چیانگ مای و باند سامورایی
در ساعت 24 تا 10 بامداد در 1 ژوئن، سومنوئک توربوی 19 ساله وارد ایستگاه پلیس مائه پینگ در چیانگ مای شد. صورت و بدنش غرق خون بود. سر و شانه اش پارگی های طولانی داشت. سامنوک گفت که توسط دو نفر سوار بر موتور سیکلت مورد حمله قرار گرفت. مهاجمان او وقتی به ایستگاه پلیس رسید از آنجا دور شدند.
چیزی که حمله را خاص می کرد، سلاح کمک راننده بود: قمه. به نظر بدنام بود باند سامورایی برگشته بود. اما اینطور نبود. سامنوک توسط تای یای یا نوجوانان شان مورد حمله قرار گرفته بود که به دنبال والدین خود به چیانگ مای آمده بودند و از گروه سامورایی کپی می کردند.
باند سامورایی، لقبی که رسانه ها به گروهی از جوانان چسباندند، حدود 10 سال پیش چیانگ مای را برای چند سال ناامن کرد. گروه بیگناه با چند جوانی که شبانه وارد شدند شروع به کار کردند در مرکز شهر در اطراف چیانگ مای سوار موتور سیکلت شوید. به تدریج گروه گسترش یافت و خشن تر شد. مردم بی گناه را شکار می کردند و با قمه می زدند. شروع به مصرف و فروش مواد مخدر کرد.
هرازگاهی پلیس اعضای گروه را دستگیر می کرد. سپس مدتی ساکت بود، اما پس از مدتی خشونت دوباره سر خود را بالا برد. باند سامورایی تنها باندی نبود که به شهر هجوم آورد. در یک نقطه پنجاه باند مختلف وجود داشت که برخی از آنها چند صد عضو داشتند. آنها مرتباً با هم درگیر می شدند که منجر به زخمی شدن و حتی کشته شدن بسیاری می شد. گروه های دخترانه نیز تشکیل شده و به فحشا می پرداختند.
تا اینکه ناگهان به پایان رسید. چمنان روادرو، معاون کمیسر پلیس، به طرز مرموزی می گوید. اما آنقدرها هم مرموز نبود. یک مادربزرگ نگران اعضای باند را صاف کرد.
Laddawan Chaininpan، معلم سابق انگلیسی 69 ساله در یک مدرسه خصوصی مشهور، مشکلات جوانان از جمله نوهاش را به دل گرفت. به سادگی با نگاه کردن به آنها و صحبت کردن با آنها.
من متوجه شدم که بسیاری از بچه ها رابطه بدی با والدین خود داشتند. پدر و مادر آنها هرگز به آنها گوش نمی دادند و هنگامی که آنها کار اشتباهی انجام می دادند، فریاد می زدند و آنها را تنبیه می کردند. آنها نمیخواستند در خانه باشند و ترجیح میدادند با دوستان خود بنشینند.
Yai Aew، همانطور که در محلی شناخته می شود، شروع به سازماندهی مسابقات فوتبال کرد و با رهبران باند به اردو رفت. و به تدریج او موفق شد گروه های مبارز را به گروه هایی تبدیل کند که برای مثال با بیرون انداختن ماهی ها و پرندگان، کاشت درخت (عکس، درختانی که به افتخار پادشاه کاشته شده اند، 2008) خود را مفید می کنند و برخی برای مدیتیشن به معبد می روند.
تعهد Yai Aew بی توجه نبوده است. به لطف حمایت مالی برخی از سازمان های غیردولتی و بنیاد ارتقای سلامت، او توانست مرکز اجتماعی جوانان چیانگ را که در استادیوم شهرداری قرار دارد راه اندازی کند.
آیا دعوای سابق هنوز دسته دسته با موتورسیکلت خود بیرون می روند؟ Yai Aew می گوید: «بله، بچه ها برای همین هستند. من هرگز جلوی آنها را نمی گیرم که خودشان باشند. تنها چیزی که از آنها می خواهم این است که کارهایی را که قبلا انجام می دادند، متوقف کنند. هفت یا هشت سال پیش، مردم چیانگ مای از بیرون رفتن در شب وحشت داشتند. اما وضعیت اکنون به حالت عادی بازگشته است.
(منبع: اسپکتروم، بانکوک پست، 11 آگوست 2013)
چه زن شجاعی! و خیلی واقع بینانه! پسرم اجازه نمی دهد شب ها تنها بیرون بروم، فقط با ماشین. او می گوید مردان مست با چاقو. شاید او این را شنیده بود.