek_intro.html

    توجه به این موضوع ایده بسیار خوبی است. بسیاری بدون شک چیزهای مفید زیادی از این موضوع یاد خواهند گرفت و از سوء تفاهم جلوگیری می کنند.

    من خودم صاحب کتاب هستم و قبلاً آن را با همسرم خوانده‌ام.

    من آن را به همه توصیه خواهم کرد!

    با احترام

    دانیل ام.

    • فرانسوی می گوید

      بخاطر این مشورت ممنون! بلافاصله کتاب را سفارش دادم.

  7. دانزیگ می گوید

    من و دوست دخترم - هر دو 40 ساله - بعد از تقریباً دو سال رابطه هنوز ازدواج نکرده ایم. به نظر می رسد که این در مقابل پای درد پدر محافظه کار اوست که دوست دارد ما را با هم ازدواج کند. من دلایل متعددی برای عدم تمایل به ازدواج دارم از جمله گناه که به گفته همسرم باید حداقل به صورت نمادین تحویل داده شود. به نظر من یک کاربرد قدیمی است، اما من کی هستم.
    در حال حاضر، ما فقط از یکدیگر "فاین" می مانیم. با عینک هلندی من نمی‌دانم چرا مشکل دارد.

    • جانی بی جی می گوید

      شاید باید با پدرشوهر محافظه کار خود مقابله کنید. برای دختر شما نیز در این امر یا بهتر است بگوییم وظیفه او نقشی وجود دارد.
      پدرش می خواهد که او ازدواج کند (قبل از معبد) و شما از او مراقبت کنید (طبق تجربه او) و هنگامی که فشار برای هل دادن می آید، باید از حمایت دوست دختر خود برخوردار شوید.
      همچنین، اگر پدر و مادر می خواهند پول ببینند، توجه به این نکته نیز مفید است که (اگر قبلاً رابطه داشته است) او نیز دست دوم یا سوم است. Sinsod یک بازی است و اجازه ندهید شما را دیوانه کند زیرا ارزش مالی خاصی هم دارید 😉

    • گر کورات می گوید

      اکثر مردم تایلند ازدواج نمی کنند، مراسم و گناهی در کار نیست. افسانه های پریان در مورد ازدواج بی معنی است، تمرین در تایلند را ببینید. و اگر کسی متاهل باشد، پس از مدتی بسیاری یک poea یا mia noi اضافه کرده اند. بخش مثبت آن بسیار زیاد است. در مورد ازدواج صحبت نکنید از هر گونه گفتگو در مورد آن اجتناب کنید. علاوه بر این، دانزیگ و شریک زندگی در حال حاضر 40 سال دارند، بنابراین ازدواج مهم نیست. بیایید نگاهی دیگر به ارزش بازار یک مرد مسن بیندازیم زیرا بالای 40 سال و یک زن و سپس در تایلند در حالی که حوض پر از ماهی های جوان است رابطه برقرار می کنیم. بیایید، به عنوان یک مرد مسن لازم نیست در تایلند چیزی برای شما تجویز شود، بر خلاف یک فرد بیست و چند ساله، موقعیت و اعتبار نیز تأثیر شما را در این امر تعیین می کند و به عنوان یک معلم مسن تر، لازم نیست چیزی برای شما تجویز شود. این رابطه
      تنها یک دلیل برای ازدواج وجود دارد و آن این است که اگر شریک زندگی شما کارمند دولتی باشد، همسر حق بیمه درمانی از خانواده کارمند دولتی را دارد.

  8. کورنلیس می گوید

    به خودی خود قطعه خوبی است، اما چرا همیشه در متن به آیسان اشاره شده است؟ آیا نویسنده فرض می کند که دوست دختر خود را در پاتایا ملاقات می کنید؟ تایلند بزرگتر است!

    • دانزیگ می گوید

      یک بار.
      دوست دختر من اهل یالا است و ما هر دو در ناراتیوات کار می کنیم. در جنوب مسلمان آشفته بله، اما با رضایت کامل و دور از آیسان.

    • خون مو می گوید

      کورنلیوس،

      اسان اغلب در داستان ها ظاهر می شود، زیرا اکثریت فرنگ ها با زنانی از عیسی ازدواج می کنند و یا با یکی از اسانیان رابطه برقرار می کنند.
      همچنین، آیسان یک منطقه بسیار بزرگ است.

      احتمال اینکه با یک تایلندی از جنوب اسلامی تایلند ملاقات کنید بسیار اندک است.
      همچنین یافتن تایلندی های شمال تایلند در هلند برای شما دشوار خواهد بود.
      من در 40 سال گذشته آنها را ندیده ام و آشنایان زیادی داشته ایم، از جلسات تایلندی زیادی در داخل و خارج از کشور بازدید کرده ایم.

      من در هلند تخمین می زنم که حدود 70 درصد نیز از آیسان می آید.
      دلیل آن باید واضح باشد.

    • فریب می گوید

      اما همه اهل آیسان در پاتایا هم کار نمی کنند

  9. کیز می گوید

    تب تایلندی را بخوانید، روایتی بی نظیر از اسرار فرهنگ های مختلف، که کلید یک رابطه خوب است.

    • راب وی. می گوید

      فکر می کردم آن کتاب تقریباً بی ارزش است. خوب است بدانیم که بین کشورها، افراد، خانواده ها و غیره تفاوت هایی وجود دارد. و به همین دلیل مهم است که در مورد آنچه احساس می کنید و فکر می کنید و شریک زندگی تان چه احساسی دارد و چه فکر می کند صحبت کنید. ارتباط - و احترام - کلید یک رابطه خوب است. اگر به یک کتاب راهنما نیاز دارید تا توضیح دهید که هلندی‌های کلیشه‌ای کمی بیشتر به این شکل و تایلندی‌های کلیشه‌ای کمی بیشتر آن‌طور واکنش نشان می‌دهند (ناگفته نماند که تفاوت‌های بین هلندی‌ها و تایلندی‌ها می‌تواند بسیار متفاوت باشد) آنگاه این موضوع بسیار خواهد بود. کار سخت چنین رابطه ای

      یک فرد معمولی هلندی خرید جدید خود را پس از چند روز با خود نمی برد تا آن را به مادر و بابا معرفی کند، اما اینکه دقیقاً آن لحظه کجاست... به عوامل مختلفی بستگی دارد. اینکه، در کل، همه اینها در تایلند کمی متفاوت است، اما دنیایی کاملاً متفاوت با سیر وقایع متفاوت؟ نه مگر اینکه خانواده یکی اصولا محافظه کار باشد و شریک دیگر از یک خانواده بسیار آزاد و باز یا چیزی شبیه این باشد.

  10. شنگ می گوید

    این تا حدودی درست خواهد بود، اما اگر تجربیات مختلف خود را با این مقایسه کنم، در واقع آنقدرها هم نیست.

    اولین تجربه من من با یک خانم تایلندی که می شناسم، هر دو در آن زمان در هلند زندگی می کردند، برای یک تعطیلات 2 هفته ای به تایلند سفر می کنم. من می دانستم که او در یک رابطه است، نه عالی، اما هنوز یک رابطه / زندگی مشترک است. من مثل اون بچه بازی بودم فعلا برای من مشکلی نیست من یک پسر آزاد بودم. درست در ابتدای تعطیلات به پدر و مادرش. آنجا با هم خوابیدند و چند روزی با هم در جاهای مختلف تعطیلات را ادامه دادند. من به هلند برگشتم، او برای یک هفته دیگر به خانه (نزدیک Udon Thani so Isaan) بازگشت. خانواده به خوبی می دانستند که من کسی نیستم که او در هلند با او زندگی می کرد. اما من به چیزی که در اینجا توضیح داده نشده است توجه نکرده ام. فقط روزهای خوبی داشت کمی بیش از یک سال بعد در فیس بوک دیدم که او با رابطه / شریک هلندی خود به دیدن خانواده می رود. در کامنت های عکس های FB چیزی از شرمندگی یا نظرات بد دیده نمی شود. نه از او، نه از دوستان FB او.

    تجربه دوم با خانمی در هلند (آن زمان بیوه و 50 ساله) آشنا شدم. پس از 3 جلسه در هلند، او مجبور شد به دلیل این واقعیت ساده که 3 ماه گذشته بود (ویزای شینگن) برگردد. در سفر بعدی من به تایلند، چند هفته بعد، او به خانه پدر و مادرش دعوت شد. بله با قولی که از طرف خودم داشتم که منظورم جدی بود و قصد ازدواج با او را داشتم. و همینطور هم شد. من الان در مورد اوت صحبت می کنم. من آن موقع این تصور را داشتم که او واقعاً متفاوت است مانند … .. بله مثل چه کسی یا واقعاً؟ آدم های ساده، یک وجود معمولی، نه ثروتمند اما نه فقیر. در نهایت من بسیار مثبت و راضی بودم. و ما قصد داشتیم در پایان همان سال قبل از بودا در تایلند ازدواج کنیم. ما انجام دادیم. (در آینده بسیار سریع) یک دهکده کوچک بین لامپانگ و چانگ رای. یک مهمانی جدی بزرگ تعداد زیادی راهب (اگر درست یادم باشد حدود 9 نفر!) مهمانان زیادی، از دور و بر. یک گناه شایسته (به یک زن بیوه 50 ساله توجه کنید!) و مقداری طلا پرداخت کرد. به اختصار. او به نظر من شرمنده و خجالتی نیست. از آنجایی که من به عنوان یک هلندی در آلمان زندگی می کنم و هنوز هم هستم. برای او مشکلی نیست که فوراً ویزا برای زندگی با من بگیرد. قبل از ازدواج، او 6 هفته پیش من در آلمان بود تا به زندگی در اینجا عادت کند و البته بیشتر همدیگر را بشناسد. سال اول خوب گذشت اما سال دوم همه چیز متفاوت بود. برای کوتاه نگه داشتن آن. ازدواج خیلی زود به هم خورد. در کل 2 سال طول کشید. و حدس بزنید مشکل بزرگ چه بود؟ درست ! پول من باید گلوله را اینجا گاز می گرفتم و سوراخ ها باید در تایلند بسته می شدند. سینسود با والدینش به بدهی 25.000 یورویی تبدیل شده بود. مشکل شناخته شده قمار. گناه پدر و مادرش به معنای گناه او نیز بود. من با آن همراه نشدم، خوشبختانه. من در فیس بوک دیدم که بعد از حدود یک سال او قبلاً شخص دیگری (فکر می کنم آلمانی است زیرا هنوز در آلمان زندگی می کند) را به خانه والدین برده بود. نه 1 عکس……. نه، همچنین چندین پرتره خانوادگی با او در فیس بوک. پس من فکر نمی کنم هیچ شرمی وجود داشته باشد!!

    تجربه سوم. بله بعضی ها هرگز یاد نمی گیرند 🙂 ……. یک هفته قبل از یک تعطیلات کوتاه برنامه ریزی شده، با یک خانم از طریق سایت Date in Asia ملاقات کردم. بدون اینکه او را ملاقات کرده باشم، مستقیماً به خانه اش دعوت شده است. مکانی در نزدیکی Uthai Thani / تایلند غربی، به سختی گردشگران را در آنجا می بینید زیرا چیزی برای دیدن وجود ندارد. علاوه بر این؛ مادر 2 دختر نوجوان، پدر فرزندانی که چندین سال با آنها زندگی کرده بود، فقط یک روز با دیگری فرار کرد. او به من گفت که در ابتدا کمی سخت بود، اما اکنون می تواند به خوبی از خود و بچه ها مراقبت کند. شغلی داشت که وقت زیادی نمی گرفت، ماشین خوب، خانه معمولی (که مادر و خواهری هم در آن زندگی می کردند) و انگلیسی خیلی خوب صحبت می کرد. یک هفته آنجا ماند. عالی بود،….. با همه چیز. من خیلی راحت بودم و یک کلیک خیلی خوب بود. در میان چیزهای دیگر، همراه با او و بقیه اعضای خانواده به جلسات کلیسا. چیز من نیست، اما جالب است که ببینم مسیحیان نیز در تایلند هستند و چگونه آنها ایمان خود را انجام می دهند. یک خانواده بزرگ که گردهمایی دارند. به سرعت نشان داد که من با او جدی هستم، اما او باید مایل به زندگی در اروپا باشد. من این را ذکر می کنم زیرا او هر از گاهی می پرسید که آیا می خواهم به طور دائم در تایلند زندگی کنم. پس از این هفته بسیار خوب، بازگشت به کار در آلمان. پس از 6 ماه بازگشت به خانه / همچنین از مادرش (پدر دیگر در قید حیات نیست) و آنجا ماند. حدود 2 هفته. سفرهای چند روزه در میان. همه چیز به خوبی و خوشی پیش رفت. بازگشت به آلمان سعی کرد او را وادار کند که برای مدت معینی با ویزای شینگن به آلمان بیاید. در اینجا من فاقد اشتیاق از طرف او و اراده واقعی هر بار بودم. به همین دلیل رابطه را قطع کردم. البته کمی گریه می‌کرد اما هرگز به خاطر قرار دادن او و خانواده در موقعیت شرم‌آور سرزنش نشد. و خبره های عزیز تایلند من، این داستان را مطرح نکنید که یک تایلندی آن را برای خودش نگه می دارد. او نگرش باز و صادقانه ای نسبت به من داشته است. در مورد تردیدهای خود در مورد مهاجرت به اروپا باز بود. همچنین در انتقاد از جامعه در تایلند و مطمئناً در مورد بودیسم و ​​کل معبدی که در اطراف آن اتفاق می افتد، بسیار باز بود.

    خوانندگان عزیز، لطفاً مرا به درستی درک کنید. فکر می‌کنم آنچه در اینجا توضیح می‌دهم می‌تواند در هلند، بلژیک، آلمان یا هر کشور دیگری در اروپا یا فراتر از آن اتفاق افتاده باشد. همه چیز به تازگی در تایلند اتفاق افتاده است. در یک بازه زمانی حدوداً 8 سال گذشته. بنابراین به همین دلیل است که می‌خواهم علیه این داستانی که در بالا توضیح داده شد، بیانیه‌ای ارائه کنم. ملاقات با والدین دوست دختر تایلندی خود اغلب، اما اغلب نه، طبق چارچوب هایی که در بالا توضیح داده شد، پیش می رود. همه چیز در هر کجای تایلند امکان پذیر است. به نظر می رسد دنیای عادی آنجاست 🙂

    • کورنلیس می گوید

      داستان زیبا و صریح، Sjeng، از به اشتراک گذاشتن تجربه خود متشکرم. پس می بینید: تایلندی ها بیشتر از ما اروپایی ها کبوترچاله نیستند.

      • خون مو می گوید

        کورنلیوس،

        آیا این درست نیست که مردم تایلند رتبه ها و مقام ها را می شناسند و خود مردم جمعیت را در جعبه ها قرار می دهند.
        ساختارهای سلسله مراتبی در اعضای خانواده و شرکت نیز بسیار قوی هستند.
        حتی آدرس نام یک ساختار جعبه را نشان می دهد.
        حتی زبان بین جامعه بالا و جامعه پایین فرق می کند.

    • تینو کویس می گوید

      متشکرم برای داستان خوب، sjeng. من همیشه از شنیدن تجربیاتی که از فرهنگ استاندارد "تایلندی" منحرف می شوند خوشحالم.

      • خون مو می گوید

        تینو،

        فکر می کنم به خاطر کارتان در تایلند در سطح آکادمیک با همسرتان آشنا شده اید.

        من همچنین در بانکوک بین و با دانشگاهیان کار کرده ام.
        در آنجا هم همکاران زن تایلندی ما به یک فرنگ به عنوان شوهر علاقه داشتند.

        در عمل، اکثر فرنگ ها دوست دختر خود را در محل کار در تایلند ملاقات نمی کنند، بلکه صرفاً به عنوان یک بازدید کننده از یک کشور تعطیلات در طول تعطیلات ملاقات می کنند.

        بنابراین نظرات برخی از مردم هلند در مورد فرهنگ "استاندارد" تایلندی ممکن است با آنچه شما به عنوان فرهنگ "استاندارد" تایلندی تجربه می کنید متفاوت باشد.

        من فکر می کنم این به شدت به موقعیتی بستگی دارد که در آن تأثیرات و تجربیات کسب می کنید.

