گفتگوی بین دو جنتلمن در واشنگتن دی سی

نوشته کریس دی بوئر
Geplaatst در کریس دی بوئر, ستون
29 اکتبر 2019

(کایل مازا / Shutterstock.com)

Tr: سلام کوهن هم. آیا اجازه دارم کوهن توو بگویم یا نه؟ خوشحالم که در این دوره شلوغ، درست قبل از لوی کاتونگ، مراسم بارج و کریسمس، هنوز زمانی را برای دیدن من اینجا در کاخ سفید پیدا کردید.

به: اشکالی ندارد. شاید من مثل شما هواپیمای خودم را نداشته باشم، اما تای ایرویز خیلی بد نیست که چند صد مشتری را در سرما، البته بدون گرما در بانکوک، بگذارم و برای من هواپیما آماده داشته باشد، یعنی خالی کنم. آن را زمانی که من که می خواهم. در نهایت دولت همه چیز را پرداخت می کند یا بهتر است بگوییم مالیات دهندگان تایلندی. اما او این را نمی فهمد.

Tr: بله، متاسفم که نمی توانم برای اجلاس سران آسه آن در آخر هفته آینده به کامبوج بیایم. فشار دهید، فشار دهید، فشار دهید، فشار دهید. تماشای تلویزیون، بازی گلف، توییت کردن با فرزندان و سابقم در مورد انواع امور دولتی و بله، همچنین وضعیت سوریه. فکر می‌کردم کارمان تمام شده است که آن بغدادی را کشتیم، اما همه می‌گویند داعش در دنیا بیشتر است. خوشبختانه در ایالات متحده نیست. در غیر این صورت فاکس نیوز آن را گزارش می کرد. من فقط برای متوقف کردن آنها دیوار می سازم، شاید در امتداد مرز ترکیه و سوریه. او در توییتی نوشت: نتانیاهو فکر می‌کند اگر به یهودیان اجازه داده شود آن را بسازند ایده خوبی است. شما می توانید در مورد آن یهودیان هر چه می خواهید بگویید، اما می توانید با آنها معامله کنید.

به: دونالد عزیز، بانکوک در کامبوج نیست بلکه در تایلند است.

Tr: کنسرت من و وزیر آموزش و پرورش من، Betsy de Vos، مرا متقاعد کرده بود که باید برای ASEAN به کامبوج بروم. اما بله، او به اندازه من باهوش نیست، بنابراین من چیزی در مورد آن نگفتم. اما از آنجایی که شما اینجا هستید، من یک سوال از شما دارم. چرا می خواهید از خرید همه آن مواد شیمیایی فوق العاده ای که برای برنج و انبه شما بسیار مفید هستند، دست بکشید؟ آنها در اینجا در برابر حشرات سیاه و مکزیکی بسیار خوب عمل می کنند. نمی‌خواهی به من، به‌عنوان یک سرباز راست‌اندیش و شبه دیکتاتور، به من بگویی که ناگهان اینقدر نگران سرنوشت همه اتباع تایلندی خود شده‌ای؟ ها ها ها ها ها ها.

به: نه، البته نه. من از این نظر کمی شبیه شما هستم. اما شما همچنین می‌دانید که گاهی اوقات باید با دادن چیزی که سال‌ها از آن‌ها خواسته‌اند، به چند مشکل‌ساز خشنود شوید. جلب حمایت آنها برای چیزهایی که دوست دارم مانند قانون و نظم، مرگ و میر کمتر در جاده ها، سرمایه گذاری های به روز در تجهیزات نظامی و افراد بیشتری با یونیفورم و موهای کوتاه شده راحت تر باشد. من شدیداً به اپوزیسیون نیاز دارم، زیرا من - مانند شما - مجبور شده‌ام کمی چهره اکثریت مردم را دستکاری کنم. اتفاقاً بدون روس ها و فیس بوک.

Tr: اما شما درک می کنید که من به عنوان رئیس جمهور منتخب قدرتمندترین و دموکراتیک ترین کشور جهان، نمی توانم اجازه دهم که از سرم بگذرد. بنابراین من به این فکر می کنم که از اول ژانویه اجازه ورود ماهی و محصولات ماهی تایلندی را در ایالات متحده نداشته باشم. من حدس می زنم که کره شمالی ها خوشحال خواهند شد اگر ماهی ها را برای آنها بفرستید. من فردا با کیم جونگ اون تماس می گیرم تا ببینم چقدر حاضر است برای آن پول بپردازد. آیا به هر حال همه خوشحال هستند و من چهره را از دست نمی دهم. و کیم آنقدر باهوش است که چینی ها را وادار به پرداخت کند. ماهی گران است.

به: صحبت از کمونیست ها. نظر شما در مورد اظهارات اخیر ژنرال ارشد من Apirat چیست؟ او پیامی قوی برای همه آن آشوبگران داشت که من به طور طبیعی با او زمزمه کردم.

Tr: خوب، صادقانه بگویم. شما باید مراقب آنها باشید و بین کمونیست های بد و خوب تمایز قائل شوید. منظورم این است که اگر به شما گوش کنند کمونیست های خوبی هستند. اگر مثل چینی ها به حرف شما گوش ندهند، کمونیست های بدی هستند.

به: و با آن اعتراضات در هنگ کنگ چه کنم؟ شما قبلاً از آنها دفاع کرده اید و من این را با در نظر گرفتن جنگ تجاری با چینی ها درک می کنم. اما همه کاپیتان های صنعت تایلند از من می خواهند که آن آشوبگران را محکوم کنم وگرنه می توانیم تجارت با پکن را فراموش کنیم. و اگر خرید ماهی از ما را متوقف کنید، واقعاً خود را در تایلند محبوب نمی کنید. از سوی دیگر، رهبران سیاسی که در واقع در زندان هستند در کشور من محبوب هستند. و سپس تاناتورن از FFP با گرفتن عکس با یکی از رهبران معترضان هنگ کنگ یک بازی دیگر با من انجام می دهد.

Tr: بله، شما باید آن تاناثورن را به عنوان یک دوست نگه دارید، سیا من می گوید. او جوان، ثروتمند و باهوش است. او همه اینها را برای شما دارد.

به: و همچنین به شما، فکر می کنم.

تر: ما سراغ گربه ها نمی رویم، نه؟ بیایید برای اوایل سال آینده قرار بگذاریم. من به بانکوک و پاتایا می آیم زیرا می خواهم با چشمان خود ببینم که ما آمریکایی ها چگونه به شکوفایی تایلند کمک کرده ایم. امروز بخوانید (واقعاً، گاهی اوقات می‌خوانم) که بزرگترین استادیوم بانکوک آنقدر بزرگ نیست که بتواند 70.000 پیرو مسیحی را برای مراسم عشای پاپ در خود جای دهد. اما آیا برای تظاهرات یا به اهتزاز درآوردن پرچم به همه آن فقرا 500 بات در روز پرداخت نمی کنید؟ شاید وقتی من آمدم شما هم بتوانید این کار را انجام دهید. من 50 درصد هزینه ها را پرداخت می کنم. معامله؟ به جای خوابیدن در یک هتل مجلل در بانکوک، دوست دارم در خانه بمانم، نه برای مدت کوتاهی اگر مرا درک می کنید. من هم دوست دارم با شما گلف بازی کنم. به من گفته شده است که بسیاری از پرسنل نظامی تایلندی تناسب اندام خود را با بازی گلف در حین انجام وظیفه حفظ می کنند، مانند من. ولی یه لطفی بکن فقط مردان در زمین گلف. من نمی خواهم به آن خانم جوان تایلندی ببازم…. اسمش چیه دوباره

به: منظورت آریا جوتانوگارن

Tr: آره، این نام آشنا به نظر می رسد. البته شما نمی توانید او را از دست بدهید. این روی شهرت خوب و مردانه من تأثیر می گذارد. و او دقیقاً نوع من نیست. روی تو حساب می کنم.

10 پاسخ به “مکالمه بین دو جنتلمن در واشنگتن دی سی”

  1. الکس اودیپ می گوید

    طعم این somtam بیشتر است!

  2. دانیل ام. می گوید

    هوم ...

    چگونه Tr. که پاتایا در تایلند است؟

    خاطرات خوبی که هیچوقت فراموش نمیکنی البته!!
    او همسرش من را دارد. اولین بار در حال قدم زدن با بیکینی تنگ در ساحل برای عکاسی دیده شد. از من نپرس چرا تر. آن زمان وجود داشت!

    وقتی دخترش IV. بزرگ شدند، آنها به آنجا بازگشتند تا برای او توضیح دهند که چگونه ملاقات کرده اند. هر دو خانم با بیکینی تنگ، این بار در کنار استخر گران ترین هتل. نام آن هتل اعلام نشد. در آنجا به طور تصادفی توسط گروهی از مردان مشاهده شدند: یک آمریکایی و یک روسی در یک سفر کاری.

    IV. به دلیل هوش و مهارت های تجاری خود شناخته شده است. هر دو مرد خوش تیپ (؟) از چشم او دور نمانده اند. آنها توافق کرده اند که عصر در یک بار در آنجا ملاقات کنند. معلوم نیست کدام نوار. ظاهراً آن یک بار گوگو نبود. خیلی چینی در آن زمان؟

    IV. البته باید برای پدرش توضیح می داد. او از طریق روابط با روس‌ها و فرصت‌های جدیدی که برای او به وجود آمد، توانست او را متقاعد کند…

    اجازه داد آن آمریکایی با ایو ازدواج کند تا با روس ها روابط بهتری داشته باشد. و البته مخالفان سیاسی او از این موضوع خوشحال نیستند…

    چرا Tr. سپس با To.؟
    این یک راز است تا هر دو را به خطر نیندازیم…

  3. باب بکارت می گوید

    زیبا!

  4. لئو بوسینک می گوید

    @کریس دی بوئر
    قطعه بسیار خوب کریس نوشته شده است. با طنز در اینجا موفق باشید.
    تا جایی که به من مربوط می شود، شما آن را پیگیری می کنید.

  5. تینو کویس می گوید

    Heerlijk om dit te lezen. Ik ben gek op deze twee figuren. Echte, eerlijke, intelligente en sterke mannen. Bedankt dat je dit gesprek met ons hebt gedeeld! Komt er nog een gesprek tussen V. en S.?

    • کریس می گوید

      صحبت های بیشتر در راه است.....

  6. ژاک می گوید

    Voor een goed lezer komt het op het zelfde neer. Feiten en omstandigheden gebracht op een ludieke wijze maar daarom niet minder waar. Hoe hou je het volk er onder en gelukkig. Geef ze brood en spelen is al lang niet meer genoeg. Als je het beschouwend bekijkt is het een paar apart, maar ze trekken wel de kaart met alle gevolgen van dien. Toch zijn er veel Thaise mensen die op de hand van Prayut zijn. Men voelt zich aangevallen door Trump en zijn aangekondigde maatregelen. Zij vinden dat de gastarbeiders tegenwoordig goed behandeld worden in Thailand. Veel mensen uit Myanmar verdienen net zoveel als menig Thaise persoon. Ik denk hier wat genuanceerder over, want het is afhankelijk van wie ze werk verschaft en hoe die persoon in elkaar steekt. Maar er zijn weldegelijk verbeteringen waar te nemen. Ook krijgen die groep buitenlandse arbeiders een goede behandeling in het ziekenhuis voor weinig. Wij hadden een schoonmaakster uit Birma die zwanger was en bevallen in Pattaya en al haar kosten werden vergoed door het ziekenhuis, ook de nazorg voor de baby daar hoefde ze niets voor te betalen.

  7. TheoB می گوید

    من تعجب می کنم که Tr. آخرین اخبار جهان را در مورد مالک Too-Too مطرح نکرد. به نظر من این موضوع علاقه شخصی Tr را نیز دارد.

    • کریس می گوید

      Tr علاقه ای به آن ندارد زیرا هیچ معامله ای وجود ندارد. و Tr از خود سگی ندارد زیرا سگی وجود ندارد که او را دوست داشته باشد.

  8. رنه لویندیک می گوید

    فوق العاده نوشته شده در نهایت یک داستان بسیار زیبا با طنز بسیار.
    داستان کافی برای دنبال کردن وجود ندارد.
    من یک طرفدار بزرگ هستم.

    رنه ال


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم