Bueng See Fai در Phichit

کرای تانگ تایلندی است داستان عامیانهاز استان فیچیت. داستان چلاوان، پادشاه کروکودیل را روایت می کند. که دختری از یک مرد ثروتمند فیچیت و کرای تانگ، تاجری از نونتابوری که می‌خواهد چالاوان را بکشد، می‌دزدد.

این داستان است.

غار جادویی

روزی روزگاری غاری جادویی وجود داشت که پر از آب بود و در آن غار بود تمساح ها زندگی می کرد. یک گلوله کریستالی جادویی روی آب شناور بود و مانند نور خورشید در بیرون غار می درخشید. پادشاه تمساح ها چلاوان نام داشت، اما نکته خاص این بود که او نیز مانند سایر تمساح هایی که در غار شنا می کردند، به شکل انسانی در آمد.

پادشاه کروکودیل ها

چلوان موقعیت خود به عنوان پادشاه کروکودیل ها را مدیون پدربزرگش بود، زیرا جانشین برحق در واقع پدرش بود که در درگیری با دو تمساح دیگر جان باخت. او دو تمساح برای همسری داشت که به شکل انسان در غار زندگی می کرد. او با ماهیت تهاجمی و نیاز به قدرت از وضعیت خود راضی نبود. برخلاف پدربزرگش که بر اساس اصول بودایی زندگی می کرد، او می خواست گوشت انسان را بخورد

آدم ربایی

شایعاتی در سرتاسر استان فیچیت مبنی بر اینکه کروکودیل ها انسان هایی را که در نزدیکی آب زندگی می کنند شکار می کنند، به وفور شنیده می شود. یک روز تاپائو کائو و تاپائو تانگ، دو دختر یک مرد ثروتمند اهل فیچیت، خواستند در رودخانه شنا کنند و به هشدار تمساح توجهی نکردند. چلاوان به عنوان تمساح برای شکار طعمه انسان از غار بیرون آمد، دو بانوی جوان را دید و دیوانه وار عاشق شد. او تاپائو تانگ را گرفت و او را به غار خود ربود.

هنگامی که تاپائو تانگ در غار به هوش آمد، به زیبایی و شکوه کاخ چالاوان خیره شد، که اکنون به عنوان یک مرد خوش تیپ سعی کرد بر تاپائو تانگ پیروز شود، اما موفق نشد. با این حال، چلوان از او خواست که عاشق او شود و موافقت کند که همسرش شود.

شکارچی کروکودیل

در همین حین، پدر ثروتمند متوجه شد که یکی از دخترانش مورد حمله یک تمساح قرار گرفته است. او عمیقاً نگران بود و اعلام کرد که هرکس بتواند کروکودیل را شکست دهد و جسد دخترش را بازگرداند، می‌تواند روی یک پاداش بزرگ حساب کند و اجازه دارد با دختر دیگر تاپائو کائو ازدواج کند. اما افسوس که هیچ کس موفق نشد کروکودیل را شکست دهد.

کرای تانگ، تاجری از نونتابوری، مهارت‌های مبارزه با کروکودیل‌ها را به دست آورده بود و پیشنهاد شکست چالاوان و بازگرداندن تاپائو تانگ را داد. او آماده برای نبرد با چالاوان از Nonthaburi به Phichit رفت، جایی که می توانست از خنجر جادویی که معلمش Khong به او داده بود استفاده کند.

فایا چالاوان در فیچیت

تهدید

چلاوان متوجه شد که دوباره شکار خواهد شد و در خواب مرگ خود را دید. او خواب خود را برای پدربزرگش تعریف کرد که فکر می کرد این خواب یک پیشگویی است. پدربزرگ به چلاوان توصیه کرد که هفت روز در غار بماند. اگر او مانند یک تمساح از غار خارج می شد، تهدیدی مهلک در انتظار او بود.

صبح روز بعد، کرای تانگ شروع به طلسم کردن بر روی یک قایق در بالای غار چالاوان کرد. طلسم کرای تانگ به چالاوان رسید که بی تاب شد و نتوانست در غار خود بماند. چالاوان به سطح شنا رفت و با کرای تانگ روبرو شد. نبرد بلافاصله شروع شد، کرای تانگ ابتدا با خنجر زدن به چلاوان از پشت حمله کرد.

نبرد نهایی

چلاوان به شدت مجروح شد و به غار خود عقب نشینی کرد. دو همسرش از پدربزرگ کمک خواستند، اما او گفت کاری از دستش بر نمی آید برای چلاوان. در همین حال، کرای تانگ در آب شیرجه زد تا چالاوان را به سمت پناهگاهش دنبال کند. وقتی کرای تانگ نزدیک غار آمد، با وامیلا، یکی از همسران چالاوان، آشنا شد. شکارچی دیوانه زنان بود و با او معاشقه کرد و سپس به داخل غار گریخت.

کرای تانگ به دنبال وامیلا رفت و دوباره با چالاوان روبرو شد، این بار به عنوان مردی از گوشت و خون. دعوا دوباره شروع شد، اما به دلیل جراحت شدیدی که چلاوان به عنوان تمساح دریافت کرده بود، با کرای تانگ همخوانی نداشت. او چلاوان را کشت و با دختر ربوده شده دوباره ظاهر شد. تاپائو تانگ نزد پدرش برگشت که از اینکه دخترش هنوز زنده است خوشحال شد. کرای تانگ با ثروت پاداش گرفت و هر دو دختر را به عنوان همسر خود درآورد و تا به حال با خوشبختی زندگی کرد.

پس نویس گرینگو

همانطور که در داستان های عامیانه غیر معمول نیست، داستان چلاوان و کرای تانگ با عبارات مختلفی بیان می شود. من در مورد آن با نیک صحبت کردم، دوست دختر تایلندی یک روتردامر ساده، که در فیچیت به دنیا آمد. او ادعا کرد که مردم فیچیت مطمئن هستند که این یک افسانه نیست، بلکه یک داستان واقعی از گذشته های دور است.

سرانجام

همانطور که گفته شد، داستانی که برای اولین بار در سال 1958 فیلمبرداری شد، تنوع زیادی دارد. در ویکی پدیا  en.wikipedia.org/wiki/Krai_Thong لیستی از فیلم ها و سریال های تلویزیونی درباره چلاوان را خواهید دید. در زیر تریلر یک فیلم تایلندی محصول سال 2001 را مشاهده می کنید:

منبع: ویکی پدیا

هیچ نظری امکان پذیر نیست


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم