کوس از Beerta، یک بدشانس واقعی

توسط گرینگو
Geplaatst در ستون, گرینگو
برچسب ها: ,
مارس 10 2021

من چند سالی است که کوس را از روستای گرونینگن بیرتا می شناسم. یک مرد جوان دلسوز خوب و کمی بیش از 30 سال که مرتباً از پاتایا بازدید می کند.

او یک بار به Megabreak آمد تا با دوست دختر تایلندی خود Ning یک بازی استخر انجام دهد. او خیلی خوب بازی نمی کند، اما موضوع این نیست. بیلیارد استخر نیز یک سرگرمی سرگرم کننده برای زوج های فرنگ/تایلندی است که قبل از غواصی در تفریحات شبانه پاتایا مدتی را از بین ببرند.

ما مجبور شدیم با هم صحبت کنیم و او از آن زمان به طور مرتب می آید، معمولا فقط برای بازی یا فقط برای چت کردن با آبجو. من اکنون تقریباً تمام گذشته او را می دانم و موضوع مشترکی که در زندگی او وجود دارد بدشانسی است.

من به عنوان یک فرد عادی شخصیت او را چنین توصیف می کنم: دلسوز، بدون اعتماد به نفس و در نتیجه ناامن، جذاب برای خانم ها، اما در عین حال هیچ استعدادی برای برقراری ارتباط خوب با جنس مخالف. من به آن باز خواهم گشت اما اجازه دهید از ابتدا شروع کنم.

خصوصی

بدشانسی کوس از بدو تولد شروع می شود. پدرش یک کافه روستایی در روستا دارد که خودش بهترین مشتری آن است. مادرش در دفتری در شهر گرونینگن کار می کند یا به او گفته می شود. بعداً معلوم شد که آن دفتر اتاق کوچکی در ویشهوک نیست. کوس عشق والدین و امنیت یک خانواده را نمی شناسد، او باید راه خود را در دنیای بد بزرگ پیدا کند. دبیرستان را تمام نمی کند و به دنبال انواع کارها می گردد. گاهی اوقات او می تواند به عنوان پیشخدمت یا بارمن کار کند، سپس دوباره شغلی به عنوان یک پسر تحویل بسته پیدا می کند. او فقط می تواند یک شغل واقعی را فراموش کند.

پوکر

کوس احمق نیست و چیزهایی وجود دارد که او در آنها خوب است. یکی از آنها پوکر است. او در آن بازی آنلاین مهارت دارد و به آرامی اما مطمئناً جوایز را به دست می آورد. نه میلیون‌ها، اما او هنوز هم می‌تواند از طریق سود، زندگی مناسبی داشته باشد. سال گذشته او به پاریس رفت و در آنجا چندین تورنمنت بزرگ برگزار شد. او با موفقیت به خانه بازگشت، هزینه‌های سفر به پاریس (که توسط یکی از دوستانش پرداخت شده بود) جبران شد و حتی پس‌انداز خوبی هم داشت.

تایلند

در حالی که او در پوکر به موفقیت‌ها و موفقیت‌هایی دست می‌یابد، با خانم‌های گرونینگن اوضاع کمتر پیش می‌رفت. او چندین رابطه داشته است، اما همه آنها شکست خورده اند. به توصیه برخی از دوستان، او تصمیم گرفت به تایلند سفر کند. پس از ماجراجویی های معمول یک خارجی که برای اولین بار از پاتایا بازدید می کرد، با نینگ، دختری خوب از سورین، آشنا شد. به نظر می رسید که کلیک کرد و کوس از تعطیلات خود نهایت لذت را برد.

دانشنامه آزاد

در سفر بعدی به تایلند، به نظر می رسید که رابطه کوس با نینگ افت کرده است. او با تعدادی از کلاببرها تماس گرفت و تیک، بانویی که اتفاقاً او را خیلی خوب می شناسم، مورد علاقه او شد. هیچ رابطه واقعی وجود نداشت، اما آنها با هم بیرون رفتند و به تاکستان سیلورلیک سفر کردند. دلیلش این بود که تماس فقط بیرون از خانه بود. با این حال، کوس همچنان امیدوار بود که تیک او را بیش از هر چیز دوست داشته باشد. من پیامک های زیادی بین این دو را خوانده ام و صادقانه باید بگویم که این امیدها کاملاً بی اساس نبودند. او می خواست ادامه دهد اما نمی دانست چگونه این کار را به درستی و در عین حال با احتیاط انجام دهد.

(آهنگ تانگ یان / Shutterstock.com)

او با دست خالی به هلند برگشت و وقتی که رفت تیک نزد من آمد تا بپرسد که کوس واقعاً چه فکری می کند. او او را کمی عجیب و غریب، اما همچنین یک فرد خوب برای دوست داشتن، اما نه به عنوان دوست پسر (دانش‌شناس تایلندی تفاوت تفاوت‌های ظریف این دو کلمه را می‌داند). کوس به بمباران او با پیام های بی معنی در فیس بوک از هلند ادامه داد تا اینکه سیر شد و او را بلاک کرد. پایان داستان.

عروسی

اوایل سال گذشته کوس با خبر خوشحال کننده ای آمد که قصد دارد با نینگ ازدواج کند. مسلماً فقط برای بودا، اما با این حال، چه کسی فکرش را می‌کرد؟ کوس ازدواج کرد! او دوباره نینگ را ملاقات کرده بود و تایپ های قبلی را صاف کرده بود و عشق به همدیگر حکمفرما بود. همه چیز قبل از عروسی تنظیم شده بود، یعنی به او گفت که فکر می کرد زندگی یک زوج متاهل چگونه خواهد بود و نینگ با ملایمت سری تکان داد بله و آمین. او به کار (بازی پوکر) در هلند ادامه داد، اما او نمی توانست روی حمایت مالی هلند حساب کند، که به سادگی امکان پذیر نبود. او پس انداز می کرد و اگر همه چیز خوب پیش می رفت یا در هلند با هم زندگی می کردند یا در تایلند. نینگ فکر نمی کرد که این مشکلی باشد، بالاخره او او را دوست داشت و این خیلی مهمتر از پول بود، اینطور نیست؟

سورین

مراسم بودایی در سورین برگزار شد. کوس یک کت و شلوار سفید زیبا به سبک تایلندی خریده بود و نینگ نیز با یک لباس سفید زیبا ظاهر شد. سفید ظاهراً رنگ باکرگی در تایلند نیست، اما به کنار. کوس به مادرش و دو عضو دیگر خانواده اش از هلند آمدند. مهمانی بعد از آن با حداقل 100 مهمان پرشور و عالی بود. او عکس های زیبایی را به من نشان داد و آنها را در فیس بوک گذاشت. این باید هزینه زیادی برای کوس داشته باشد، اما چه کسی اهمیت می دهد، مطمئنا یک تایلندی نیست. کوس راضی و خوشحال به هلند می رود تا دوباره با پر کردن قلک شروع کند.

سرقت

سفر بعدی کوس به پاتایا با معشوقش در هتلی سپری خواهد شد. آنها با هم خوشحال هستند، از همدیگر و زندگی شبانه لذت می برند. پاتایا برای آنها بهشت ​​هفتم است. نکته کوچکی که در آن بازدید وجود داشت این بود که 40.000 بات از اتاق او به سرقت رفت. صاحب / باربر متوجه هیچ پرنده عجیبی در هتل نشده است و گزارش به پلیس نیز هیچ نتیجه ای ندارد. فقط بدشانسی، اما حمله به بودجه کوس.

اوج

یک ضرب المثل هلندی است که همه چیزهای خوب سه تایی می آیند. وقتی صحبت از خرابی ها می شود، این عبارت در مورد Koos نیز صدق می کند. همه بدشانسی ها در سفر اخیر او به پاتایا سه تا بود که آخرین آنها بدشانسی بود.

اولین باری که سه هفته پیش به ملاقاتم آمد. او گفت که با اسکوتر تصادف کرده است. خوب، شما به سختی می توانید آن را یک تصادف بنامید. او به آرامی سوار اسکوتر خود پشت اتوبوس بات در Soi Buakhow شد، در حالی که یک تاکسی موتوری می خواست از سمت چپ او را رد کند. آینه ها لمس شدند و هر دو افتادند. هیچ آسیب قابل توجهی به مردم یا اسکوتر وارد نشد، اما وحشت وجود داشت. تاکسیمن فکر کرد که کوس بی احتیاطی رانندگی می کند و برای خسارت وارده (که در آنجا نبود) خواستار جبران شد. این مرد توسط تعدادی از همکارانش حمایت می شد که ناگهان از لانه رانندگان تاکسی بیرون خزیدند. کوس توسط تعدادی از فرنگ ها که اتفاقاً در همان نزدیکی بودند کمک می کرد، تنها با پرداخت 5000 بات، کوس از تنبیه بدنی نجات یافت.

او یک هفته بعد دوباره آمد، درست بعد از یک آخر هفته. او (دیگر چه کسی؟) شب قبل توسط پلیس در نزدیکی خیابان واکینگ دستگیر شده بود. بله، او مشروب خورده بود و این نیز با نتیجه آزمایش تنفس ثابت شد. افسر به او گفت که باید در انتظار محاکمه به زندان برود، او می تواند با پرداخت 20.000 بات آن را بخرد. او که چاره ای نداشت، به یک دستگاه خودپرداز رفت و پول را به پلیس پرداخت، البته بدون رسید. نکته قابل توجه این بود که او سپس اجازه یافت راه خود را با اسکوتر ادامه دهد. پس از طی 500 متر، کوس متوجه شد که کلاه خود را در کلانتری فراموش کرده است، دور خود را برگرداند و دوباره برای آزمایش تنفس دستگیر شد. او موفق شد آن افسر را متقاعد کند که به تازگی 20.000 بات آن طرف خیابان پرداخت کرده است.

هفته پیش دوباره کوس را دیدم "و کوس" برای خنده دار بودن گفتم "چه بدبختی می آیی به من بگو؟" کوس با چهره ای غمگین پاسخ داد: "خب"، "نینگ مرا ترک کرد، او مرا ترک کرد!" این اوج بدشانسی بود. او با عطر و رنگ به من گفت که چگونه اتفاق افتاده است. من از جزئیات صرف نظر می کنم، اما نتیجه این بود که نینگ دیگر کوس را دوست نداشت. آماده، بارها و بارها! آیا این بدشانسی است یا نه؟

عواقب

طلاق بدون مشکل پیش نرفت، عشق به یکدیگر تبدیل به خصومت شد، حتی پلیس را تهدید کرد. کوس بیش از 900 یورو را گم کرده که بین جوراب و لباس زیر خود پنهان کرده بود و به گفته خودش، دزدیدن آن از سوی نینگ اجتناب ناپذیر است. او اکنون ایده ای دارد که 40.000 بات فوق الذکر کجا رفته است.

روز بعد از طلاق نهایی، کوس تمام ترمزها را رها کرد. او یک خانم را از یک بار گرفت و دو روز مشروب و سکس بود، تمام دنیای اطرافش وجود نداشت.

کوس اکنون به Beerta بازگشته است و امیدوار است که این خانم به او یادگاری در قالب STD نداده باشد. تعجب آور نیست، زیرا کوس تمام بدشانسی ها را برای خودش می برد.

توجه: اسامی افراد برای حفظ حریم خصوصی ساخته شده است.

6 پاسخ به “Koos از Beerta، یک پسر بدشانس واقعی”

  1. BA می گوید

    اگر آنها فقط می خواهند برای بودا ازدواج کنند، پس زنگ ها باید از قبل به صدا درآیند.

    خانم‌های مسن‌تر گاهی این کار را با آقایان مسن‌تر انجام می‌دهند، اما با یک زوج جوان، خانم همیشه می‌خواهد قبل از قانون ازدواج کند.

    بخش بزرگی از خانم هایی که در صنعت سکس در مکان هایی مانند پاتایا یا جاهای دیگر در صنعت سکس کار می کنند، به سادگی با یک تایلندی ازدواج کرده اند. یکی از دوستان خوب من به عنوان مدیر در یک هتل تجاری در Khon Kaen کار می کند، جایی که آنها همچنین یک فاحشه خانه/کارائوکه در زیرزمین دارند. و شناسنامه خانم هایی که آنجا کار می کنند را می بیند. 80 درصد متاهل هستند. اگر مشتری نداشته باشند، شوهر آنها را می گیرد، اگر داشته باشند، شوهر برای خودش یک شب مهمانی می گیرد.

  2. جان چیانگ رای می گوید

    تقریباً مطمئناً همه آنها از Beerta نمی آیند، اما من مطمئن هستم که تعداد زیادی از این Koosjes در حال قدم زدن هستند.

  3. علامت می گوید

    شانس در بازی (پوکر) و بدشانس در عشق؟

  4. جان اس می گوید

    بدشانس بودن در پاتایا آسان است.
    داستان شما گرینگو گچ خوبی است بر زخم های فراوان.

  5. افزودنی ریه می گوید

    داستانی از صدها. "بدشانس" بودن یا فقط عجول بودن؟ اگر در حالت مستی توسط پلیس دستگیر شوید، بدشانس هستید یا خوش شانس که بدتر نشد؟ بعد دوباره با همان شرایط به اداره پلیس برگردید، برای این کار باید خیلی باهوش باشید. "تجربه" او با خانم ها... بله، در این مورد چه می توانیم بگوییم؟ ازدواج کنید و سپس اعلام کنید که نباید روی "معاونت اجتماعی" حساب کند .... بله ... تصور کنید ... حفظ "خوشبختی زناشویی" حتی در وطن بسیار دشوار خواهد بود. دیگر از این دسته از بازدیدکنندگان پاتایا از من سوال نپرسید.

  6. داود می گوید

    اگرچه من شخصاً کوس را نمی شناسم، اما می دانم منظور شما کیست، گرینگو. در هر صورت او اکنون یک دختر زیبا دارد که دور دنیا قدم می زند. امیدوارم در عشق و بازی (پوکر) همه چیز هنوز برای او خوب پیش می رود.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم