Laryssa، یک انبار مواد منفجره روسی

توسط جوزف بوی
Geplaatst در ستون, جوزف پسر
برچسب ها:
21 می 2016

گاهی اوقات حتی یک بازدید ساده از چیزی که من آن را نوار موسیقی می نامم بدون خطر نیست.

عصر حوالی ساعت نه از یک بار کوچک در خیابان فرعی جاده ناکلوا در پاتایا بازدید می کنم. به طور عمده میزهایی وجود دارد که با چهارپایه های ناخوشایند برای من احاطه شده اند. صندلی‌های راحت‌تر اشغال شده‌اند، اما روی یک میز پنج صندلی می‌بینم که سه تای آنها هنوز آزاد هستند.

من مؤدبانه از آقای تایلندی و بانوی غربی می خواهم که آیا می توانم به آنها سر میز بپیوندم. مشکلی نیست! به زودی شروع به صحبت با خانمی می کنم که معلوم شد روسی است، با شلواری که خیلی کوتاه است و سینه ای پرپشت دارد. او اکنون پنج سال است که با دوست پسر تایلندی اش زندگی می کند و می شنوم که اولین ملاقات این زوج بسیار استثنایی بود. به زبان انگلیسی منطقی از او می شنوم: "او صبح زود حوالی ساعت پنج بعد از ظهر در حالی که من خواب بودم در ساحل مرا ملاقات کرد." دوست پسر تایلندی او فقط اجازه می دهد همه چیز بگذرد و لاریسا پنجمین آبجو خود را شروع کرده است، اگر درست یادم باشد. او با هم حرف می زند و به نظر می رسد که سال هاست همدیگر را می شناسیم.

پدیده پوتین

وقتی مکالمه شکل دیگری به خود می گیرد و من احمقانه انزجار خود را از پوتین آشکار می کنم و گورباچف ​​را به آسمان می ستایم، لاریسا به خشم جهنمی و انبار باروت انفجاری تبدیل می شود.

من در مورد سرنگون کردن بت او ولادیمیر پوتین چه فکر می کنم؟ او در مورد گورباچف ​​حرف خوبی برای گفتن ندارد. ولادیمیر، این یک پسر است، یک قهرمان واقعی! چشمان جوشان او به طرز وحشیانه ای به من نگاه می کند و اگر می توانستند بکشند من آنجا بودم. به نظر می رسد که سینه از قبل کوچک او به اندازه ای متورم می شود که او را می ترساند. برای انتقال گفتگو به موضوع دیگری و یافتن راهی برای خروج، به او آبجو سفارش می دهم. به نظر می‌رسد که الکل اثر آشتی‌جویانه‌ای دارد و من با رنگ به او می‌پیوندم و در مورد سلامتی بت او گریه می‌کنم: «Vashe Zdorovje Vladimir».

دوست پسر تایلندی او فقط در سکوت آنجا می نشیند و سعی می کند او را به خانه برساند. لاریسا را ​​نمی توان متقاعد کرد که بدون ده اسب با او برود. به هر حال، طعم آبجو خیلی خوب است و گروه اجازه می دهد خلق و خوی قابل توجه خود را متورم کند.

روی زمین

لاریسا می ایستد، بازویم را می گیرد و به سمت زمین رقص می رود. من با او نمی رقصم، او با من می رقصد. میگم رقص؟ انبار باروت در او شعله ور می شود، دمپایی ها را کنار می زنند و من با پاهای برهنه اش دور و برش می چرخم. نمی توانم از آغوش او دوری کنم و با وجود اینکه نمی خواهم اعتراف کنم نفس نفس می زنم.

از نظر استقامت از خودم پیشی بگیرم. یک لحظه افکارم به سمت 9 می رودe سمفونی لودویگ ون بتهوون. مسلماً عجیب است، در چنین شرایطی با موسیقی هیجان انگیز و به خصوص بسیار بلند ارکستر.

اروپای متحد

نفس نفس می زنم، میزمان را با شریک رقصم، زیر چشم تایید دوست تایلندی اش پیدا می کنم و با خستگی روی صندلی راحتی فرو می افتم. من کمی احساس غرور می کنم که این خشونت را تحمل کرده ام. افکار من دوباره به سمت ون بتهوون و سمفونی نهم او که اساس سرود ملی اروپا را تشکیل می دهد، سرگردان است. در پایان، ون بتهوون از «سرود شادی» شیلر استفاده کرد که در آن جذاب‌ترین متن برای من این است: «همه انسان‌ها برودر شدند». پس از درگیری سیاسی با لاریسا، آن متن همچنان در ذهن من پرسه می‌زند. پس از اصرارهای بی‌ثمر زیادی از طرف شریک صبور تایلندی‌اش، ظرف باروت انفجاری بعد از آخرین آبجو همراه او می‌رود. هنگام خداحافظی در گوشم زمزمه می کند: "تو چشمان آبی زیبایی داری".

زبان روسی من اکنون با جهش و مرز پیشرفت کرده است: "Vashe zdorovje". لاریسا، شما با شریک تایلندی خود خوب هستید.

4 پاسخ به "لاریسا، یک بشکه باروت انفجاری روسی"

  1. همیشه سخت می گوید

    خوشحال باشید که او با آن شریک تایلندی رفت و نه شما.

  2. سافلکس می گوید

    من یک دوست هلندی را ملاقات کردم که دوست دختر روسی داشت، آن هم در پاتایا. بسیار سرگرم کننده، همیشه برای یک مهمانی، البته با الکل لازم، اما یک کلمه بد در مورد پوتین نیست. اگرچه باید بگویم که آخرین باری که او را دیدم (ژانویه امسال)، پوتینیسم کمی کمتر بود... همچنین برای روس ها، تعطیلات با کاهش نرخ ارز به سختی مقرون به صرفه است.

  3. رین ون دو وورل می گوید

    خانم های جذاب روسی در تعطیلات تنهایی در تایلند؟
    آن‌ها همچنین در کلوب‌ها و بارها کار می‌کنند، اما بسیاری از «اسکورت‌ها» و همچنین «کارگران آزاد» هستند که به‌عنوان «گردشگر» رفتار می‌کنند و به‌طور غیررسمی مردی را پیدا می‌کنند که آنها را «حامی» می‌کند.
    اشکالی ندارد، اما مراقب باشید که آنها برای "ماف روسی" کار نکنند، زیرا در این صورت خطر همیشه در گوشه و کنار در کمین است زیرا پلیس محلی هیچ تاثیری روی آن ندارد.
    البته، زنان سفید پوست برای مردان تیره پوست بسیار جذاب هستند و تا زمانی که پول داشته باشند یا به پرداخت هزینه آبجو ادامه دهند، در دسترس هستند. بعد رنگ پوست مهم نیست.

  4. جک جی می گوید

    بله راین. همچنین در تایلند می توانید خانم هایی را پیدا کنید که به تنهایی از سراسر جهان سفر می کنند. فقط از سفر/تعطیلات لذت ببرید. در تایلند با خانم های خوبی از سوئد، دانمارک، روسیه، سوئیس، سنگاپور، بریتانیا، ایالات متحده، استرالیا و هلند آشنا شدم. متوجه شدم که روس ها با این جمله شروع می کنند: اوه، شما از هلند هستید؟ پس شما مطمئناً دوست پوتین ما نیستید؟


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم