یک روز تیراندازی در بانکوک
در بانکوک، امکانات برای گذراندن یک روز خوب بی پایان است. امروز با دوربینم مسلح میروم تا بتوانم عکسهای خوبی بگیرم.
برای عکاسی باید چند ساعت پیاده روی خودتان این کار را انجام دهید. زیرا این همه جست و خیز برای یافتن زمان و مکان مناسب برای یک همراه غیرعکاسی کاملا آزاردهنده و خسته کننده است.
ایستگاه قطار هوالامپونگ
خودم شروع کنم و با MRT (مترو) به ایستگاه قطار Hualampong بروم. این نیز یک تکه کیک برای کسانی است که کمتر بانکوک را می شناسند، زیرا این نیز پایانه خط است. بنابراین شما نمی توانید آن را از دست بدهید. از روی تجربه میدانم که با کمی شانس اغلب میتوانید عکسهای خوبی در آنجا بگیرید.
روش
در حالی که دوربین دور گردنم است، با قدم زدن در اطراف به دنبال چهره های خنده دار یا صحنه های زیبا شروع می کنم. اگر کمی دوستانه به نظر برسید و با دوربین در جهت فرد خاصی اشاره کنید تا اجازه عکاسی از او را داشته باشید، تقریبا همیشه در تایلند موفق خواهید شد. آگاهانه بگویید تایلند زیرا کشورهای زیادی نیز وجود دارند که اگر از آنها عکس بگیرید، مردم فکر می کنند جادو شده اند.
ترجیح می دهم بدون توجه عکاسی کنم، زیرا در غیر این صورت فرد مورد نظر به سرعت ژست می گیرد. امروز برای شما خوش شانس است زیرا روی یکی از پله ها یک مرد فتوژنیک شبیه کلوچارد با ریش است. او هیچ مشکلی ندارد که من او را به صورت دیجیتال جاودانه کنم. نتیجه را روی صفحه دوربینم به او نشان دهم و بعد از آن لبخند رضایتی بر لبانش نقش می بندد. مقداری پول در دست او بگذار زیرا من این تصور را دارم که مرد به شدت به آن نیاز دارد. اتفاقاً من این کار را به میل خودم انجام میدهم و هرگز، حتی اگر مجبور باشم برای عکاسی از کسی هزینهای بپردازم.
اگر به تخیل خود اجازه دهید و سعی کنید به چیزهای کوچک به ظاهر بی اهمیت کمی متفاوت نگاه کنید، این نیز می تواند تصویر خوبی ایجاد کند. با نگاهی به آن طرف، از سه تلفن که به یکی از دیوارهای سالن ایستگاه آویزان شده اند، عکس می گیرم. با فکر کردن به رول های قدیمی فیلم با حداکثر 36 نوردهی، دیگر لازم نیست در عصر دیجیتال آنقدر صرفه جویی کنید.
محله چینی ها
مزیت ایستگاه اصلی این است که محله چینی ها در نزدیکی آن قرار دارد. فقط از جاده مقابل ایستگاه عبور کنید و از روی پل عبور کنید. سپس به چپ بپیچید و دوباره از دو جاده مجاور عبور کنید و سپس به سمت راست بروید. محله چینی ها زیر پای شماست. من قصد ندارم در مورد احتمالات آن منطقه بزرگ چینی توضیح دهم زیرا شما فقط باید در اوقات فراغت خود در آنجا بچرخید. من چندین ساعت را آنجا گذراندم و امروز دوباره از آن نهایت لذت را بردم. برای گرفتن عکس های زیبا صحنه های زیبای زیادی را در آنجا خواهید دید. البته کمی شانس هم دخیل است.
ماساژ
پاهایم از این همه دویدن کمی سفت شده اند و قبل از اینکه به هتل بروم اجازه دادم اندام خسته ام را برای یک ساعت درمان کنند. ماساژور که دیگر چندان جوان نیست، به من پیشنهاد سلطنتی می دهد. هزینه ماساژ پا برای یک ساعت 250 بات است، اما با مبلغ 400 بات می خواهد 1 و نیم ساعت از من مراقبت کند. محاسبات قویترین جنبه بسیاری از مردم تایلند نیست و من پیشنهاد فوقالعاده را رها کردم و نیازی به توضیح تواناییهای حسابی او ندارم.
وقتی در حین ماساژ لبخند بزرگی روی صورتم ظاهر می شود، خانم می پرسد که چرا سرگرم می شوم؟ با Jantje van Leiden معروف از شر من خلاص شوید و به او بگویید که سوژه های من از ماساژ بسیار خوب او لذت می برند.
در واقع، باید به حادثه ای فکر کنم که بیش از چهل سال پیش در هلند تجربه کردم. ابزار نوشتاری دستی نداشت و به شدت به یک خودکار برای یادداشت کردن چند یادداشت نیاز داشت. بنابراین وارد بازار کوچکی شد و از محفظه مربوطه یک خودکار به قیمت 15 سنت گرفت که روی آن نوشته شده بود: 6 قطعه برای یک گیلدر. نمیتوانستم در مورد آن به کارمند جوان مغازهای که خندید و پاسخ داد: "هههه، تو اولین کسی هستی که متوجه شدی."