یکی از دوستان فیس بوک - 25 ساله، معلم مدرسه، دختر کشاورز، جذاب تر از حد متوسط، بی فرزند، مجرد و نه دوست پسر ثابت - در حساب خود از نبود خواستگاران احتمالی شکایت کرد.

واقعاً قرار نبود جدی باشد، اما زیر و بم آن بود. یک محاسبه نشان داد که به ازای هر 73 زن تایلندی تنها 1 مرد مناسب وجود دارد. در آن محاسبه، همه مردان بالای 50 سال ترک تحصیل کردند (متاسفانه، متأسفانه)، اما به عنوان مثال، گرایش جنسی 33 درصد از مردان نیز مانع ایجاد یک رابطه خواهد شد:

ผู้หญิงไทย มีทั้งสิ้น 33.3 ล้านคน

-ผู้ชายไทย มีทั้งสิ้น 32.1 ล้านคน
-เป็นตุ๊ดและเกย์(1ใน3) 10.6 ล้านคน
-อายุเกิน 50 ปี 7.5 ล้านคน
-อายุต่ำกว่า 20 ปี 6.5 ล้านคน
-พิการ 1 ล้านคน
-ติดยาเสพติด+ติดคุก+มีคดี 1.2 ล้านคน
-คงเหลือชายไทย อายุ 21-49 ปี 5.3 ล้านคน

ผลวิจัย ผู้ชายดีๆ ( พอมีฐานะ นฉสัยม มาไม่เจ้าชู้
มีอยู่ประมาณ 1 و 20 ของชายแท้
0.265 دقیقه
-หญิงไทย อายุ 21-49 ปี มีทั้งสิ้น 19.3 ล้าน

เป็ น 1: 73
หมายความว่า ผู้หญิง 73 คน เท่านั้น

آهنگ: به ادامه مطلب مراجعه کنید

بانکوک پست همچنین گزارش داده است که زنان تایلندی در سنین بالاتر ازدواج می کنند و تعداد فرزندان به کمتر از دو فرزند در هر زن کاهش می یابد. این دومی البته باید به کاهش جمعیت در آینده نه چندان دور منجر شود.

بانکوک پست البته در مورد وضعیت تایلند به طور کلی صحبت می کرد. در مناطق روستایی هنوز هم دختران نسبتا زیادی هستند که در سنین پایین صاحب فرزند می شوند و معمولاً در آن سن ازدواج می کنند. من فکر نمی کنم که آیسان به دلیل تعداد بسیار کمی از کودکان خالی از سکنه شود، اما احتمالاً به دلیل مهاجرت به بانکوک و سایر مناطق تایلند که در آن اشتغال بهتر است.

بچه دار شدن در سنین پایین معمولاً برای ادامه تحصیل مضر است. مثلا من دختری را می شناسم که در 16-17 سالگی باردار شد و ازدواج کرد. خوشبختانه شوهرش کار داشت و با مادرشوهرش رستورانی در کنار جاده راه انداخت تا بعد از مدرسه بتواند از دخترش مراقبت کند. درآمد او احتمالا کمتر از حداقل دستمزد است، اما در کنار دستمزد شوهرش می تواند به خوبی مدیریت کند. حالا بعد از گذشت 6 سال، او در انتظار فرزند دومش است زیرا ازدواجش خوب پیش می رود.

دختری که در سن ۱۴-۱۵ سالگی باردار شد کمتر خوش شانس بود. او همچنین ازدواج کرد، اما مرد نتوانست شغل دائمی در اینجا پیدا کند و به همین دلیل در حالی که او در اوبون ماند تا تحصیلات مدرسه خود را به پایان برساند به بانکوک رفت. اما به دلیل آن جدایی قانونی، ازدواج او خیلی زود به پایان رسید. مدت کوتاهی پس از آن، او نیز در ۱۶ سالگی برای جستجوی کار راهی بانکوک شد و پسرش را با مادرش پشت سر گذاشت. البته غم انگیز است، به خصوص که مربوط به یک دختر بسیار باهوش است.

اما برای دخترانی که در نوجوانی باردار نمی‌شوند و بنابراین می‌توانند مطالعه را شروع کنند، مشکلات در حوزه دیگری است: آنها اغلب نمی‌توانند یک شریک مناسب پیدا کنند. این احتمالاً به این دلیل است که آنها بیش از حد انتقادی هستند: آنها مردی را نمی خواهند که فقط برای آنها بار سنگین باشد، به خصوص از نظر مالی. اما البته فقط ملاحظات مالی وجود ندارد. به عنوان مثال، بسیاری از مردان تایلندی در چشم زنان بیش از حد سیگار می کشند و مشروب می نوشند. علاوه بر این، آنها گاهی اوقات از مواد مخدر استفاده می کنند و همیشه در رابطه قابل اعتماد نیستند.

اما ناتوانی بسیاری از مردان جوان در ایجاد درآمد خوب احتمالاً نقش اصلی را بازی می کند. و این البته به عدم علاقه آنها به ادامه تحصیل در زمانی که با این انتخاب روبرو می شوند مربوط می شود. دختران - علیرغم این واقعیت که گاهی اوقات باردار می شوند و هنوز تعداد آنها از پسران بیشتر است - بسیار بیشتر از پسران به دانشگاه می روند، حداقل این تصویر برای کل تایلند است. برای آیسان - جایی که حتی برای شروع مطالعه به پشتکار بیشتری نیاز است - من فکر می کنم که این نسبت حتی بیشتر کج شده است. آنچه ممکن است نقش داشته باشد، نقش تحریک کننده والدین است، زیرا در مناطق روستایی، دختر تحصیل کرده نسبت به دختری که درس نخوانده است، گناه بیشتری تولید می کند.

کمبود پول در میان دختران کشاورز که در شهر تحصیل می کنند نیز ممکن است در پیدا نکردن شریک مناسب نقش داشته باشد: آنها پولی برای بیرون رفتن ندارند و برای مثال، بازدید از مک دونالد با دوستان معمولاً یک گزینه نیست. بنابراین آنها عمدتاً با پسران مزرعه دار که اشتهایی برای آنها ندارند در تماس هستند. حداقل نه به عنوان شریک زندگی.

اما آیا واقعاً وضعیت برای زنان تحصیل کرده تا این حد وخیم است؟ من چند مثال از محیط خودم می زنم. علاوه بر دوست فیسبوکی که ذکر شد، دو دختر کشاورز را می شناسم که معلم شده اند. یکی از 27 ساله ها یک سال پیش با یک معشوق دوران کودکی ازدواج کرد، اما تنها پس از اینکه شغل ثابتی پیدا کرد. آنها اکنون یک پسر دارند. با این حال، معلم 25 ساله دیگر حتی یک دوست پسر ثابت هم ندارد. همچنین تصویر با دو پسرعموی دوم همسرم که هر دو پزشکی خوانده‌اند، تفاوت چندانی ندارد: یکی دوست پسر دائمی دارد، اما دیگری هنوز به دنبالش است. نمونه دیگر یک زن زیبای 27 ساله (با شغل دائم) است که پس از 3 سال آشنایی با مردی که دارای امکانات قابل توجهی بود، او را کنار گذاشت و مادرش را به ناامیدی سوق داد، زیرا او قبلاً این خبر را در روستا منتشر کرده بود. اینکه دخترش مرد ثروتمندی بود گرفتار شد. مثال نشان می دهد که پول - همچنین در تایلند - البته همه چیز نیست.

دو دختر از دوستان همسرم را هم می شناسم که هنوز دوست پسر ندارند در حالی که هر دو به 40 سالگی می رسند و شغل عالی دارند. اما گاهی اوقات این مرد است که نمی خواهد ازدواج کند. مثلا پسر یکی از دوستان همسرم 8 سال است که قرار است. پسر و دوست دخترش تقریباً 40 ساله هستند و مشاغل با درآمد عالی دارند، اما حتی تهدید او برای جستجوی شخص دیگری او را نرم نکرده است. او همچنان ترجیح می دهد به زندگی مجردی پایبند باشد.

آیا در اینجا فرصتی برای فرنگ ها وجود دارد؟ البته، اما علاقه چندانی در بین زنان برای ترک دائم تایلند وجود ندارد. و من مطمئناً این تصور را ندارم که آنها به شدت به دنبال یک مرد هستند، آنها مدام از شریک آینده خود خواسته های زیادی دارند. بنابراین، فرنگ‌ها تنها در صورتی شانس دارند که به خوبی به بازار عرضه شوند، اگرچه ممکن است نسبت به مردان تایلندی برتری داشته باشند. در ضمن دو ازدواج آخری که امسال شنیدم بین دو زن تایلندی و دو مرد هلندی بوده. هر چهار نفر در 50 سالگی بودند، بنابراین با حد بالای XNUMX سال که دوست فیس بوک من ذکر کرده است، مطابقت دارد. علاوه بر این، در هر دو مورد آنها مردان بسیار خوبی بودند. و زنان؟ فوق العاده جذاب.

اتفاقاً وضعیت مثلاً در ایالات متحده واقعاً متفاوت نیست. را Jمارس ازدواج و خانواده: "Tدلیل اصلی کاهش نرخ ازدواج در ایالات متحده، کمبود مردان جذاب از لحاظ اقتصادی است.".

و:"Mحمل و نقل اساسا یک معامله اقتصادی است.

و:"Yسطح تحصیلات زنان جوان به طور متوسط ​​اکنون از خواستگاران مرد آنها بیشتر است..

هافستوست: "75 درصد از زنان در ایالات متحده با یک مرد بیکار مشکل ملاقات خواهند داشت".

32 پاسخ به “بازار ازدواج برای زنان تحصیل کرده تایلندی”

  1. گر کورات می گوید

    نکته مهمی ذکر نشده و غالباً دلیل بر عدم ازدواج و ترجیح مرد مجرد ماندن است، یعنی مهریه گناه. من گاهی اوقات مبالغ نامعقولی را می بینم، به عنوان مثال فردی با شغل معمولی (20.000 تا 30.000 بات در ماه درآمد) که می تواند 500,000 تا یک میلیون سرفه کند تا به طور قانونی اجازه رفتن داشته باشد. من افراد بی‌شماری را می‌شناسم که مجبورند با این نوع مبالغ سر و کار داشته باشند و سپس باید از خانواده یا بانک یا کارفرما وام بگیرند تا به این مزخرفات پاسخ دهند که مرد تعهداتی را برای بازپرداخت 20 سال به عهده می‌گیرد. و سپس امیدوارم که همسرم خیانت نمی کند زیرا اخلاق کاملاً سست است و به همان اندازه در مورد زنان صدق می کند. بنابراین از ابتدا شروع کنید و قانوناً آن را ممنوع کنید
    گناه تبعیض آمیز است و پس از آن شما معمولاً مرد جوان را با کوهی از بدهی سنگین نمی کنید. و همینطور مزخرف بودن یک گناه دیگر زمانی که زن دوباره ازدواج می کند تا اینکه حتی مادربزرگ 40 ساله اش جرأت می کند از sinsod بپرسد.

    • بی پرده می گوید

      باید دیوونه باشی که وارد اون مزخرفات گناهی بشی.

      من الان یک سال و نیم است که با دوست دختر تایلندی ام هستم و سال آینده ازدواج می کنیم.

      یک بار آن گناه مطرح شد و من قاطعانه توضیح دادم که در آن شرکت نمی کنم و همچنین استدلال کردم که چرا این کار را نمی کنم.

      آن پیام به وضوح دریافت شده و موضوع حل شده است.

      • تینو کویس می گوید

        من "دیوانه خوب" هستم. بیست سال پیش sinsod می پردازد، فکر می کنم 700 دلار. اما جشن عروسی بسیار گرانتر بود. تمام روستا جمع شده بود. بعداً در هلند دوباره در برابر قانون. زنان تایلندی بسیار ارزشمند هستند.

        • خون مو می گوید

          تینو،

          من می خواهم این جمله شما را بشنوم: زنان تایلندی بسیار ارزشمند هستند. 42 سال پیش. :=)
          اما در واقع در مجموع یک سرمایه‌گذاری گران‌قیمت است که به وضوح می‌توانست پول را بهتر از ناپدید شدن آن در باتلاق تایلند خرج کند.

          امیدوارم خیلی ها بهتر شده باشند، اما من شک دارم.

          پس از 42 سال هنوز ازدواج کرده است.

    • لوئیس می گوید

      من 41 سال پیش با دختری از آیسان ازدواج کردم. وقتی sinsod آمد، آنها را گرفتم
      روشن کرد که اینطور نیست. بعد از آن دیگر هرگز در مورد آن صحبت نشد. من و همسرم هنوز با هم خوشحالیم.

    • اندورفین می گوید

      من فکر می کنم شما به ماهیت رشد کج، همراه با مطالعه بهتر اشاره کرده اید.

      دوست 46 ساله من که قبلاً در جایی یک پسر 17 ساله دارد شروع به صحبت در مورد سینسود کرد که من به او اشاره کردم و سن او و پسرش و آن سینسود دیگر صدق نمی کند. من از همسر قبلی تایلندی ام (که قبلاً نیز ازدواج کرده بود) و همچنین یک دوست دختر سابقم پرسیدم و هر دو گفتند که هنوز هم ممکن است گناهی وجود داشته باشد، حداکثر 20.000 THB…
      من به دوست دخترم اشاره کردم که سینسود یک نوع برده داری است و اگر به خانواده پول بدهی مالک می شوی که بعد از آن بحث (فعلا ???) متوقف شد.

  2. ژاک می گوید

    این هفته من و همسرم با آشنایان هلندی که در تعطیلات در رستورانی در کنار تئاتر آلکازار یا تیفانی در پاتایا بودند، صرف غذا می‌شدیم. یک پیرزن تایلندی که بعدها معلوم شد 65 ساله است به ما پیوست. او مدیر این تئاتر نمایشی بود و گفت که ماهیانه حدود 100.000 بات درآمد دارد. او خیلی سفر کرد و حرف های زیادی برای گفتن داشت. او تنها بود و همیشه توسط یک راننده او را به آپارتمانش می برد و برمی گرداند. او تنها بودن را انتخاب کرد زیرا نمی توانست مردان را به دلیل عادات بدشان به عنوان شریک زندگی بپذیرد. از همه چیز می شد نتیجه گرفت که این خانم از طبقه بالا آمده و تحصیلات خوبی دیده است. توقف کار برای او گزینه ای نبود. سبک زندگی و الگوی خرج کردن او به گونه‌ای می‌شد که نمی‌توانست با آن خوشحال شود. حقوق بازنشستگی او به 3800 بات در ماه می رسد، که کاملاً در تضاد با حقوق فعلی است. با این حال، به گفته او، این خانم برای حفظ تمرکز به الکل و سیگار نیاز داشت. او انتخاب کرد که اینگونه زندگی کند و من فکر کردم بهتر از این است که مثل گذشته وارد یک رابطه شوم و ناراضی باشم. تا جایی که به من مربوط می شود، مهم این است که مردم بتوانند از طریق تحصیل و کار، شلوار خود را بپوشند و روی خودشان سرمایه گذاری کنند. علاوه بر این، پیدا کردن یک شریک خوب خوب است، اما این برای همه صدق نمی کند. خودتان را بشناسید و پشت انتخاب هایتان بایستید و کاری از آن بسازید. چیزهای زیادی وجود دارد که می تواند شادی و خوشبختی را به ارمغان بیاورد، اگر به روی آن باز باشید.

  3. برت می گوید

    از هر 1 مرد تایلندی 3 نفر همجنسگرا است؟؟؟ بر اساس مقاله

    • WIM می گوید

      می گوید گرایش جنسی. مفهومی تا حدودی گسترده تر است.

      • تینو کویس می گوید

        ผู้ชายไทย มีทั้งสิ้น 32.1 ล้านคน 32.2 میلیون مرد تایلندی
        -เป็นตุ๊ดและเกย์(1ใน3) 10.6 ล้านคน ตุ๊ด ตุ๊ด ตุ๊ด ตุ๊ด ตุ๊ด همجنس گرا یک همجنس گرا است، با هم 10.6 میلیون، بنابراین از هر سه مرد یک نفر. به نظر من کمی اغراق آمیز است.

        • تینو کویس می گوید

          چند روز پیش پسری 13 ساله با شلیک گلوله پسر و همکلاسی دیگری را که مدام با «توت» ترنسوستیت او را مورد آزار و اذیت قرار می داد، کشت. کاملا حساس است

          https://www.bangkokpost.com/thailand/general/1818919/%E0%B8%BAboy-13-shoots-dead-classmate-who-repeatedly-bullied-him

          در حال حاضر لایحه ای در مجلس برای ازدواج بین همجنس ها وجود دارد. دو مرد در آنجا در ملاء عام یکدیگر را بوسیدند. رئیس مجلس چوان یک "تحقیق" را آغاز می کند.

        • کریس می گوید

          در سال 1990 (بله، 20 سال پیش)، از نیروهای استخدام شده در شمال در مورد رفتار جنسی آنها سؤال شد. در یک گروه 8 درصد با مردان تماس جنسی داشتند و در ناحیه دیگر 26 درصد. حقیقت باید جایی در میانه باشد، حدود 10-15٪، من تخمین می زنم، و به جای کاهش (به دلیل اخلاق جنسی لیبرال) در 20 سال افزایش یافته است.
          این بدان معناست که 15 درصد از مردان به دنبال ازدواج با یک زن نیستند. و بنابراین این نسبت در بازار ازدواج از 1 به 1 فاصله دارد.

          https://www.ilo.org/wcmsp5/groups/public/—asia/—ro-bangkok/—sro-bangkok/documents/publication/wcms_356950.pdf

  4. راب وی. می گوید

    این یک محاسبات خلاقانه خوب برای رسیدن به مازاد غیر موجود زنان یا کمبود مردان است.

    تعداد مردان جوان در تایلند بیشتر از زنان است. فقط از سنین بالاتر (حدود 30-40 سالگی) نقطه عطفی است که تعداد زنان بیشتر از مردان باشد. پس بهتر است مرد خارجی با زن مسن‌تر ازدواج کند، هر چه بزرگتر باشد بهتر است. 50+ یا بیشتر این واقعاً به نفع جامعه تایلند خواهد بود.

    آن زنان جوان تر، البته ترجیحاً مردی دارند که خیلی از آنها دور نیست: نه خیلی مسن تر یا جوان تر. برخی از مردان به دلیل همجنس گرا بودن وزن کم می کنند، اما تعداد زنانی که به دلیل همجنس گرا بودن وزن کم می کنند، تفاوت چندانی نخواهد داشت؟ آنچه باقی می ماند یک نسبت کم و بیش برابر زن و مرد است. 1 مرد به 1 ماده.

    اما پس از آن لیست آرزوها می آید: همچنین خوب است اگر او به این زبان صحبت کند، شما مجبور نیستید مهاجرت کنید و او حداقل می تواند محتوای خود را ارائه دهد. او نباید زشت یا احمق باشد و همچنین نباید رفتار نامطلوب اجتماعی (مواد مخدر و غیره) از خود نشان دهد. ترجیحا مردی که از نظر فکر و عمل در یک سطح باشید. این در حال حاضر تعداد شرکای بالقوه را به میزان قابل توجهی محدود می کند. حداقل اگر از من بپرسید، این موضوع در مورد مردان نیز صدق می کند. من ده‌ها زن را می‌بینم که از اینجا و آنجا رد می‌شوند، اما یکی از آنها فکر می‌کنم «عزیز، آن یک کاندیدای بالقوه است»، هنوز خیلی سخت است.

    اکنون تحقیقات نشان می‌دهد که اگر زنشان تحصیلات بهتری داشته باشد یا درآمد بیشتری داشته باشد، مردان با مشکل مواجه می‌شوند. در این صورت مرد نمی تواند نقش رهبری طبیعی خود را به عهده بگیرد. من خودم به آن اعتقاد ندارم، اما چه کسی می داند، این ممکن است تا حدودی این رشته را مختل کند. برای هر شیشه یک درب وجود دارد، اما هنوز هم کمی جستجو می‌شود. در حال حاضر برای مردان دشوار است، اما ممکن است برای زنان حتی دشوارتر باشد که شریک رویایی خود را پیدا کنند.

    منابع: کتاب اطلاعات وزارت تایلند و سیا:
    – https://en.wikipedia.org/wiki/Demographics_of_Thailand
    – http://web.nso.go.th/en/survey/pop_character/pop_character.htm

    • کریس می گوید

      به نظر من محاسبه درست نیست:
      - در بین مردان همجنس گرایان نسبتاً زیادی وجود دارد و طبق تجربه من با 13 سال تحصیلات دانشگاهی (18 تا 23 سال) تعداد همجنس گرایان زن بسیار کمتر است.
      - سالانه حدود 20.000 مرد جوان (بین 16 تا 26 سال) در تصادفات رانندگی جان خود را از دست می دهند.
      - سپس پسرانی هستند که مادام العمر راهب می شوند.

      من فکر می کنم اگر شما نامزدهای بازار ازدواج را فرض کنید، تعادل واقعاً 1 به 1 نیست.

      • راب وی. می گوید

        نکته 1 میشه درصد همجنسگرایان رو با منابع ثابت کنید کریس عزیز؟ در غیر این صورت، این شواهد حکایتی، ارزشی بیش از «خوب اگر به بیرون از پنجره‌ام نگاه کنم...، خیابانم را...» ندارد. من فقط ارقامی پیدا کردم که حدود 8 درصد دگرباشان جنسی هستند. https://www.nationthailand.com/national/30359180

        ارقام دیگر نشان می‌دهند که زنان تایلندی بیشتر از مردان تایلندی ملحفه را با زنان به اشتراک گذاشته‌اند.» در همین نظرسنجی، 12 درصد از مردان و 16 درصد از زنان گفتند که با فردی همجنس هم‌جنس خوابیده‌اند. ”
        http://factsanddetails.com/southeast-asia/Thailand/sub5_8d/entry-3248.html

        بدون شواهد مشهود، نمی توانم تفاوت نسبت قابل توجه/قابل توجهی بین مردان و زنان دگرباشان جنسی در تایلند را فرض کنم.

        نکته 2، بله مرگ و میر در بین مردان جوان زیاد است، اما هنوز در بین جوانان مازاد مرد وجود دارد.

        ارقام کتاب اطلاعات سیا 2016 (آنهایی که از منابع دیگر/اندازه گیری ها به سختی با هم تفاوت دارند)
        تولد: 1,05 مرد تا 1 زن
        <15 سال: 1,05 مرد به 1 زن
        15-24 سال: 1,04 مرد به 1 ماده
        25-54 سال: 0,98 مرد به 1 ماده
        55-64 سال: 0,89 مرد به 1 ماده
        65+: 0,78 مرد به 1 زن
        مجموع: 0,97 مرد به 1 زن.
        بنابراین واضح است که مردان به دلیل رفتار، خطرات و غیره زودتر می میرند. بنابراین ما نقطه عطف نسبت جنسیتی را در میانسالی (مثلاً حدود 40 سالگی) می بینیم.

        نکته 3. اعداد؟ این بسته بندی در کل بازار ازدواج چقدر است؟ چه ارتباطی با مردان و زنانی دارد که عمداً به دلایل دیگر وارد رابطه نمی شوند؟

        • کریس می گوید

          در اینجا ما دوباره با آن فتیشیسم منابع می رویم. آیا تا به حال در مورد مشاهده به عنوان یک روش تحقیق (علمی) شنیده اید؟ (اعتراف می کنم که مشاهده مردم تایلندی که در هلند زندگی می کنند دشوار است، اما شاید بهتر باشد به دیگرانی که در اینجا زندگی می کنند کمی بیشتر اعتماد کنید یا به آنها شک کنید)
          من هر سال 100 دانشجوی جدید می بینم: 65-70٪ مرد، 30٪ زن. الان 13 سال است. علاوه بر این، هر ساله صدها دانشجو را در مهمانی ها و سایر فعالیت های دانشجویی می بینم. در کلاس های من (از حدود 25 دانش آموز، حدود 17 زن و 8 مرد وجود دارد، و از این مردان حداقل 1، گاهی 2 همجنس، از زنان حدود 1 نفر است. آن زنان همجنس نیز به دلیل لمس های دیگر، آشکارتر بیرون می آیند. زنان در کلاس درس و خارج از آن، کاری که مردان در واقع هرگز انجام نمی دهند.
          اگر فقط به منابع اعتقاد داشته باشید، احتمالاً فکر می کنید که کمتر از 1٪ مردم تایلند بیکار هستند. بیا و نگاه کن، من می گویم. ضمنا من در پاسخ به درصدی از همجنسگرایان اشاره نکردم………

          • راب وی. می گوید

            منابع (جمع) می توانند هر چیزی باشند: روزنامه، آژانس آماری، تحقیقات علمی یا طیف وسیع و متنوعی از مشاهدات. 1 منبع بدون منبع است. من یک مشاهده در یک کلاس را ناکافی می دانم، فقط با تعداد زیادی از چنین مشاهداتی در مدارس مختلف جرات می کنم به آن ارزش قائل شوم. به عنوان یک معلم، مجبور نیستم برای شما توضیح دهم که یک شواهد حکایتی به دور از قانع کننده بودن است. من فرض می کنم که شما همچنین از دانش آموزان خود انتظار منابع منبع را دارید. بدون دلیل گسترده‌تر، نمی‌توانم به سادگی فرض کنم که تعداد مردان همجنس‌گرا در تایلند تأثیر جدی بر مجموعه دوستیابی زنان تایلندی دگرجنس/دوجنس‌گرا دارد.

            • کریس می گوید

              1 کلاس؟ 13 سال هر سال 100 دانشجوی جدید و چند صد دانشجو در سال خارج از کلاسهای من. آیا 1300 جوان، نمونه معقولی است که می گویم. و صحبت و گفتگو با این دانشجویان در مورد موضوعاتی از جمله بازار ازدواج مانند روز گذشته که یک رویداد ملاقات کور ترتیب داده بودند. اکثریت قریب به اتفاق زنان در کلاس من 13 سال برای یافتن دوست پسر تلاش کرده اند. برخی حتی لزبین می شوند.
              بله، شاگردان من نیز باید تا حد امکان منابع را ذکر کنند، اما از آنها نیز می خواهم که نسبت به منابع خود انتقاد داشته باشند: کدام روزنامه، سایت. و تقابل منابعی که ظاهراً خلاف آن را بدون جانبداری ادعا می کنند. و به طور انتقادی در مورد آنچه اتفاق می افتد و چرا فکر کنید. دلم برای این با تو تنگ شده برخی منابع ظاهراً با تعریف مشکوک هستند، برخی دیگر طبق تعریف حقیقت را بیان می کنند. نکته عجیب در مورد شما این است که منابع خارج از تایلند (با علایق مشخص) ظاهرا حقیقت را بیشتر از منابع داخل کشور می گویند. شما بیش از حد سرسخت و بیش از حد انعطاف ناپذیر هستید. شاید زندگی با مردی سخت باشد. بذاراینو بهت بگم:
              1. هیچ چیز در تایلند آنطور که به نظر می رسد نیست.
              2. در منابع در مورد بسیاری از چیزها و افراد بسیار بیشتر از فقط مهم ترین خانواده ذکر نشده است یا چیزی کم ذکر شده است.
              3. هر روز هزاران پوشش وجود دارد
              4. روزنامه نگاری جنایی ضعیف توسعه یافته است.
              و بنابراین، علاوه بر "منابع"، من قطعا مشاهدات و حقایق "خارج از ثبت" را در تحلیل تایلند گنجانده ام.

          • تینو کویس می گوید

            "من هر سال 100 دانشجوی جدید می بینم: 65-70٪ مرد، 30٪ زن... در کلاس های من (از حدود 25 دانش آموز حدود 17 زن و 8 مرد و از ..." بنابراین ...

            مشاهده تنها در صورتی یک روش علمی است که آن را به صورت متمرکز و کامل انجام دهید. روش شما بیشتر این است که "تصور من این است که..." به عنوان مثال، من معتقد نیستم که شما به طور صد در صد بتوانید تشخیص دهید که آیا یک نفر همجنسگرا است یا نه، زیرا شما نمیپرسید، درست است؟ فقط مشاهده میزان خطا در هر آزمون بین 100 تا 10 درصد است. اگر فقط مشاهده کنید 20-20 درصد است.
            فتیشیسم منابع برای دانش آموزان شما متاسفم.

            • کریس می گوید

              من در واقع کاملاً مطمئن هستم که اگر چشم ها و گوش های شما خوب باشد، می توانید با 99٪ اطمینان بگویید که یک پسر تایلندی از راه راه رفتن، صحبت کردن، حمل کیف (همسر) و آرایش کردنش همجنس گرا است. ناخن های صورت).
              بسیار خوب… حاشیه خطا 1%.

        • کریس می گوید

          کتاب خوبی برای شما در زیر درخت کریسمس:
          https://en.wikipedia.org/wiki/How_to_Lie_with_Statistics.

        • خونتک می گوید

          این تحلیل و محاسبات عددی در مورد چیست؟
          به طور معمول یک ویژگی هلندی برای قرار دادن همه چیز در جعبه است.
          چه کسی همجنسگرا باشد، چه بانو، چه دوجنسه یا هر گرایش دیگری، هیچ چیز اضافی به همراه ندارد.
          شما همچنین می توانید محاسبه کنید که چند نفر بعد از 10 سال متوجه می شوند که همجنس گرا نیستند، بلکه دوجنسه و غیره هستند.
          ضمناً موضوع این است: بازار ازدواج زنان تحصیل کرده تایلندی.
          به نظر من زنان زیادی هستند که در زندگی کاری و خصوصی خود به ساختن یک ساختار خاص عادت دارند.
          با گذشت زمان، عادت خاصی رخ می دهد که می تواند با وارد شدن به یک رابطه کاملاً مختل شود.
          من می توانم تصور کنم که بسیاری از افراد از یک اسکورت استفاده می کنند یا یک دوست جنسی در دسترس دارند.
          این کار مفید است و هیچ تعهدی به جز جنبه مالی ندارد.

          • ویلیام می گوید

            به عنوان مثال، خون تاک بین صبح دوشنبه تا بعدازظهر جمعه در تامی و لیسانس‌ها «زوبنیک-غیر زنان» خفه می‌شود.
            عصر چهارشنبه همیشه سخت است، اما یوگا و غیره نیز یک سرگرمی است، اینطور نیست.
            البته همه آنها "اینطور" نیستند.

      • راب وی. می گوید

        آیا برای هر نفر یک شریک وجود خواهد داشت، 1 در 1؟ نه، اما این تفاوت به طور نگران کننده ای از تعادل خارج نخواهد شد و تفاوتی که در بازار ازدواج وجود دارد (حداکثر 30 تا 40 سال) واقعاً به دلیل تعداد همجنس گرایان، لزبین ها، دوجنسه ها و افراد متولد شده در این کشور نخواهد بود. بدن اشتباه، زنان یا مردانی که با تقوا ایمان خود را انتخاب می کنند و غیره.

        من فکر می کنم آنچه را که در عدم تطابق وجود دارد را می توان بیشتر در علل اجتماعی یافت. به تفاوت در اعمال و افکار، تربیت شخصیت، کار، گروه اجتماعی و غیره فکر کنید. با تعداد فزاینده‌ای از زنان و مردان تحصیل‌کرده که عقب مانده‌اند، با زنانی با شغل خوب و مردانی با شغل کمتر خوب مواجه می‌شوید. اگر زن مردی را که از وضع مالی کمتری برخوردار باشد نمی خواهد، یا مرد زنی را نمی خواهد که در نردبان اجتماعی بالاتر باشد (حقوق بیشتر، اوراق بهتر، شغلی با اعتبار بیشتر و غیره)، همه چیز خراب می شود. اما روی مات آبجو، عدم تطابق من از 1 به 1 به طرز تکان دهنده ای دور نیست.

        جست و جو و یافتن، مشکل همین جاست. من می دانم که در هلند یا تایلند مردان و زنان خوب زیادی وجود دارد. اما اگر شروع به درخواست (بیشتر) کنید، پیدا کردن کسی که لیست آرزوها را برآورده کند دشوار است. او باید بتواند با شما بخندد، کمی مثل شما فکر کند، هیچ اعتیاد یا رفتار آزاردهنده ای نداشته باشد، برای شما وقت بگذارد، به شما وابسته نباشد، مستقل باشد اما همچنین در زمینه های خاصی به شما نیاز داشته باشد و غیره و غیره. ، لیست آرزوها را برای طعم دادن پر کنید. و سپس باید دوباره با چنین شخصی برخورد کنید و سعی کنید با او تماس برقرار کنید. پیدا کردن یک شریک خوب پس از آن بسیار دشوارتر می شود.

        • کریس می گوید

          من فکر می کنم شما به طور ضمنی و صریح می خواهید یک ذهنیت غربی را در یک موقعیت شرقی اعمال کنید. و این اصلا جواب نمیده.....
          در جامعه ای که بسیار نابرابر است و در آن تایلندی ها در واقع فقط با افراد همنوع، گروه و خانواده خود معاشرت می کنند و همچنین شریک زندگی خود را در آنجا پیدا می کنند، بالا رفتن از نردبان اجتماعی از طریق ازدواج فقط برای زنان بسیار جذاب تایلندی است که دارای جوانی هستند. مردی که با ریشه های ثروتمند و در جایی که خانواده ثروتمند اجازه می دهد ارتباط برقرار می کند. تمام داستان های مربوط به تفاوت در رفتار و تفکر، تفاوت در تحصیلات، کار، مقالات بهتر و غیره را فراموش کنید.
          جستجو و پیدا کردن: تعدادی از ازدواج ها هنوز تنظیم شده است، بنابراین خانواده (در مورد پدر و مادر) و نه زن / مرد جوان. حتی رایج تر از آنچه فکر می کنید (همچنین در حلقه های بالاتر). قضاوت در مورد خوب یا بد بودن آن را به دیگران واگذار می کنم. در بسیاری از کشورهایی که جوانان خودشان را انتخاب می کنند، نرخ طلاق بالاست.

        • کریس می گوید

          مشکل جستجو و یافتن نیست.
          من فکر می‌کنم مشکل انتظارات بسیار بالا از روابط است (چه توسط رسانه‌ها و دنیای سینما ایجاد شده باشد یا نه: بسیاری از جوانان ژاپنی دیگر نمی‌خواهند رابطه داشته باشند زیرا جنسیت همیشه کمتر از فیلم‌ها است) و تمایل بسیار کمی برای سازش برای رسیدن به هدف راضی نگه داشتن دیگران.

  5. با آن بچه ها هم هست می گوید

    به طور کلی، این مشکل در سال های اخیر تقریباً در همه جا که زنان بیشتری در حال تحصیل و تحصیلات عالی هستند، وجود دارد. همچنین به عنوان مثال در هلند یا سوئد و همچنین ژاپن.
    چیزی که rob.V در پایان اضافه می کند نیز نقش اصلی را بازی می کند: بسیاری از مردانی که از نظر این خانم ها امتیاز بالایی کسب می کنند، آن خانم ها را نمی خواهند! نه به این دلیل که همه آنها همجنسگرا هستند، بلکه به این دلیل که یک زن مطیع و خوب را ترجیح می دهند. و بنابراین جایگزین های زیادی برای خانم ها وجود ندارد.
    و بله، قبلاً ذکر شد، تمام آن سنت های عقب مانده آیسانی که بسیاری می گویند برای رعایت حکمت تهمت ها باید به آنها احترام بگذارید: آن مهریه و غیره. دوستان BKK من هم همین را می گویند. نشانه عقب ماندگی بزرگ دختران درست مانند گاو دیده می شوند - پروار می شوند و در نتیجه بالاترین قیمت را در بازار می خواهند.

    • راب وی. می گوید

      من گاهی با مدرک HAVO و شغل اداری خود احساس ناامنی می کنم. شاید ساده نباشم، اما نه برگه دارم و نه شغلی با وضعیت، نه بنز جلوی در. سپس احتمالاً برای برخی از زنان وزن کم خواهم کرد، اما شوهرم باید حداقل نیم تن در ماه یا برای برخی از زنان چیزی بیاورد. شخصاً برایم مهم نیست که همسرم شغل متوسط ​​یا خیلی خوبی دارد. من می خواهم از نظر فکری تا حدودی در یک سطح باشم، اما اینکه او لیسانس یا فوق لیسانس با موقعیت خوب داشته باشد به من ربطی ندارد. اگر نصف دیگرم بیشتر از من در ظرف خانه بگذارد، خوابم را از دست نمی دهم. مطیع؟ بررر.. من رو ندید (و اکثر خانم های اینجا یا اونجا هم قطعا نمی بینن، اون بیچاره هایی که فکر می کنن آسیایی ها مطیع هستند...55).

      فقط یک زن زیبا، باهوش، قدرتمند، مستقل به من بدهید، ممکن است از تایلند آمده باشد، هلند هم خوب است. اما فقط به ملاقات با آن زنان خوب و باهوش نگاه کنید. من حدود یک سال است که به اطرافم نگاه می کنم، زیرا تنها بودن برای من هم مناسب نیست، اما هنوز هیچ زنی را ندیده ام که مرا به این فکر بیاندازد که "وای، خانم خوبی است!" . من زنان بسیار خوب و شیرین (تایلندی) را در حدود سن خودم (حدود 30 سال) می شناسم، اما بدون این ارتباط. آنها فقط دوست هستند. وقتی از آنها می‌پرسم چرا هنوز مجرد هستند، پاسخ این است که آنها هنوز مرد مناسبی را ندیده‌اند (بدون افسانه‌های «مردان تایلندی هیچ خوب نیست»).

      من هنوز دارم به اطراف نگاه می کنم یا باید یک تی شرت درست کنم؟ "مرد دیوانه، تا حدودی باهوش، به دنبال یک خانم شیرین، خوش تیپ، خوب، باهوش، مستقل است. استاد بدون اعتراض من بنز ندارم، اما قلب بزرگی دارم. یا چیزی 555

      سینسود نیز بیشتر و بیشتر برای نمایش در آیسان است. زمانی که من و عشق دیرهنگام ازدواج کردیم، هرگز درباره آن صحبت نشد. او گفت: شما تا حد زیادی برای مهمانی در هلند پرداخت کرده اید (بودجه بسیار معقولی بود، من هزاران یورو را خرج نمی کنم)، بنابراین من اینجا در تایلند (بیشتر آن) هزینه می کنم، اما شما نیز باید بپردازید. مقداری پول برای نمایش Sinsod. پیش پرداخت، اما ما آن را پس از مهمانی پس می دهیم. زودتر گفته شود. و با شنیدن من هم مستثنی نیستم.

  6. صلح می گوید

    من اینجا در مورد نوحه های آن زنان زیاد خواندم. دختران در کافه ها نیز می دانند که چگونه مردان را بد و بیراه کنند. من گاهی فکر می کنم که آیا یک مرد کم و بیش عادی در تایلند راه می رود؟

    نکته خنده دار این است که ما هنوز منتظر داستان آن مردان هستیم زیرا به نظر می رسد کسی آن نسخه ها را نمی داند؟

    وگرنه مردان عادی و شجاعی را در آیسان می بینم که باید با زن سیگاری و خیانتکار مشروب خواری اکتفا کنند.

    صادقانه بگویم، من از داستان های قربانی آن زنان خسته شده ام... او پروانه می نوشد و ضربه می زد... البته همه آنها فرشته هستند.

  7. گاو می گوید

    مهریه فقط یک نماد در محافل بهتر است. یک نمایش سنتی و بنابراین دیگر مرتبط نیست.

  8. کریس می گوید

    این پست در مورد "بازار ازدواج برای زنان تحصیل کرده دانشگاهی" است. اکنون دقیقاً مطمئن نیستم منظور نویسنده از تحصیل کردن چیست: دبیرستان، کالج (بابا، mba، دکترا). و تکمیل شده یا نه؟
    بگذارید با این شروع کنم که در دانشگاه و در خانه فقط با زنانی سروکار دارم که حداقل مدرک BBA را گذرانده باشند (گاهی فقط در تایلند، گاهی اوقات MBA و دکترا در خارج از کشور). در محیط زندگی من - تخمین می زنم - حدود 10٪ تحصیلات دانشگاهی (اغلب دانشگاه های رجب) را به پایان رسانده اند. بیایید بگوییم و بنویسیم که 1 نفر از همکاران زن تایلندی من (همه بین 25 تا 40 سال) متاهل است و حتی به طور رسمی در قانون نیست. تعداد کمی لزبین هستند و اکثریت قریب به اتفاق مجرد هستند، چه پس از ازدواج ناموفق یا نه. همین الگو در مورد زنان منطقه من نیز صدق می کند.
    سه تحول وجود دارد که به اعتقاد من بر بازار ازدواج زنان در سن دانشگاه تأثیر می گذارد:
    1. افزایش مادی گرایی یا مصرف گرایی: ازدواج باید تضمین هایی برای یک زندگی پایدار با اشکالی از مادی گرایی ارائه دهد که حداقل همان چیزی است که اکنون از آن لذت می بریم. شما می توانید با هر مردی به رختخواب بروید و از زمان معرفی اینترنت و سایت ها و اپلیکیشن های دوستیابی، امکانات آن نامحدود است.
    2. افزایش اعتماد به نفس زنان. اگرچه همکاران زن من در محل کار کاملاً مطیع مدیریت هستند و بالاترین (و هرگز واقعاً انتقاد نمی کنند) آنها در یک گفتگوی شخصی نسبت به مسائل کاملاً انتقادی هستند. این موضوع برای آن دسته از همکارانی که سال ها در خارج از کشور تحصیل کرده اند و حتی زندگی کرده اند نیز صدق می کند. من تخمین می زنم که آنها همچنین در مورد شرکای احتمالی بسیار مهم هستند.
    3. جدایی (شاید جدایی فزاینده) بین ارزش‌های دیرینه در جامعه تایلند (والدین به دنبال شریک زندگی می‌گردند، می‌دانند چه چیزی برای شما خوب است، نه از روی عشق بلکه به دلیل نگرانی/اجبار برای فرزندان، ازدواج کنید. عدم تایید احتمالی شرکای خود انتخابی، الگوی استاندارد مرد/زن در کار و خانه) و ایده آل رمانتیک غربی ازدواج. برای من جالب است که اولین ازدواج زنان مطلقه (از جمله همسر خودم) در واقع همه توسط والدین تنظیم شده است. مردم نمی خواهند دوباره آن اشتباه را تکرار کنند و مشتاقانه به دنبال عاشقانه و برابری هستند که به نظر می رسد در مردان تایلندی وجود ندارد. بعد ازدواج نمیکنه بدون رابطه بهتر از یک رابطه بد است. رابطه جنسی (گاهی اوقات با انواع پاداش مانند پول، ماشین، پرداخت قبوض و بدهی همراه است) و رابطه به طور فزاینده ای مانند تقریباً در همه جای دنیا قطع می شود.

  9. جانی بی جی می گوید

    اگر وسترن 60+ بتوانند شریکی 10 تا 20 سال جوانتر پیدا کنند و فارغ التحصیلان اینطور نباشند، پس این چیزی در مورد عزت نفس آنها می گوید.
    اگر واقعاً خواهان رابطه باشند، آب به شراب اضافه می شود و اگر نخواهند، به محض اینکه دیگر شغلی نداشته باشند، خطر فقر را افزایش می دهند.

    بنابراین یک رابطه لزوماً عشق نیست، بلکه گزینه هایی است که در دراز مدت برای هر دو طرف کار می کند.
    در NL و BE شما این تجمل را دارید که انتخاب کنید زیرا در نهایت جامعه تضمین می کند که می توانید در زمان های بد زندگی خود را تامین کنید. در یک کشور غیر رفاهی، بهتر است خودتان انتخاب کنید که چه چیزی برای آینده بهتر است.

    خانواده های مرفه، درست مانند NL (به ویژه در گذشته)، ازدواج استراتژیک و صیغه یا صیغه می تواند پیامد این باشد.
    همسایه من آن طرف خیابان در چنین موقعیتی قرار دارد ... از زمانی که 24 میلیون بات به همراه همسرش و به عنوان یک ویلای اضافی از پدر و مادرش دریافت کرده است.

    شروعی عالی برای آینده ای جدید


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم