"برخورد غم انگیز در کوه سامویی"

نوشته پل اسخیپول
Geplaatst در ستون
برچسب ها:
30 آوریل 2019

 

مت هانوالد / Shutterstock.com

در Koh Samui، ساعت 01:00 بامداد از مرکز سرگرمی "Green Mango" در ساحل Chaweng برگشتم، با آرامش به سمت هتلی که در آن اقامت داشتیم راه افتادم.

خانم‌هایی که می‌خواهند مرا با اسکوترشان به هتلم ببرند، مرتباً در طول جاده به من مراجعه می‌کنند. هنوز خانم‌های دیگری که دوست دارند وقتی بازار بسته می‌شود، من را به سالن خود دعوت کنند تا یک ماساژ «در اواخر شب» انجام دهم. اما مشتریان نیز همچنان فعالانه در بارهای مختلف جذب می شوند.

اتفاقی که تقریباً اجتناب‌ناپذیر بود، افتاد، خانمی با چهره‌ای شیرین، بدنی زیبا و انگلیسی معقول به من اجازه داد روی صندلی بار در نوار کنار پیاده‌رو بنشینم. اوه خوب، یک آبجو دیگر خوب است و من به خانم یک نوشیدنی خانم پیشنهاد می کنم. در کمال تعجب من، یک مکالمه واقعی بعد از واجب، "از کجا آمده ای و غیره" آغاز می شود.

وقتی نشان می‌دهم که به چیزی بیش از یک نوشیدنی و چت علاقه‌ای ندارم و او مطمئناً نمی‌تواند به هتل من بیاید، به این سؤال او که چرا صادقانه پاسخ می‌دهم: «من همجنس‌گرا هستم و با یک لیدی‌بوی ازدواج کرده‌ام». او به این موضوع با داستانی پاسخ می دهد که به همان اندازه غم انگیز است که باور نکردنی است.

برای هیچ چیز تبدیل شده است

او زمانی پسر بود، بله همجنس‌گرا، و به شدت می‌خواست زندگی را با فرنگ شیرین بگذراند. اما بله، تصور آن آسان تر از تحقق یافتن بود. او می دید که فرنگ ها بیشتر به لیدی بوی ها علاقه دارند تا همجنس گرایان. سپس تصمیم گرفت مجموعه ای از سینه های سیلیکونی را کاشت کند. موفقیت مورد انتظار محقق نشد، عمل دوم، او سیب آدم را برداشت و باسنش را تزریق کرد تا زنانه‌تر به نظر برسد. او با ظاهر جدیدش برخوردهای صمیمی زیادی با فرنگ دارد. اما اغلب به نظر می رسد که قدردان اندام تناسلی مردانه او نیستند.

دو سال دیگر پس انداز کنید، سپس او می تواند یک زن کامل شود. این در سپتامبر گذشته در بانکوک اتفاق افتاد و او اکنون بیش از دو ماه است که کاملاً زن است. اوه، او دامن کوتاهش را با احتیاط بالا می‌آورد و من یک واژن واقعی زنانه را می‌بینم که تنها دو جای زخم در کنار کشاله‌هایش دیده می‌شود. او هنوز نمی تواند شورت را تحمل کند، این زنانگی تازه به دست آمده او را تحریک می کند. با این وجود، ناامیدی وجود دارد، با وجود همه هزینه ها، هنوز هیچ فرنگی پیدا نشده است که زندگی اش را با او تقسیم کند.

غم سرکوب شده

در نهایت، او اعتراف می کند که آیا این همه ارزش آن را داشت یا خیر. او فقط همجنس‌گرا بود، حالا کاملاً یک زن، اما در واقع هنوز هم می‌خواهد فقط یک پسر باشد. ما حداقل 3 ساعت با هم چت کردیم، او جزئیات بیشتری از زندگی خود را به من گفت که من از سر تقوا نمی خواهم آنها را با اشخاص ثالث در میان بگذارم. من برای او آینده خوبی در حد توانش آرزو می کنم.

شرم آور است که چنین فردی شیرین و صمیمی به دلایل کم و بیش تجاری خود را به طور کامل و غیر قابل برگشت مثله کند.

همدلی واقعی را نشان دهید

بیایید همه ما با احتیاط با افراد مشاغل سرگرمی رفتار کنیم، آنها اغلب داستان غم انگیزی در مورد اینکه چرا کاری را انجام می دهند دارند. تنها تعداد کمی از آنها تجربه غنی یادگیری چیزی را از داستان زندگی یک "دختر بار" به دست می آورند.

– پیام بازنشر شده –

16 پاسخ به "برخورد غم انگیز در کوه سامویی"

  1. خود می گوید

    به طور تصادفی، من در Arte (NLTV.Asia) یک سریال کشوری در مورد ZOA را دنبال می کنم. دیروز نوبت TH بود. یک جوان 21 ساله از BKK صحبت می کرد. صبح‌ها با مادر در رستوران استراحت می‌کنیم. در طول روز، یک دانشجو در یک کالج گردشگری. او درباره احساسش از کودکی گفت که پسر نیست، اما خیلی زود متوجه شد که می‌خواهد یک زن باشد. با کمک و حمایت خانواده و محیط، اکنون احساس می کنم در جامعه تایلند کاملا پذیرفته شده ام. نه بدبختی، نه رنج شخصی. همچنین در TH همه چیز به این بستگی دارد که کدام مسیر را انتخاب کنید. نشستن روی چهارپایه بار و انتظار برای اینکه ببیند چه کسی می آید، به ندرت تفاوتی ایجاد می کند.

  2. راب وی. می گوید

    داستانی بسیار تاثیرگذار که هیچ کس لیاقتش را ندارد. از این نظر، این خوب است که در غرب، چنین مداخلات تغییر ناپذیر زندگی فقط انجام نمی شود، بلکه متخصصان همچنین می بینند که آیا این واقعاً به خواسته های کسی (به دنیا آمدن در بدن اشتباه) و درازمدت عمل می کند. منافع فرد

    من در توضیح این که همه اینها برای قلاب کردن یک فرنگ بود کمی مشکل دارم. چنین مداخله‌ای از نظر استانداردهای تایلندی بی‌اهمیت نیست، بنابراین شخصی باید دارایی معقولی داشته باشد یا وام بزرگی بگیرد (اگر کارها واقعاً اشتباه باشد، از طریق وام‌ها و سپس شلغم واقعاً تمام شده است). یک شریک یا شریک تایلندی از هر جایی باید خوب باشد اگر بتوانید با هم خوشبخت زندگی کنید، از جمله "مراقب باشید"، درست است؟ یا فشار برای یافتن سریع یک شریک خوب باید بسیار زیاد باشد (از طرف خانواده؟) و سپس ماهیگیری در جایی که فکر می کنید شانس بیشتری برای صید خوب دارید راحت تر است. اما من از داستان های معروفی مانند "مردان تایلندی خوب نیستند" و غیره فرار می کنم.

    اما موعظه زیاد. به نظر می رسد که این مرد - این همان احساسی است که او - از عمق خود خارج نشده بود، اگرچه من نمی توانم انتخاب های او را درک کنم. البته این یک داستان بسیار غم انگیز باقی می ماند، او لیاقت آن را ندارد. من صمیمانه امیدوارم که او یک مرد خوب و شیرین پیدا کند که با او خوشحال باشد و بتواند به خوبی از یکدیگر مراقبت کند. من فکر می کنم او به اندازه کافی باهوش و بصیر است که در نهایت یک شریک پیدا کند. بنابراین برای او آرزوی موفقیت و یک رابطه خوب دارم.

  3. هارولد می گوید

    کاملا موافق.

    بسیاری از ما نمی‌دانیم سوابق 90 درصد پسران (خانم‌ها) در مورد اینکه چرا در تجارت سرگرمی شروع به کار کرده‌اند چیست.

  4. گرینگو می گوید

    تنها در تایلند بود که از پدیده "لیدی بوی" آگاه شدم. من تا به حال یکی را ندیده بودم، چه برسد به اینکه با یکی صحبت کنم. من نمی گویم که در مورد اینکه چگونه و چرا یک نفر می خواهد یک خانم شود، زیاد مطالعه کرده ام، اما آنچه را که در این وبلاگ نوشته شده است، با علاقه می خوانم.

    سپس خواندم، در میان چیزهای دیگر، که لیدی‌پسر یا ترنس‌کشوال کسی است که در بدن اشتباهی به دنیا آمده است. یک نفر به عنوان یک پسر به دنیا می آید، اما از هر نظر می خواهد دختر باشد. من معنای عمیق تر این را نمی فهمم، اما آن را به عنوان یک داده پذیرفته ام. اگر اینطور باشد، من همچنین می توانم تصور کنم که فردی تحت انواع عمل ها قرار می گیرد تا (تا حد امکان) از جنس مخالف شود.

    شما اکنون در حال نوشتن داستانی در مورد مکالمه با یک "خانم" هستید که به دلایل تجاری تحت آن عملیات قرار گرفته است. این واقعا ذهن من را متوقف می کند.

    اکنون، چنین مکالمه ای در اواخر شب در حالی که تحت تأثیر الکل است، بهترین راه برای شناخت خوب کسی نیست. من کاملاً معتقدم که داستان غم انگیزی پشت آن نهفته است که شما نمی خواهید جزئیات آن را بگویید، اما چنین "راه حلی" از قبل فرصتی نداشت.

    شما او را شیرین و صمیمی می گویید، اما صادق باشید، او بسیار ساده لوح و احمق است.

  5. eduard می گوید

    داستان خوبی است، پل. اما به خاطر داشته باشید که هر خانم-پسر-همجنس باز-بانو که اینجا در پاتایا کار می کند همه داستان های غم انگیزی دارند. زیرا برای آنها واقعاً آسان نیست، معمولاً هنوز "اجبار نرم" والدین به پایان می رسد. اینجا.

  6. اریک وی. می گوید

    وای!!! داستان خوب پل، متأسفانه ما احتمالاً به اندازه کافی یا حتی هرگز به آن فکر نمی کنیم!

  7. گرت می گوید

    پائول، با نتیجه گیری نهایی شما کاملاً درست می گویید. در طول 15 سال زندگی در بار، با بسیاری از خانم های واقعاً خوب و دلپذیر ملاقات کردم. دلایلی که باعث شدند آنها در آن زندگی قرار بگیرند گاهی اوقات شما را به لرزه در می آورد.

  8. بی پرده می گوید

    تکان دهنده، متحرک و بله، درست است.
    من خودم همجنس گرا هستم، یک دوست عالی دارم که خوشبختانه فقط یک پسر است، اما دوستانی هم داریم که متأسفانه و با کمال تاسف بعد از آن تغییر دین داده اند.
    ما مرتباً داستان های بسیار غم انگیز و دلخراشی می شنویم.
    برخی حتی به خودکشی فکر کرده و/یا اقدام به خودکشی کرده اند.
    بسیاری از پسران مسلمان شده که هنوز در چیانگ مای روسپی بازی می کنند، در واقع خیلی بد نیستند
    اعتماد کنید، اما در میان آنها عزیزان واقعی نیز وجود دارند.
    دوستان تبدیل شده ما، به طور جزئی و کامل، مشاغل عادی دارند، در 7/11، Tesco، یا به عنوان دستیار فروش در نمایندگی های خودرو، و پس از آن خیلی بد نیست، اما به محض اینکه به اتاق خود بازگردند یا اگر واقعاً بتوانند جایی صحبت کنند. ، ما داستان ها را می شنویم، معمولاً بسیار غم انگیز.
    نه همه، برخی از تصمیم خود راضی هستند، اما بسیاری از آنها داستان موفقیتی ندارند.

  9. محاسبه می گوید

    من همچنین فکر می کنم، همیشه در ابتدا با مردم با احترام رفتار کنید، مهم نیست که چه شکلی هستند.
    اگر بعداً مشخص شد که آنها سزاوار این احترام نیستند، همیشه می توانید آنها را نادیده بگیرید

    محاسبه

  10. l.سایز کم می گوید

    این داستان تا حدودی نشان از بی حوصلگی دارد.
    خیلی دوست داشت عمرش را با فرنگ شیرین بگذراند.
    سپس برای رسیدن به این هدف گام های مختلفی برمی دارد
    گام های جدی برای پیروزی بر فرنگ.
    او به خودی خود یک فرد تعیین کننده است، اما برخی چیزها، مانند الف
    رابطه را نمی توان اجباری کرد

    احوالپرسی،
    لویی

  11. پاتریک می گوید

    برای همه احترام قائل باش، هر آدمی گذشته ای دارد، داستان زندگی دارد و هرگز نمیدانی آن چیست. من چندین گفتگوی شخصی و شگفت انگیز با لیدی بوی (که از آن حمایت می کردند) داشته ام و از این موضوع بسیار آموخته ام، به آن احترام گذاشته ام و همیشه از نوشیدن یک نوشیدنی در راه خانه لذت می برم. خوشحالم که بعد از چند ماه دیگر غریبه نیستی و وقتی با اسکوتر رد می شوی ده ها زن سرشان فریاد می زنند.

    من کاملاً با پاسخ فوق مخالفم، یک رابطه مطمئناً می تواند "اجباری" باشد. بسیاری از مردان (و زنان) هستند که صرفاً به دنبال ظاهر، زندگی غنی و آسان و غیره هستند. او فکر می کرد که می تواند شانس خود را افزایش دهد، که اغلب هنگام بازدید از تایلند بر آن تاکید می شود. اما مانند همه چیز در تایلند، احترام بگذارید، یک لبخند صمیمانه به شما کمک می کند و زیباترین اما گاهی تکان دهنده ترین داستان ها را خواهید شنید، همانطور که از داستان نویسنده پیداست.

  12. مارکو می گوید

    خواندن این مطلب بسیار ناراحت کننده است. به خصوص به این دلیل که اغلب شامل پول برای زنده ماندن، کمک به خانواده و غیره می شود.
    آنها همچنین اغلب تصور اشتباهی در مورد فرنگ دارند.
    همه فرنگ ها برای داشتن شریک مناسب نیستند. یا زندگی در دنیای غرب برای هر تایلندی راه حلی نیست. من خیلی ها را می شناسم که هنوز می خواهند برگردند!!!

  13. پل اسخیپول می گوید

    با تشکر پاتریک، نظر درست است.

  14. الکس می گوید

    من همیشه برای همه احترام قائلم و همه باید این را داشته باشند!
    هیچ کس سابقه و گذشته کسی را نمی داند!
    من چندین بانو را می شناسم، آن هم به دلایل مختلف: یکی به این دلیل که بدنش اشتباه بود، دیگری به دلایل تجاری...
    من خودم همجنسگرا هستم، با یک پسر تایلندی رابطه نزدیک طولانی مدت دارم، بیش از 12 سال است که با هم زندگی می کنیم و خوشحالیم! خیلی خوشحال!
    اما در مورد پول، فشار خانواده را اشتباه نگیرید. برایشان مهم نیست که دختر یا پسرشان به فحشا ختم شود، به شرطی که پول درآورد!
    همه آنها می دانند، اما هیچ کس در مورد آن صحبت نمی کند ...
    بارها شاهد بوده ام که چگونه خانواده ها فقط برای پول، فرزندان خود را مجبور می کنند که با فرنگ وارد رابطه شوند.
    در روستای زادگاه همسرم، جایی که ما مرتباً به آنجا می‌رویم، مادران با عکس‌های پاسپورت پسران و دخترانشان (جوان) نزد من می‌آیند. عکس هایی که می خواهند به من بدهند تا بتوانم به بچه هایشان کمک کنم فرنگ بگیرند که البته قبول نمی کنم.
    آنها اغلب هیچ فرصتی را برای فروش فرزندان خود از دست نمی دهند.
    و اگر خود بچه ها در یک شهر توریستی کار کنند، تقاضا برای پول بسیار زیاد است!
    و جوانان برای برآوردن خواسته های خانواده تمام تلاش خود را می کنند!

  15. مارچلو می گوید

    همه داستان های بسیار زیبا و غم انگیز اینجاست. خانم‌های پسر زیادی وجود دارند که به نام تفاله‌ها شناخته می‌شوند.
    که گردشگران را غارت می کند و بسیار تهاجمی است. اینها نام خوبی برای تایلند نمی گذارند.
    نه، من همیشه هنگام صحبت با یک پسر خانم یا نزدیک شدن به شما بسیار مراقب هستم.

    • الکس می گوید

      این نیز صادق است، به خصوص در جاده ساحلی پاتایا!
      خوب و بد وجود دارد، کاملا موافقم.
      بنابراین من نیز به آن یک اسکله وسیع می دهم، به خصوص در جاده ساحل،


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم