نظر یک زن غربی در تایلند
چقدر ما مردان در این وبلاگ در مورد آن خانم های تایلندی شیرین، خوب و مشتاق صحبت می کنیم. ما نمی توانیم از آن سیر شویم، چه مثبت و چه گاهی منفی. اما یک زن غربی چه فکر می کند که به سراغش می رود تایلند می آید، یا فقط بالا می رود تعطیلات یا اینکه به طور دائم با شوهرش در آنجا زندگی کند.
این هم داستان یک خانم فرنگ که در یک وبلاگ انگلیسی با آن برخورد کردم:
من می دانم، همیشه در تایلند بودن یک زن غربی آسان نیست. من ده سال است که اینجا زندگی می کنم و تعدادی وبلاگ را با علاقه زیاد دنبال می کنم. در بسیاری از این وب سایت ها اغلب متوجه نگرش به زنان غربی با انواع اظهارات نفرت انگیز و حتی توهین آمیز می شوید.
در حال حاضر همه مردان در وبلاگ ها نظر نمی دهند، اما هنوز فکر می کنم که نماینده همه مردان غربی در تایلند است. علاوه بر این، من زنان بیشماری را دیدهام که به دلیل از هم پاشیدگی روابط و خانوادههایشان کاملاً ویران شدهاند. این یک واقعیت است که تعداد کمی از زوج های غربی سال ها به عنوان یک زوج متاهل در سرزمین لبخند دوام می آورند.
در حال حاضر با ورود به تایلند شروع می شود.بسیاری از مردان غربی بلافاصله احساس می کنند پسرهای کوچکی در یک فروشگاه شیرینی فروشی هستند و متوجه می شوند که تمام آن آب نبات برای خوردن وجود دارد. آه، هیجان این همه! و قابل پیش بینی اتفاق می افتد. دیر یا زود مرد تنها بیرون می رود، شاید بعد از چند حرف با همسرش، اما لازم نیست. احتمال زیادی وجود دارد که او در یک بار یا آبجو به پایان برسد، جایی که او با یک خانم شیرین صحبت می کند که از تمام جذابیت های خود برای اغوای مرد استفاده می کند. بسیاری از دختران تایلندی می دانند که چگونه با آن کنار بیایند، آنها می توانند فرنگ چاق را به این باور برسانند که "خوش تیپ و سکسی" هستند. نفسش بشدت منفجر می شود و با نوشیدنی های لازم سراغ تبر می رود. همیشه اینطوری کار میکنه!
به طور کلی، به زن تایلندی آموزش داده می شود که همیشه مرتب به نظر برسد، آرام صحبت کند، اما همچنین برای آینده خود بی وقفه کار کند. از سنین جوانی برای زنان تایلندی مشخص شد که زیبایی آنها بزرگترین دارایی آنها برای رسیدن به موفقیت است. به طور خلاصه، یک زن جوان تایلندی از مکتب کاملاً متفاوتی نسبت به یک زن معمولی غربی پیروی می کند.
زنان غربی پس از انقلاب فمینیستی آموخته اند که برای رسیدن به موفقیت باید قوی و مصمم باشند. ما یاد گرفتهایم که بازی را با قوانینی که پسرها تعیین میکنند مانند پسرها انجام دهیم. ما ثابت کردهایم که در «بازی قدرت» در سیاست و اقتصاد نیز تسلط داریم. و اندیشه و شجاعت فمینیستی غربی در واقع به نفع بسیاری از مردان و زنان در سراسر جهان بوده است.
مسئله این است: زنان غربی چیزهای زیادی برای افتخار کردن دارند و مجبور نیستند برای آنچه هستند عذرخواهی کنند. در تایلند، یک زن غربی احساس حقارت می کند. بله، شاید بعد از تولد 2 یا 3 فرزند، دور کمر ما بیشتر شبیه کمر شوهرمان باشد تا یک خانم تایلندی.
مردان فرنگ مدام ما زنان غربی را به عنوان موجوداتی مغرور، بداخلاق، زشت و پست تحقیر خواهند کرد. واضح است که مردان فرنگ نیز بر این باورند که در این مورد حق با آنهاست و باعث ایجاد حس افزایش عزت نفس می شود که باعث می شود احساس برتری نسبت به زنان غربی کنند. این احساس همچنین با همان احساس تحقیر مرد تایلندی همراه است که توسط عاشقان تایلندی به آن مردان القا می شود. ("من از هر نظر بهتر از یک مرد تایلندی هستم")
در برابر چنین نفرتی، گاهی غمگین، گاهی ترس و گاهی تقریبا دیوانه می شوم. اما نیازی به ناامیدی نیست! زنان غربی در تایلند می توانند تجربیات خود را در این مورد بین خود تبادل کنند و به خصوص در مورد این واقعیت که مردان تایلندی چیزی برای ارائه دارند. بسیاری از زنان غربی قبلاً تجربه کرده اند که دنبال کردن یک مرد تایلندی در آنجا چگونه است.
یک دوست پسر تایلندی به روشی کاملاً متفاوت از یک زن غربی به خوبی مراقبت می کند، با تمرکز بر فداکاری به والدین تایلندی خود و مراقبت از خانواده خود، چیزی که اغلب در رابطه با یک فرنگ فاقد آن است. رابطه یک زن غربی با یک مرد تایلندی می تواند بسیار موفق باشد، من چنین زوجی را می شناسم که بیش از 30 سال است که با هم هستند.
زنان غربی و زنان تایلندی می توانند چیزهای زیادی از یکدیگر بیاموزند. همسایه تایلندی شما میتواند به شما یاد دهد که چگونه «تام کا گای» درست کنید، اما همچنین چگونه نگران همه چیز نباشید («جای ین») یا از خودگذشتگی به دیگران کمک کنید («جای عوضی»). زنان غربی، مانند من، میتوانند به زنان تایلندی دورهای بد در قوی بودن، مغرور بودن و بداخلاقی بودن بدهند، ویژگیهایی که گاهی برای یک زن برای زنده ماندن در دنیای مردانه ضروری است. حق رای برای زنان، حق پیشگیری از بارداری و حق سقط جنین به سادگی توسط خانم های خوش صدای بدست نیامده است.
اما زمان در حال تغییر است: به طور فزاینده ای قابل توجه است که زنان تایلندی در تلاش برای رهایی شرکت می کنند. زنان تایلندی به دنبال فرصتهای گستردهتری برای پیشرفت خود خواهند بود و کمتر تمایل دارند که خود را به عنوان روسپی ببینند، که یک فرنگ کچل را بزرگترین آرزوی خود میدانند. من نگران این نیستم که رابطه یک زن تایلندی با فرنگ "خوب" است یا "بد".
اما 10 سال من در تایلند نشان داد که بسیاری از مردان فرنگ در نهایت از شریک تایلندی خود ناامید می شوند. مردها شکایت خواهند کرد و ناله خواهند کرد که "چقدر سخت است که یک گفتگوی جالب با او داشته باشیم"، "او آنقدرها هم که فکر می کردم مطیع نیست" و غیره. این فرنگ ها اغلب در نهایت مورد بیگانگی و حتی تحقیر فرزندان و خانواده بزرگ در کشور خود قرار می گیرند. در تایلند، یک زن غربی می تواند شوهرش را از دست بدهد، اما عشق و احترام فرزندان ما را نمی توان از ما گرفت. پس بیایید اعتماد و شفقت خود را از دست ندهیم، شوهران سابق ما همچنان در آینده به آن نیاز خواهند داشت.»
به نظر من داستان خوبی بود، اما نمی توانم قضاوت کنم که آیا این یک مشکل در مقیاس بزرگ در تایلند است یا خیر. بدون شک خوانندگانی هستند که به تجربه خود یا از محیط اطرافشان می توانند چیز مفیدی اضافه کنند.
ببخشید گرینگو، به نظر من داستان خوبی نیست.
بستگی به تعصبات و کلیشه ها دارد.
به همان اندازه ذهنی که بسیاری از فرنگ های مرد در مورد مردم تایلند و به ویژه زن تایلندی می نویسند.
لئو بوش.
من تقریباً 5 سال است که با یک زیباروی دوست داشتنی تایلندی هستم و گفتگوهای خوبی داریم (او خیلی خوب انگلیسی صحبت می کند)، من و او هر کدام 2 فرزند بزرگسال داریم (نه با هم)، با هم گلف بازی می کنیم، به بار آیسان می رویم، بار بامبو در پاتایا برای رقصیدن و لذت بردن از موسیقی، رفتن به چادر ماساژ و وقتی در اروپا هستیم، او با دوستانش بسیار خوب کنار می آید و با همه دوستان اروپایی دوست است.
من از این همه تعصبات غربی ها در مورد تایلند خسته می شوم، در حالی که برعکس هرگز متوجه نمی شوم که دوستان و دوست دخترهای تایلندی (پیش) قضاوتی دارند. و اگر هم داشته باشند از روی ادب نشان نمی دهند. اما غربی ها اغلب آنقدر احساس برتری می کنند که فکر می کنند صراحت آنها مورد قدردانی قرار می گیرد.
و همه آن تعصبات زمانی که فرهنگها با هم ترکیب نمیشوند ادامه مییابد، من دوست دارم با همه دوستان و دوستدخترش باشم، حتی اگر گاهی اوقات آنها را درک نکنم، و فکر میکنم این نکته کلیدی است: برای دیگران و فرهنگ آنها باز باشم و به آن احترام بگذارم.
و آنچه ما به عنوان غربی ها نباید فراموش کنیم این است که آنچه را که ما طی 500 تا 600 سال در فرهنگ خود تغییر داده ایم، انتظار داریم که بسیاری از مردم آسیا در 50 تا 100 سال آینده انجام دهند. به لطف رسانههای اجتماعی و اینترنت، همه چیز بسیار سریعتر از 100 سال پیش پیش میرود، اما از فرهنگهایی که متشکل از چندین نسل هستند و همچنین باید با هم زندگی کنند، نمیتوان چنین انتظاری داشت.
در رابطه با رهایی زنان در اروپا: من فکر میکنم که خیلی زیادهروی شده است (چرا زنان باید پستهای خاصی داشته باشند، حتی اگر مناسب نیستند، چرا زنان نباید مادری را بدون شغل انتخاب کنند) اما، مانند بسیاری از چیزها، احتمالاً زمانی که بیش از حد از بین رفت و ما به نوعی موقعیت خنثی برگردیم، تعادل دوباره پیدا خواهد شد.
ما در نیمی از اروپا/تایلند زندگی میکنیم، اما تصمیم گرفتهایم روی زندگیمان در تایلند تمرکز کنیم، زیرا آینده اروپا را بسیار ترسناک میدانیم: افزایش مهاجرت از خاورمیانه، و همراه با آن درگیریهایی که در آنجا اتفاق میافتد، افزایش تنش در مرزهای شرقی اروپا، بوروکراسی عظیم و مداخله از سوی بروکسل، دولت تایلند واقعاً مانند فرهنگ فساد ما بیشتر از همه است. و اینکه به عنوان فرنگ همیشه به حساب نمی آیی.
اما در این زمینه: شاید غربی های برتر نیز بتوانند روی برخی از مشکلات کوچکی که ما در اروپا داریم تمرکز کنند :-)
خوب.
وقتی مطالب بالا را خواندم فقط می توانم نتیجه بگیرم که حقیقت دردناک است.
من هم هشت سال است که با یک زن تایلندی ازدواج کرده ام و در همه زمینه ها خیلی خوب با هم کنار می آییم.
مائار
وقتی به اطرافم نگاه می کنم (و فکر می کنم شما هم همینطور) متوجه می شوم که حداقل 75 درصد از ازدواج های مختلط
به طرز بدی شکست خورد
البته من و تو به آن تعلق نداریم.
با این حال، بقیه…
دو هفته از چهار هفته با همسرم در تعطیلات در هوا هین بوده ام و سل خوانده ام. مقالات گرینگو بسیار آموزنده، کیفی و همه کاره هستند. یک بار در مورد پروازهای قایق، ترافیک، کارآفرینان موفق هلندی و اکنون مقاله بالا. از طریق این مقالات من در مدت کوتاهی اطلاعات زیادی در مورد تایلند دریافت کردم و توانستم تصویر خودم را شکل دهم. به سلامتی گرینگو.
ممنون از تعریفت، ریچارد.
من از انجام آن لذت می برم و همیشه خوشحال می شوم وقتی خوانندگان نشان می دهند که Thailandblog.nl مورد قدردانی قرار می گیرد.
سلام گرینگو،
مرد، از زندگی کردن خسته شدی؟ 🙂
هر چند تا اینجا باید بگویم که هجمه های آقایان به قطعه شما خیلی بد نیست.
آقایون متأسفانه باید خودم را در این مورد بیاندازم و با خانم ها موافق باشم.
و نه، آقایان، شرایط اینجا در هلند اتفاق نمی افتد.
یک مثال کوچک
اگر در خیابان ساحلی پاتایا از کنار «میت مارکتها» عبور کنید (بله، من این نام را حدود 25 سال پیش شنیدهام و اصطلاح درستی است، زیرا فقط چند روز است که اساساً «گوشت معامله میشود») و باید درست قبل از واکینگ استریت توقف کنید و یک عیار بین 18 تا 20 ساله را با فرنگی میبینید که البته با دستش به او نوشیدنی میدهد. tch.
ما درست در مقابل این بودیم و واقعاً با علاقه تماشا می کردیم.
خدای من، من چه عوضی هستم.
فرنگ در این مورد حداقل 50 سال از روبوس بزرگتر بود، به طوری که انسان تصور می کرد در بهشت است.
و همانطور که @Fablio می گوید، این در مورد پنی (برای خانم تایلندی) و فلوت (برای فرنگ) است.
Leo Bosch-این چیزی است که شما با کلیشه ها دریافت می کنید، زیرا معمولاً حقیقت زیادی در آنها وجود دارد که برخی از افراد خام روی پشت بام خود می افتند.
همچنین در رستورانی در رویال کلیف که در آن """زندگی میکردیم"".
پیشخدمت به سادگی پیشنهاد می دهد.
شوهرم جواب نداد و به من مراجعه کرد تا بتواند در بسیاری از موارد و غیره به من کمک کند و همچنین برای شوهرم خوشحالم که او 2 زن دارد.
آن زمان با او بسیار صمیمی و صمیمی بودم، تا حدی به این دلیل که ما زیاد آنجا برای شام می رفتیم.
بدون مشکل دیگر و فقط یک تعامل خوب با یکدیگر.
بانوی تایلندی اهمیتی نمیدهد که به مجردی کمک میکند یا زن و شوهر یا زوجی که طلاق میگیرند، او هدفی در سر دارد و اینکه چه کسی مانع آن میشود، بسیار آزاردهنده است و سعی میکند آن را حل کند.
یک مرد در اغوا کردن بسیار سریعتر از یک زن است.
حتی تعدادی از آقایان هم به این موضوع اعتراف کرده اند
اما آنها با یک قطعه کوچک فکر می کنند و درک فراتر نمی رود.
من همچنین فکر می کنم که خانم های تایلندی در اغوا کردن مردان بسیار پیچیده هستند و زن غربی از این نظر بسیار متفاوت است.
آنها همچنین می توانند نتیجه بگیرند که فرنگی وجود دارد که ده برابر پیرتر است، ظاهر خوبی ندارد و غیره، زیرا او به محصول نهایی فکر می کند.
و هنگامی که آن منبع خشک شد، نوبت یکی دیگر است.
بعد از 30 سال اقامت در تایلند و دهمین سال زندگی در اینجا می توانم بگویم که تجربه/دیدهای زیادی داشته ام تا بتوانم در مورد قطعه فوق قضاوت کنم.
اینجا خیلی چیزها خراب شده است، از جمله احترام به فرنگ.
و لطفاً الان نیایید که اگر با تایلندی ها محترمانه رفتار کنید، آنها نیز با شما محترمانه رفتار خواهند کرد، زیرا این درست نیست.
ما همیشه با هر تایلندی مودب هستیم.
این را قبلا گفته ام
ما هنوز فکر می کنیم تایلند کشور فوق العاده ای برای زندگی است، اما این بدان معنا نیست که همه چیز از طریق عینک های رز رنگ دیده می شود و بنابراین تغییرات منفی در نگرش تایلندی ها را تجربه نمی کنیم.
و استدلال فرنگ ها همه غنی است، بنابراین ما به آنها کمک می کنیم تا انبوهی از فلپ ها را که کاملاً من را عصبانی می کند، از بین ببرند.
حتی اگر یک فرنگ از یک تایلندی…….مقدار زیادی قرض بگیرد، در غیر این صورت نمی تواند به تجارت خود ادامه دهد.
من چانوت ها را به عنوان وثیقه در اختیار داشتم.
این گنج یک پسر توسط همین ... برای مبلغ سخاوتمندانه ای به سرقت رفت.
من می توانم چند اتفاق دیگر را در این مورد بازگو کنم، اما همین کافی است.
متاسفم که این داستان طولانی شد.
و امیدوارم پست بشه
لوئیز
به نظر من زن غربی می تواند از یک زن تایلندی چیز کمی یاد بگیرد.
آنها برای متکبر و متکبر شدن اصلاً نیازی به آموزش ندارند.
به نظر من ناامیدی زنان غربی است.
تجربه من به من می گوید که دقیقاً این زنان در تایلند هستند که خانواده را سرپا نگه می دارند، پول را برای خانواده مدیریت می کنند و غیره.
من نیز مانند گورت معتقدم که رهایی در غرب هدف خود را از دست داده و زیاده روی کرده است.
در یک رابطه جدی، تایلندی ها بسیار مراقب و دوست داشتنی هستند.
صحبت از مردان فرنگ است که شکایت می کنند که "او آنقدرها که من فکر می کردم مطیع نیست"
من فکر می کنم در برخی مناطق، زن تایلندی بهتر از زن غربی تسخیر می شود.
به زنان فرنگ (و مردان): خود را با آداب و رسوم و فرهنگ تطبیق دهید.
دست از این تأثیرات غربی بردارید، آنها واقعاً به آنها نیاز ندارند.
فرنگ جوان (جدید اینجا)
متاسفانه من هم تجربه کردم
پس از 43 سال ازدواج، من را به خاطر یک زن تایلندی ترک کرد
7 سال 3 ماه رفتیم تایلند و الان تو تایلند تموم شد
من تنها در هلند غم زیادی دارم که او نمی بیند
من همچنین یک زن فرنگ تنها در تایلند هستم و آنچه شما می نویسید بسیار درست است، اغلب تفاوت فرهنگ برای بسیاری از مردان بسیار زیاد است.
خواندن (از جمله نظرات) سرگرم کننده است و بلافاصله ناامیدی و احساسات را در من ایجاد می کند.
اما بعد به دوست دخترم نگاه می کنم و با خیال راحت فکر می کنم:
هوهو من خوشحالم که از شر این تأثیرات غربی خلاص شدم. آن زهر، آن چاقو زدن، آن جنجال برانگیز. حسادت زیرپوستی.»
خوشحالم که دوست دخترم (تایلندی) را ملاقات کردم (بله، در یک بار)، خوشحالم که تصمیم گرفتم آن را ادامه دهم و روی رابطه کار کنم. من خوشحالم که اینجا در نزدیکی خانواده او زندگی می کنم، دور از کوه های به اصطلاح گوشت.
من همانطور که همیشه دوست داشتم زندگی کنم.
و هیچ کدام از ما هیچ ناامیدی نداریم - صراحتا: من از او حمایت مالی می کنم، او طوری از من مراقبت می کند که یک زن غربی نمی تواند. نباید بیشتر باشد.
الان خوشحالم
تا زمانی که پولتان تمام شود و دیگر نتوانید از او حمایت کنید
پس پیدا کردن عشق با یک زن و خانواده تایلندی بسیار سخت است!
و بدون اشک با دیگری معاوضه می شوی!
شما زنان هلندی خوب و کمتر خوبی دارید. زنان تایلندی خوب و کمتر خوب هم دارید.
این به طور یکسان در مورد مردان در هلند و تایلند صدق می کند.
تفاوت در این است که یک زن یا مرد هلندی در مورد پول کمتر نگران است، بالاخره کاری جز منفعت ندارد. در تایلند این چیز دیگری است که شما شغلی به عنوان یک مرد یا زن ندارید، اگر خانواده هنوز آن را داشته باشند، تحت رحمت خود قرار دارید.
زن هلندی به راحتی مردی را انتخاب نمی کند که بدون تقصیر خودش بیکار باشد.
از طرف دیگر زن تایلندی بیشتر به سمت درون نگاه می کند و من در مورد مرد تایلندی صحبت می کنم.
من فقط این خرد را از خودم ندارم، همسر تایلندی من حتی قوی تر این را ادعا می کند، یک مرد تایلندی بسیار غیرقابل اعتماد است، بیش از حد می نوشد، دستش خیلی شل است و مراقبت نمی کند. من همه آنها را با یک قلم مو تار نمی کنم، اما دوستان همسرم و تعداد کمی از آنها در واقع همه یک چیز را می گویند، و اغلب طلاق گرفته اند و مطمئناً دوباره به دنبال یک مرد تایلندی نیستند. بنابراین تعجب آور نیست که بسیاری از زنان تایلندی به دنبال کمی امنیت، یعنی farang هستند. شما به هیچ وجه نمی توانید تایلند را با مثلا هلند مقایسه کنید. آنچه در اینجا ممکن است، در هلند غیرقابل تصور است که به قانون یا موارد دیگر می رسد. بعد از 30 سال ازدواج با همسر هلندی ام، پس از مرگ او بر اثر سرطان برای تعطیلات به تایلند رفتم. دوباره شادی خود را پیدا کردم و اکنون 2 سال پیش ازدواج کردم. من هم گفته رودی را به اشتراک می گذارم.
این پاسخ واقعاً آنقدر پر از کلیشه و تعصب است که من نمی دانم چگونه باید پاسخ دهم.
آیا واقعاً معتقدید که زنان تایلندی همیشه حقیقت را می گویند؟ مخصوصا بارزن ها دروغگویی را هنر کرده اند. یک زن متوسط تایلندی و مطمئناً یک زن با تحصیلات عالی ترجیحاً یک مرد تایلندی را انتخاب می کند.
مردان تایلندی بیش از حد می نوشند؟ فرنگس نه؟ شما باید پاتایا را بررسی کنید.
غیر قابل اعتماد؟ دوباره شما را به پاتایا و بسیاری از مردان پروانه ای فرنگ ارجاع می دهم.
"زن تایلندی - تعمیم خوب - بیشتر به درون نگاه می کند؟ بله، قسمت داخلی کیف شما. تنها کسانی که معتقدند فرنگ های پیر، چاق و/یا زشت با شلوارک و جوراب در صندل خود هستند. آنها به طور جدی بر این باورند که دوست دختر 30 سال کوچکترشان صرفاً به سمت درونی آنها افتاده است. مرا نخندان!
خنده دار است که با کلیشه ها و تعصبات واکنش نشان می دهید.
دختران تایلندی در شهرهای توریستی در واقع اغلب همانطور که شما توضیح می دهید کار می کنند.
بالاخره آنها با هدف کسب درآمد به آنجا می روند.
من فقط می توانم آنچه هندریک می گوید را تأیید کنم.
آه، دوباره وجود دارد، کلیشه های شناخته شده ای که هر از گاهی در این وبلاگ ظاهر می شود. که اغلب توسط بسیاری از زنان تایلندی فقط با خوشحالی به فرنگ (پیرمرد) گفته می شود که به نوبه خود دوست دارد آن را بشنود، پس از همه، او احساس می کند که شاهزاده سوار بر اسب سفید، نجات دهنده از همه شر است.
جالب است که اغلب وقتی رابطه به هم میخورد، یا به خاطر اینکه او به بهشت رفته است یا اینکه او را از خانه بیرون انداختهاند یا به هر دلیلی، به همین راحتی با یک مرد تایلندی «تنبل کار خجالتی» وارد رابطه میشوند. آن را اغلب دیده اند.
اوه بله، کلیشه دیگری که اغلب مطرح می شود، این است که زن غربی بیش از حد رها شده است یا به این معنی است که بسیاری از مردانی که اکنون یک زن یا دوست دختر تایلندی دارند، یکی از آن نرم افزارهایی بودند که فقط سرشان را با بله تکان دادند و آمین یا زیر چوب بودند، نه.
دانزیگ عزیز،
پاسخ شما نشان می دهد که پاسخ من پر از کلیشه ها و تعصبات است.
واکنش شما یا من معتقدم که زنان تایلندی همیشه حقیقت را می گویند.
واکنش شما واکنش من را باور می کند که این فقط مربوط به فرنگ های چاق و/یا زشت در شلوارک، جوراب و صندل است.
زنان 30 سال جوانتر یا بیشتر.
پاسخ من به این این است، نه، من معتقد نیستم که هر زن تایلندی حقیقت را می گوید و فرنگ هم از هر کجا که می آید، حرفش را نمی زند.
اشاره شما به پاتایا بیش از حد به من می گوید من در آنجا زندگی نمی کنم و نمی خواهم در آنجا زندگی کنم. در پاسخ به این موضوع در مورد پاتایا صحبت نمی کنم. من در اوبون رایتتانتانی زندگی می کنم و با یک زن 52 ساله تایلندی ازدواج کرده ام. که به عنوان افسر پلیس کار می کند من در مورد اظهارات دوستان او در همان رده سنی صحبت می کنم و نه در مورد دختران 20 یا 25 ساله.
من این تصور را دارم که شما در مورد پاتایا یا احتمالاً پوکت صحبت می کنید و بله می توانید انتظار چنین چیزی را در آنجا داشته باشید. من با هر دو پا روی زمین می ایستم و مطمئناً به مکان های ذکر شده در بالا نیازی ندارم. بار من در خانه است و همیشه بوده است، اتفاقاً الکل نمینوشم.
فرنگی که از این قبیل جاها بازدید میکند و در آنجا زندگی میکند و پول میاندازد، اگر مواظب نباشد، میتواند انتظار سوء استفاده از او را داشته باشد. و چه چاق باشد، چه لاغر یا زشت، یک جوان 30 ساله کوچکتر از خودش هیچ کاری نمی کند و فقط به کیف پولش نگاه می کند بله در این مورد حق با شماست.
این فرنگها خودشون اینو انتخاب میکنن و میخورن و زنها تو شب زنده داری و اگه بی پولن شاکین
پاسخ قبلی من فقط به دانش از اینجا مربوط می شود و به این معنی نیست که من تعمیم می دهم و قطعاً هیچ تعصبی ندارم. و همانطور که قبلا گفته شد، من معتقد نیستم که همه خانم های تایلندی به مهمانی های زیادی در این منطقه با ملیت هلندی و دیگر ملیت هایی که زندگی خوبی دارند و متاهل هستند می آیند و بله، مشروب هم در آنجا سرو می شود، اما در مکان های بالا قابل مقایسه نیست. من فکر می کنم این به این ربط دارد که از چه نوع لانه ای آمده است.
روز و زمان خوبی در تایلند داشته باشید.
هندریک
هندریک عزیز،
بدینوسیله این خود را به خود می گیرم که شما را به صورت دوم شخص مفرد خطاب کنم.
اول از همه، تایلندی دیگر تایلندی را رها نمی کند که من حلقه دوستان همسرتان را زیر آن قرار می دهم.
گاهی اوقات این اتفاق می افتد و معمولاً این کار به شدت و تا استخوان انجام می شود.
و در مورد مصرف الکل در مکان های خاصی در تایلند…
البته فرنگ ها را هم می بینیم که صبح ها آبجو می نوشند و تعطیلاتشان را در این گیجی می گذرانند.
اگرچه این در Ubon Ratchatani نیز اتفاق می افتد.
این به هیچ وجه ربطی به جغرافیا ندارد، بنابراین یک سخن بسیار توهین آمیز به همه فرنگ های ساکن آنجا.
اینا همشون توکی هستن؟؟؟؟
ما در Jomtien زندگی می کنیم که نزدیک پاتایا است، بنابراین به نظر شما ما نیز از جای اشتباهی آمده ایم.
واقعا فکر کردی این جور افراط و تفریط در جایی که زندگی میکنی اتفاق نمیوفته؟؟؟
چیزی که من در واکنش شما تشخیص می دهم نوعی حسادت است، اما خوشبختانه همه این توکی ها در پاتایا یا پوکت از آن رنج نمی برند.
و در نهایت برای پرتاب یک کلیشه واقعی و دوباره کلیشه ای که کاملاً درست است.
از زندگی لذت ببرید، زیرا زندگی کمی طول می کشد.
لوئیز
لوئیز عزیز،
به هیچ وجه قصد من توهین به افرادی که در آنجا زندگی می کنند نبود.
فقط اشاره کرده اند که فرنگ هایی که با 30 دختر یا حتی کمتر دختر دارند در معرض خطر برهنه شدن هستند. من در مورد تعطیلات صحبت نمی کنم.
و چرا باید حسادت کنم؟ من اینجا زندگی خوبی دارم و کلیشه شما موجه است.
اگر از نظر قبلی من ناراحت شدید، متاسفم.
من خودم مشروب خوار نیستم و کاری که شخص دیگری انجام می دهد به او بستگی دارد. پاسخ من صرفاً از این منطقه است و با همان برس کسی را لکه دار نمی کنم.
روز خوبی داشته باشید.
آن داستانهای مردان تایلندی غیرقابل اعتماد هستند، دستهای شل و غیره، و بنابراین بسیاری از زنان تایلندی مرد فرنگ را دوست دارند. اگر هنوز هم به این باور دارید، پس باید کمتر به افسانه های ساقی ها گوش دهید.
این داستان ها اغلب دو طرف دارند. شاید شوهرش دستش شل باشد یا در حال خیانت باشد، اما بسیاری از زنانی که هرگز پا به خارج از روستای زادگاه خود نگذاشته اند، شیوه صحبت کردن خود را با یک هنر واقعی ارتقا داده اند و اینکه مردان نیز به نوبه خود گاهی اوقات از آن بدشان می آید، به خودی خود عجیب نیست. برخی واقعاً می توانند خون را از زیر ناخن های شما بیرون بکشند. سپس در همان نقطه ای قرار می گیرید که چرا بسیاری از روابط فالنگ-تایلندی نیز شکست می خورند. آنها با یکدیگر ارتباط برقرار نمی کنند، فقط به راه خود فشار می آورند و سپس ازدواج به پایان می رسد.
ضمناً، زنانی را هم بشناسید که اگر شوهرشان سرسری به زن دیگری نگاه کند یا مست به خانه بیاید، زدن چند کتک خوب هم سخت نیست. و همچنین به اندازه کافی بدانید که حداقل به اندازه شوهرش نوشیدنی می نوشند.
اما در غیر این صورت 95٪ از روابطی که من معمولاً بین تایلندی ها می بینم فقط یک رابطه عالی دارند. بیشتر دختران جوان اصلاً دنبال فالنگ نیستند. به یک مکان متفاوت مانند یک بار آبجو یا یک بار گوگو بروید، به یک کلوپ یا دیسکو بروید که تایلندی با کمی پول میآید و سپس ببینید که هنوز چند زن از شما مراقبت میکنند. تعداد آنها زیاد نیست و اگر کمی بزرگتر هستید اصلاً وجود ندارد.
اینکه مردان تایلندی خوب هستند نیز درست نیست. بی جهت نیست که تقریباً هر هتل بزرگی که بسیاری از افراد تجاری به آنجا می آیند، دیسکو یا سالن ماساژ زیرزمینی خود را دارند. فقط یک مرد تایلندی ظاهراً این تمایز را بهتر حفظ می کند. او یک شب تفریحی با یک خانم دارد که در یک سفر کاری یا چیز دیگری است و تمام. او عاشق آن نمی شود و مطمئناً با آن رابطه برقرار نمی کند. حداکثر وقتی پول کمی دارند و کمی بزرگتر می شوند، اما معمولاً همسرش را رها نمی کند. اینجاست که با فاالنگ اشتباه می شود. او چند شب در پاتایا به تفریح می پردازد، از توجهی که به او می شود غرق می شود و سپس عاشق آن می شود.
علاوه بر این، آن زنان غربی بداخلاق تر خواهند بود. با چند خانم جوان تر بیرون بروید، مثلاً از دانشگاه، خانم های غربی می توانند از نظر رفتارهای بداخلاقی چیزی از آن یاد بگیرند. من هرگز زنان غربی را به این بدجنس ندیده بودم. و مطیع؟ خوب من اینطور فکر نمی کردم. شما واقعاً به عنوان یک مرد با آن ارتباط دارید.
من مرد تایلندی را دیدم که به پسر عموی دوم دوست دخترم خیانت می کرد، ما در یک اتاق بودیم.
یک دختر عزیز و سخت کوش است، اما او به آنها خیانت می کند.
او را هم با بچه گذاشت.
دوست دخترم نیز به من میگوید که این اتفاق مرتباً میافتد، حتی برخی از مردان تایلندی نیز این را اعتراف میکنند.