        • تینو کویس می گوید

          من در اواسط دهه نود با همسر تایلندی ام در هلند آشنا شدم. ما در هلند ازدواج کردیم و در سال 1999 به تایلند نقل مکان کردیم، جایی که پسرمان در آن سال به دنیا آمد. او از خانواده ای ساده می آمد، پدرش دهکده بود. ما در سال 2012 با صراحت و مهربانی طلاق گرفتیم. من حضانت پسرمان را به عهده گرفتم، با هم به چیانگ مای نقل مکان کردیم، جایی که او در یک مدرسه بین المللی تحصیل کرد. او به تسلط تایلندی، هلندی و انگلیسی صحبت می کند. من هنوز رابطه خوبی با سابقم و خانواده اش دارم.
          من تحصیلات فوق برنامه را در تایلند گذراندم و مدرک تحصیلی ابتدایی و متوسطه تایلندی دارم. بودن در یک کلاس با آن همه تایلندی های مختلف، از جوان تا پیر، عالی است. کار داوطلبانه من را به مدارس، معابد و بیمارستان ها برد. من از همه طبقات و حرفه ها با تایلندی ها آشنا شده ام.

          ما در شمال تایلند، چیانگ خام، فایائو زندگی می کردیم. من در مناطق کوهستانی آنجا بسیار پیاده روی کردم و از روستاهای سایر مردمان دیدن کردم.

          بله، یک "فرهنگ استاندارد تایلندی" وجود دارد که در کتاب ها، مدارس، معابد و رسانه ها تدریس می شود. واقعیت متفاوت است و بسیار متنوع تر. پذیرای همه نوع رفتار باشید، دوستانه و مودب باشید. در صورت لزوم نظر خود را بیان کنید. هیچ کس (خب، تقریباً هیچ کس) من را به خاطر آن سرزنش نکرد. من اغلب نظرات مخالف را برای راهبان بیان می کردم، مثلاً در مورد زنان. اگر چیزی را قبول نداشتم، من هم همین را گفتم، اما با ادب. من هم به ندرت به خاطر آن سرزنش می شدم، حداکثر گاهی اوقات به این موضوع می خندیدند. چیزی مانند "دوباره آن را دارید!" من فکر کردم که خنده دار بود.

          دانش معقول زبان تایلندی اغلب به من کمک کرده است. من این را تقریباً برای شناخت بهتر تایلند ضروری می دانم. متأسفانه، این دانش در حال کاهش است، اکنون که من 4 سال است در هلند زندگی می کنم، دیگر روزنامه های تایلندی نمی خوانم، تلویزیون تایلندی تماشا نمی کنم و به ندرت با یک فرد تایلندی صحبت می کنم. پسرم حاضر نیست با من تایلندی صحبت کند :). عجیبه اون تایلندی ها صبر کن، او هم هلندی است.

    • یان می گوید

      داستان قوی و صریح، Sjeng…و مطمئنا شما تنها نیستید….

  11. تینو کویس می گوید

    تفاوت های فرهنگی بین تایلند و غرب بسیار زیاد است.

    وقتی این داستان را می‌خوانم، فکر نمی‌کنم آنقدرها با غرب متفاوت باشد. چه چیزی در غرب متفاوت خواهد بود؟ مهمان های من هم باید کفش هایشان را در بیاورند. بچه های من هم همه دوستان زیادشان را نیاوردند که به مامان و بابا معرفی کنند.
    خوب، و دوباره درباره «روستایان در آیسان» است. با دختر استاد چیکار میکنی؟

    به نظر من در این مسائل اصلا نیازی به درس فرهنگ نیست. با همدیگه بحث کن دیگه کافیه اگر اشتباه کنید، همه باید بخندند و شما عذرخواهی کنید. همه این صحبت ها در مورد تفاوت های "فرهنگی عمده" فقط شما را سخت و دست و پا چلفتی می کند. فقط مودب باش

  12. بیورن می گوید

    اولین باری که به ملاقات پدر و مادر شوهر تایلندی ام رفتم همه چیز به آرامی پیش رفت. من بلافاصله به خوبی پذیرفته شدم و اوقات بسیار خوبی را با هم سپری کردیم. مشکلی پیش نیامد خیلی خوشحال شدم و همچنین خیالم راحت شد. همه کارها را درست انجام داده بودم. اما هنگام خداحافظی در شور و شوق و ابراز محبت به پدر و مادرش اشتباه بزرگی کردم. من هر دو پدر و مادر پیرش را در آغوش گرفتم. با خودم فکر کردم، آنها واقعاً قدردان این موضوع خواهند بود. خود پدر و مادرش چیزی نگفتند و فکر می کنم خداحافظی به آرامی انجام شد. در سفر برگشت به بانکوک، همسرم می خواست در مورد چیزی با من صحبت کند. او گفت، در خداحافظی شما کاری انجام دادید که در فرهنگ تایلندی انجام نمی شود. هرگز نباید افراد مسن را لمس کنید، این نشانه بی احترامی به آنهاست. من شوکه شدم و بلافاصله عذرخواهی کردم. اما خوشبختانه همسرم می توانست با آن بخندد و پدر و مادر شوهرم هم فهمیدند که با فرنگ این اتفاق می افتد. حالا با هر خداحافظی یه وای خوب میدم. آدم با انجام دادن یاد می گیرد. من اغلب با علاقه به آن فکر می کنم.

    • راب وی. می گوید

      با من دقیقا برعکس بود، اولین ملاقات با مادر و در حالی که سعی می کردم چیزی درست کنم، در آغوش گرفتم. حتی موقع خداحافظی تا امروز یک وای کوتاه و سپس یک آغوش خوب انجام می دهم. من همچنین با لذت به آن فکر می‌کنم و این همان لحظه‌ای بود که فهمیدم «آن کتاب‌های راهنما فرهنگی خوب هستند، اما نحوه کارکرد کارها در عمل واقعاً چیز دیگری است، آن کتاب‌ها یک کلیشه ایده‌آل را اغراق می‌کنند».

      بعد از از دست دادن عشق من او مادر می گوید: "من دیگر دختر ندارم اما تو هنوز پسر من هستی". من هنوز او را می بینم و همچنان در آغوش می گیریم.

      • اوبون رم می گوید

        زیبا... به خصوص جمله آخر، فراگیر حال حاضر

    • خون مو می گوید

      داستان شما مرا به یاد بازدید کارآفرینان هلندی می اندازد که برای تجارت به ژاپن رفته بودند.
      هم ژاپنی و هم هلندی از عادات یکدیگر آگاه بودند.
      هنگام تحویل دادن هدایا، ژاپنی ها هدایا را از بسته بندی خارج کردند زیرا این رسم در هلند است.
      هلندی ها هدایا را در بسته بندی می گذاشتند، زیرا این رسم در ژاپن است.

      • مارک.دال می گوید

        خوب توصیف شده است، اما با کمی ملاحظات.
        آیسان فقط بخش NO تایلند است. البته آن قسمتی از کشور است که اکثر خانم ها از آنجا می آیند و فرنگ ها با آنها رابطه برقرار می کنند. اما باور کنید آداب و رسوم مشابه و حتی دیگر در سایر نقاط تایلند نیز صادق است. هر کسی که فکر می‌کند با افراد ثروتمند یا خانواده‌هایی با موقعیت اجتماعی کمی بالاتر راحت‌تر است، مطمئناً باید در این نظر تجدید نظر کند. در آنجا توجه و تأمل بسیار بیشتری وجود دارد: به خصوص وقتی صحبت از فرنگ می شود.
        مشاهدات دیگر این است که زمان نیز در آنجا در حال تحول است و، به ویژه در مناطق شهری، مردم در حال حاضر به گونه ای "آرام تر" به چنین برخوردهایی نگاه می کنند. بنابراین فشار می تواند برای همه کمی کمتر باشد. این بدان معنا نیست که مردم به آن اهمیت چندانی نمی دهند و ارزیابی نمی کنند که چه گوشت / وضعیت / مالی در وان وجود دارد. اما چند روز بعد آنها به روال روز تایلندی باز می گردند….

  13. جان می گوید

    البته این دوباره در مورد روابط دگرجنس گرا است، همه احتمالات دیگر نادیده گرفته می شوند اما آیین های مشابهی دارند.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم