بلک جک، یک کارت از طریق
در حالی که منتظر قطار هوایی هستم، با یک مرد خوب انگلیسی صحبت می کنم که می گوید 45 سال دارد. طبیعتاً سؤال تقریباً بدیهی در تایلند این است که من از کجا آمده ام. او بسیار مشتاقانه پاسخ می دهد و به من اطلاع می دهد که خواهرش ماه آینده به آمستردام می رود تا در آنجا به عنوان پرستار مشغول به کار شود. با توجه به کمبود پرسنل آموزش دیده پزشکی، این یک داستان کاملاً معتبر است.
دانیل خود را معرفی می کند و در حضور من با خواهرش تماس می گیرد و به انگلیسی به او می گوید که با من هلندی اهل آمستردام آشنا شده است. با آنا تماس تلفنی گرفتم و او دوست داشت با من ملاقات کند. دانیال پیشنهاد می کند که با او به خانه اش بروم و با توجه به ظاهرش با درخواست او موافقت می کنم. از طریق مترو و تاکسی متعاقب آن به خانه ای مرتب می رسم و بلافاصله چیزی برای نوشیدن می گیرم. کمی بعد خواهر 30 ساله نه چندان جذابش وارد شد و با مهربانی به من سلام کرد. پیراهن بدنم را با علاقه زیاد در مورد انواع چیزها در هلند و به طور خاص در مورد آمستردام می پرسد.
عمو رودی
کمی بعد عمو رودی وارد می شود و او نیز انگلیسی معقول با لهجه ملایم آمریکایی صحبت می کند. توضیح می دهد که او به عنوان یک کروپر در یک کازینو کشتی کروز کار می کند و او عمدتاً مسئول قسمت بلک جک است. او همچنین تعدادی از مسیرهایی که در آنجا بوده است را فهرست می کند. وقتی اطلاعات لازم در مورد اقامت آینده اش در هلند را برای خواهرزاده اش توضیح دادم، او مایل است کمی بیشتر در مورد کارش به من بگوید. تا اینجا همه چیز به نظر من خوب و قابل اعتماد است.
اتاق بازی
کمی بعد «پرستار آنا» پیشنهاد میکند که به طبقه بالا برود، جایی که عمو منتظر است تا چیزی در مورد کارش بگویم.
رودی پشت یک میز می نشیند و از من می خواهد که روبرویش بنشینم. آنا روی صندلی کنار من می نشیند و من درس های بلک جک بازی ورق را می گیرم. به گفته رودی، این بازی برای من کاملا ناشناخته نیست، اما اکنون در حال کسب بینش در مورد ترفندهایی هستم که در این بازی استفاده می شود. به طور خلاصه، به عنوان یک بازیکن، شما همیشه از بانک ترکیب و حریف میبازید. آنا از قبل دستی روی ران من گذاشته و بیشتر و بیشتر عاشقانه به من نگاه می کند، در حالی که من هنوز شروع به تعجب می کنم که در کدام شرکت قرار گرفته ام. به همه اینها اعتماد نکنید و صبورانه و محتاطانه منتظر بمانید تا ببینید این بازی چگونه پیش می رود.
سلطنت برونئی
کمی بعد یک آقا پیرتر و تمیز وارد می شود، خودش را به خوبی به من معرفی می کند و متوجه می شود که از سلطان نشین برونئی در بورنئو مالزی آمده است. رودی با پشتکار کروپیر تراشه ها را بیرون می آورد و از من می خواهد که مقابل مهمانی که وارد شده بازی کنم. با یک چشمک بزرگ به من اطلاع داد که ترفندهایی را که به من توضیح دادم اعمال خواهد کرد و می توانم پول لازم را جمع آوری کنم.
شنل تصمیم می گیرد
فورا بلند شو و به آنها بگو که من می روم و نمی خواهم بازی کنم. آقایان مات و مبهوت به من نگاه می کنند و نگاه محبت آمیز آنا در هیچ جا دیده نمی شود. در طبقه پایین دوباره دانیل را ملاقات می کنم و به او می گویم که مزه تلخی در دهانم گرفته است، به عبارت ساده، و اصلاً هیچ یک از داستان های او را باور نمی کنم. آنا در هیچ کجا در مزارع و جاده ها دیده نمی شود.
احمقانه کارت ویزیتم را به او دادم. من مشتاقانه منتظر شنیدن او در ماه آینده هستم. صادقانه بگویم، من اصلاً آن را باور نمی کنم.
جوس عزیز، اگر یک تایلندی در تایلند به شما مراجعه کرد، باید همیشه مراقب خود باشید. تایلندی فقط با خارجی ها صحبت نمی کند، مگر اینکه آنها بخواهند از شما درآمد کسب کنند.
عاقلانه است که فرار می کردی وگرنه قربانی ترفند یک کلاهبردار معروف می شدی و این احتمالاً برای شما هزینه زیادی داشت.
آیا ما فقط با غریبه ها در هلند صحبت می کنیم؟
چه در تایلند یا هلند باشید، افراد غریبه معمولا فقط در موارد زیر مورد خطاب قرار می گیرند:
- یک چیز دیوانه کننده، خیره کننده یا چیز جالب دیگری در مقابل چشمان تماشاگران مختلف اتفاق می افتد.
- شخصی به کمک دیگری می آید. این معمولاً واقعی خواهد بود ("ببخشید، شما این را رها کردید")، اما کلاهبرداران همچنین گاهی اوقات از آن به عنوان حواس پرتی یا معرفی استفاده می کنند.
- وقتی با یک علامت سوال بزرگ بالای سرتان راه می روید، بادبادک بالا می رود: گردشگر گم شده یا ناشناس. من خودم این تصور را دارم که بیشتر مردم به شما نگاه می کنند اما سریع نمی پرسند که آیا می توانند به شما کمک کنند. بخش کوچکی (تا حدودی برونگراتر) این کار را می کند، اما در اینجا نیز مراقب باشید، زیرا طبیعتاً افرادی (کرکس ها) را نیز جذب می کند که فکر می کنند می توانند به راحتی درآمد کسب کنند.
- شما خودتان به دنبال کمک هستید، ترجیحاً ما با شخصی صحبت می کنیم که با توجه به لباس، به نظر می رسد یک وظیفه (کارمند) دارد و بنابراین ممکن است با چیزهایی از این قبیل آشنا باشد.
- در مناسبت های اجتماعی: رستوران، بار، سالن رقص، مهمانی یا رویدادهای دیگر، اما همه اوقات خوبی را بین انواع غریبه ها سپری می کنند.
اما در خیابان یا در قطار، غیرقابل تصور؟ در هر کجای دنیا که باشید به این سرعت اتفاق نمی افتد. اگر این اتفاق بیفتد، به نظر من، اول بعد از یک تماس چشمی، یک لبخند به عقب و جلو و ... معمولاً باید چیز خاصی وجود داشته باشد. البته بستگی به تنظیمات هم داره وقتی در شهر (بانکوک، لاهه) قدم می زنم، با غریبه ها ارتباط کم یا اصلاً وجود ندارد. اگر از دهکده کشاورزی عبور کنم، ممکن است کشاورز تیون یا سومکیات سلام کنند و صحبتی را شروع کنند. در دهکده خانواده همسرم، در حین قدم زدن، اغلب افراد کاملاً غریبه با من به زبان تایلندی یا انگلیسی خطاب میشوند، از من خواستهاند که با بچهها کمی انگلیسی صحبت کنم یا لقمهای بخورم.
بیشتر تماس ها با غریبه ها البته مثبت است، بیشتر مردم قلب خوب و گرمی دارند، بنابراین مطمئناً اینطور نیست که دائماً مشکوک باشید، آن وقت زندگی خود را بسیار بد خواهید کرد.
انتظار خوبی داشته باشید، اما اگر کسی پیشنهاد خاصی دارد، مراقب باشید. و اگر آنقدر خوب باشد که ارزشش را نداشته باشد، اغلب همینطور است. اگر کسی به شما بگوید که چگونه می توانید به راحتی درآمد کسب کنید، مطمئن باشید که آن شخص نیز بیشتر از شما درآمد خواهد داشت. بنابراین یک پاسخ خوب این است که "سشس، به من یا هیچ کس دیگری نگو، اما آن را برای خودت نگه دار، و ثروتمند می شوی!" و آن فروشنده یا کلاهبردار را حیرت زده رها کنید. 555
توجه: جوس، آنچه شما تجربه کرده اید یک ترفند کلاهبردار معروف است. از جمله مواردی که در یک برنامه تلویزیونی هلندی درمان شد. فکر کردم "کلاهبرداران خارج از کشور"؟ من خودم را ندیده ام.
درسته، در واقع از تلویزیون بود، یادم نیست در تایلند پخش شد یا نه، او خوش شانس بود که می توانست به طور عادی فرار کند، در تلویزیون دید که با فردی که می خواست برود برخورد پرخاشگرانه ای شد، همیشه مراقب باشید.
به نظر من توصیه می شود به درس های حکیمانه مادران مبنی بر نپذیرفتن شیرینی از غریبه ها عمل کنید.
این یک ترفند کلاهبرداری معروف است که در ویتنام نیز توسط فیلیپین به طور گسترده استفاده می شود. داستان یکسان در آنجا برگزار می شود. مواد مخدر در نوشیدنی یا غذای شما و گردشگر بی خبر پول لازم را از دست می دهد. آنها همچنین حاضرند شما را به دستگاه خودپرداز ببرند. تو خوش شانس بودی که تونستی بدون صدمه بیرون بیای.
این یک ترفند قدیمی برای خالی کردن کیف پول شماست و چرا خواهرش را انگلیسی صدا می کند؟
در اینجا یک قسمت از کلاهبرداری در خارج از کشور با همان ترفند اما در ویتنام است
https://youtu.be/5AoFQD2wSbQ
دقیقا. این همچنین در یکی از برنامه های پخش "کلاهبرداران خارج از کشور" توسط کیس ون در اسپک پوشش داده شد. مردم تایلند به ندرت به شما نزدیک می شوند. اگر به هر دلیلی این اتفاق افتاد، بیشتر مراقب باشید.!!
حالا اتفاقاً جوس را می شناسم، او داستان را قبلاً به من گفته بود. من قبلاً او را سرزنش کردم که چقدر احمق و ساده لوح بوده است.
در واقع، او به موقع فرار کرد، اما ممکن بود خیلی دیر شده باشد. پس از امتناع او از بازی، کلاهبرداران همچنین می توانستند اقدامات جدی برای خالی کردن جیب او انجام دهند.
اتفاقاً من فکر می کنم که اصلاً یک مرد به او مراجعه نکرده است، بلکه آن زن جذابی که بعداً می گوید با او آشنا شده است. البته انکار می کنه ولی فکر کنم فقط دنبال تبر رفته، می دونی... یک ک.. از 10 اسب بیشتر می کشه!
نه گرینگو یک پسر بود نه یک زن. اتفاقاً اگر اینطور بود در داستانم جرأت می کردم به آن اشاره کنم. و صادقانه بگویم، من بسیار هوشیارتر بودم و قطعا نمی رفتم. بدیهی است که من نباید با آن مرد می رفتم، اما این دور از ذهن است.
این داستان به طور گسترده در برنامه تلویزیونی Scammers Abroad نمایش داده شده است.
اما این در ویتنام بود.
ببخشید قبلا ذکر شد
من همین گفتگو را دو سال پیش در پنوم پن داشتم. آن مرد یک خواهر هم داشت که به عنوان پرستار به روتردام یا چیزی شبیه به آن رفت. بیشتر توضیح داده نشده است. علاوه بر این، یک آسیایی به این راحتی برای شما جذاب نیست. سپس همیشه چیزی پشت آن وجود دارد. و اگر با My Friend شروع شود، زنگ خطر باید به صدا درآید. هنوز خوش شانسم که جوس به همین راحتی پیاده شد. معمولاً در پشت سر شما قفل می شود و اگر بخواهید بروید با مشکل بزرگی مواجه می شوید.
ترفند معروفی که اغلب توسط فیلیپینی ها انجام می شود (از این رو انگلیسی خوب). آنها عمدتاً در کامبوج فعالیت می کنند، اما اخیراً در تایلند نیز ظاهر شده اند. مراقب باشید، به خصوص اگر به شما غذا و نوشیدنی پیشنهاد می کنند. اغلب در این راه چاره ای وجود دارد که شما را کمتر آگاه می کند و شما را به طعمه ای آسان تبدیل می کند.
عاقلانه برای دور شدن انجام شد.
من همین را در HCMC در ویتنام با افرادی از فیلیپین تجربه کردم.
بازیکنی که مورد کلاهبرداری ما قرار می گرفت نیز اهل برونئی بود و بسیار ثروتمند بود.
این یک تجربه خنده دار اما کاملا شفاف بود.
هنوز مواظب باش!!!
شکارگاه های این نوع عمل نیز رستوران هایی در مراکز خرید مانند SME در بانکوک است. یک بار زنی به من مراجعه کرد که خود را به عنوان یک تاجر ویتنامی در یک "رستوران آمریکایی" معرفی کرد. داشتم غذا می خوردم و بعد او پرسید که آیا می تواند سر میز من بنشیند؟ او گفت که تنها غذا خوردن خیلی ناراحت کننده است. او فقط یک فنجان نوشابه داشت. پس غذا اصلا مطرح نبود. تمام داستان در مورد شرکت او و چندین تلاش برای متقاعد کردن من انجام شد. البته به من هم خیلی گوش داده شد. او همچنین میتوانست در خرید به من کمک کند و عصر میخواست با من برقصد و غیره. من پیشنهاداتش را برای آنچه که بود گذاشتم زیرا گاهی اوقات برنامههای کلاهبرداری را تماشا میکنم. اتفاقاً من داستان بیمارستان آمستردام را دو بار توسط خیاط ها به عنوان داستان افتتاحیه شنیده ام. فقط آنها اکنون در آمستردام بودند و حضور نداشتند. و من فقط قرار بود کمی سفارش بدهم. در حال حاضر از اینکه دفعه بعد وقتی از من پرسیدند اهل کجا هستم بگویم لندن یا برلین استعفا داده ام. بیایید ببینیم که آیا تایلندی های زیادی در بیمارستان های آنجا کار می کنند یا خیر.
اگر بپرسند اهل کجا هستی بگو Foodland بیشتر نمی دانند کجاست!!555
(متاسفانه) زیر آفتاب هیچ چیز جدیدی نیست. برنامه "کلاهبرداری در خارج از کشور" یک بار پخش خود را به چنین کلاهبردارانی اختصاص داد.
همان ترفند در سال 1987 در فیلیپین برای من اتفاق افتاد. از یک "دوست" به خانه رفتم.
من با یک کروپیر که در یک کازینو کار می کرد و یک تاجر ثروتمند ملاقات کردم که پول او را گرفت.
می خواستم در مورد بلک جک کمک کنم. او به من علامت می داد که چه زمانی شرط بندی کنم،
اکنون من اصلاً کسی نیستم که بلک جک بازی کند و با "افت پنی" فوراً خانه را ترک کنم.
معلوم شد که راهنمای "Lonely Planet" قبلاً در مورد این کلاهبرداری هشدار داده است. من تعجب می کنم که
این ترفند هنوز پس از 30 سال استفاده می شود.
درست مثل جواب دادن به طمع مردم با "توپ توپ" 🙂
همین اتفاق در سال 2010 در هانوی برای من افتاد. اتفاقاً، من گمان میکنم که وقتی پیشنهاد را قبول میکنید، هرگز نمیتوانید در آن کازینو بازی کنید، بلکه آنها روی "طمع کور" شما شرط میبندند و هزینههایی را متحمل میشوند که باید متحمل شوند تا شما برنده شوید….
تقریباً همان اتفاقی که در سال 1985 در بانکوک برای من افتاد. اولین بار بود که آنجا بودم و در خیابان (سوخومویت) مردی که انگلیسی خوب صحبت می کرد به من نزدیک شد.
روز بعد او مرا گرفت و با تاکسی (برای من رایگان) به خانه خوبی در جایی در بانکوک رفتیم.
او ابتدا برای خواهرش (که باید عمل می کرد) خون بخرد، اما چون وانمود می کردم که مراقب بچه های کوچک هستم، صحبت به سمت دیگری کشیده شد: قصد این بود که به گنتینگ هایلند (مالزی) بروم. تا آنجا قمار کنم و سپس برنده شوم (با همکاری یک کروپیر فاسد) ...
بعد فهمیدم چه خبر است... بدشانسی این بود که تازه از مالزی آمدهام و قمار را دوست ندارم.
آنها آماتورهای واقعی بودند. خیلی شفاف!
نه، اینها کلاهبردار هستند، شما خوش شانس هستید که شما را رها می کنند، معمولاً برای مشاوره و نوشیدنی پول می خواهند.
دقیقاً همین روش در فیلیپین نیز رخ می دهد.
از پا افتادن
من با کلاهبرداران مشابهی در بالی با خواهر جذاب مشابهی برخورد کردم که 13 سال پیش برای کار به آمستردام در بخش پرستاری رفت. یک سال بعد دوباره آنها را دیدم اما در کوالالامپور مرا نشناختند اما من شناختم. اگر نمی خواهید شرکت کنید، کمتر تازه است. بدون بلک جک، اما پوکر پیشنهاد بود.
سلام جاش
من بیست سال پیش دقیقاً همان چیزی را در مانیل تجربه کردم.
با یک خانم زیبا در خیابان ملاقات کنید که شروع به گفتگو می کند. به طور خلاصه: خواهرش برای کار در بلژیک برای شرکت لایروبی بین المللی رفت. آن شرکتی بود که خانه ام را در آن اجاره کردم.
بنابراین با هزینه او با تاکسی به خانه او می روم. در خانه همان سناریو از جمله مرد اهل برونئی. من هم مشکوک شدم و پابرهنه راه افتادم.
به من گفتند که چند لحظه بعد پلیس های قلابی وارد می شوند و مرا به قمار غیرقانونی متهم می کنند. فکر کنم تازه فرار کردم
با درود
ژول
قدمت این جاده به اندازه جاده رم است. در دهه 80 هم همین کار را کرد. اما سپس آنها از کامیون استفاده کردند "هی، من تو را از فرودگاه به یاد دارم" من "چرا؟" او می گوید: «من در مهاجرت کار می کنم، یک خانه خوب برای اجاره دارم با پول کمی، بیا و نگاه کن» بقیه هم همینطور، درباره قمار با کارت بود. بلک جک یا همانطور که ما آن را 21tigen می نامیم نیز بود. داستان بلند.
من فکر می کنم شما با این همه ساده لوحی که در رفتن با یک فرد غریبه به خانه آنها یا هر کجا نشان دادید بسیار خوش شانس بودید. آیا این چیزی نیست که شما به فرزندان خود یاد می دهید؟ با غریبه ها و غیره نرو.
من همچنین چند بار این نوع داستان های فریبنده را تجربه کرده ام. اما بعد از من خواستند که یاقوت و زمرد را به قیمت مقرون به صرفه بخرم تا بتوانم با آن در هلند ثروت زیادی به دست بیاورم. سومین موردی که برای انجام این کار تلاش کرد، آخرین مورد در یک بازه ده ساله بود. وقتی داستان او را به دست گرفتم و به او گفتم که باید یک داستان جدید بیاورد، شروع به اعتراض کرد که اکنون وقت گرفتن ثروت از گردشگران خسیس است.
شاید داستان اینجا نوع جدیدتر باشد و ده سال پیش به پیشنهاد من گوش دادند؟
در "Bangkokscams" می توانید بخوانید که مردم از چه ترفندهایی استفاده می کنند و به شما هشدار داده شده است. سنگ های قیمتی، یاقوت های شما، به تفصیل مورد بحث قرار گرفته اند. یکی از رایج ترین ترفندها. قصر بزرگ بسته شد قربان من معبد خوبی را می شناسم. Tuk tuk نیز در طرح در حال حاضر منتظر است. در معبد با مردی خوش لباس و غیره گفتگو می کنید.