تایلند: "گردشگری انبوه و سفارش پستی عروس"
در یادداشت جانبی - k(r)ant دیگر، می توانید دو مقاله در مورد تایلند بخوانید. اولین مورد درباره گردشگری انبوه در تایلند با عنوان جذاب است: "هیولا با تغذیه کامل یا بهشت نهایی؟" و مقاله دوم در مورد "عروس سفارش پستی" در هلند است. من فکر می کنم موضوع بسیار قدیمی است، اما اوه خوب.
این که تایلند توسط گردشگران تسخیر شده است، از اعداد و ارقام مشهود است، از بیش از نه میلیون نفر در سال 2008 به حدود سی و شش میلیون در سال جاری. به گفته نویسنده مقاله، اگرچه صندوق تایلند بسیار زنگ می زند، در نتیجه حدود بیست درصد از تولید ناخالص ملی از گردشگری حاصل می شود، اما به گفته نویسنده مقاله، سکه معروف روی دیگری نیز دارد: سواحل شلوغ، آلودگی. ، آسیب به طبیعت، جنایت و فقیر شدن فرهنگ جزیره تایلند.
در مقاله، چه انتظار دیگری دارید، مهاجران شاکی نظر خود را دارند. و درست حدس زدید: تایلند بسیار گران است و قوانین ویزا بسیار سختگیرانه است. برای برخی، این دلیلی برای عزیمت به کشورهای همسایه است. به گفته بری (66) مهاجر ایرلندی، برمه، کامبوج و ویتنام شانس خوبی برای پذیرش پرچم تایلند دارند. شما می توانید مقاله کامل را اینجا بخوانید: dekantdrawing.nl/wereld/volgevreten-monster-of-ultiem-paradijs/
سفارش پستی عروس
اطرافیانم هشدارهایی برای من داشتند. مقاله ای که بار دیگر کلیشه های معروف را در ویترین می گذارد، اینگونه آغاز می شود. Eef Peerdeman، اسندلفتر 52 ساله همیشه جذب زنان عجیب و غریب بوده است، بنابراین با آتسادا تایلندی ازدواج کرد. پیردمان در حال حاضر نه سال است که ازدواج کرده است، اما به گفته او بیش از هر چیز یک ازدواج پر حادثه است: "مشکلات ارتباطی و اختلافات (فرهنگی) باعث نزاع می شود".
من همیشه وقتی داستان هایی از این دست را می خوانم کمی بدبین می شوم. از زوج های هلندی در مورد مشکلات ازدواج بپرسید دقیقاً همان چیزی را خواهید شنید: عدم درک و مشکلات ارتباطی. برای این کار لازم نیست با یک زن عجیب و غریب ازدواج کنی، ایف عزیز.
اگرچه شما انتظار دارید طرف دیگر نقاشی کناری را نیز داشته باشید (بالاخره به آن افتخار می کنند)، همسر آتسادا صحبت نمی کند….
آیا می خواهید مقاله را کامل بخوانید؟ شما می توانید این کار را در اینجا انجام دهید: dekantdrawing.nl/samenleving/ik-koos-een-vrouw-uit-thailand/
هیولای پر شده… حتی دوست دختر تایلندی من هم موافق است!
کاملاً درست است که در یک رابطه مختلط می توانید خیلی سریع آن را به تفاوت های فرهنگی به عنوان منبع مشکلات رابطه بیندازید. اما شما در مورد زوج های هلندی نیز چنین چیزی را دارید.
بزرگترین عیب یک رابطه مختلط، به خصوص زمانی که شریک زندگی شما به هلند رفته است و ساعت ها دورتر با هواپیما زندگی می کند، این بحث است که او تمام خانواده خود را برای شما ترک کرده و همه چیز را رها کرده است. خوب، شما هرگز نمی توانید در مقابل آن بحث از نظر شریک زندگی خود استدلال مساوی داشته باشید.
آه بله. او خیلی تسلیم شد، اما در ازای آن چیزهای زیادی نیز گرفت.
زندگی بی دغدغه، دور از آن گرمای بی پایان، فرصت های توسعه، تعلق حقوق بازنشستگی دولتی، مستمری، بهترین بیمه درمانی در جهان…. و بنابراین می توانم ادامه دهم و ادامه دهم.
اگر همسرم ترجیح میدهد با خانوادهاش باشد، به سادگی میگویم: Do ist das Bahnhof, liebchen.
عجیب است که همسر من هرگز از این استدلال استفاده نمی کند.
هرگز از دور بودن از خانواده شکایت نمی کند.
در زبان انگلیسی نیز خودمان را به خوبی میفهمیم و در هلندی نیز بهتر و بهتر میشویم.
شاید چیزی در مورد رابطه شما بگوید، مخصوصاً اگر اینقدر سریع گفته شود که بهنهوف وجود دارد.
کنجکاو برگ de Kantdrawing چیست، مطالب زیر را خواندم
ماموریت و چشم انداز
یک پلتفرم متقابل رسانه ای مستقل و رهایی بخش (هفتگی + ماهانه + وب سایت) که ارزش های اصلی روزنامه نگاری را بسیار محترم می داند. ما مقالات و نظرات پیشینه عمیقی را ارائه می دهیم و عمدتاً بر جامعه هلندی تمرکز می کنیم، به ویژه در مورد مسائل ادغام، فرهنگ گرایی، افراط گرایی، حقوق بشر و آزادی. ما این کار را از روی یک دیدگاه مترقی-لیبرال از زندگی، با فاصله مساوی با همه گروه های جامعه انجام می دهیم. ارزش های اصلی ما عبارتند از: آزاد، شجاع، فراگیر.
به خصوص مقالهها و نظرات عمیق توجه من را به خود جلب کرد و تعجب کردم که روزنامهنگار Tieme Hermans از کجا همه خرد خود را در مورد تایلند به دست آورده است. در غیر این صورت او واقعاً باید تکالیف خود را دوباره انجام دهد!
سوء تفاهم و مشکلات ارتباطی از سال 1977 تجارت و از سال 1994 نیز تجربه خصوصی زیادی با تایلندی. به جرات می توانم نتیجه بگیرم که اگر زمینه فرهنگی متفاوت باشد، و اگر ظرافت های زبانی نیز برای بیان اختلاف نظرها وجود نداشته باشد، احتمال سوء تفاهم و در نتیجه گسست بسیار بیشتر از یک NLe از تقریباً یک محیط مشابه است.
شریک تجاری تایلندی من و تحصیلکرده Uni، که به زبان انگلیسی مسلط است، درک کاملی از این نوع سوء تفاهم ها به دست آورده است و بنابراین در طی بازدیدهای مختلف از NL و مناطق اطراف آن دچار پارگی می شود.
برای یک ارتباط و رابطه خوب، موارد زیر از بسیار مهم به کم اهمیت مهم هستند:
1 شخصیت: همدلی، مهارت های خوب گوش دادن، بخشش و غیره.
2 از نظر شغل، سن و تحصیلات تقریباً یک پیشینه است
3 زبان (زبان اشاره نیز مجاز است)
4 کم اهمیت ترین: پیشینه فرهنگی
اگر 1، 2 و 3 درست باشند، 4 به سختی مهم است. اگر 1,2،3 و 4 مقصر XNUMX نیستند، این ساده ترین کار است.
عوامل 1، 2 و 3 برای غلبه بر تفاوتهای فرهنگی موجود (تفکر و انجام دادن در بسیاری از زمینهها، از پرداختن به پول، اهمیت خانواده، تربیت فرزندان، پذیرش اقتدار از والدین، رؤسا، سیاستمداران، نقش زن و مرد) ضروری است. نسبت هایی که می توانید رابطه ای شاد با شریک زندگی خود ایجاد کنید.
چرا شرکت های چندملیتی واقعاً باید میلیاردها دلار برای آموزش بین فرهنگی مدیران خارجی خود (قبل از استقرار آنها) هزینه کنند، اگر فقط همدلی بیشتر است. آیا این شرکت ها این همه احمق هستند؟
بله، آن شرکت ها احمق هستند، کریس. بهتر است آن پول را برای چیزهای دیگر خرج کنند. چرا؟ زیرا گزاره های فرهنگی کلی اغلب در مورد موقعیت های فردی صدق نمی کند. آنچه شرکتهای چندملیتی باید به کارکنان خود بیاموزند، فضایل و ویژگیهای عمومی انسانی مانند همدلی، توانایی گوش دادن، صبر، ابراز علاقه، یادگیری زبان و غیره است. این در یک فرهنگ و بین فرهنگها صدق میکند. هنجارها: تفاوت های فردی در یک فرهنگ بیشتر از تفاوت های بین فرهنگ ها است. مدیری با ویژگی های شخصی خوب در فرهنگ دیگری نیز خوب عمل می کند، حتی اگر در مورد آن اطلاعات کمی داشته باشد، و مدیر بد نیز در فرهنگ خود ضعیف عمل می کند. البته اگر چیزی در مورد کشور و مردم دیگری بدانید کمک می کند، اما ضروری نیست و تعیین کننده نیست.
قبل از اینکه به مدت سه سال به عنوان پزشک در تانزانیا کار کنم، پدری که کیسوآلی به ما آموزش داد به ما گفت که باید همه چیزهایی را که تا به حال در مورد آفریقا و آفریقایی ها یاد گرفته بودیم فراموش کنیم. او گفت که این ما را از یادگیری آنچه واقعاً در جریان است باز می دارد. و حق با اوست.
نه، تینو، آن شرکت ها احمق نیستند. و البته آنها به مدیران فرسوده آن ویژگیهایی را که شما ذکر کردید، آموزش میدهند. و آیا شما می دانید چرا؟ زیرا این ویژگی ها در کشوری که قرار است در آن کار کنند، نامربوط یا ضعیف هستند. و آیا می دانید آن را چه می نامند: تفاوت های فرهنگی.
مجری: تینو و کریس، لطفا چت را متوقف کنید. یا از طریق ایمیل ادامه دهید.
فقط یک اضافه، کریس.
آنچه من نوشتم عمدتاً در مورد روابط بین افراد است. گیرت هافستد، که همانطور که میدانید ابعاد و تفاوتهای فرهنگی را به طور گسترده مورد مطالعه و تشریح قرار داده است، همچنین میگوید که نباید توصیف او را از این تفاوتها برای افراد، بلکه فقط برای گروههای بزرگ اعمال کنید. پس حق با شماست که افرادی که مثلاً با گروه های بزرگ در شرکت ها و مدارس سر و کار دارند، از دانش تفاوت های فرهنگی بسیار سود می برند. اما من معتقدم که ویژگی های شخصی خوب (گوش دادن، یادگیری، توجه کردن، زود قضاوت نکردن و غیره) بسیار مهم تر هستند.
تحقیقات نشان داده است که هنوز تفاوتهای عمدهای بین کارمندان هلندی و چینی در مورد ارزشهای فرهنگی وجود دارد: فاصله قدرت، فردگرایی و مردانگی. این نتایج با نتایج هافستد مطابقت دارد. تفاوت زیادی نیز برای اجتناب از عدم قطعیت یافت می شود، اما نتیجه برخلاف هافستد است. علاوه بر این، به نظر می رسد چینی ها و هلندی ها هر دو به آینده بسیار دور نگاه می کنند.
https://thesis.eur.nl/pub/5993/Den%20Yeh.doc
و اگر بخواهید می توانم مطالعات دیگری را برای شما جستجو کنم.
تینا عزیز
نقطه 2 باعث شد من لبخند بزنم. ظاهراً من در مکان اشتباه در زمان های اشتباه از طریق جومتین و پاتایا راه می روم.
مگر اینکه پدربزرگ نوه اش را به مدرسه ببرد!
- درست میگی لویی. شاید سن چندان مهم نباشد. روابط عالی بین پدربزرگ ها و نوه ها وجود دارد، حتی اگر از فرهنگ های مختلف آمده باشند.
هری عزیز، من از سال 2008 تجربه خصوصی زیادی در تایلند در قالب ازدواج داشتم. مطمئناً در ابتدا، ظرافت های زبانی، به قول شما، وجود نداشتند، اما این هرگز مانع من و همسرم نشد که دقیقاً نشان دهیم چه چیزی اشتباه است یا چه چیزی را دوست دارم. مانند هر تماس بین فردی، 3/4 از طریق نگاه، نگرش و آنچه گفته نمی شود رد و بدل می شود.
اگر پس از آن کمی تلاش کنید تا خود را در فرهنگ دیگری غوطه ور کنید (در مورد من یک قربانی جنگ پول پات) واقعاً، قطعاً به همان اندازه ای خواهید رسید که من در روابط قبلی من با خانم های هلندی داشته ام. یا حتی بهتر است، زیرا تضادها بسیار واضح تر هستند.
بنابراین من هیچ شانسی برای جدایی یا سوءتفاهم بیشتر از بانوی غربی نمی بینم. در واقع، من هرگز به اندازه شرکای قبلی از هلند، انگلیس، آمریکا، اسپانیا، آلمان و کانادا با همسر فعلی ام مشکل نداشتم.
دقیقاً نیاز اولیه برای اجتناب از درگیری است که مشترک مردم آسیاست که زمینه پرورش وسیعی را فراهم می کند که در آن می توان درگیری ها را بدون پایان دادن به شکاف از بین برد.
من کاملا با استدلال شما مخالفم!
در هلند حدود 40 درصد ازدواج ها به طلاق ختم می شود. من "سوء تفاهم و مشکلات ارتباطی" را به عنوان ضمانت 100٪ برای شکست بیان نکرده ام، بلکه "احتمال سوء تفاهم و در نتیجه گسست نسبت به یک NLe از تقریباً همان محیط" بسیار بیشتر است.
هنوز نظر یک تایلندی را به یاد دارم، وقتی شوهر هلندی اش از ماشین بیرون بود، بعد از کامنت های نه چندان دوستانه.. «من چاره ای ندارم».
آن مدرس را به خاطر دارید؟ 1/3 طلاق گرفته اند، 1/3 شاد زندگی می کنند و 1/3 جرات ندارند. من برای همه شما امیدوارم که در آن 1/3 وسط باشید.
چند طلاق بین هلندی ها و تایلندی های مقیم هلند یا تایلند وجود دارد؟ اگر پاسخی به آن دارید، می توانید در مورد من نظر منفی بدهید.
https://www.siam-legal.com/legal_services/thailand-divorce.php طلاق - تایلندی و خارجی
قرار گرفتن سریع تایلند در جهان از نظر تجارت و گردشگری منجر به ازدواج های بسیاری بین اتباع تایلند و خارجی ها شده است. متأسفانه تفاوت بین فرهنگ و زبان برخی از روابط را تیره کرده است و طلاق تایلند در این موارد اجتناب ناپذیر شده است.
نرخ طلاق تایلندی تا 39 درصد
https://www.bangkokpost.com/news/general/1376855/thai-divorce-rate-up-to-39-.
همچنین: https://www.stickmanbangkok.com/weekly-column/2014/11/the-challenges-of-thai-foreign-relationships/
بهترین حدس من این است که احتمالاً فقط حدود 20 درصد از روابط زن/مرد خارجی تایلندی که من می شناسم واقعاً موفق هستند، جایی که هر یک از شرکا واقعاً خوشحال هستند. چند وجه مشترک وجود دارد:
معمولا انتظارات متفاوت است. مرد هلندی یک ازدواج هماهنگ خوب، عشق، رابطه جنسی می خواهد. پول در درجه دوم قرار دارد. همسر تایلندی اهداف دیگری نیز دارد: 1 ارائه حمایت مالی به خانواده و آینده برای فرزندان حاصل از ازدواج قبلی. 2 هم روستاییان سابق ترامپ با خانه ای فوق العاده بزرگ در روستایی فقیرانه. به نظر می رسد که او می گوید: "من موفق شدم!" اگرچه پیت قطعا زیباترین مرد نیست، اما پول دارد! دو دنیای متفاوت! تداخل داره؟ بیشتر اوقات! گاهی اوقات همه چیز خوب پیش می رود. به عنوان مثال، اگر پیت خیلی بد به نظر نمی رسد و خانواده شوهر می توانند کمی از خودشان حمایت کنند.