"موهای سیاه"

نوشته آلفونس ویجنتز
Geplaatst در ستون
برچسب ها: ,
14 فوریه 2021

موهای آوم روی بالش سفید کشیده شده است. او موهای بلند، ضخیم، متراکم و نرمی دارد و این موهای سیاه سیاهی از تاریکی است. این پرواز یک رودخانه در بستر آن است.

من آنجا دراز کشیده ام با بینی و دهانم و در واقع تمام صورتم در حال غواصی و نفس نفس زدن به هوا هستم. شاید نفس کشیدن را فراموش کنم و دیگر هرگز ظاهر نخواهم شد. اما نه، بوی موهاش، سرش، عرقش و شامپویش را استشمام می کنم.

پیاده روی دختران و شامپو یا محصولات پوستی نرم، همیشه در سوخومویت سرگرم کننده است. در میان جمعیت متراکم مردم با یک خانم تایلندی کنارتان می‌بافید و در یک لحظه او یک 7-Eleven را می‌بیند. این چیزی شبیه یک صنوبر کوچک با ما و در همان رنگ های سبز و سفید است. اینجا هر پنجاه متر آنها را دارید. چرا دقیقاً او 7-Eleven را انتخاب می کند که قبلاً یک راز است و من نمی خواهم آن را ابهام کنم زیرا به جایی نمی رسم.

چرا که نه؟ هر چه بیشتر اینجا در تایلند باشم، کمتر این سوال را می پرسم. از لحظه‌ای که این سوال را می‌پرسم که چرا؟ دیگر تنظیم نشده است بودا می گوید، آنگاه شما فراتر از همه رنج ها خواهید بود. تایلندی‌ها نیز عصبانی می‌شوند و با خود فکر می‌کنند: چرا او این را می‌پرسد - همه چیز همین‌طور است!

همه جذابیت و شما دنبال کنید

او با ظرافت و ظرافت از پله های مغازه جلوی تو بالا می رود، دامن کوتاه، لباس کوتاه، شلوار گرم و مقرون به صرفه، همه جذابیت دارد و تو دنبال می کنی. شما حتی نمی توانید چنین پیاده روی کنید، مخصوصا برای شما به تنهایی، در حین نمایش در کت واک پاریس با گران ترین مدل ها. چه تجملات و ثروت و چه برکت و ثروت برای مردی که به خواسته اش برسد.

مزیت دیگر این است که می دانید با 7-Eleven پول زیادی از دست نمی دهید، ارزان است، مخصوصاً وقتی قیمت های تایلندی را ببینید. او به آرامی بین قفسه ها راه می رود، تا حدودی بی هدف و اوه بله، ناگهان محصولات زیبایی وجود دارد. او چیزی را اینجا می برد، چیزی را بیرون می آورد، پیچ چیزی را باز می کند، آن را بو می کند، به شما اجازه می دهد آن را بو کنید و سپس بطری ها را بدون علاقه برمی گرداند.

"اوه، نه، آوم، اگر آن کرم شب را نخورید، ناراضی خواهید بود." شما به عنوان یک مرد چنین رفلکسی را دریافت می کنید و آن را با صدای بلند می گویید و می گویید: "با این خوشحال می شوید؟" به همین دلیل او به شما بسیار بازیگوشانه و شیطنت آمیز نگاه می کند، با چیزی مانند "آیا من لیاقت این را از شما ندارم؟"

خب، شما نبرد را باخته اید، فقط دو پیمانه آب ساکن اضافه کنید و به صندوق پول بردارید. نه تنها مرهمی برای بدن، بلکه مرهمی برای روح نیز هست، او - و شما هم - از آن احساس گرمی می کنید. کمی مثل این است که او شما را درگیر بدنی خود می کند، بسیار صمیمی. با ما، اکثر زنان آن را به تنهایی خریداری می کنند، من فرض می کنم.

من سعی می کنم شنا کنم، برای زنده ماندن

من هنوز عمیقاً در موهای سیاه Aom مدفون هستم و سعی می کنم شنا کنم تا زنده بمانم. آنها رودخانه هایی از ساتن و ابریشم هستند. قاشق دراز می کشیم. جنس من دقیقاً در شیار باریک باسن او قرار دارد و دست راستم جنسیت او را گرفته و آن شیار را احساس می کنم. آرنج دوخته شده ام روی لگنش قرار دارد. دست چپ من در دست چپ او پیچیده شده است. سعی می کنم بی حرکت بمانم، زیرا او نیز بی حرکت دراز کشیده و سعی می کند به من کمک کند اذیت کردن. او پوست قهوه ای کامل دارد. در دستان من همه پوست و شکل و بدن و زن است. من دارم لذت می برم.

سعی می کنم فکر نکنم چرا که نه؟ چرا این امکان پذیر نیست؟ دوباره آن را دارید! ذهنم را ساکت می کنم. با صدای بلند می گویم: من سعادت خودم را حق دارم.

دستانم دوباره به اطراف بال می زند، روی او، نمی توانند بی حرکت بمانند. شانه ها و گردنش را نوازش می کنم و انگشتانم را زیر موهایش می گذارم. فقط کمی عرق وجود دارد، من فکر می کردم تایلندی ها هرگز عرق نمی کنند. دور ناف عمیقش و روی برآمدگی شکمش دایره می چرخم.

او بیست و دو ساله است و می گوید که با من احساس امنیت می کند. بعد برمی گردد، روی باسن راستش، دستانش را روی گردن من می گذارد و من دستانم را روی سینه هایش می گذارم. ما آنجا دراز کشیده ایم و مدت زیادی به هم نگاه می کنیم، من به چشمان او نگاه می کنم و او به چشمان من نگاه می کند. مال او به طرز غیر قابل درک عمیقی است. من بهشت ​​ها را می بینم. او در من چه می بیند؟ زندگی که تا حد زیادی گذشته است؟

"نه!" او می گوید، انگار که افکار من را حدس می زند. تو برای من خیلی پیر نیستی. من دوست دارم. من شما را دوست دارم، ما بسیار، شما شیرین.

من می دانم که او همین الان این را می خواهد. ما بدون فکر به خواب می رویم.

8 پاسخ به “موهای سیاه”

  1. ویل ون روین می گوید

    بسیاری این را نیز تجربه کرده اند، اما تعداد کمی آن را به این زیبایی توصیف کرده اند...

  2. صلح می گوید

    یک فرد مجرد چه چیزی بیشتر می تواند بخواهد؟ دختر خوشحال است و شما هم خوشحال هستید. بالاخره ما فقط یک بار زندگی می کنیم. زمان به سرعت می گذرد، از آن استفاده کنید. صلح و عشق.

  3. روری می گوید

    داستان خوب.
    پس از 16 سال، هنوز همان حس در Tesco Lotus، جمعه ها، Big C، Family Mart، 7-Eleven و در بازار وجود دارد.
    من هنوز در رختخواب شبها و صبح که از خواب بیدار می شوم به این فکر فکر می کنم. چه کار کردم که لیاقت این را داشته باشم.

  4. همتا می گوید

    خیلی بامزه نوشته!!

  5. کورنلیس می گوید

    چقدر زیبا بیان شده، آلفونس!

  6. کارلو می گوید

    نویسنده خوب، می تواند کتاب بنویسد.
    متأسفانه، این احساس و شادی فقط کوتاه مدت است، فصل تعطیلات. به طور معمول دو بار در سال، اکنون بدون چشم انداز شادی جدید.

  7. مایک اچ می گوید

    وقتی آسیایی می شوید، هرگز نمی توانید قفقازی شوید.

  8. ژاک می گوید

    برای بسیاری، زندگی یک قطعه تئاتر بزرگ است و یافتن واقعیت معمولاً سخت است. اما به مردم و به خصوص این نویسنده کمک می کند تا نمایش را باور کنند. بالون زمانی می ترکد که شرایط خاصی دیگر برآورده نمی شود، اغلب ناگفته اما به طور قابل لمس وجود دارد و قطعا برای بسیاری از کسانی که جنبه منفی را تجربه کرده اند. رویاپردازان زندگی می کنند و هرازگاهی مانند الان چیزی در مورد آنها می خوانیم. امیدوارم آنها برای مدت طولانی خوب کار کنند و من بهترین ها را برای آنها می خواهم، اما دیگر هرگز این سوال را نپرسم که چرا این احمقانه ترین چیزی است که وجود دارد.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم