بهشت

برای بسیاری از بازنشستگان از هر کشوری تایلند کشوری جذاب برای گذراندن پاییز زندگی خود. بهبودی: برای بسیاری از مردان بازنشسته و مطلقه، تایلند کشوری جذاب برای گذراندن پاییز زندگی خود است.

هزینه های زندگی بسیار پایین است، در تمام طول سال تابستان است و در برخی استان ها زیبایی طبیعی خیره کننده است. به عنوان یک جایزه، یک کیف دستی پر از زنان جذاب از شمال شرق فقیر کشور وجود دارد که در ازای دریافت کد پین، هر از چند گاهی شکم آبجو را ماساژ می دهند. بد نیست، نه؟

هری، یک راننده کامیون بازنشسته فلاندری، باید فکر می کرد: «اصلا بد نیست». من هری را در استان چینات در مرکز تایلند ملاقات کردم. خانه ای به قیمت سی هزار یورو در آنجا ساخته بود. خانه قابل توجهی بود. به خصوص بزرگ، با دیوارهای هلویی رنگ، سقف کاشی کاری قرمز رنگ و ایوان با دو ستون دوریک سفید و قوسی شکل که در بالا با رنگ طلایی به پایان رسیده بود. این تنها خانه در شعاع چهار کیلومتری بود…

من هرگز نفهمیدم که هری واقعاً به دنبال چه چیزی است و نمی‌توانستم این تصور را نداشته باشم که هری نیز این را نمی‌داند.

«اینجا اصلاً چیزی نیست، درست است؟ مطلقا هیچ چیزی. در چیانگ مای، همه چیز پوشیده است، درست است؟ اما اینجا، اصلاً هیچ چیز.»

من فکر می‌کردم که ماه‌ها طول کشیده است شگفت‌انگیز است، زیرا ساخت ویلای رومی او باید چقدر طول بکشد، قبل از اینکه هری بفهمد که واقعاً لاس وگاس آنجا نیست. هری با ناراحتی به سوپ الفبای خود نگاه کرد، گویی که پاسخ تنهایی او در آنجاست. او با او ازدواج کرد، یک زن تایلندی شاد که به راحتی می توانست دختر او باشد. او به گویش مرکزی تایلندی صحبت می کرد. هری فلاندری صحبت می کرد. هری به سختی انگلیسی صحبت می کرد، زبانی که برای Aw همان زبان فلاندری بود.

Aw خانه را به من نشان داد: آشپزخانه درخشان با یک ماشین لباسشویی کاملاً جدید با کنترل های لمسی. مایکروویو ویرجین. یک گوشه خشک کن بود. یک حوله چای تنها پشت پنجره خشک کن می رقصید. هری در کشوری برای همسرش خشک‌کنی خریده بود که لباس‌های شسته شده در عرض پنج دقیقه زیر آفتاب خشک می‌شوند. اتاق خواب دارای یک تلویزیون صفحه تخت 40 اینچی با صفحه نمایش پلاسما بود. اوو پرتو شد. "مال خودم…"

رویای او به حقیقت پیوست. جایزه اصلی مسابقه Berend Boudewijn. هری تمام روز را با صبر بازی می کند تا روز را پشت سر بگذارد. هرازگاهی می شنوید که او فحش می دهد: «خدایا، دوباره درست نشد».

اوه، هری تصمیم گرفته در بهشت ​​زندگی کند و یک زن جوان زیبا در کنارش باشد. پس از تحقق این رویا، هری ناگهان از خواب بیدار می شود. او به اطراف نگاه می کند. خانواده او روی زمین، روی کاشی‌های خنک نشسته‌اند. هیچ کس روی کاناپه جدید پوست گوساله نمی نشیند. یک مرد بسیار مسن، پدربزرگ او، به او خیره شده است. Aw در آشپزخانه با دکمه های لمسی ماشین لباسشویی بازی می کند که بی صدا یک جوراب را می شست. او همه چیز را دارد، خانواده اش، فرزندش از ازدواج قبلی، دوستانش که به زبان او صحبت می کنند. او از این جایزه بزرگ بسیار خوشحال است. هری تعجب می کند که این افراد چه کسانی هستند. "لعنتی من کجا هستم؟" او صدای آن رابینسون را می شنود: "تو ضعیف ترین حلقه هستی." خداحافظ!"

هری به من گفت: "شرکت کابل روز جمعه می آید." با CNN و کانال های ورزشی. حداقل کاری برای انجام دادن دارم."

34 پاسخ به "ستون: "بهشت جایی است که در آن هیچ اتفاقی نمی افتد""

  1. Wilma می گوید

    عینک هری "هیلمال بد نیست" به طرز مشکوکی مه گرفته است!

  2. جوگچم می گوید

    هری شنیده بود که کشوری پر از دختران جوان زیباست، خیلی خوب
    حاضر بودند زندگی خود را با یک مرد مسن تقسیم کنند. هری اغلب در مورد آن کشور خواب می دید
    از شیر و عسل هری به زودی یک دختر جوان زیبا پیدا کرد

    با این حال، چیزی که هری هرگز در مورد آن خواب هم نمی دید، درباره خانواده آن دختران جوان زیبا بود
    بسیاری از بازنشستگان آن را به صورت رایگان دریافت خواهند کرد.

  3. Ronny می گوید

    مقاله ای به دلم نشست زیرا در بسیاری از موارد اینگونه بوده است... در عیش و نوش خود تبعید شده اند، در یک حفره متروکه در جایی، و این نباید اسان باشد.
    تایلند بزرگتر از آیسان است اگرچه بسیاری نمی گویند.
    وقتی این هری را ملاقات می کنید، مکان بسیار خوبی برای زندگی، مردم دوستانه، و انگیزه اصلی، بسیار ارزان است.
    آنها می گویند که در تایلند واقعی زندگی می کنند و برای دنیا در بانکوک، پاتایا، هوا-هین و غیره زندگی نمی کنند. می خواهند زندگی کنند
    آنها خانه ای رویایی ساختند که هرگز نمی توانستند در هیچ جای دیگری بخرند.
    آنها برای خانواده و روستا احترام قائل هستند، زیرا آنها ثروتمندترین هستند (به هر حال با استانداردهای تایلندی).
    همه به آنها گوش می دهند زیرا با این همه پول باید همه چیز را بهتر بدانید و حقیقت را در انحصار خود دارید.
    چه کسی هنوز ادعا می کند که آنها موفق نیستند؟
    با ژان با کلاهی که قبلاً بودند کاملاً متفاوت است.
    بالاخره هدفشان محقق شد.
    با این وجود، آنها باید مرتباً بیرون بروند زیرا در غیر این صورت از تنهایی دیوانه خواهند شد.
    خوب، من نمی خواهم برای هیچ چیز جای آن هری باشم. من در بانکاپی زندگی می کنم و همه چیز را در فاصله چند قدمی دارم. من نمی خواهم بقیه عمرم را در یک سوراخ خداحافظی بگذرانم که در آن بانگ خروس در صبح نقطه اوج روز است.
    و باور کنید، تایلندی های "واقعی" نیز در اینجا زندگی می کنند و این نیز تایلند واقعی است.

    • Ronny می گوید

      واقعاً هرکسی راه خودش را دارد و فقط انجامش می دهد، اما گاهی آنقدر از شنیدن و خواندن آن قدر خسته می شوم که تسبیح عیسانی.
      انگار که زندگی در آنجا نقطه اوج است و دیگر مناطق در تایلند به حساب نمی آیند، اما می دانم که واقعاً متفاوت از آن چیزی است که بسیاری از آنها تصور می کنند.
      بسیاری در ایسان زندگی می کنند، زیرا این مکان تنها راه برای بقای مالی است. آنها سپس به دنیای بیرون نشان می دهند که دلیل آن این است که آنجا خیلی دنج است. من بهتر می دانم.
      من مرتباً آنها را ملاقات می کنم زیرا آنها از دهکده دنج و دوستانه خود فرار کرده اند تا لذت ببرند یا صرفاً با هموطنان خود گفتگوی عادی داشته باشند یا نه.

      آیا همه آنها اینگونه هستند؟ نه، البته نه و من هم عده‌ای را می‌شناسم که واقعاً به دنبال آرامش و آرامش بوده‌اند، اما احتمال اینکه در این سایت با آنها روبرو شوید کم است. البته بدون تلویزیون، بدون تلفن، بدون کامپیوتر، بدون توالت، به خودی خود صحبت می کند، اگرچه اینها استثناهای واقعی هستند. اکثر آنها راحتی و وسایل ارتباطی معمولی دارند.
      اما در واقع، به هر یک از خود.

      • جوگچم می گوید

        رونی،
        من فکر می کنم این هری قطعاً زندگی در آیسان را انتخاب نمی کرد. هری
        پول کافی داشت هری عاشق شد و تصمیم گرفت به دنبال معشوقش برود.

  4. HansNL می گوید

    هرکسی ایده های متفاوتی برای دوران بازنشستگی خود دارد.

    برای کسانی که می خواهند در پاتایا یا بانکوک زندگی کنند، برکت من.
    برای کسانی که می خواهند "در پایان جهان" زندگی کنند، برکت من.
    برای کسانی که نه یکی را می خواهند و نه دیگری را، بلکه چیزی در این بین می خواهند، برکت شما.

    برای کسانی که، در صورت لزوم، می خواهند انتخاب شخص دیگری را "محکوم" کنند، اینجا بروید.
    این فرانسوی است و به معنای ادامه دهید.

    من نمی خواهم در بانکوک یا پاتایا برای دنیا زندگی کنم، چند بار بازدید در سال کافی است. (گاهی اوقات مجبور به بازدید از سفارت می شوند)

    من دوست دارم در تنهایی زندگی کنم، در صورت لزوم بدون آن همه "کسب" مدرن، متأسفانه، در همسایگی من افرادی هستند که این را نمی خواهند، بنابراین من فقط تصمیم اکثریت را می پذیرم.

    بنابراین من با رضایت کامل (تقریباً) در آیسان، در خون کائن زندگی می کنم و در آنجا احساس خوشبختی می کنم.

    و برای آن روزها/شب هایی که واقعاً به استراحت نیاز دارم، ما دو نفر به جایی در وسط بوته نقل مکان می کنیم. چند روزی در آنجا بمانم، و من اوقات فوق العاده ای را سپری می کنم.
    پس من…….

    با نفس راحتی از طرف همتای خودرو، پس از چند روز به سمت خون کائن بازگردانده می شود.
    و همه دوباره کاملا راضی هستند.

    شهر Khon Kaen و Bushbus Chumpae، برای من یک دوتایی فوق العاده مناسب است.

    اما هرگز در BKK و/یا Patters، brrrrrrrrr.

    به هر حال، Tjamuk، "آن" در مرکز بانکوک اتفاق می افتد.
    آن "آن" چیست؟

    • راب وی می گوید

      آه، در نزدیکی KhonKaen، اما هنوز کمی رانندگی است، که همیشه راحت نیست (خانم های من در نزدیکی Namphong، درست در شمال KhonKaen زندگی می کنند). من هنوز زیاد آنجا نرفته ام، اما خوب و آرام بود. برای استراحت به مخزن (غذا خوردن، شنا) بروید. اما بعداً خانه خود را کجا خواهیم ساخت؟ من هنوز تصمیم نگرفته ام، در نزدیکی KhonKaen یا شاید در نزدیکی Chiang Mai. من هنوز جوان هستم، بنابراین هنوز تمام وقت دنیا را دارم (خب، در واقع پولی برای خرید چیزی در حال حاضر ندارم ... 😉 ). باید دید سن بازنشستگی در آن زمان چقدر خواهد بود، این ایده که باید تا 70 سالگی یا بیشتر کار کنم چیزی نیست که منتظر آن باشیم...

      من نمی خواهم به زندگی در یک کلان شهر یا شهرهای بزرگ دیگر فکر کنم، پایان دنیا نقطه افراطی دیگر است. یک دهکده متوسط ​​در نزدیکی یک شهر کوچک تا متوسط ​​ایده آل به نظر می رسد، اما برای هر کدام خودش.

    • Ronny می گوید

      Hahahaha -Allez votre corridor. آن ترجمه قیمتی ندارد.

  5. فرانسوی A می گوید

    در عرض چند سال، من اکنون 54 ساله هستم، همچنین با همسر تایلندی ام "به طور دائم" در سرزمین لبخند زندگی خواهم کرد.
    در حال آماده شدن برای پیدا کردن مکان مناسب برای ساختن لانه خود هستم. و در واقع، در آیسان، جایی که همسرم از آنجا آمده است، آن را دوست ندارم. زیبایی طبیعی زیبا اما ساعت ها دور از همه چیز.
    جایی که مردم می‌خواهند بمانند انتخاب خودشان است و بنابراین در هر صورت باید به آن احترام بگذارید.
    برای من هوآهین خواهد بود و این در توافق با همسرم. نزدیک به شهر، هر چیزی که برای فروش می خواهم، حتی Duveltje من در یخچال خواهد بود. سایت(های) گلف در مجاورت، بلژیکی ها، هلندی ها، نروژی ها، سوئدی ها و غیره در تعداد زیادی حضور دارند. در آنجا می توانم احساس کنم که در خانه هستم. و من می دانم که اینجا تایلند واقعی نیست.
    اما من به طور خلاصه آنجا خواهم بود، با تمام مزایای حضور در آنجا.
    احترام به نظر همه

  6. تونی مرککس می گوید

    آه،
    هر کس باید برای خودش تصمیم بگیرد. من در 20 کیلومتری شهر ساکون ناخون زندگی می کنم. در دهکده‌ای پرجنب‌وجوش، نزدیک دریاچه نونگ هان.
    در حومه شهر و من اوقات خوبی را سپری می کنم. من نزدیک اینجا یک استخر دارم. من هر روز از میان مزارع برنج و نزدیک دریاچه دوچرخه سواری می کنم.
    پدر و مادر شوهرم در 750 متری زندگی می کنند اما به حریم خصوصی ما احترام می گذارند. و همیشه برای کمک در باغ و خانه آماده هستند. همسرم از اینکه به خانواده اش نزدیک است خوشحال است. اینجا هم احساس آرامش و آرامش می کنم. من اینترنت، BVN، و غیره دارم... و اگر بخواهم جدا شوم. یک ساعت با هواپیما به بانکوک.
    بگذار هرکس راهی را پیدا کند که او را شادتر می کند.
    با احترام،
    تونی

  7. ویلم می گوید

    من هم همین تجربه را داشتم، اما اولین کاری که انجام دادم این بود که یک ظرف روی سقفم گذاشتم تا بتوانم ورزش های استودیویی را هم تماشا کنم. و همیشه در فصل بارندگی در آیسان سرگرم کننده نیست، چه باید کرد؟ من تایلندی (مکمک) را دوست دارم، اما دوستانی را نیز دیده ام که خجالت زده بودند و خانه و خانه خود را فروختند تا برای "عشق" خود خانه ای برای حمام کردن زیاد بسازند، اما وقتی همه چیز آماده شد با مهربانی از آنها خواسته شد. مافیای محلی برای بسته بندی وسایل خود در اسرع وقت و بازگشت به هلند! حقوق شما به عنوان فرنگ چیست؟ یکی از آشنایان من اکنون در بازار پنیر فروشی است، در حالی که قبلاً تجارت پر رونق خود را برای TILAK خود فروخت تا در تایلند شگفت انگیز بسازد! بچه ها مراقب باشید.(البته تجربیات خوبی هم داره)

  8. لث جان می گوید

    هری هنوز باهوش است که ایوان ویلای رومی خود را با ستون های دوریک (پس از همه یونانی) پشتیبانی می کند. من همچنین ساکن E-saan هستم و ابتدا باید صبح استخر شنای 12x5 متری خود را از حیوانات موذی غرق شده پاک کنم. سپس آن «دوران شنا»؛ ، در خانه ام قدم بزنید (یک بسته نان هم با خودم می برم) تماشای BVN،. ، وبلاگ تایلند - مخصوصا - خواندن انتقادی ، مرد ، مرد ، من نمی توانم روز را طی کنم. اگر واقعاً دیگر حوصله این کار را ندارم، 4×4 خودم را می‌گیرم و به آپارتمانم در بانکوک می‌روم (با همسرم که 26 سال کوچک‌تر است، من خودم 72 سال دارم؛) چه منحرف، کور. چه مدت باید هر روز برای آن - طبق استانداردهای هلندی - حقوق ناچیز به دبیرستان بروید؟

    • آرتور می گوید

      @ من هم با دستمزد ناچیز کار می کنم. با این حال، اگر شما شش دستگاه 4x4 و دوازده آپارتمان داشتید، مکان را با شما عوض نمی کردم. اگر این شامل عزت نفس و قدردانی شماست، پس من فقط متاسفم.

      • جوگچم می گوید

        مجری: جوگچوم، شما عمدتا به نظرات دیگر پاسخ می دهید. شما می خواهید به طور مداوم با دیگران بحث کنید. تایلند بلاگ برای این نیست. سپس به یک سایت چت بروید. این یک درخواست دیگر برای شماست. لطفا به قوانین خانه ما احترام بگذارید.

        • جوگچم می گوید

          مجری محترم
          آیا وبلاگ تایلند عمدتاً از ستون های نویسندگان تشکیل نشده است که می توان در مورد آنها نظر داد؟ من می بینم که افراد زیادی مانند من انجام می دهند ... پاسخ دادن به یکدیگر خلاف قوانین نیست، اینطور است؟

          • ارائه کننده می گوید

            کاری که شما انجام می دهید این است که عمدتاً با پاسخ دادن به اظهارات بیان شده توسط دیگران، بحث را تحریک می کنید. بعد تبدیل به چت می شود. فقط به پست پاسخ دهید. البته ممکن است در مورد پاسخ شخص دیگری سوالی داشته باشید، که مجاز است، اما این چیزی متفاوت است.

    • کور ورهوف می گوید

      lthjohn عزیز،

      چه مدت باید به دبیرستان بروم؟ امیدوارم تا جایی که ممکنه من دیوانه کارم هستم. این وجود دارد و کار شما را دوست دارد. و به عنوان یک جایزه، حتی با استانداردهای هلندی نیز حقوق خوبی دریافت می کنم. فکر نمی کنم کار آسانی باشد که مجبور شوید هر روز حیوانات موذی غرق شده را از استخر خود لایروبی کنید. آیا بهتر نیست کسی را برای آن استخدام کنیم؟

  9. دیو می گوید

    داستان خوبی است، اما شما در طول روز در مورد چه چیزی صحبت می کنید، اینقدر دور در آیسان؟ من هنوز می توانم در مورد چیزی در هلند بحث کنم، اما در مورد چه چیزی می توانم با همسر تایلندی ام صحبت کنم؟ تایلند کشور خوبی است، اما من فکر می کنم من یک خانه در هلند به همان اندازه مهم است. در واقع، تنوع راه حل است، اما در هر منطقه. LOL

  10. احمق می گوید

    آیا هری در خانه سالمندان غربی در میان کیک‌های پژمرده و ناله‌هایی که آخر شب بینگو بازی می‌کنند، خوشحال‌تر خواهد بود؟
    به نظر من حتی بهتر است در یک کلبه بامبوی تایلندی با افرادی صمیمی که در اطراف شما هستند که به خوبی از شما مراقبت می کنند، بخوابید تا در یکی از آن کارخانه های مراقبت با روزهای تنهایی پیاما و اینها...

    • دیو می گوید

      بسیاری از مردم تصور می کنند که آنها به سلامت پیر می شوند. کدام تایلندی در آیسان پوشک یک هلندی زوال عقل را عوض می کند؟

  11. لئو بوش می گوید

    هر فردی متفاوت است (خوشبختانه)، و سلایق و ترجیحات خاص خود را دارد.
    ترجیحاتی که می توانند حتی در طول سالها با بزرگتر شدن یا تغییر شرایط تغییر کنند.

    برای من غیرقابل درک است که بسیاری از افراد ظاهراً باهوش (اسامی نمی‌آورم) این را نمی‌بینند و لازم می‌دانند افرادی را که ترجیحات آنها با ترجیحات آنها مطابقت ندارد، تمسخر کرده و زیر پا بگذارند.

    من اصالتاً شهرستانی هستم اما ترجیح می دهم در محیطی آرام زندگی کنم.
    افرادی که دوست دارند در شلوغی وحشتناک یک شهر بزرگ زندگی کنند باید بدانند که برای خودشان از نعمت من برخوردارند.

    و مردمی که سکوت یک روستای روستایی را ترجیح می‌دهند، جایی که در دوردست‌ها کاری برای انجام دادن نیست، خودشان آن را انتخاب می‌کنند و ظاهراً مشکلی با آن ندارند.

    من سال هاست خارج از پاتایا در یک منطقه روستایی آرام زندگی می کنم.
    محیط آرام ایده آل است و برای تفریح ​​و بیرون رفتن پاتایا 10 دقیقه با ماشین فاصله دارد که من اغلب و با لذت از آن استفاده می کردم.
    (توجه: استفاده شده).

    چون با بزرگتر شدن متوجه می شوم که کمتر و کمتر به آن سرگرمی و شلوغی نیاز دارم.
    نه، در واقع، برای من ناپسندتر می شود، جنایت، سر و صدا، هرج و مرج ترافیک، دودهای متعفن اگزوز.
    ما در حال حاضر فقط در صورت لزوم برای خرید، مهاجرت، صرف غذا و موارد مشابه به پاتایا می رویم.

    مدتی است که سعی می کنم خانه ام را بفروشم و در روستای زادگاه همسرم ساکن شوم.

    و برای منتقدان در میان شما: من واقعاً می دانم که وارد چه چیزی هستم.
    من سال هاست که حداقل 3 بار در سال برای دیدن خانواده به آنجا می آیم.
    بله، آرام است (شگفت‌انگیز)، و کاری برای انجام دادن وجود ندارد، اما مرکز استان مجاور برای چیزهایی که من نیاز دارم مجهز است.

    من به ارزش همه احترام می گذارم.
    به عنوان مثال، من قصد ندارم ادعا کنم که اگر کسی بگوید که فکر می‌کند زندگی در شهری مانند BKK ایده‌آل است، این را می‌گوید چون مجبور است به خاطر شغلش در آنجا زندگی کند، اما بدون تردید فرض می‌کنم که این کار را انجام می‌دهد. بنابراین، مهم نیست که چقدر نامفهوم، در واقع دلپذیر است.
    سلیقه ها به سادگی متفاوت است.

    لئو بوش.

  12. لث جان می گوید

    جمله آخر نظر من در مورد ستون کور در واقع آنقدرها هم شیک نبود و حتی (آنطور که پیداست) درست نبود. اما آیا پس از دعوت شدن توسط یک فرد فلاندری با لهجه بامزه اش - به عبارت دیگر یک بلژیکی احمق دیگر - این شیک است که آن مرد را به اسم صدا بزنیم و او را اینطور مسخره کنیم؟ به هر حال، لایروبی آن استخر شنا، هر روز، واقعاً کار آسانی نیست (یا در نهایت این یک امر خطرناک است)؟ یک دیکشنری خوب جواب را می دهد. .

    • کور ورهوف می گوید

      @lthjohn،

      فکر نمی کنم هری در داستان مورد تمسخر قرار بگیرد. وقتی آن مرد را آنجا پیدا کردم، داستان را نوشتم. و این باعث خوشحالی من نشد. هری تنها نمونه ای از بسیاری از بازنشستگان غربی است که در نهایت به پایان کوتاهی دست پیدا می کنند. چه اشکالی در توصیف آن وجود دارد؟ البته بسیاری از بازنشستگان نیز هستند که در اینجا زندگی شادی دارند و مجبور نیستند به زندگی در یک خانه کمکی در هلند یا بلژیک فکر کنند. قبلاً مطالبی در این باره نوشته شده است. این روی دیگر سکه است.

  13. لئو بوش می گوید

    دیو عزیز،

    متوجه می شوم که شما اطلاعات کمی در مورد تایلند دارید و مانند بسیاری دیگر، پیش داوری هایی دارید.
    اما فقط برای اطمینان دادن به شما، لازم نیست نگران من باشید

    همسر من، طبق معمول در تایلند، سال ها از من کوچکتر است و احتمالاً از من بیشتر خواهد ماند.
    به دلیل مراقبت و فداکاری که او از قبل به من نشان می دهد، من متقاعد شده ام که وقتی به عنوان یک سالمند زوال عقل پوشک می پوشم، او با عشق از من مراقبت خواهد کرد.
    مطمئناً بسیار بهتر از آن چیزی است که می توانید در یک خانه سالمندان در هلند انتظار داشته باشید.

    و من به خوبی بیمه هستم.

    گر لئو بوش.

    • دیو می گوید

      لئو، من مطمئناً نگران شما نیستم. چیزی که از آن متعجبم این است که شما قبلاً چیزهای زیادی در مورد من می دانید. من 16 سال است که به تایلند می آیم (میانگین 4 ماه در سال) بنابراین می توانم بسیار ساده لوح باشم. , همه برای داشتن اعتماد به نفس.مردم فقط برو آروم بخوابی عیبی نداره.

  14. جوگچم می گوید

    فکر می کنم هری هم احساس تنهایی می کرد چون نمی توانست با او ارتباط برقرار کند
    زن هیچ کدام انگلیسی صحبت نمی کردند. هری تایلندی هم صحبت نمی کرد.
    هری ابتدا باید تایلندی و انگلیسی را یاد بگیرد، زیرا همچنین کانال تلویزیونی CNN
    که او قصد خرید آن را دارد، هری چیزی در مورد آن نمی‌فهمد.

    • جوگچم می گوید

      جاموک،
      خوب، اگر لهجه ای که همسرش صحبت می کند با تایلندی معمولی کاملاً بیگانه به نظر می رسد
      آرزوی بهترین ها را دارم که هر دو زبان انگلیسی یاد بگیرند. به سرعت می توانید کمی به زبان انگلیسی مسلط شوید
      زانو انگلیسی کامل لازم نیست، من و همسرم فقط انگلیسی ابتدایی صحبت می کنیم
      در برابر یکدیگر، اما برای درک یکدیگر کافی است.

  15. لئو بوش می گوید

    دیو، از پاسخ 8 0kt مشخص بود که شما به طور کلی نظر بالایی در مورد زنان تایلندی ندارید.
    (چه کسی قرار است از فرنگ مسن زوال عقل مراقبت کند؟)

    از این رو فکر کردم می توانم نتیجه بگیرم که شما اطلاعات کمی در مورد تایلند و زنان تایلندی دارید و به همین دلیل به سرعت به پیشداوری هایی دست یافتید.
    متاسفم برای این تصور اشتباه

    اما اکنون که به نظر می رسد شما کمی بیشتر در مورد زنان تایلند و تایلند می دانید (شما 16 سال است که به اینجا می آیید)، اظهارات شما نفرت انگیزتر است.

    اما اگر چنین نظری نسبت به زنان تایلندی و تایلندی دارید، چقدر در اینجا احساس خوشحالی خواهید کرد؟

    اما من همچنان برای شما آرزوی موفقیت در این چند ماه را دارم که اینجا خواهید بود.

    لئو بوش.

    .

    • دیو می گوید

      به نظر می رسد که من به اعصابی دست زده ام، این هدف نیست، اما اگر فوراً فرض کنم همه چیز همانطور که لئو بوش فکر می کند پیش خواهد رفت، همچنان شک دارم. خیلی خوب پیش می‌رود. اما برای برخی، مطمئناً این کار ضروری نیست. خوشبختانه، من هنوز این انتخاب را دارم! شما باید به آن بسنده کنید.

    • احمق می گوید

      یک نفر فریاد زد:
      "چه کسی از فرنگ سالخورده زوال عقل مراقبت می کند؟"

      خوب اجازه دهید داستانی را برایتان تعریف کنم که اخیراً از نزدیک تجربه کردم.
      یکی از آشنایان من (67) پس از یک دوره بدبختی در NL در اینجا در TH ساکن شده بود.
      او با یک زن تایلندی (بدیهی بسیار گرسنه) ملاقات کرد که با او در یک خانه اجاره ای زندگی می کرد. او مجبور بود با حقوق بازنشستگی ضعیف دولتی بسنده کند، اما این باعث از بین رفتن لذت نشد، او گفت که بالاخره دوباره خوشبختی پیدا کرده است.
      اما پس از چند ماه به بیماری سخت و لاعلاج مبتلا شد. او پس از یک سال سختی درگذشت. در تمام این مدت همسرش عاشقانه و فداکارانه از او مراقبت کرده است.
      او این کار را صرفاً از روی وفاداری انجام داد، او می‌دانست که هیچ چشم‌اندازی برای ارث یا مستمری ندارد. حتی بدتر؛ او با بدهی سوزاندن مرده باقی ماند زیرا خانواده بسیار منظم در هلند موجودی ذخیره شده برای این منظور در حساب بانکی NL را مسدود کردند و شرم آور حاضر به مشارکت در هزینه ها نبودند. (در مورد ذهنیت صحبت می کنیم)
      او باید بدهی را تکه تکه پرداخت می کرد.

      من همچنین می توانم گزارش دهم که یک دوره "مراقبت از سالمندان" در اینجا در TH وجود دارد.
      یکی از خواهرزاده‌هایمان این کار را دنبال کرد و به عنوان یک پرستار خصوصی برای یک بانوی پیر TH مشغول به کار شد. او از ساعت 7 صبح تا 10:30 شب با دستمزد ماهیانه 5000 Thb کار می کرد.

      فقط می خواهم بگویم که مراقبت از سالمندان در اینجا وجود دارد و نسبت به هلند انسانی تر است.
      پس مراقب تعصبات باشید.

      • استوی می گوید

        اگر آن مرد می‌دانست که بیمار لاعلاج است، چرا نمی‌توانست پیشاپیش به او پول بدهد تا مراسم تشییع جنازه‌اش را ترتیب دهد؟
        یا به پولش اعتماد نکرد؟
        با عرض پوزش، اما در داستان شما مشکلی وجود دارد.

  16. دیو می گوید

    خوب، پسر عوضی، امیدوارم که به نام خود عمل کنی. LOL. تجربه من در هلند بسیار خوب است. البته هلندهای شکست خورده، ناامید و تبعیدی زیادی وجود دارند که به طور کامل توسط کشور مبدأ خود ناامید شده اند. برای این افراد خیلی بد است. ابتدا بروید. با دقت فکر کنید که چگونه به تایلند رسیدید. موفق باشید.

  17. sjakievandehoek می گوید

    هری عزیز، تو دقیقاً مثل من هستی، اما من مجبور نیستم منتظر کابل بمانم، زیرا من قبلاً CNN و یک رایانه دارم که تمام روز و بخشی از عصر مرا مشغول می کند، همچنین چیزی شبیه به این بخر دنیایی برای شما باز می شود، می توانید از طریق اسکایپ با دوستان خود چت کنید، یک توپ برای شما هزینه ندارد، می توانید فیلم تماشا کنید و خیلی چیزهای دیگر، لازم نیست تمام روز را صبورانه بنشینید.
    من در Klonghad نزدیک به Arranyaphatet، Wannamyen، Srakeao زندگی می کنم، من هم خانه خودم را دارم، اینجا را دوست دارم، اما من تقریباً 400 سال است که با یک زن تایلندی ازدواج کرده ام، من به چیزی آنقدر جوان و خوب نیاز ندارم. ببین من مخالف نیستم اما کم کم دارم با اون جوون ها آشنا میشم
    تو خوب کار می کنی، sjakie vandehoek

  18. کشتی بوکلمن می گوید

    دلم برای این همه ریزش های حکایتی زیبا تنگ شده است. از همه فرنگ هایی که خانه شان را ساخته اند می خواهم بدانم (چه عاشقانه نیست) آیا آن خانه را به نام خودشان دارند (که شرعاً ممکن نیست) وگرنه خانه او نیست بلکه خانه یک نفر است. تایلندی و بله پس هر اتفاقی ممکن است بیفتد که فرنگ هنوز به آن فکر نکرده است. شما فقط باید چند پست در این انجمن را در مورد آن بخوانید. بنابراین مهم نیست کجا زندگی می کنید. به هر یک از خود، اما شما همچنین در برابر هوس های احتمالی تایلندی محافظت می شود. اوه بله، خلق و خوی فرانسوی برای خلق است.lol


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم