نامه سرگشاده به Dance4life

توسط گرینگو
Geplaatst در ستون, گرینگو
برچسب ها: , , , ,
6 سپتامبر 2012
ایولین اندکرک

خانم Eveline Aendekerk عزیز،

Algemeen Dagblad (و شاید سایر روزنامه ها و مجلات) اخیراً پیامی با عکسی از "سفیر" شما Doutzen Kroes منتشر کرده است. تایلند برای لحظه ای در توالت حبس شد. اوه، اوه، چه درام! اوه خوب، من فکر کردم، این تلاش ضعیفی برای جلب توجه مطبوعات برای پخش RTL4 "Kanjers van Goud" است که در پاییز در تلویزیون هلند پخش خواهد شد.

از آنجا که من در تایلند زندگی می کنم، مقاله توجه من را به خود جلب کرد و به همین دلیل است که برای اولین بار در مورد سازمان شما "Dance4Life" چیزهایی یاد گرفتم. سپس نور خود را در اینترنت جستجو کردم و وب سایت بسیار چشمگیر شما را در واقع یادداشت کردم. به طور کلی، هدف سازمان شما این است که ایدز و عفونت اچ آی وی را در جهان به عقب براند و اطلاعات را برای جوانان تشدید یا حتی آغاز کند تا از بارداری ناخواسته جلوگیری کند و مهمتر از همه، "لذت بردن" از رابطه جنسی. شما سعی می کنید از طریق یک برنامه اطلاعاتی با موسیقی و رقص به این هدف برسید تا اهداف را روشن کنید.

این تلاشی نجیب و در نتیجه ستودنی است و در این زمینه جمله کنفوسیوس که شما به کار بردید بسیار مناسب است: «به من بگو فراموش خواهم کرد، نشانم بده تا شاید به خاطر بیاورم، مرا درگیر کن تا بفهمم».

شما در 26 کشور در سراسر جهان کار می کنید و امسال برای اولین بار تایلند در این برنامه گنجانده شده است. گزارش سالانه شما در سال 2011 از کار شما در تمام کشورهایی خبر می دهد که اکنون به چند صد هزار جوان "دسترسی یافته اند". این "دستاورد" تنها نتیجه فعالیت های شماست، زیرا به سادگی هیچ نتیجه قابل اندازه گیری دیگری وجود ندارد. شما فقط می توانید امیدوار باشید که داده ها اطلاعات باقی می ماند و در این مقیاس کوچک، حاملگی های ناخواسته نوجوانان کمتر و عفونت های HIV کمتری وجود خواهد داشت.

اکنون سازمان شما با بودجه تقریباً 4 میلیون یورویی که فقط 80 درصد محقق شده است، خیلی بزرگ نیست و من درک می کنم که شما با منابع موجود آنچه را که می توانید انجام دهید. جاه طلبی را هم نمی توان انکار کرد، زیرا علیرغم عدم تحقق 4 میلیون یورو، بودجه شما برای امسال 5 میلیون تعیین شده است، نه کاهش، بلکه افزایش 20 درصدی نسبت به سال 2011. این پول از کجا می آید؟ کاملا مشخص نیست شما با مقادیر ثابت کمک‌های بزرگ‌تر از حامیان مالی مانند قرعه‌کشی کدپستی ملی، Durex (!)، Orangina و حتی یارانه‌های دولت و «اروپا» محاسبه می‌کنید و سعی می‌کنید این را با کمپین‌های جمع‌آوری کمک مالی خود از افراد خصوصی تکمیل کنید. شرکت ها با استفاده از برنامه های تلویزیونی فوق الذکر در RTL4.

از یک سازمان توسعه، اصطلاحی که شما دوست ندارید از آن استفاده کنید، با بودجه 4 میلیون یورویی، انتظار کمی تواضع در عملکرد آن وجود دارد، اما در مورد Dance4Life اصلا اینطور نیست. هنگام مطالعه وب سایت و خیلی بیشتر هنگام خواندن گزارش سالانه اجرا شده، اهداف، اهداف، استراتژی و رویکرد، خط مشی، ارتباطات، عملکردهای مدیریتی و مدیری و غیره در گوش شما می چرخد ​​و زبان پشمالو و چرندی بیشتر است. یادآور بازاریابی تجاری یک محصول مصرفی جدید است تا سازمانی که صرفاً اطلاعاتی در مورد زندگی جنسی جوانان ارائه می دهد. شاید این برای اقدامات شما در قبال حامیان مالی و غیره خوب باشد، اما باور کنید که ذینفعان در همه آن کشورها یک کلمه از آن را درک نمی کنند.

شما امسال در 26 کشور کار خواهید کرد و امیدواریم که به حدود 500.000 نفر رسیده باشید. شما همچنین می دانید که این تعداد تنها کسری کوچک از همه افراد بالقوه علاقه مند در این جهان است و بنابراین کار شما حتی کمتر از قطره شناخته شده در اقیانوس است. شما نمی توانید تمام دنیا را اصلاح کنید و هر کوچکی کمک می کند، می توانید؟ در واقع این اولین اعتراض من به سازمان شما است، این سازمان بسیار پراکنده است و بنابراین انرژی و پول زیادی بیهوده هدر می رود. بهتر است روی تعدادی از «کشورهای پیشرو» تمرکز کنیم تا این اقدام فشرده تر شود و در نتیجه نتایج بهتری حاصل شود.

آیا پول زیادی بی جهت از دست می رود؟ خب، من اینطور فکر میکنم. گزارش سالانه شما حاکی از آن است که از 3,2 میلیون یورو موجود، 2,5 میلیون برای پروژه ها هزینه شده است. این بدان معناست که تقریباً 25٪ "گیر می کنند". آن خیلی زیاد است. با حقوق شما در حدود 75.000 یورو در سال (NRC Handelsblad) من هیچ مشکلی ندارم، در واقع، همانطور که خودتان می گویید، کمتر از موقعیت های مشابه در سایر سازمان ها است. اما وقتی خواندم، برای مثال، بیش از 2011 دلار در سال 300.000 صرف «هزینه‌های سفر» شده است، در ذهنم تعجب می‌کنم که آیا تمام پولی که در اختیار شما قرار می‌گیرد نمی‌تواند بهتر و کارآمدتر استفاده شود.

همچنین برای من کاملاً مشخص نیست که کار شما واقعاً چگونه است. بیایید تایلند را به عنوان مثال در نظر بگیریم. در تایلند، مشکل حاملگی ناخواسته کودک، عفونت HIV و ایدز نیز بزرگ است. در نوامبر 2011 مقاله جالبی در این باره در روزنامه انگلیسی زبان بانکوک پست منتشر شد که به صورت ترجمه در این وبلاگ منتشر شده است. توصیه میکنم مطالعه کنید: شمع زیر باران

این مقاله نشان می دهد که چندین سازمان در تایلند این مشکل رو به رشد جنسیت نوجوانان را تشخیص داده و سعی دارند با کمپین های اطلاعاتی و مواردی از این دست کاری در مورد آن انجام دهند. چند چیز در مورد آماده سازی کار شما در تایلند تعجب کردم. به عنوان مثال، آیا با این سازمان ها صحبت کرده اید یا حتی با آنها همکاری کرده اید. من همچنین تعجب کردم که آیا قسمت "رقص و موسیقی" برای کودکان تایلندی است که به سادگی به اشکال غربی موسیقی و رقص عادت ندارند. من همچنین تعجب کردم که آیا شما از اسناد به زبان تایلندی برای اطلاعات استفاده کردید، زیرا، تفاوتی ندارد، دانش انگلیسی یا هر زبان دیگری به طور کلی در تایلند عالی نیست. اگر (هنوز) اینطور نیست، سؤالات من را در چارچوب کلمات زیبای خود در نظر بگیرید: "یک ایده به من بدهید تا آن را بزرگ کنم" (NRC Handelsblad)

اون یکی الان سر به تایلند توسط Doutzen Kroes به عنوان سفیر با یک خدمه تلویزیونی ساخته شده است، ممکن است برای یک برنامه تلویزیونی در هلند برای جمع آوری پول بیشتر خوب باشد. من هم فکر می‌کنم او زن بسیار زیبایی است، اما باور کنید وقتی می‌گویم تأثیر خاصی روی کار در تایلند نخواهد داشت. بچه ها هم او را یک خانم فرنگ زیبا خواهند یافت، اما نه بیشتر. آیا به این فکر کرده‌اید که در این رابطه با یک «مجلس» تایلندی تماس بگیرید، زیرا تأثیر قابل توجهی خواهد داشت؟

شما از هیچ تلاشی دریغ نمی کنید تا کار و تصویر Dance4Life را در کانون توجه قرار دهید. من تحقیقاتی را که از موسسه سلطنتی استوایی سفارش داده‌اید در مورد تأثیر برنامه dance4life درج می‌کنم. نتیجه مطالعه این بود: برنامه کار می کند!

نقل می کنم: تحقیقات نشان می دهد که جوانان از طریق آموزش های جنسی و مهارت هایی که به آنها آموزش داده می شود، اعتماد به نفس بیشتری دارند. اعتماد به نفس یکی از پیش بینی های مهم رفتار جنسی ایمن است. این تحقیق همچنین نشان می دهد که رویکرد dance4life جواب می دهد. از طریق موسیقی، رقص و الگوسازی، ارتباط با جوانان به منظور انتقال اطلاعات و ایجاد آگاهی برقرار می شود.

این یک تقویت خوب است و شما همچنین از آن در گزارش سالانه خود به خوبی استفاده می کنید. چیزی که در گزارش سالانه وارد نمی‌کنید این است که نکات زیادی برای بهبود در گزارش وجود دارد. از بین آن نکات برای بهبود، به نظر من تداوم مهم ترین است. از آنجایی که خانم، شما و سازمانتان می‌توانید در هر زمان اطلاعاتی را در یک کشور یا آن کشور ارائه دهید، سپس می‌توانید شمارش کنید که به چند جوان «به آن رسیده‌اید»، اما سپس به مقصد بعدی می‌روید. در سال آینده، میلیون ها جوان دوباره آماده دریافت اطلاعات خواهند شد، و آیا این اطلاعات برای نسل قبلی کارآمد بوده است؟ آیا بارداری های کودک کمتر بوده و عفونت HIV کاهش یافته است؟

اطلاعات در مورد رابطه جنسی مسئولانه نوجوان باید یک فرآیند مستمر، یک ارزش ثابت در مدارس، دانشگاه ها، باشگاه های جوانان و غیره باشد و نمی تواند از یک کشور خارجی، در این مورد هلند، هدایت شود. شما برنامه خوبی دارید، اما مطمئن شوید که سازمان های محلی توسط شما آموزش دیده اند، تا بتوانند کار را ادامه دهند - با کمک هزینه شما و/یا دولت محلی.

با احترام،

گرینگو

تایلند

19 پاسخ به “نامه سرگشاده به Dance4life”

  1. Wilma می گوید

    گوت گرینگو، نوشته به نظر می رسد "مرد مصرف کننده عزیز من یک شکایت دارم". من می گویم گرینگو با توجه به آموزش جنسی به جامعه تایلندی کمک می کند.

    • رود می گوید

      خداحافظ ویلما،

      چه واکنش عجیبی آیا از کمک های گرینگو به جامعه تایلندی مطلع هستید؟ خیر شاید اول باید می پرسیدی

      گرینگو تو برای من فوق العاده ای نه فقط یک نظر احمقانه یا گفتن اینکه چیزی را دوست ندارید، بلکه کاملاً واضح و بدون انحراف و با بیان خوب آنچه در مورد آن فکر می کنید. اگر قطعه شما را نخوانده بودم، چیزی در مورد سازمان نمی دانستم، درست مانند بسیاری از مردم هلند که فکر نمی کنم.

      پس گوت ویلما، با گرینگو صحبت کنید، به او ایمیل بزنید و بپرسید که برای تایلند، تایلندی و هلندی در تایلند چه می کند.

      من شخصا او را نمی شناسم، اما مدت زیادی است که این وبلاگ را دنبال می کنم. من به او احترام می گذارم
      و گوت ویلما سهم شما چیست؟؟؟؟

      روود

      • Wilma می گوید

        گود رودجه، دنیا را بهتر کن و از خودت شروع کن، هرگز انگشتت را به سمت دیگران نشانه نرو. این موضوع اخلاقی پشت داستان من بود.

        PS Ruudje نام من روی چندین معبد نوشته شده است، این به اندازه کافی می گوید، توضیح بیشتری از طرف من وجود ندارد، من نویسنده نامه سرگشاده نیستم!

    • آقای گرینگهویس عزیز،
      چه خوب که یکی از اخبار هفته گذشته در مورد dance4life شما را ترغیب کرد تا در مورد سازمان ما بیشتر بدانید و چقدر خوب است که زحمت کشیدید و یک نامه سرگشاده برای ما نوشتید. بنابراین مایلم به برخی از نکات شما پاسخ دهم.

      بله، چقدر خنده دار است که یک توییت در مورد بازدید از توالت دوتزن توسط مطبوعات هلندی اندازه گیری می شود. من می ترسم که آنها فقط هوس اخبار "هیچ چیز اشتباهی" ندارند. خوب همینطور باشد.

      من فکر می کنم مهم است که به شما اطلاع دهیم که در همه کشورهایی که ما فعالیت می کنیم، منحصراً با سازمان های محلی کار می کنیم. به هر حال، آنها بافت و فرهنگ محلی را می شناسند و بنابراین برنامه را خودشان به نیازها و آداب و رسوم محلی ترجمه می کنند. دقیقاً به این دلیل که ما با سازمان‌های موجود کار می‌کنیم، از زیرساخت‌های موجود استفاده بهینه می‌کنیم، که ما را قادر می‌سازد تا حد ممکن کارآمدتر کار کنیم و همانطور که شما نیز متوجه شده‌اید با بودجه‌ای که خیلی زیاد نیست کار کنیم. نقش ما در قبال شرکایمان در واقع آموزش و تقویت آن سازمان ها است. در تایلند، شریک محلی ما سازمان Path است. و در برنامه درسی dance4life، Path دوباره از «تا من» استفاده می‌کند که در وبلاگ قبلی‌تان نیز به آن اشاره کردید.

      در نامه خود به رویکرد تجاری ما اشاره می کنید. درست است، ما نیز مانند یک برند تجاری رفتار می کنیم. ما این کار را بسیار آگاهانه انجام می دهیم، زیرا معتقدیم این بهترین راه، در هر کجا، برای رسیدن به نوجوانان است. این نه تنها باعث اثربخشی برنامه ما می شود، بلکه وابستگی ما را به یارانه های دولتی کاهش می دهد. من فکر می کنم شما رک و پوست کنده ذینفعان ما را دست کم می گیرید و می گویید که آنها احتمالاً "آن را نمی فهمند". کار با سفرا نیز بخش مهمی از این رویکرد است. ما با سفرای محلی همکاری می کنیم که الگوهایی برای جوانان در آن کشور هستند و از این طریق به اثربخشی کار ما نیز کمک می کنند. این کاری است که Doutzen Kroes برای ما در هلند انجام می دهد. برای اینکه کار او را به خوبی انجام دهد، با او از پروژه های خارجی خود نیز بازدید می کنیم. دوتزن و ما مطمئناً در توهم نیستیم که او می تواند همان نقشی را که در قبال جوانان هلندی انجام می دهد، برای جوانان تایلندی ایفا کند. بنابراین در تایلند ما همچنان به دنبال یک سفیر محلی هستیم. اگر پیشنهادی دارید، خوشحال می شویم آنها را بشنویم.

      با توجه به بودجه ما برای سال 2011، نتیجه گیری شما نادرست است. سربار خالص در سال 2011 تنها 5 درصد بود. و اگر 300.000 یورو برای سفر خرج کنیم خیلی بد خواهد بود. همانطور که در گزارش ما گفته شد، این تنها 5 درصد از کل بودجه ما یا تقریباً 149.000 یورو است. و این هزینه ها صرفاً به منظور آموزش و آموزش همکاران ما انجام می شود. من همیشه کلمه "تعظیم" را یک کلمه جالب می دانم. اگر یک سازمان تجاری سربار کمتر از 20 درصد داشته باشد، گفته می شود که این ناسالم است تا عملیات تجاری خوب و حرفه ای را تضمین کند. در یک سازمان خیریه این ترجیحاً باید صفر باشد. عجیب است، زیرا مدیریت حرفه ای هنگام کار با کمک های مالی ضروری است. تا آنجا که به من مربوط می شود، ما باید کلمه تعظیم را در این زمینه لغو کنیم. من آن را به طرز ناامیدکننده ای قدیمی و بسیار منفی می دانم.

      تأثیر کار مؤسسات خیریه نیز تأثیر دیگری است. البته من رویای این را دارم که بتوانم بگویم "به لطف کار ما، نرخ بارداری نوجوانان در تایلند x٪ کاهش یافته است". اگر می خواستم این را ثابت کنم، باید سالانه یک میلیون یورو برای تحقیق هزینه می کردم. و حتی در این صورت اثبات آن دشوار است. پس عاقلانه نیست. به همین دلیل، بخش، و ما نیز با چارچوبی کار می کنیم که بررسی می کند کدام شاخص ها را می توان به بهترین نحو اندازه گیری کرد تا چیزی در مورد اثر نهایی بیان شود. و علاوه بر این، پرسش از گروه هدف البته راه بسیار خوبی برای به دست آوردن بینش در مورد اثر است. این بدان معناست که از یک سو آنچه را که به دست می آوریم به صورت کمی اندازه گیری می کنیم و از سوی دیگر تحقیقات کیفی را با محققان مستقل انجام می دهیم (مانند تحقیق با موسسه رویال تروپیکال). من افتخار می کنم که ما به این موضوع کاملاً نزدیک شده ایم. البته همه چیز همیشه می تواند بهتر و پیشرفته تر باشد و ما دائماً روی آن کار می کنیم!

      من می خواهم در پایان از شما صمیمانه دعوت کنم تا در برنامه dance4life در تایلند شرکت کنید تا بتوانید با چشمان خود تأثیر برنامه dance4life را بر دانش آموزان تایلندی ببینید. بنابراین ما خوشحالیم که شما را با سازمان شریک خود Path در تماس قرار می دهیم.

      ملاقات groet vriendelijke،
      ایولین اندکرک

      • سر چارلز می گوید

        درست است که پاسخ شما به آقای گرینگهویس اما به هر حال می خواهد پاسخ دهد.

        در مجموع، بهتر از همه کسانی که می خواهند انگشت مذهبی مذهبی را به سمت جوانان بگیرند که چگونه می توان از طریق پرهیز جنسی از اچ آی وی جلوگیری کرد و در همان زمان می خواهند آنها را به این یا آن دین تبدیل کنند.

        به سازمان خود احترام بگذارید و به کار خوب خود ادامه دهید!

  2. پیتر می گوید

    گرینگوی زیبا! انگار بچه های تایلندی داوتزن کروس را می شناسند، هههههههههههههههههههه.

    • سر چارلز می گوید

      سپس آنها او را می شناسند، دواتزن "ما" مشکلی ندارد. 🙂

      تنها ایرادی که می توانم به آن فکر کنم این است که پوست سفید و زیبای او باعث می شود که بسیاری از دختران و زنان تایلندی تمایل بیشتری به استفاده از آن کرم های سفید کننده لعنتی برای استتار پوست قهوه ای زیبای خود داشته باشند.

  3. کیز می گوید

    در پایان، سوال کلیدی این است: دوتزن کروس چه مدت در آن توالت حبس شد و سرانجام چگونه از آن خارج شد؟

  4. جوزف پسر می گوید

    گرینگو، همه چیز را به خوبی خلاصه کردی. نمونه معمولی دیگری از فعالیت از پشت میز. ارقام تماشای Dance4life مهمتر از نتیجه ای است که پایه برای آن آماده شده است. اجازه دهید آنها پول را به Mechai Viravaidya، مردی که بسیار مورد توجه است و مستقیماً در این زمینه فعالیت می کند، منتقل کنند. نتیجه مطمئناً بسیار مؤثرتر خواهد بود، همانطور که او با سازمان خود در تایلند ثابت کرده است.

    • پل می گوید

      کاملا با این نظر موافقم؛ به عنوان یک تایلندی، Mechai یک پدیده در این زمینه است.

  5. فانگان می گوید

    بله، صنعت خیریه در مورد آن بسیار نوشته و گفته شده است، اما می ترسم هرگز بهبود پیدا نکند. هیئت مدیره اکثر سازمان ها سزاوار ثروت خدا هستند و همینطور نام های شناخته شده، هزینه های اضافی وحشتناک است و در نهایت نسبتاً کمی از هدیه شما به افرادی که به آن نیاز دارند ختم می شود.

  6. سر چارلز می گوید

    شما می توانید شرط بندی کنید که تایلندی ها به زیبایی موهای بلوند سفید کرمی و زیبا نگاه می کنند و بسیاری از دختران تایلندی آرزو می کنند که بخواهند شبیه او شوند، اما اینکه آیا این به شکستن تابوی مبتنی بر HIV در تایلند کمک می کند واقعاً مشکوک است.
    اتفاقاً، سؤال این است که آیا یک سلبریتی تایلندی حاضر است خود را به آن وام دهد، زیرا همانطور که گفته شد، یک تابو بزرگ روی آن وجود دارد، شاید یک کار پاک برای خواهرش.

    با این حال، جدای از آن، امیدواریم این اقدام مشترکی باشد تا رابطه جنسی در مدارس و غیره قابل بحث تر باشد و آموزش جنسی خوب در دراز مدت به بخشی دائمی از سیستم آموزشی تایلند تبدیل شود.
    دومی به تنهایی ممکن است در برابر بسیاری از حاملگی های ناخواسته که در تایلند رخ می دهد مفید باشد.
    از این نظر، با توجه به تلاش‌های زیادی که بنیاد Mechai Viravaidya نه تنها علیه HIV و ایدز، بلکه در این زمینه نیز انجام می‌دهد، هنوز چیزهای زیادی برای به دست آوردن وجود دارد.

  7. من برای بیشتر عمرم به خیریه ها پول داده ام. من خودم به مدت 2,5 سال برای حفاظت از حیوانات در Apeldoorn به مدت XNUMX سال داوطلب شدم. من در یک کارگروه ملی حمایت از حیوانات نیز سمت هیئت مدیره داشتم. زمان زیادی از من گرفت، اما هرگز یک پنی برای آن نگرفتم، من هم آن را نمی خواستم.

    از آنجایی که در مورد حقوق مدیران و اعضای هیئت مدیره در موسسات خیریه صراحت وجود دارد، من دیگر چیزی نمی دهم. من عضو یونیسف بودم. در سال 2010، مدیر یونیسف 117.000 یورو حقوق دریافت کرد. من بلافاصله عضویتم را لغو کردم.
    آنها با بیان اینکه در غیر این صورت نمی توانند کاندیداهای خوبی برای مناصب برتر بدست آورند از این حقوق های بالا دفاع می کنند. مزخرف البته. اگر کسی می خواهد درآمد زیادی داشته باشد، باید در دنیای تجارت کار کند. حقوق سالانه تا 60.000 یورو مناسب است و باید کافی باشد.
    من الان فقط مقداری را به کلکسیونرهایی می دهم که به درب خانه می آیند. از آن به اصطلاح خیریه ها به ستوه آمده ام….

    • جان ناگلهوت می گوید

      به شما برای فداکاری شما تبریک می گویم.
      برای تصمیم قابل درک شما برای توقف با این نیز بسیار بد است، اما افرادی هستند که متأسفانه از آن سوء استفاده می کنند.
      تا آنجا که به شفافیت مربوط می شود، این بسیار ناامید کننده است.
      در مورد بسته های سهم هم فکر کنید، هنوز یادم می آید که جانجه بتون در کارخانه ای سهام داشت که نارنجک دستی می ساخت (اشتباه ممنون)
      صلیب سرخ نیز سرمایه گذاری های عجیب و غریب خود را برای دستیابی به بازدهی بالاتر داشت، اما بله، حرص و آز، که به نفع کسی نیست.

    • کیز می گوید

      خب، هرکسی آزاد است هرجا که می خواهد بدهد یا نه. گرینگو نکات خوبی را بیان می‌کند، و من نیز Khun Peter را درک می‌کنم، اما شاید خوب باشد که طرف مقابل را نیز برجسته کنیم.

      یک موسسه خیریه در مقیاس بزرگ که به خوبی سازماندهی شده است مانند یک تجارت است. از نقطه نظر احساسی، مردم می گویند "تا حد امکان باید به هدف مورد نظر رفت". وقتی ماشین یا شامپو می‌خرید، آیا به این هم توجه می‌کنید که چقدر برای محصول و چقدر به بازاریابی می‌رود؟ و به نظر شما چرا آن شرکت‌هایی که باید سود ببرند، این همه برای ارتباطات و بازاریابی صرف می‌کنند؟ بسیار ساده - زیرا در دراز مدت مشتریان بیشتری را به ارمغان می آورد.

      حالا آن را به خیریه ترجمه کنید - اگر 100 دلار من برای یک هدف خوب صرف بازاریابی شود، به جای اینکه مستقیماً به هدف برسم، و در نتیجه 100 کمک کننده دیگر برای 100 دلار جذب شوند، آنگاه این یک سرمایه گذاری لعنتی خوب است - حتی اگر هیچ کدام از من نباشند. کمک مالی مستقیماً به امور خیریه می رود. تعداد کمی از مردم زحمت کشیدن گزارش سالانه یا اهداف بلندمدت را می‌کشند، آنها ترجیح می‌دهند روی حقوق، سربار یا هزینه‌های ارتباطی بزرگنمایی کنند و سپس تصمیم می‌گیرند که بیشتر از این هزینه نکنند. قابل درک اما کوته بینانه، حتی اگر در واقع خیریه هایی وجود دارند که آن را به هم می ریزند.

      هزینه های حقوق و دستمزد داستان متفاوتی است - نه یک دولت یا یک Khun Peter تعیین می کند که حقوق "عادی" چیست، بلکه بازار تعیین می کند. همانطور که یک بازاریاب آبجو مجبور نیست یک نوشیدنی آبجو باشد، کسی که برای یک هدف خوب کار می کند لازم نیست یک بشردوست باشد، اگرچه به اعتبار او پیتر این کار را رایگان انجام داد. برای اداره یک شرکت حرفه‌ای یا خیریه سازمان‌یافته، و بهینه‌سازی بودجه بازاریابی به گونه‌ای که حداکثر بازده سرمایه‌گذاری را داشته باشید، باید چیزی درون سازمانی برای آن داشته باشید و سپس به سادگی با جامعه تجاری رقابت کنید.

      باز هم، همه باید خودشان بدانند که آیا و کجا می دهند. اما علیرغم این واقعیت که یک پروژه در مقیاس کوچک یا خصوصی اغلب می‌تواند رضایت عاطفی شخصی بیشتری ایجاد کند، یک سازمان حرفه‌ای بزرگ اغلب به‌رغم دستمزدهای بالا و بودجه‌های بازاریابی یا دقیقاً به‌خاطر آن دستمزدهای بسیار زیاد به دست می‌آورد. در مورد آن فکر کنید و تصمیم خود را بر اساس تفسیر صحیح از حقایق کامل بگیرید. موفق باشید و کارهای خوبی انجام دهید!

      • جان ناگلهوت می گوید

        منطقی است، من همچنین می‌دانم که کسی به بازار نگاه می‌کند و سپس در تجارت فکر می‌کند که من لیاقت آن را دارم، سپس می‌خواهم آن را در یک موسسه خیریه به دست بیاورم، در غیر این صورت برای آن کار نمی‌کنم….
        فقط از این طریق فراتر از مؤسسه خیریه خود رفته اید و تازه به یک تجارت تبدیل شده اید. یک مرز مبهم که سپس عبور می کند.
        مانند استاندارد Balkenende، که توسط آن افراد نیز فراتر رفته است، با پاداش ها و امتیازات مبهم.
        اما این باعث می شود که جان علنی شود، مخصوصاً در این مواقع که باید کمربند شکمی را سفت کرد، کمی از آن بدش می آید و من نمی توانم آنها را به خاطر این موضوع سرزنش کنم.
        مرد با جعبه جمع آوری و بخشنده سخاوتمند، این کار را با عشق و ایدئولوژی یا انسانیت انجام دهد و این باعث می شود……

  8. جان ناگلهوت می گوید

    در واقع اینجا همه از خیریه ها خسته شده اند.
    این چیزها فقط توسط آژانس های تبلیغاتی ساخته شده است
    حلقه را از طریق بینی تحمل کنید.
    سگ های رقت انگیز در اسپانیا
    سوسک را نجات دهید…….
    یا نه، آخری در راه است 🙂

    زمان آن فرا رسیده است که همه موسسات خیریه ملزم به ارائه شفافیت شوند.
    تا مردم بعداً در یک گزارش سالانه بخوانند که اکنون با این پول ها چه اتفاقی افتاده است و کدام یک از اهداف مورد نظر محقق شده است!
    بعداً مجبور نیستی برای چندمین بار در روزنامه بخوانی که بهتر است آن سکه ها را به باد بیاندازی، با کمی شانس در مسیر درست پرواز می کرد.
    در حال حاضر، کمتر از 15 ct از هر Eurrie به طور کلی به هدف مورد نظر خود می رسد. (بقیه هزینه ها، مدیریت و مشکلات دیگر است)

    • مایک 37 می گوید

      جان، آنها قبلاً موظف به انجام این کار هستند، به همین دلیل است که ما اکنون بالاخره حقوق (گاهی گزاف) مدیران اکثر مؤسسات خیریه را می دانیم.

      با این حال، هنوز هم هستند کسانی که به این تعهد عمل نمی کنند، اما هیچ تحریمی وجود ندارد، هرکسی بخواهد می تواند با پر کردن فرمی با 10 سوال، یک "خیریه" راه اندازی کند و سپس به طور خودکار تأیید می شود. البته این نوع سازمان‌ها به همان سرعتی که شروع به کار کردند، پس از جمع‌آوری بودجه لازم، از بین خواهند رفت.

      • جان ناگلهوت می گوید

        درست است، Miek، اما شما شفافیت و شفافیت دارید، و تا زمانی که لازم نباشد دستورالعمل‌ها را رعایت کند یا تحریمی نداشته باشد….
        حالا یک مرد تجاری فقط محاسبه می کند،
        هزینه در تلویزیون، بسیار زیاد است
        داستان غم انگیز در مورد طاعون گربه در قطب شمال…..
        آنقدر بازده…
        سود،،، گربه در جام...... 🙂


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم