ستون: آزار جنسی ناخواسته یا خواسته شده؟
اخیراً در سرتاسر جهان غوغاهای زیادی در مورد آزار و اذیت جنسی زنان به راه افتاده است. با #metoo، زنان هلندی بیشتر و بیشتر به وضوح نشان می دهند که در گذشته مورد آزار جنسی قرار گرفته اند.
اگرچه میخواهم تأکید کنم که من این مشکل را میشناسم و مطمئناً نمیخواهم آن را بیاهمیت جلوه بدهم، یک زمینه کمرنگ باقی مانده است و آن آزار جنسی مردان مسنتر غربی در تایلند است.
برای روشن شدن این موضوع، از اتفاقاتی که اخیراً برایم افتاده گزارش خواهم کرد. غروب جمعه وارد یک خیابان بار در کوه سامویی شدم که در طی یک تور پیاده روی به آنجا رسیدم. کاملاً غیرمنتظره، ناگهان یک زن تایلندی ناشناخته به من نزدیک شد که او نیز بسیار کوچکتر از من بود. دلیلی برای این کار نگذاشتم و می خواستم به راهم ادامه دهم. با این حال او راهم را بست و محکم بازویم را گرفت. در آن لحظه می خواستم مقاومت کنم، اما نمی توانستم خود را رها کنم.
با مقداری زور من را به داخل یک بار کشاندند و روی چهارپایه بار گذاشتند، در حالی که زنان دیگر در بار به آن نگاه می کردند و با مهربانی می خندیدند. تماشاگران زن تایلندی هیچ کمکی به من نکردند و فقط به من خیره شدند. من از این فورس ماژور کاملاً ترسیده بودم. نمیدونستم چیکار کنم زنی که من را به داخل بار کشاند، از من نوشیدنی خواست و برای جلوگیری از تشدید موضوع، موافقت کردم. این پایان کار نبود زیرا او به سرعت مرا در فاق گرفت. بار دیگر زنان دیگر مداخله نکردند و به نظر می رسید رفتار آزارگر را تایید می کردند.
در نهایت، پس از دادن نوشیدنی های فراوان، موفق به فرار از بار شدم. مهاجم من اکنون آنقدر مست بود که توانستم در یک لحظه بدون محافظ فرار کنم (البته من قبض را اول پرداخت کردم).
سپس سعی کردم تجاوز و آزار جنسی را گزارش کنم، اما پلیس تایلند فقط می خندید و مدام فریاد می زد «فرنگ تینگ تانگ» که معنی آن را نمی دانستم.
میدانید که من این داستان را با شرم بیان میکنم، اما معتقدم که تجاوز جنسی مردان مسنتر غربی در تایلند آشکار نشده است و بنابراین از سایر قربانیان میخواهم که درباره تجربیات خود صحبت کنند و از یکدیگر حمایت کنند.
همچنین تاکید می کنم که من این داستان را ساخته نیستم و به سایر مردان نیز هشدار می دهم که مراقب باشند و از محله های خاص دوری کنند. هیچ دلیلی ندهید، تا حد امکان از تماس چشمی خودداری کنید، لبخند نزنید و با خود پول نبرید.
بعد از بطری های زیاد چانگ، اکنون کمی بهتر شده ام و متوجه می شوم که خوش شانس بوده ام. میتوانست بدتر از این هم باشد، زیرا عامل مورد بحث نیز از من خواست که او را به هتل خود ببرم. و چه کسی می داند که در آن زمان چه اتفاقی می افتاد؟
من این داستان را می شناسم. به سرعت کلمات را یاد بگیرید؛ plohj sjan=از من دور باش. jaa maa joeng=مرا به حال خودت رها کن و در آخر اگر واقعاً نمی خواهد گوش کند pai hai phon=از دستش خلاص شو. کلمات را با لحن کمی بلندتر بگویید. پایان مشکل
یا اینکه پیرمردهای غربی خود را به برقع می آرایند.
در واقع. برخی از زنان مسنتر و پژمردهتر در غرب با هشتگ METOO خوب رفتار میکنند (زیرا تصور کنید، اگر هرگز مورد آزار و اذیت قرار نگرفتهاید، احتمالاً زشت خواهید بود) اما ما، آقایان غربی، هنوز در اوج زندگیمان هستیم، به این موضوع نزدیک نمیشویم. پیشنهاد البته برای من هم همین اتفاق افتاد و حتی بدتر از آن. دزدیده شده، وعده های شکسته، حتی یک بار 2 خانم به طور همزمان می خواستند مرا به رختخواب بکشند ... لیست بی پایان است.
یک hastag WETOO وجود دارد که در آن شما به عنوان یک مرد می توانید به رنجی که (ناخودآگاه) برای زنان ایجاد کرده اید، شهادت دهید، مانند رقصیدن مخفیانه با آنها در دیسکو (حتی یک آهنگ در مورد آن وجود دارد).
توجهی به ما نیست، یک بار دیگر تاکید می کنم. بنابراین من هشتگی به نام MENTOO را برای جلب توجه به این موضوع پیشنهاد می کنم. یا حتی بهتر از آن: ALLOFUS، زیرا ما نباید جامعه LBTHGI را فراموش کنیم!
دیدم هنوز خیلی ناراحتی:
https://www.thailandblog.nl/wp-content/uploads/Farang-vk-225×225.jpg
Maar misschien gaf je er zelf wel aanleiding toe, met zo’n kort shirtje over straat gaan. Dan lok je het ook wel een beetje uit he?
نمیدانم چه چیز بدتر از این است که یک زن در فاق دست زدن باشد. یا مجبور شوید توصیههایی را بخوانید که میتوانید در زبان تایلندی استفاده کنید. و سپس با خط عاشقانه نوشته میشود، که اغلب شبیه تجاوز زبانی است.
اما در واقع درست است که اگر تا حدی به زبان تایلندی تسلط داشته باشید، به سرعت از شر "تقاطع متقاطع" خلاص خواهید شد - این تجاوز زبانی در هلندی است.
البته ممکن است برخی از مردان نیز از این نوع توجه قدردانی کنند.
البته اتفاقی که برای Khun Peter و بسیاری دیگر افتاد بسیار بد است. بدون شک باعث کابوس، افسردگی و حملات پانیک در دید زنان می شود. سپس توصیه می کنم با یک روانشناس یا روانپزشک خوب مشورت کنید.
برخی گاهی اوقات استدلال می کنند که تفاوت زیادی بین فرهنگ شرقی و غربی وجود ندارد. اما در این نوع موقعیتها قطعاً شاهد تفاوتهای بسیار بزرگ هستیم. در حالی که در غرب مردان مسن تر، ثروتمند و قدرتمند زنان جوان، فقیر و بی دفاع را آزار می دهند، در شرق، زنان جوان و فقیر مردان مسن و ثروتمند را می ترسانند.
در آن فرهنگ زیبای تایلندی، زنان باید مطیع و متواضع باشند و با بزرگان خود با احترام رفتار کنند. اتفاقی که برای خون پیتر افتاد بیاحترامی است و به تأثیر مخرب فرهنگ غرب بر شرق ملایم خیانت میکند. زمان آن فرا رسیده است که مقامات تایلند نسبت به این موضوع اقدام جدی انجام دهند.
من باید عذرخواهی کنم. در بالا در مورد زنانی نوشتم که مردان مسن تر، اغلب غربی را مورد آزار و اذیت قرار می دهند، که می تواند باعث اختلالات روانی طولانی مدت و جدی در آن مردان شود. می بینید که هر روز در تایلند این اتفاق می افتد. قابل درک است که این مردان اینقدر آشفته هستند.
اما این میتواند بدتر از این باشد! از مرد جوانی که میخواهد نامش فاش نشود، شنیدم که نیمهشب در شانزده سالگی در حال قدم زدن در منطقهای در بانکوک بود که به آن نانا، نانا یا چیزی شبیه به آن میگفت و بازوی او را بهطور قابل توجهی گرفته بود. زن مسن تر و از او خواست تا با هم نوشیدنی بنوشیم. او گفت "مای پن رای، مای پن رای" اما او همچنان اصرار می کرد. بالاخره موفق شد او را از خود دور کند. او اکنون می تواند در مورد آن بخندد، اما در آن زمان یک ضربه روحی به جا گذاشت!
آزار و اذیت زن مسن یک مرد جوان تقریباً یک کودک! مسخره - مضحک!
من این اتفاق را فقط توسط خانمهای پسر مسنتر دیدهام که منتظر زمان مناسب هستند و فرد مناسبی که معمولاً در راه خانه یا هتل هستند، ترجیحاً تیر خورده هستند، آسیبپذیر به نظر میرسند و میچسبند و رد شدن را نمیپذیرند. برای آنها آزار جنسی نیست بلکه دزدی است.
به نظر من خانم ها خیلی بدتر از خانم ها هستند. علاوه بر این، آنها اغلب خود مرد و بزرگتر از زنان تایلندی متوسط هستند و از نیازهای مردانه آگاهی دارند و قدرت یک مرد را دارند. به خصوص اگر به شدت به پول نیاز داشته باشند یا بسیار ناامید باشند، حتی می توانند بسیار خطرناک باشند.
وقتی به دنبال مردم در کوچههای تاریک میرفتم و احساس میکردم چشمهای زیادی سوراخ میشوند هرگز آن را تجربه نکردهام، اما میدانم که تابش میکنم که بهتر است مرا تنها بگذارند (اگر واقعاً بخواهم تنها باشم) و این همان کاری است که میکنم. . من اغلب شخصیتهای بیتجربهای را میبینم که با رفتاری «نامشخص» راه میروند که فکر میکنم او در واقع آن را میخواهد و حتی ممکن است از آن آگاه نباشد.
Oefen eens voor de spiegel met je houding en mimiek en probeer je eens voor te stellen wat dat bij iemand kan oproepen of duidelijk maken.
و خون پیتر، آیا همسرت این داستان را قورت داد؟ بعد از اینکه او آن ویدیو را از یک "دوست" دریافت کرد که در آن شما با آن بارگرها ظاهر شده اید 🙂
بله، آنها گاهی اوقات می توانند به طور مداوم برای کسب حمام متقاعد کننده باشند.
در پاتس، وقتی در غروب در جاده ساحلی قدم می زدم، یک بار بانوی جوانی که خدماتش را ارائه کرد ده ها متر با من برخورد کرد. چون من هیچ علاقه ای نشان ندادم، او تمام دارایی هایش را بیرون آورد. صحبت های بازاریابی او فوق العاده بود. استدلال نهایی او این بود: "شما باید با من بیایید قربان. من به شما زمان بسیار خوب و بسیار ارزان می دهم. الان باید لذت ببری آقا هیچ چیز را نمی توان به زندگی بعدی برد.» اضافه کردن: "...به جز آب در بیدمشک."
Duidelijk een freelaner met Boeddhistische levenswijsheid en zuiver van hart en ziel. De onbevelkte ontvangenis wenkte even in mijn gedachten … maar dat zag mijn Thaise vrouw die een eindje achterop liep niet zitten 🙂
خوشبختانه، در مقایسه با بسیاری از مردان غربی که در عاقبت هتل دچار ضربه روحی یا PTSD شدند، پایان خوبی داشت.
خوب گفت تینو مخصوصا پاراگراف آخر. اما من باور نمی کنم که خون پیتر معنی فرنگ تینگ تانگ را نمی داند. اگر در آنجا کمی آشنا هستید و تا حدودی به این زبان صحبت می کنید، پس می دانید که تینگ تانگ به معنای دیوانه یا احمق است. اما شما واقعاً می توانید با موقعیت های عجیب و غریب و کاملاً پیش بینی نشده روبرو شوید، این جذابیت و فتنه تایلند است. هنوز یک کشور تینگ تانگ است.
البته او این را می داند. او حتی در سال 2013 مقاله ای در این باره نوشت https://www.thailandblog.nl/column/khun-peter-column/farang-ting-tong-mak-mak/
خوب، شما در کوه سامویی هستید و در یک خیابان بار قرار می گیرید، به معنای واقعی و مجازی توسط یک خانم تایلندی متوقف می شوید و شما را به یک بار می کشاند، سپس باید به آنها نوشیدنی بدهید، به نظر می رسد چندین مورد بوده است. و تنها در این صورت است که می توانند فرار کنند. خب این بیشتر شبیه یک داستان فانتزی به نظر می رسد که یک زن او نتوانست کنترلش کند.
من فکر می کنم برخی از خوانندگان لحن بدبینانه نویسنده را نمی بینند
بدبینانه؟ کمی، شاید. اما به نظر من بیشتر طعنه آمیز است.
آدام عزیز، خوشبختانه کسی که می فهمد. اما برای چند توضیح بیشتر:
کنایه راهی است برای مسخره کردن چیزی یا کسی به روشی پنهانی و ملایم، مثلاً با گفتن برعکس آن چیزی یا با اغراق زیاد.
من نمی دانم، این هرگز برای من در پاتایا اتفاق نیفتاده است.
اگر امتحانم نکنند باید واقعا شبیه یک گوز قدیمی باشند...
Moet je naar Koh Samui gaan en niet in Pattaya blijven hangen volgens Kuhn Peter gebeurt het daar.
هههههههههه تصادفا در یک تور پیاده روی در خیابان پیاده روی
پلیس تایلند باید شما را به ظن تحریک یک کمدین دستگیر می کرد.
بله، تبعیض جنسی نسبت به خارجی های سفیدپوست مسن یک مشکل قدیمی در تایلند، به ویژه در پاتایا است. شما حتی نمی توانید روی دایک قدم بزنید بدون اینکه به شما نگاه کنند یا حتی فریاد بزنند و لمس شوند. هی، مرد خوش تیپ! فلنگ لوا! آیا ماساژ می خواهید؟ در حالی که این ترفندی است برای فریب دادن کسی به ساختمانی که در آن فرد مورد نظر مورد حمله قرار می گیرد! لباسهایش را از تنش درآوردند، دستکاری کردند و مورد آزار جنسی قرار گرفتند (چون این یک ارگاسم اجباری است، درست است، سوء استفاده؟) و پس از آن مجبور شد بسیار بیشتر از آنچه روی پنجرهها اعلام شده بود بپردازد، بنابراین او نیز پاره شد!
پلیس، بله، هنوز به شما می خندند! یا بلافاصله فرض کنید که توافقی بوده است. البته پلیس هم بازی می کند و از آن چیزی به دست می آورد. بنابراین مطمئناً بارها و سالنها در پایان روز به آنها کمی پول میدهند. به این میگن فساد این یک همکاری بزرگ برای تحقیر و غارت سیستماتیک گردشگران بی دفاع، نادان، پیر و اغلب چاق یا مهاجر است.
من فکر می کنم گفتن اینکه آنها خودشان آن را تحریک می کنند زیرا لباس کم پوشیده اند استدلال ضعیفی است. بله، در غیر این صورت چطور ممکن است، بیشتر آنها از یک کشور سردسیر آمده اند و بنابراین فکر می کنند که در هوای گرم سبک پوشیدن لباس عادی است. آنها نمیدانند که اینجا توهینآمیز است!
و بعد از بازگشت... شرمساری، تحقیر. البته جرات نکنید وقتی به خانه می رسید به او بگویید. می بینید که بسیاری از افراد پس از تعطیلات به پاتایا (یا پوکت، BKK و غیره) بسیار افسرده سوار هواپیما می شوند. خیلی قابل درک تحقیر شده، مورد سوء استفاده قرار گرفته اید، پس اندازتان را از دست داده اید، چه تعطیلات بدی است. همچنین تعداد زیادی جامپر بالکن را ببینید.
خوب است که به این موضوع توجه می شود، اما من امیدم به نخست وزیری است که می خواهد پاتایا را به یک مقصد خانوادگی تبدیل کند. به این ترتیب می توانم با همسر تایلندی، 4 فرزند بزرگسالش، والدینش، پدربزرگ و مادربزرگ و بسیاری دیگر از اعضای خانواده با تعطیلات رفتار کنم.
😉 Adam
ادم عزیز
شما اوا اشتباهی را در محله اشتباهی ملاقات کردید!
محله دیگری در پاتایا بزرگ با مناظر بسیار پیدا کنید!
من هم افسرده به هلند برمی گشتم!
دوباره سرد، مه و باران.
من نمی توانستم صبر کنم تا به تایلند برگردم و اکنون به طور دائم در آنجا زندگی می کنم.
وضعیت بسیار بدتر در سالن های ماساژ است که در آن زنان ناخودآگاه حوله شما را که اندام های خصوصی شما را از چشم همه بینا پنهان می کند، برمی دارند. آنها همچنین بدون اینکه از آنها خواسته شود آن قسمت ها را با روغن درمان می کنند که نتیجه آن یک تجربه بسیار شرم آور با یک زن غریبه است. این واقعیت که لذتهای ناخواسته، گاهی اوقات با اجراکننده غیرجذاب تکنیک نیکوکاری سنتی تایلندی، اتفاق میافتد، حتی بدترین است.
در مجموع یک کلاهبرداری واقعی، هزینه ماساژ حداکثر 300 حمام است، اما برای آن صمیمیت های ناخواسته بلافاصله سه برابر هزینه پرداخت می کنید.
De miserie begint dan pas als je thuiskomt bij je thaise schone, je uitvraagd van kop tot teen wat je uitgespookt hebt en tot de ontdekking komt dat er meer gemasseerd is dan toegelaten.
بسیاری از طلاق ها از این طریق به وجود آمده است.
بله، استانداردها در صنعت سکس با خارج از آن، هم برای زنان و هم برای مردان متفاوت است. وقتی وارد یک بار در یک منطقه با چراغ قرمز می شوم، تقریباً بخشی از یک مراسم احوالپرسی معمولی است که یک سیلی خوب به لب به لب بزنم (اتفاقاً من یک دیوانه هستم، بنابراین این کار به خوبی انجام می شود). اما من گاهی اوقات به اشتباه در کشورهای پایین این کار را انجام می دادم و سپس شلغم انجام می شد، به خصوص از زمان هاروی واینستین. و من جرأت نکردم در پارک به بچه ها آب نبات بدهم، از ترس اینکه یک پدوفیل محسوب شوم. شاید بهتر باشد پشت شمعدانی عقب نشینی کنیم یا به کشورهای پایین بازنشسته شویم.
در زندگی شبانه تایلندی، فیلیپینی و غیره میتوانید از برابری خاصی در ارائه خدمات (جنسی یا مالی) صحبت کنید: «تو مراقب من هستی، من از تو مراقبت میکنم» یا «بدون پول، عزیزم».
یک حکایت کوچک زیبا برای نشان دادن: من با تحسین به یک رقصنده جذاب در یک بار نگاه کردم و از او دعوت کردم که بعد از رقصیدن کنار من بایستد (نه، نه اینکه بنشیند). بعد از مدتی با لحنی خندان و در عین حال تا حدی سرزنشکننده اما همچنان بازیگوش گفت: «تو الان پانزده دقیقه است که دستت را روی باسن من گرفتهای، اما هنوز به من نوشیدنی ندادهای.» او متعاقباً چندین مورد را از من دریافت کرد. «Do ut Des» که به زبان لاتین چیزی شبیه خدمات در ازای آن است.
نقل قول میکنم: «بعد از چندین بطری چانگ، اکنون کمی بهتر شدهام و میدانم که خوش شانس بودهام. میتوانست بدتر از این هم باشد، زیرا عامل مورد بحث نیز از من خواست که او را به هتل خود ببرم. و چه کسی می داند که در آن زمان چه اتفاقی می افتاد؟ ".
بعد از اینکه خیلی از بطری های چانگ کمی بهتر شد، من از شر چند بطری دیگر خلاص می شوم و بعد همه چیز تمام می شود.
حیف شد، تجربه در بار اما نه تجربه در هتل، یک مرد قدرتمند همچنان ایستاد. به سلامتی
NicoB
زمانی که ساقیها با شما آشنا شدند تمام شده است، مگر اینکه به خاطر یک بطری مست در نیمهشب باشد. هر جا که راه میروم، آنها بیش از حد مشغول گوشیهای هوشمند خود هستند. عزاداران دیگر توجهی به این ندارند که چه کسی و چه چیزی از کنارش می گذرد. دیگر علاقه ای ندارید و احتمالاً بیش از پول کافی است. وقتی وارد جایی می شوید، این تصور را دارم که مردم در فعالیت های پرمشغله آنها را مزاحم می کنند.
Ik heb ooit andere tijden gekend …..de sfeer is helemaal verdwenen.
De enigen die af en toe nog eens een voorbijganger aanklampen zijn lady boys.
علاوه بر گوشی هوشمند، غذا هم: مزاحمم نشو!!!
چیزی از «شهر گناه» باقی نمانده است! 5555
هاهاها ما مطمئناً این را جدی نمی گیریم!
nondeju….. تقریباً شلوارم را خیس کرد…. هاهاها…. داستان عالی!
برای آدم ربایی، محرومیت غیرقانونی از آزادی، اخاذی و ضرب و جرح به پلیس شکایت کنید.
از آنجایی که وکالت بخشی از این جرایم است، می توانید از وکالت به دلیل جرایم سازمان یافته و به عنوان یک سازمان مجرمانه شکایت کنید.
این مایه شرم زبانی است که شما چیزی را متوجه می شوید و ادعای ساختگی آن با این جمله که نمی دانید «فرنگ تینگ تانگ» به چه معناست، رد می شود.
Ik zou nog een paar flesjes Chang van het type ‘scharrel’ of ‘vrije uitloop’ (mee)nemen.
در تایلند، این نوع "سرقت"های ترسناک نادر است. برای علاقهمندان، پنوم پن را ترجیح میدهم، جایی که اغلب یک در برابر یکی نیست.
In Amsterdam heb ik mij ooit wel eens in een één tegen één gevecht gewonnen gegeven en samen met de dame een toevlucht op een aanbevolen hotelkamer gezocht, alwaar zij zich bovenop mij posteerde, waarna een aantal handlangsters de kamer binnenvielen om mijn bezittingen van eigenaar te doen verwisselen.
De ‘Nederlandse’ politie lachte bij een poging tot aangifte even hard.
چقدر طول می کشد تا اولین بار به نام #metoo در پاتایا باز شود؟
در مورد U2 چطور؟ آنها ناگهان در کانون توجه کاملا متفاوت ظاهر می شوند!
Khun Peter عزیز، لازم نیست خجالت بکشید، این اتفاق بعد از خروج از لوتوس برای من افتاد که 3 خانم از من درخواست آسانسور کردند، در حین رانندگی، 2 خانم از اندام خصوصی من مراقبت کردند که نتیجه معروف شد. ، وقتی خانم ها در مقصد بودند، کیف پولم را از دست دادم، در همان هفته 4 بار دیگر برای من اتفاق افتاد.