یک زن جوان غیرعادی معمولی

نوشته کریس دی بوئر
Geplaatst در زمینه, تاریخ
برچسب ها:
9 می 2018
مریلن فراری

من قبلاً داستان این زن جوان و تأثیر احتمالی او در تاریخ تایلند را شنیده بودم. نمی دانستم در مورد آن چه فکر کنم. اما چند هفته پیش، این زن جوان برای من نام و چهره ای پیدا کرد: مارلین فراری.

جزئیات شخصی

مارلین در حدود سال 1925 به دنیا آمد و در جوانی در خیابان Verdeuil در لوزان، سوئیس زندگی کرد. پدر او، یوژن فراری، واعظ، سردبیر مجله مسیحی بود و برای رادیو پروتستان کار می کرد. او در سال 1961 درگذشت. پس از دبیرستان، تحصیلات خود را در رشته حقوق در دانشگاه لوزان در سال 1943 آغاز کرد (در میانه جنگ جهانی دوم، سوئیس در جنگ بی طرف بود و اشغال نشده بود). او در آنجا با دانشجوی سال اول دیگری آشنا شد، مردی جوان تایلندی به نام آناندا، پادشاه تایلند.

دوستی

مارلین و آناندا دوستان خوبی شدند. آنها با هم تنیس بازی کردند، با هم به کنسرت و سینما رفتند و در کنار دریاچه ژنو دوچرخه سواری کردند. آنها گاهی اوقات تکالیف خود را با هم انجام می دادند. آناندا شاگرد بهتری نسبت به مریلن بود. وقتی او و او در امتحانات مردود شدند، به وضوح ناامید شد. آناندا برای کمک به او مجبور شد به خانه او برود. پروتکل او را از ملاقات با او به تنهایی در خانه اش منع کرد. این امکان وجود داشت اگر دوستان مطالعه بیشتری به طور همزمان بیایند، مثلاً در روز تولد 20 سالگی او.

هر دو می دانستند که دوستی آنها به احتمال زیاد هرگز نمی تواند چیزی بیش از یک دوستی معمولی شود. به هر حال از نظر فکری. طبق قانون، پادشاه تایلند باید همیشه با یک زن تایلندی ازدواج کند. پرنسس ماهیدول، مادر آناندا، از او خواسته بود که از وظایف و وظایف خود به عنوان پادشاه غافل نگردد. اما پدر مارلین نیز به او هشدار داد، به ویژه در مورد موقعیت ضعیف تر و مطیع زنان به طور کلی در آسیا.

زمانی که آناندا برای تاجگذاری خود در سال 1946 به بانکوک بازگشت، این دوستی پایان یافت. آناندا از کراچی (محل توقفی در راه بانکوک)، کارتی به مریلن فرستاد، مثل همیشه با اسم رمزی که همیشه در لوزان استفاده می کردند. یک بار در بانکوک، هر هفته به او نامه می‌نویسد، دو بار تماس می‌گیرد و دستور می‌دهد که هر نامه او را مستقیماً به او برسانند. اگر دوستی بود، دوستی عالی بود. طبق وقایع داستانی خانواده فراری، این یک رابطه عاشقانه جدی نبود، زیرا مارلین می دانست که غیرممکن است.

اندکی قبل از مرگش در 9 ژوئن 1946، آناندا به او نوشت که مادرش جلسه ای ترتیب داده است که در آن او با سه زن جوان تایلندی ملاقات خواهد کرد. یکی از آنها احتمالاً همسرش می شود.

سوالات و شایعات

محققانی که می‌خواستند درباره نحوه زندگی مریلن بیشتر بدانند تاکنون موفق نشده‌اند. نام او را دیگر نمی توان در فهرست های مختلف جمعیت یافت. به نظر می رسد که او در 14 ژانویه 1951 با لئون دووآسین ازدواج کرده است. همچنین مشخص نیست که آیا او صاحب فرزندانی شده است، آنها اکنون در کجا زندگی می کنند و حتی اینکه آیا او هنوز زنده است یا خیر. در این صورت، او اکنون حدود 90 سال سن داشت. شایعاتی مبنی بر مهاجرت او به انگلیس یا آمریکا وجود دارد، اما نمی توان آن را تایید کرد.

شخصی که احتمالاً می توانست به تعدادی از سؤالات پاسخ دهد، راز این دوستی (کاملاً خاص) را با خود به مرگ برد.

8 پاسخ به "یک زن جوان غیرعادی معمولی"

  1. تینو کویس می گوید

    کریس عزیز،

    که داستان زیبایی است.

    بسیار عاقلانه است که منبع را ذکر نکنید، کتابی که بیشتر اطلاعات این داستان را از آن به دست آورده اید. آن کتاب در تایلند به شدت ممنوع است (به دلایلی غیر از مریلین)، بنابراین من در اینجا به آن اشاره نمی کنم.

    اگر کتاب بر روی رایانه شما باشد، طبق قانون جرایم رایانه ای حداکثر تا 10 سال حبس دارید. مراقب باش!

    • کریس می گوید

      تینا عزیز
      این اطلاعات از یک کتاب ممنوعه نیست، بلکه از مقاله ای به زبان فرانسوی است که در اینترنت و برای همه در تایلند قابل دسترسی است. (اما شاید به دلیل زبان قابل درک نباشد)

      • تینو کویس می گوید

        مجری: لطفاً این گونه موارد را کنار بگذارید.

    • جوز می گوید

      علاوه بر این، و برای وضوح: این کتاب فقط در تایلند ممنوع است.

      علاوه بر این، آنچه شما می گویید درست است. مالک آن نباشید و سپس به تایلند بروید.

  2. جوز می گوید

    پس از یک جستجوی کوتاه در فیس بوک 4 تا 5 نفر را با این نام خواهید دید...
    2 در فرانسه و 1 در ایالات متحده. دومی در سوئیس به دنیا آمد. من فکر می کنم هر کسی که علاقه مند است می تواند به سرعت اطلاعات را ردیابی کند.

    هیچی برای من و همانطور که تینو قبلاً اشاره کرد، اگر دوست دارید به تایلند بروید، این کار را نکنید.

    • کریس می گوید

      کدام اطلاعات
      برای من بسیار بعید به نظر می رسد که زنی که در سال 1951 با یک مرد سوئیسی یا فرانسوی ازدواج کرده است، نام خانوادگی خود را حفظ کرده باشد، چه رسد به اینکه فرزندان به جای نام پدر بیولوژیکی، نام خانوادگی او را داشته باشند.
      تعداد خانواده های فراری (و در کشورهای مختلف) بسیار بیشتر از این یکی است.

  3. راب وی. می گوید

    مطالب خواندنی زیادی در مورد پادشاه پومیپون وجود دارد. برخی از آن کتاب ها (مانند TKNS) در تایلند ممنوع هستند. متأسفانه، اطلاعات کمی در مورد پادشاه آناندا یافت می شود. و مطمئناً ما هرگز چیزی در مورد فراری نخوانده ایم. این خیلی حیف است. چه خوب که مطلبی در مورد آناندا گذاشته شده است. واقعاً بد نیست بدانید که آناندا یک دوست دختر سوئیسی داشته است (خواه این فقط یک دوستی قوی بود که هرگز به چیزی بیشتر تبدیل نشد یا بیشتر در جریان بود).

    من تعجب می کنم که طبق کدام قانون یک پادشاه یا شاهزاده بزرگ اجازه ندارد با یک خارجی ازدواج کند. من می دانم که اوبون راتانا با ازدواج با یک آمریکایی سفیدپوست عنوان خود را از دست داد، اما آیا این به دلیل قوانین موجود سیاه و سفید بود یا "چون به سادگی امکان پذیر نبود زیرا..."؟

  4. آرنولدز می گوید

    مجری: خارج از موضوع


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم