پیامی از هلند (5)

توسط سرمقاله
Geplaatst در ستون
برچسب ها:
18 می 2013

اسکوتر در هلند در حال افزایش است. تفاوت با یک سال پیش چشمگیر است. آنها اسکوترهای واقعی با چرخ های اسکوتر هستند، درست مانند یاماها در تایلند. نه مانند هوندای تایلندی، زیرا طراحی آن تلاقی بین موتورسیکلت و اسکوتر است و همچنین دارای چرخ های بزرگتر است. من هر دو برند را سوار کرده ام و هوندا را ترجیح می دهم که به نظرم پایدارتر است.

تفاوت قابل توجه بین اسکوتر هلندی و تایلندی طول زین است. این اسکوتر هلندی زین کوتاه‌تری نسبت به برادر تایلندی خود دارد، بنابراین یک سرنشین می‌تواند روی آن جا شود، مشروط بر اینکه باسن در محدوده‌ای باقی بماند. زین تایلندی بلندتر است. منطقی است، زیرا حداقل سه نفر باید بتوانند روی آن بنشینند و چهار نفر نیز امکان پذیر است. ناگفته نماند محموله های حمل شده روی آن.

به چه چیز دیگری توجه کنم؟ تلفن همراه. من روی تراس نشسته بودم و با تعجب دیدم مردم با هم صحبت می کنند. حتی در هنگام غذا صحبت می کنند. چقدر چیزها در تایلند کاملاً متفاوت است. اگر زن و شوهری در حال غذا خوردن هستند و هر دو در حال انجام انواع کارهای مرموز با تلفن همراه خود یا حتی صحبت با تلفن هستند، نباید تعجب کنید.

موتورسوارانی که با تلفن صحبت می‌کنند، رانندگانی که با تلفن صحبت می‌کنند، کارمندان فروشگاه که با تلفن صحبت می‌کنند - من همه چیز را دیده‌ام و هیچ‌کس توهین نمی‌کند. با آن غذاخوری ها گاهی هوس می کنم بگویم: چرا به هم زنگ نمی زنید. اما من نمی دانم چگونه این را به زبان تایلندی بگویم و نامناسب است. اگرچه ... به عنوان یک فرنگ عجیب، من می توانم آن را تحمل کنم.

من دوباره در مورد تایلند چیزهای زیادی یاد گرفتم. وقتی با کسی صحبت می کنم که در تعطیلات در تایلند بوده است، او شروع به صحبت در مورد تجربیات تعطیلات خود می کند. اخیرا یکی از آشنایان من. آنچه او در مورد تایلند به شما نگفته است. حکمت ها یکی پس از دیگری در جریانی پیوسته از دهانش می غلتیدند. بله، کارشناس تایلند اینجا صحبت کرد. من در سکوت به او گوش دادم، گهگاه زمزمه می‌کردم یا «فلانی» متعجب می‌گفتم.

پس از شنیدن همه اینها، بی سر و صدا به خانه رفتم و متر کتاب های تایلند و کتاب های نویسندگان تایلندی را که خوانده بودم در کیسه زباله گذاشتم. به سمت پارکینگ مجاور، جایی که در شب سال نو درختان کریسمس را به آتش می کشند، رفتم و کتاب هایم را در آنجا سوزاندم. تمام دروغ ها.

من می خواهم به کارمند وبلاگ به تینو کویس هشدار دهم که مجموعه کتاب های بزرگتری از من را بلعیده است. ماه آینده او برای تعطیلات به هلند خواهد رفت. تینو عزیز، به من بگو که در گرینلند زندگی می کنی، در صورت لزوم در قطب جنوب. در غیر این صورت من از بدترین اتفاق برای شما می ترسم.

8 پاسخ به “پیام از هلند (5)”

  1. RonnyLadPhrao می گوید

    دیک،
    وقتی قسمت مربوط به تلفن همراه را می خوانم در واقع باید لبخند بزنم.
    پریروز، گروهی از ما در تراس مشغول نوشیدن بودیم که پسر عموی همسرم پرسید که آیا من هم اپلیکیشن تانگو را روی گوشی هوشمندم دارم؟
    سوالش را تایید کردم. او گفت عالی است، پس می توانیم در آینده از طریق تانگو با یکدیگر تماس بگیریم و از طریق وای فای نیز رایگان است.
    فکر می کردم ایده او برای حفظ ارتباط از طریق وای فای بسیار عجیب بود.
    ما اتصال اینترنت مشترکی داریم زیرا او در همسایگی ما زندگی می کند.
    اجازه دادم خوشحال باشد و نگفتم که اگر می‌خواهد با من صحبت کند، می‌تواند مثل الان چندین بار در روز بیاید.

  2. جک می گوید

    اگر این را می دانستم، می توانستی کتاب هایت را برای من بفرستی. اما بله، چنین کتاب سوزی هم چیزی دارد. من هنوز یک توده بزرگ دارم که می خواهم از شر آن خلاص شوم. آیا می توان آنها را به توده اضافه کرد؟
    من هنوز کسی را ندیده ام که همه چیز را بهتر بداند. اما بله، این امکان پذیر نیست، زیرا من بهتر می دانم ... معتقدم، فکر می کنم.
    من الان چند روزه هلند هستم و مشتاقانه منتظر جمعه هستم. سپس من به زودی پرواز خواهم کرد.

  3. پل هابرز می گوید

    کاملاً در مورد دیک، در مورد آن تلفن های همراه، این چیزی است که من در طول کارم (چیزی غیر از تعطیلات) در تایلند امسال متوجه شدم. اما تا به حال، پس از آن صحبت های یک مسافر تعطیلات، گذاشتن انبوهی از کتاب ها در کمد خود به عنوان دروغ و سوزاندن آنها بسیار رادیکال است. آن "کارشناس تایلند" باید تأثیر گذاشته باشد. به هر حال با خواندن داستان زیبای شما، یک تجربه فوق العاده در تایلند به ذهنم خطور کرد. زمانی در فوریه قبل از ساعت 10.00 صبح به مرکز جهانی BKK رفتم. و... بله، درها با ضربه 10 باز شد، موسیقی پخش شد و همه فروشندگان پشت پیشخوان ایستادند و به هر فلانگ تا پله برقی تعظیم کردند. من تا به حال چنین چیزی را تجربه نکرده بودم. البته فوراً به طبقه هفتم یا چیزی شبیه به آن بالا رفتم تا آن همه کمان زیبا را دریافت کنم که انگار در فانتزی خود "شاه ویلم 7" هستم. سپس به نظم روز برگشتیم. اکنون در هلند نیز خدمات دوستانه ای دریافت می کنم (اگرچه خدمات تراس اینجا گاهی اوقات چیزهای زیادی را به جا می گذارد، همه ما خیلی شلوغ هستیم) اما این سنت تایلندی مطمئناً چیزی است که قابل ذکر است.

  4. تئو مول می گوید

    کریس عزیز،

    خیلی خوبه که تونستی خودتو مهار کنی و نذاری اون کارشناس تایلند تو دام بیفته. فقط آن را سوراخ کنید و لال می شوند. از کجا بدانم اینقدر خوب!! 20 سال راهنمای تور تایلند با گردشگران هلندی و حداقل یک بار در هر سفر آن را تجربه می کنید. افراد آموزش و پرورش (!) به ویژه در آن مهارت دارند. در هر صورت، آنها نتوانستند من را بیشتر از این عصبانی کنند که بعد از 1 هفته در تایلند، بهتر از کسی که مدت زیادی در آنجا زندگی کرده است بدانم که او اکنون تقریباً تایلندی است. خوب تایلندی قدیمی و به کتابهای من دست نمیزنند...

  5. دیک ون در لوگت می گوید

    @ Theo Moelee, Paul, Sjaak /Theo: فکر می کنم منظور شما دیک است نه کریس. در واقع، همیشه چیزهایی وجود دارند که همه چیز را می دانند و بهتر است به آنها اجازه دهید چت کنند. یک زوج معلم هلندی که خانه ای در بوری رام ساخته بودند، به طور مداوم خانه روح در باغ را محراب بودا می نامیدند. من آنها را توبیخ نکردم. آن را بر اساس رنگ انتخاب کردند تا با رنگ خانه تضاد نداشته باشد.

    می‌توانم به پل و سجاک اطمینان دهم: وقتی می‌بینم شخصی گوشه‌ای از صفحه کتاب را تا می‌کند و در صورت لزوم از یک تکه دستمال توالت از نشانک استفاده نمی‌کند، استرس می‌گیرم. البته من کتاب هایم را نسوزاندم، اما شما متوجه خواهید شد. یک مقاله نویس مجاز است دروغ بگوید و اغراق کند.

  6. ویلم می گوید

    بازم خنده داره دیک فقط من پاراگراف شما را در مورد سوزاندن کتابهای تایلندی و تحقیر من نسبت به تایلندی ما کاملاً درک نمی کنم!
    حتی من را به یاد "دوستان دیگر ما" می اندازد که آنها نیز عادت دارند اگر با چیزی موافق نباشند کتاب بسوزانند.
    یا من اشتباه میبینم؟
    درود: ویلم.

    ویلم عزیز، می ترسم طنز "کتاب سوزی" من به تو نرسد. خلاصه داستان من این است: برخی از گردشگران پس از تعطیلات در تایلند وانمود می کنند که همه چیز را در مورد کشور می دانند و می دانند.

  7. پل هابرز می گوید

    سلام دیک، این در واقع آزادی ستون نویس است. اکنون که پاسخ شما به ایمیل ویلم را خواندم، این به من فکر دیگری می دهد. خود را به جای تایلندی هایی که در هلند زندگی می کنند قرار دهید. آیا می‌دانستید، دیک، بسیاری از مردم تایلند که سال‌ها در هلند زندگی کرده‌اند، اطلاعات کمی در مورد هلند دارند، به‌ویژه وقتی صحبت از وضعیت حقوقی آنها می‌شود (این در مورد بسیاری از هلندی‌های دیگر نیز صدق می‌کند)؟ اکنون که در هلند هستید، حتی ایده ای نیست که در مورد این موضوع در وبلاگ «پیام هایی از هلند» «تفکر فکری» کنید.

    • دانیل می گوید

      مجری: نظر شما ربطی به ارسال ندارد. چت مجاز نیست.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم