دنیای خانم‌های پسر در تایلند، دنیایی است که اغلب اشتباه گرفته می‌شود. برای بسیاری، سخت است که باور کنیم برخی از این خانم‌ها در اصل از نظر بیولوژیکی مرد هستند. ممکن است هرگز حدس نزنید مگر اینکه به شما بگویند تراجنسیتی هستند. این مصاحبه نگاهی اجمالی جذاب به دنیایی دارد که افراد زیادی وارد آن نمی شوند.

آنچه قابل توجه است این است که اغلب، اگر نگوییم همه، پیوسته به خود برچسب «بانو» می زنند و بنابراین از زنان بیولوژیک متمایز می شوند. همچنین فقدان خشم یا ذهنیت فعال در مورد تراجنسیتی بودن آنها قابل توجه است. در حالی که در کشورهایی مانند ایالات متحده این جنبش اغلب با احساسات شدید، خشم و فعالیت همراه است، در تایلند به نظر می رسد داستان متفاوتی باشد. پذیرش والدین آنها ممکن است نقش مهمی در این امر داشته باشد.

الن موضوع این مصاحبه حضوری جذاب و زیباست. ما برای او بهترین ها را آرزو می کنیم و امیدواریم که او مجبور نباشد برای مدت طولانی در این صنعت کار کند.

تصویری

22 پاسخ به “نگاهی جذاب به دنیای خانم‌های پسر تایلندی: مصاحبه با الن (ویدئو)”

  1. چارلز می گوید

    واقعیت این است که تبدیل در تایلند اغلب از نقطه نظر تجاری (کار در صنعت سکس) انجام می شود. نکته عجیب این است که افراد مبتلا به اختلال روانی، که به خود اجازه می دهند تغییر دین بدهند، اکنون در دنیای غرب همه چیز را بسیار دور می کنند.

    • غارت می گوید

      تبدیل واقعی تا حد زیادی اتفاق می‌افتد زیرا شخص واقعاً آن را می‌خواهد، نه از نقطه نظر تجاری، اکثر مردانی که با یک دختر خانم قرار می‌گیرند، علاقه‌ای به واژن تقلبی ندارند و بیشتر به بخش مردانه علاقه دارند.
      بنابراین، از نقطه نظر تجاری، لیدی‌بوی‌های غیر یا قبل از عمل معمولاً می‌توانند درآمد بیشتری نسبت به کسانی که کاملاً تبدیل شده‌اند، مخصوصاً در صنعت سکس کسب کنند. یک عمل جراحی، دقیقاً به دلیل سود حاصل از درآمد، آن عمل را انتخاب نمی کند. شاید زمانی که سن آنها برای کار موفقیت آمیز در صنعت سکس جذابیت کمتری داشته باشد، ایده جراحی واقع بینانه تر باشد.

    • راب وی. می گوید

      پزشکان برای انجام عمل جراحی بزرگ تغییر جنسیت عجله نمی کنند و کسانی که اختلال روانی دارند زیر چاقو نمی روند. تنها زمانی که متخصصان متقاعد شوند که فرد یک انتخاب آگاهانه انجام داده است، فرآیند شروع می شود. این در نوجوانان با درمان هورمونی و مهارکننده‌های بلوغ شروع می‌شود، اقداماتی که اگر فردی در بزرگسالی جوان به نتایج متفاوتی نسبت به آنچه در دوران نوجوانی تجربه کرده‌اند (و ترن هوایی که گاهی اوقات منجر به آن می‌شود) می‌تواند باز هم لغو شود. بنابراین تعداد افرادی که از عمل جراحی باز می گردند بسیار اندک است (حدوداً کمتر از 1٪) که از بسیاری از روش های پزشکی دیگر کمتر است.

      من نمی دانم این چیست، انتخاب عمدی برای گذراندن زندگی به عنوان جنسیتی متفاوت از جنسی که با آن متولد شده اید. بین "100% مرد" و "100% زن" بیشتر است و دادن فضایی برای نشان دادن خود به کسی معمولاً نیازی به دیگران ندارد. آنها ممکن است بخواهند با نام یا ضمیر دیگری خطاب شوند (او، او، آنها و غیره). شاید آنها در یک توالت احساس ناراحتی می کنند و ترجیح می دهند به توالت دیگری بروند. من فکر نمی کنم که این همه چیز برای پرسیدن باشد.

      تراجنسیتی در این مصاحبه نیز این را نشان می دهد: او زنانه تر است اما نمی خواهد در همه چیز زن باشد. این ممکن است، دیگران آن آرزو را دارند. اینها تفاوت در درجه است. ظاهراً پدر و مادرش در ابتدا با این که او مانند یک پسر واقعی رفتار نمی کرد مشکل داشتند، اما در نهایت آن را پذیرفتند. این نیز مانند یک تجربه شناخته شده از افراد تراجنسیتی در تایلند و غرب به نظر می رسد. اگرچه هنوز اغلب با سوء تفاهم مواجه می شوند یا به آنها تحقیر می شود. این که آنها عجیب و دیوانه هستند ... چنین عدم پذیرش واقعی، احترام واقعی، در غرب و در تایلند یک چیز باقی می ماند.

      تبدیل از نقطه نظر تجاری؟ طبق آنچه من می شنوم، الن امیدوار است که به سرعت پول زیادی به دست آورد و سپس هر چه سریعتر از این صنعت خارج شود. افراد زیادی نیستند که واقعاً از کار لذت ببرند. من کسی را می‌بینم که می‌خواهد خودش باشد، اینجا یک فرد بسیار زنانه که واقعاً نه مرد است، نه واقعاً زن، و به هر حال صورت و سینه‌ها را تحت عمل جراحی قرار داده بود. این همه هزینه بسیار کمی دارد و ورود موقت به تن فروشی ظاهرا کارآمدترین راه حل است.

      من عمدتاً شباهت هایی بین افراد مختلف ترنسجندر در این دنیا می بینم، اما مطمئناً تفاوت هایی در تأکید وجود دارد. در غرب و به ویژه آمریکا، به نظر می رسد همه چیز بیشتر سیاه و سفید بازی می شود. افراط و تفریط بیشتر با محافظه کاران که اگر کسی خود را کاملاً مرد یا زن نبیند و از نوعی هراس ("غیرطبیعی است" "برخلاف اراده خدا" و غیره) به شدت عصبانی می شوند، مخالفت می کنند، که البته این یک مشکل است. مشکل با افراد ترنسجندر و امثال اینها واکنش شدیدتری را برمی انگیزد ("من در جعبه شما جا نمی شوم، بگذارید من باشم، این را زیر سوال نبرید زیرا در غیر این صورت..."). در تایلند به نظر می رسد سلسله مراتب بیشتر پایین می آید، به عنوان یک تراجنسیتی شما تا حدودی پایین تر هستید، بالاترین چیزی که می توانید به آن دست پیدا کنید این است که یک "مرد واقعی" باشید، که اینطور نیست، بنابراین در نردبان پایین تر هستید. آن «مردان واقعی» کمتر احساس خطر می‌کنند، کتاب‌های عتیقه را با خود حمل نمی‌کنند و بنابراین با آنها کم‌اهمیت‌تر رفتار می‌شود، بدون اینکه احترام و پذیرش واقعی برابری کند. در جایی که این تفاوت ها وجود دارد، هنوز چیزهای زیادی برای یادگیری از یکدیگر وجود دارد. دنیا به همین سادگی نیست.

      • مخفف کلمه میکروفون می گوید

        پروتکل موسوم به پروتکل هلندی که بر اساس آن به نوجوانان مسدود کننده های بلوغ داده می شود، در کشورهای بیشتری تحت فشار قرار گرفته است. به اندازه کافی جالب است، به ویژه در کشورهای مترقی مانند دانمارک، سوئد و نروژ.
        به این نتیجه رسیدیم که این مدل درمانی، بیماری های همراه همیشه موجود را نادیده می گیرد و همچنین بسیار کنترل کننده است.
        تفاوت بزرگ بین وضعیت تایلند و غرب این است که قربانی تهاجمی که فعالان ترنس غربی را تا این حد تحمل ناپذیر می کند، معمولاً در تایلند وجود ندارد.

  2. خود می گوید

    برای کسانی که همه چیز را عجیب می‌دانند و معتقدند که فقط مرد و زن متولد می‌شوند، زیرا این چیزی است که دولت‌ها و ادیان در طول قرن‌ها به ما گفته‌اند، وب‌سایت زیر بسیار مفید است: https://www.transgenderinfo.be/nl/identiteit/concepten/genderidentiteit چیزی که چارلز می‌خواهد این است که دیدگاه او نسبت به جهان «مضطرب» نشود، بنابراین از طرف مقابل به عنوان «مضطرب» یاد می‌کند. بدیهی است که چنین نگرشی مانع از روحیه آزاد خود می شود و جهان را محافظه کار نگه می دارد. شرمنده

    • چارلز می گوید

      نارسایی جنسی یا اختلال هویت جنسی یک وضعیت روانی است که در دنیای پزشکی به خوبی شناخته شده است.
      البته شما مردانی دارید که دارای ویژگی های زنانه بیش از حد متوسط ​​هستند و بالعکس، اما البته ده ها دسته بندی جنسیتی ندارید.
      من شخصاً تکان دهنده می دانم که چگونه ایدئولوژی ژن رادیکال اکنون به طور فزاینده ای از آمریکا پخش می شود، این همه با شعار آزاداندیشی و مدارا انجام می شود که به نظر من مزخرف است. به مستند "زن چیست" نگاهی بیاندازید، دیوانه ها کاملاً دیوانه هستند.

      • راب وی. می گوید

        بله، یک فرد عاقل به دیدگاه های مختلف گوش می دهد. مطمئناً گوش دادن به تجربیات افراد تراجنسیتی مختلف، یا افرادی که همه آنها را عجیب، غریب، خیلی دور و یا حتی کاملاً منزجر کننده می دانند، ضرری ندارد. متأسفانه، دومی درها را به روی نفرت و تمام دردسرهای ناشی از آن باز می کند. اوه، من هم آن «مستند» یک طرفه را می شناسم، اما کادربندی های زیادی هم دارد. فقط عبارت “Debunking What is a Women” را جستجو کنید. از نظر من، مت دیوانه تر از بسیاری از افراد تراجنسیتی است که بسیار آرام تر و هم سطح تر از او به نظر می رسند. اما اگر به اندازه کافی افراط کنید، در همه جا افرادی وجود دارند که فراتر از عقل هستند.

        • چارلز می گوید

          این در واقع یک مستند رنگارنگ از یک مرد خاص است، اما سؤالاتی را در مورد ایدئولوژی جنسیتی که در هلند نیز با شدت بیشتری ترویج می شود، ایجاد می کند.
          .
          این همه خوب و خوب است، اما به طور فزاینده ای به کودکان تحت عنوان نگرش باز و خیریه تحمیل می شود. البته اطلاعات خوب است، اما مخصوصاً در ایالات متحده این امر قبلاً منجر به ارتقاء شده است و بسیار آسان است که به عمل‌های بزرگ / مداخلات پزشکی در کودکان متوسل شوید.

          در تایلند متوجه می‌شوید که همجنس‌بازها به‌سرعت بیشتر به‌عنوان زنانه دیده می‌شوند، مثلاً در هر سریال تایلندی آن‌ها به‌عنوان چهره‌های بسیار زنانه نشان داده می‌شوند، و تفاوت بین همجنس‌بازها و خانم‌ها برای برخی از تایلندی‌ها چندان واضح نیست.

          • راب وی. می گوید

            چارلز عزیز، در مورد آن سریال‌های تلویزیونی، فکر کردم جایی شنیده‌ام که نقش خانم‌ها و همجنس‌بازان (و همچنین گروه‌های دیگر مانند آیسان‌ها، خانه‌دارها و...) بسیار کلیشه‌ای است. به نمایش‌های بی‌احترامی از چنین اقلیتی فکر کنید، بلکه به نقش‌هایی که چنین اقلیتی آن ویژگی را به عنوان ویژگی اصلی خود دارد، فکر کنید، به جای اینکه یک شخصیت، علاوه بر مثلاً یک معلم یا فروشنده، اتفاقاً ترنس هم باشد. ، همجنسگرا یا هر چیز دیگری. اگر واقعاً این اقلیت ها کاملاً تمام عیار دیده می شدند، بهتر است جهت گیری آنها بیشتر در پس زمینه چنین شخصیتی بازی کند.

            و متشکرم که متوجه شدید که آن مستند رنگی است (و بله، هیچ رسانه ای عینی نیست، به سادگی امکان پذیر نیست.) یک دستور کار در پشت آن وجود دارد، اما یک فرد (خود انتقادی) مایل است به دیدگاه های بسیار رنگی نیز نگاه کند. به منظور کسب بینش در مورد آنچه در جامعه می گذرد. نمی‌توان در همه‌چیز کاوش کرد، اما شنیدن دیدگاه A، مخالف دیدگاه B، و سپس انتقاد الف از B (حذف‌کردن) و انتقاد B از بی‌حرمتی، باید به جلوگیری از واقعی بودن گزاره‌های نادرست یا افراطی A و B کمک کند.

      • خود می گوید

        نادیده گرفتن نارسایی جنسیتی به عنوان یک اختلال یا وضعیت روانی قابل بحث نیست. نارسایی جنسیتی همه چیز را به جسم جنسی ادراک شده مربوط می کند. شاید فرمول بندی تا حدی دشوار باشد، اما نمی توانم آن را واضح تر بیان کنم. تجربه این تمایلات جنسی آزاردهنده آنقدر دشوار است که باعث ایجاد احساسات افسردگی می شود. اگر چیزی معنوی در جریان باشد، ثانویه است. فقط فریاد زدن به این دلیل که یک پدیده فراتر از توانایی شما برای درک است، در واقع می تواند به عنوان یک ناهنجاری تعریف شود.
        به هر حال، واژه نارسایی جنسیتی دیگر در دنیای پزشکی استفاده نمی شود، اما تجربه جنسیت تعیین شده ناسازگار است. WHO در ژوئن 2019 تعریف واضح تری را منتشر کرد که عدالت را برای افراد ذینفع رعایت می کند. تنها در ماه مارس سال جاری روانپزشکان اشتباهات خود را اعتراف کردند، همانطور که در مورد همجنس گرایی انجام دادند. https://www.medischcontact.nl/actueel/laatste-nieuws/nieuwsartikel/psychiaters-betuigen-spijt-over-pathologisering-lhbtiqa

        • چارلز می گوید

          اسمش را هرچه می‌خواهی بگذار، اما یک موضوع شل است.
          اگر یک بزرگسال بخواهد این کار را انجام دهد خوب است، اما من فکر می کنم که جامعه هر روز کمتر انتقادی می شود و افراد/کودکان آسیب پذیر زیادی در مورد آن صحبت می کنند که همیشه شادتر نمی شوند.

  3. فرانسوا نانگ لائه می گوید

    دقیقاً چه چیزی شما را آزار می دهد که باید اینقدر از این موضوع ناراحت شوید؟

    • چارلز می گوید

      چندان هیجان‌انگیز نیست، اما فکر می‌کنم نگاه انتقادی مطلوب است و دیگر لازم نیست مردم را به‌عنوان نابردبار دیده شوند.
      مطمئناً هر فرد بالغ باید آنچه را که می خواهد انجام دهد، که اگر باعث خوشحالی او شود خوب است.

      مشکل این است که در غرب اکنون بدون هیچ نگاه انتقادی به کودکان تبلیغ می شود. به کودکان (اوتیستیک) تحت عنوان ذهن باز آموزش داده می شود. این یک ایدئولوژی است که به کودکان آموزش داده می شود.

  4. آنی می گوید

    خب، یک چیز مسلم است: خانم‌های تایلندی بسیار زیبا هستند، مخصوصاً در مقایسه با آنچه در اروپا می‌گذرد. اگر آنها عمیقاً عاشق بودند (و نه، یک خانم بلوند اروپایی بود، بلافاصله دیدید که او 1٪ زن است) من واقعاً این بخش را نمی فهمم ، من واقعاً فکر می کردم در مورد مردان است زیرا آنها با آنها سرگرم بودند. پرداخت

  5. چانگ می گوید

    با یارانه برای انجمن های باله شروع شد.
    اکنون به یک مدل درآمد تبدیل شده است.
    افرادی که به قوانین طبیعی پایبند هستند به عنوان مخالف در نظر گرفته می شوند، که باعث می شود به راحتی نقش قربانی را ایفا کنند.
    اینگونه است که واقعیت به دنیای رویایی تبدیل می شود.

    • راب وی. می گوید

      زمان زیادی طول کشیده تا انسان قوانین طبیعت را بیاموزد و ما هنوز همه آنها را نمی دانیم و در حال تعدیل دانش خود، قوانین هستیم. به عنوان مثال، داروین به طور کلی در مسیر درستی قرار داشت، اما ما اکنون دانش جدیدی در مورد برخی از مسائل کشف کرده ایم، به این معنی که بخشی از دانش او نادرست و قدیمی بوده است. این همچنین در مورد علوم دیگر، از جمله در مورد جنسیت و تمایلات جنسی صدق می کند. همانطور که Soi نشان می دهد، روانپزشکان، در میان دیگران، دیدگاه ها و بینش های خود را در مورد جنسیت و جنسیت چندین بار تجدید نظر کرده اند. پس "اطاعت از قوانین طبیعت" چیست؟ من فکر نمی‌کنم که ما باید به دانش دهه‌های پیش دست یابیم.

    • خود می گوید

      مجری: لطفا چت نکنید. و همچنین به نظرات دیگران احترام بگذارید.

  6. کریس می گوید

    فکر می‌کنم بیشتر توریست‌ها لیدی‌پسرها را فقط از مسیر بار و زندگی شبانه می‌شناسند. تعداد بی‌شماری ویدیوهای یوتیوب وجود دارد که تصویر دختر خانم‌ها را مشخص می‌کند، شاید هم در میان مهاجران این کشور.
    خانم‌هایی که زندگی عادی دارند و شغل معمولی مانند پزشک بودن، گل فروشی یا رستوران یا مدیری دارند، فراموش شده‌اند.

    • علامت می گوید

      آرایشگر من "چان" یک لیدی بوی است. او تقریباً 50 سال دارد و از نظر زیبایی جزو "دهک بالای گروه همسالان خود" است.

      یک شخصیت خوب و دلسوز. "موزیک ویدئو انگلیسی" صحبت می کند. او برای مدت طولانی بدون موفقیت به دنبال یک شریک زندگی، ترجیحاً یک پرورش دهنده است. او از مردان شاخی که می خواهند روی مچ پای او بپرند متنفر است.

      او با موفقیت آرایشگاه خود را در یک دهکده کوچک پرورش برنج در شمال تایلند از ساعت 8 صبح تا 18 بعد از ظهر، 6 روز در هفته اداره می کند. درآمد کافی برای تأمین زندگی متوسط ​​و مراقبت از پدر بسیار مسن خود. او یک "انسان" با "ارزش های" دیگری به غیر از پول درآوردن از روی شهوت است.

      یک نوع بسیار متفاوت از لیدی بوی تایلندی نسبت به مصاحبه نسبتاً کلیشه ای در ویدیو.

      "چان" یک بودایی تمرین کننده است و درک آن برای من دشوار است. کدام بودایی تایلندی می خواهد از مرد بودن به زن بودن و در همان زندگی «نزول» کند؟

      • راب وی. می گوید

        جهت گیری و تمایلات جنسی شما یک انتخاب نیست، بنابراین چان نمی تواند فکر کند که "بهتر" (از نظر مذهبی/اجتماعی/..) اگر من یک مرد (راست) بودم". این فقط یک سوئیچ نیست که بتوانید آن را به دلخواه بچرخانید. به عنوان یک بودایی، او احتمالاً این نظر را خواهد داشت که در زندگی های قبلی خود کارهایی انجام داده است که اکنون به عنوان یک پسر خانم به دنیا آمده است و اگر در این زندگی (و زندگی های دیگر) کارهای خوبی انجام دهد، در زندگی بعدی به عنوان یک مرد متولد خواهد شد. زندگی

      • هوگو می گوید

        من شخصاً چندین خانم را می شناسم که زندگی عادی دارند و حرفه ای عادی دارند، آنها افراد بسیار عادی با آرزوها و رویاهای معمولی هستند که متأسفانه احترام کمی برای آنها وجود دارد و قدردانی کمی برای آنها وجود دارد و در واقع پیدا کردن یک شریک دائمی برای آنها دشوار است.

        من متقاعد شده ام که بسیاری از غربی ها حتی متوجه آنها نمی شوند و فکر می کنند با یک زن سروکار دارند، اما تایلندی ها همیشه تفاوت را می بینند.

        و در واقع بسیار عجیب است، آنها تقریبا همیشه بودایی را تمرین می کنند.

      • خود می گوید

        خود بودا همیشه زن و مرد را موجوداتی برابر می دانست. بنابراین "نزولی" یک اصطلاح نادرست است. معلوم است که محیطی که بودیسم در آن پدید آمد و توسعه یافت، محیطی هندو بود که در آن زمان می توان گفت که مرد محور و مردسالار بوده است. طبق معمول و معمول، این مردم/مردان بودند که نابرابری را معرفی کردند. به همین دلیل است که بودیسم در ابتدا عناصری از آن تمرکز مردانه را پذیرفت، که، در میان چیزهای دیگر، به نوشته‌هایی با نگرش منفی نسبت به زنان ترجمه شد. زنان مادی گرا و عاطفی تلقی می شدند، کمتر مایل به چشم پوشی از دنیا بودند و کمتر می توانستند در مسیر بودایی پیشرفت کنند. در این دیدگاه، تولد دوباره به عنوان یک مرد بهترین اتفاقی بود که می توانست برای یک زن بیفتد. ظاهراً این نیز در پشت ذهن شما نقش بسته است.
        با این حال، علاوه بر بسیاری از متون منفی، چندین متون زن پسند نیز وجود داشت که در آنها زنان به عنوان برابر رفتار می شدند، به همان اندازه که قادر به دستیابی به عالی ترین هدف هستند: روشنگری. بودای تاریخی به این مکتب تعلق داشت، اگر فقط به این دلیل که به زنان اجازه داد تا جوامع راهبه را به تبعیت از مردان تشکیل دهند. خون چان کاملا بودا را درک کرد.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم