مستند دختر بانکوک (ویدئو)

توسط سرمقاله
Geplaatst در زمینه
برچسب ها: , , ,
5 سپتامبر 2023

دختر بانکوک مستندی محصول سال 2002 است. داستان این ویدیو در مورد زنی 19 ساله است که مانند بسیاری دیگر در جستجوی خوشبختی و زندگی بهتر به زندگی شبانه بانکوک می پردازد.

مستند «دختر بانکوک» محصول 2002 محصول کانادا به کارگردانی جردن کلارک است. این فیلم نگاهی صمیمی به زندگی یک زن جوان تایلندی به نام پلا و تعامل او با گردشگران خارجی در شهر بانکوک دارد. این مستند موضوع پیچیده و اغلب بحث برانگیز گردشگری جنسی در تایلند را برجسته می کند، اگرچه خود پلا مستقیماً در این صنعت دخالت ندارد.

از طریق لنز دوربین، نگاهی اجمالی به چالش‌ها، رویاها و جاه‌طلبی‌های پلا و همچنین فشارهای اجتماعی-اقتصادی که او با آن روبه‌رو است می‌بینیم. این فیلم معضلات اخلاقی مرتبط با گردشگری در کشورهای در حال توسعه، به ویژه در صنعتی که اغلب با بهره کشی همراه است را زیر سوال می برد.

لازم به ذکر است که فیلم «دختر بانکوک» مورد انتقاد قرار گرفته است. برخی استدلال می کنند که این فیلم یک نگاه یک طرفه و غربی به موضوع ارائه می دهد و بنابراین می تواند تصویری ناقص یا حتی تحریف شده از پیچیدگی زندگی زنانی مانند پلا در بانکوک ارائه دهد.

با این حال، این مستند نقطه شروع مفیدی برای بحث در مورد گردشگری جنسی، نابرابری اقتصادی و پیامدهای جهانی شدن در کشورهایی مانند تایلند است.

ویدئو دختر بانکوک

مستند زیر را تماشا کنید:

28 پاسخ به “مستند دختر بانکوک (ویدئو)”

  1. کشتی می گوید

    فیلم تاثیرگذاری است

  2. عاشق غذا می گوید

    چه مستند زیبایی، چه دختر زیبای شیرینی، متاسفانه این داستان می تواند برای هزاران دختر بار صدق کند.

  3. شراب می گوید

    مستندی زیبا و تکان دهنده درباره زندگی غم انگیز یکی از - متاسفانه - بسیاری از دختران جوان در تایلند. پلا دیگر وجود ندارد، اما به زودی جای او را قربانی دیگری خواهد گرفت، که او نیز امیدوار است مقداری پول به دست آورد و/یا با یک "فرنگ" خوب مواجه شود. متأسفانه برای این کار به جاهای اشتباه می روند. بیشتر «فرنگ‌هایی» که به آنجا می‌آیند، بریدگی سنگینی دارند و بنابراین چندان سخاوتمند نیستند. دلیل استقرار آنها در این مکان ها نیز به همین دلیل است. آقایان مشهود در مستند نیز نمونه کوبنده ای بودند از آنچه من همیشه می گویم: همه مردانی که حتی توسط یک دوچرخه خانم های مسن در غرب نادیده گرفته می شوند. علاوه بر قیمت، یکی از دلایلی است که آنها به این نوع مکان ها می آیند.

    این یکی از دلایلی است که من حتی بیشتر از طاعون از مکان هایی مانند این اجتناب می کنم. با هر بازدید شما این نوع افراط را حفظ می کنید. اگر آن را نادیده بگیرید یا آن را ندیدید، باید در اتاق بالایی شما مشکلی داشته باشد.

    • راب وی. می گوید

      من با شما موافقم هانس خیلی آسان است که بازدیدکنندگان و کارمندان را به این ترتیب به عنوان یک نیت بزرگ وحشی سودجویان که باعث قربانیان بسیاری می شوند، کنار هم قرار دهیم. به نظر می رسد که معلم بریتانیایی از ریل خارج شده، رقت انگیز (الکلی؟) با احترام کمی برای همنوعان خود است و بنابراین سزاوار احترام کمی (حتی کمتر؟) برای خود است. اما افراد شایسته نیز به آنجا می آیند، فقط برای نوشیدن آبجو، استخر بازی، گپ زدن یا حتی برای یک شب سرگرمی، اما با مردم آنجا رفتاری شایسته و محترمانه دارند.
      اما شاید منظور باکوس این باشد که افراد شایسته روی زمین می‌توانند در جای دیگری در محیطی کمی متفاوت (یک نوار معمولی؟) همدیگر را ملاقات کنند، اما این باعث نمی‌شود که انواع رقت‌انگیز ناپدید شوند. آنها سرگرمی خود را در جای دیگری جستجو می کنند، در زیر زمین در سالن های ماساژ بد یا اتاق های پشتی. و همیشه خانم ها و آقایانی وجود خواهند داشت که خدمات خود را ارائه دهند. فحشا در چندین کشور ممنوع است، اما استثمارگران نفرت انگیز، مشتریان از مسیر خارج شده و روسپی ها (m/f) همچنان وجود دارند. و در کوچه پس‌کوچه‌ها اوضاع واقعاً بهتر نمی‌شود... سپس ترجیح می‌دهم اوضاع را بازتر و ترجیحاً قانونی‌تر ببینم. به نظر من هنوز فرصتی وجود دارد که بتوانید مشتریان و ارائه دهندگان خدمات خارج شده از ریل را به عنوان یک مرجع (پلیس، اورژانس و غیره) شناسایی کنید و مداخله کنید. آیا اگر مرجعی بخواهد فردی مانند معلم انگلیسی را در مورد رفتارش صدا بزند کمکی می کند؟ اینکه او اجازه دارد تفریح ​​کند، اما رفتارش بسیار بی ادبانه است... یا شاید برای مشکل الکلی به کمک نیاز دارد. من جرأت نمی‌کنم بگویم، برخی افراد در ذات خود این را ندارند که به فکر همنوعان خود باشند، اما شما واقعاً نمی‌توانید با مقابله با فحشا آشکارا قانونی/غیرقانونی جلوی آن افراد بدجنس را بگیرید.

      در مورد مستند: از نظر طراحی زیباست، اگرچه می توان از اجرا انتقاد کرد. این به وضوح با بودجه ساخته شده است، نه یک شاهکار فنی و با کیفیت. به عنوان مثال، کار دوربین "کمی کمتر" است و فیلمساز گاهی اوقات زیاد روی آن فشار می آورد. نیت و سؤالات او صادقانه به نظر می رسد، اما نحوه سؤال کردن گاهی اوقات بیش از حد تقابل آمیز است. پلا همچنین در مواقعی نشان می‌دهد که نه تنها با توجه به تجربه زندگی‌اش، بلکه این واقعیت که سازنده سؤال را به شیوه‌ای مناسب می‌پرسد، ناراحت است. اگر مردم به دلخواه خود داستانی ارائه نکنند، پرسیدن بیش از حد سؤال فایده ای ندارد. به عنوان مثال، من تعجب می کنم که آیا پلا قبل از اینکه مستندساز او را ملاقات کند، با مشتریانش نرفته است. شاید، شاید نه، هرگز نخواهیم فهمید.

      داستان های غم انگیز زیادی در پس دنیای بی حاصل فحشا در تایلند و هر جای دیگر جهان وجود دارد. احتمالاً داستان های زیبایی نیز از کسانی خواهد بود که از چنین رنجی در امان بودند - حتی در زمان کوتاه. به نظر من خود تن فروشی ایرادی ندارد، اگر دو فرد بالغ با هم با درک کامل و صمیمیت به توافق برسند، شما به عنوان یک خارجی هیچ دخالتی در آن ندارید. واقعیت گاه غم انگیزی که در این بخش نهفته است، چیزی است که امیدواریم هر فرد عادی بخواهد به آن پایان دهد. پایان دادن به ناامیدی و بی‌عدالتی که باعث می‌شود مردم کارهایی مانند فروش بدن خود، دویدن با مواد مخدر یا اقدامات مشابه انجام دهند، زیرا این تنها راه نجات است یا به نظر می‌رسد. اما برای به تصویر کشیدن همه یا حتی اکثریت قریب به اتفاق مردان و زنانی که در کافه‌ها و غیره با آنها مواجه می‌شوید، به عنوان قربانی (ارائه‌دهندگان خدمات) یا عاملان (مشتریان)؟ این واقعا برای من خیلی زیاد است.

      من کمی جستجو کردم و شایعاتی پیدا کردم که خوشبختانه پلا هنوز زنده است و در اروپا زندگی می کند. که دلیل "مرگ" او فرار از دست MIB (مرد سیاهپوش، سیاستمدار تایلندی)، یا مستندساز یا حتی (فکر نمی‌کنم) با آگاهی مستندساز برای درام اضافی باشد. امیدوارم شایعات درست باشند، اما چه کسی می داند؟ این مصاحبه با سازنده را نیز ببینید: http://www.thethailandlife.com/interview-jordan-clark-producer-director-bangkok-girl

      با این وجود، داستان پلا تکان دهنده و تکان دهنده باقی می ماند، حتی اگر بدانید که او تمام حقیقت را نگفته است و خالق آن نمی تواند تمام حقیقت و پیچیدگی زندگی پلا را به تصویر بکشد. هنوز هم بینش خوبی ارائه می دهد (با تاکید بر -je). در مجموع یک نمای عالی، یک کاشی، یک چشم انداز از یک زندگی در این دنیای بزرگ، موزاییک بزرگ و پیچیده زندگی.

    • شراب می گوید

      هانس عزیز، پاسخ شما با متن پاراگراف اول پاسخ خود شما مطابقت دارد.

      اگر قرار باشد قوانین داخلی این وبلاگ شامل این باشد که برای هر - بنا به نظر دیگران - بیانیه بیش از حد ساده شده باید عذرخواهی کرد، بهتر است این وبلاگ "وبلاگ بهانه" نامیده شود. در زمینه «آنچه می‌خواهی بخوانی بخوان» و «هر وقت مناسب است صندل را بپوش»، بنابراین قصد اجابت نکردن شما را نداشتم.

      قبلاً نوشته بودم که از یک شوالیه اخلاقی یا مبلغ نجابت دور هستم. من هم با فحشا کاری ندارم! هنگامی که دو بزرگسال می توانند با یک ترتیب تجاری که به هر دو طرف خدمت می کند ارتباط برقرار کنند، هیچ اشکالی در آن وجود ندارد.

      با این حال، ما در اینجا در مورد چیزی کاملاً متفاوت صحبت می کنیم، یعنی استثمار! و بله، من در این مورد نظر دارم. در واقع من آن را محکوم می کنم! همانطور که در مستند گفته شده و توسط شما نقل شده است، اغلب این موضوع به دلیل ریاکاری و/یا منفعت شخصی کم اهمیت و/یا نادیده گرفته می شود.

      اکثریت قریب به اتفاق این خانم ها در یک مارپیچ (منفی) قرار دارند. آنها برای ساختن یک زندگی آبرومندانه بسیار اندک به دست می‌آورند - کلمه کسب درآمد نابجاست. علاوه بر این، آنها هیچ حقی ندارند و این مورد با سپاس و قدردانی توسط "مشتریان"، "کارفرما" و پلیس استفاده می شود. خانم‌ها اغلب با یک انعام یهودی مورد آزار قرار می‌گیرند، که حتی اولین فاحشه قهرمان پشت CS آمستردام به شما نگاه نمی‌کند، چه برسد به اینکه جدی گرفته شود! اعتراض فایده ای ندارد چون در این صورت یا شغلت را از دست می دهی یا پلیس را روی پشت بام خود می کشی! این در مستند هم به وضوح مشخص شد!

      من از این مکان ها مانند طاعون اجتناب می کنم! من نمی خواهم یک بات به این غم کمک کنم و آن را با این حفظ کنم. زیرا این کاری است که شما به عنوان یک بازدیدکننده انجام می دهید. کار بزرگ و خیلی سختی نیست، زیرا من، به بیان ملایم، احساس می کنم که در خانه ام نیستم، با افراد بدجنسی معمولی (به مستند: مهمانی در قایق مهمان و «معلم» انگلیسی) که در این نوع مناسبت ها حضور دارند. موش‌های نجابتی که خود را «موش‌های نجابت» می‌خوانند که یا به خاطر ریاکاری یا منافع شخصی، مشکل را کم‌اهمیت می‌کنند یا نمی‌خواهند ببینند. ترجیح می دهم چشمانم را نبندم و در هر صورت سهم بسیار کمی داشته باشم. همچنین با نظرات من!

      با این وجود، اگر از این بابت خوشحال باشید، من از شما و همسرتان در این مواقع یک کوفته خواری نمی کنم!

      • شراب می گوید

        خیلی چیزها به دهان من می زند که نگفته یا در این مورد نوشته ام. اما خوب، خوب خواندن و به ویژه درک آنچه نوشته شده است، اغلب دشوار است. اینجا هم همینطور!

        من می خواهم با ابراز قدردانی از مدیر برنامه شروع کنم. ارزیابی هر واکنشی بر اساس شایستگی های قانون خانه اش کار ساده ای نیست. مسلماً در بحث هایی مانند بحث بالا که گاهی اوقات حرف هایی زده می شود، این کار مهارت لازم را می طلبد. به سلامتی!!

        به غیر از آن، من آن را در همین جا می گذارم، زیرا ارزش ماهوی یک بحث گسترده تر، تنها رنج آشکارا قابل مشاهده در مستند را نفی می کند. قبلاً در مستند به این موضوع هشدار داده شده بود که «برانگیختن و نخواستن از روی ریا و منفعت شخصی است». در این مورد تا جایی که به من مربوط می شود برابر است با مساوی!

    • شراب می گوید

      کیس عزیز، فقر اساس این بدبختی است. این چیزی است که آن را بسیار غمگین می کند، زیرا فقر توسط صاحبان بار و مشتریان آنها نیز مورد سوء استفاده قرار می گیرد. آنها از این واقعیت آگاهند که این خانم ها جایی برای رفتن ندارند.

      من داستان خانم هایی را می شناسم که بعد از انجام خدمات با انعام یهودی (یا هیچ) به خیابان پرتاب شدند. هنگامی که آنها اظهار نظر می کنند، توسط "مشتری" از طریق بار یا هتل برای فحشا غیرقانونی به پلیس تحویل داده می شوند. عواقب آن باید روشن باشد!.

      از بین بردن این مشکل به دلیل منافع مالی فراوان دشوار خواهد بود، اما هر ذره ای کمک می کند. بنابراین، اگر فقط برای ترسیم یک تصویر درست، به وبلاگی مانند این پاسخ دهید.

      متأسفانه بسیاری از این مشکل چشم پوشی می کنند. البته از روی نفع شخصی، زیرا زمانی که موها توسط یک سوهان زیبای جوان نوازش می شود، برای نفس خوب است، که قبلاً فقط جرات داشتید رویای آن را ببینید.

  4. روزویتا می گوید

    فیلم زیبای تکان دهنده و شرم آور است که چنین دختری که در این سن و سال در زندگی اش بدبختی بیش از حد داشته است نیز باید اینقدر جوان بمیرد. من بعد از دیدن این فیلم با چشمانی اشکبار اینجا نشسته ام.
    متأسفانه، این یک داستان مجزا نیست. من صحبت‌های زیادی با خدمتکاران تایلندی داشته‌ام و متأسفانه آنها اغلب از خانه تحت فشار هستند تا در این صنعت امرار معاش کنند. من دختری را می شناسم که اگر آخر ماه پول کافی را به خانواده واریز نمی کرد، برادرش را به ملاقات می آورد و او را کتک می زد. و دیدن پلا در این فیلم باعث شد که بخواهم او را ملاقات کنم و به او کمک کنم، همانطور که با دو دوست تایلندی ام توانستم این کار را انجام دهم. متأسفانه، این دیگر در Pla امکان پذیر نیست. RIP Pla!!

  5. کیس 1 می گوید

    من و پون ویدیو را با هم تماشا کردیم.
    عجب دختری. دوست دارید او را به عنوان دختر خود داشته باشید و از او مراقبت کنید.
    شما امیدوارید که ویدیو در طول مسیر نشان دهد که او خوب است.
    ما شوکه شده بودیم، مجبور شدیم دوباره آن را گوش کنیم و امیدوار بودیم که آن را به درستی درک نکرده باشیم.

    خدایا دخترم، حالا هنوز چه کار کنیم، هنوز چه برکت بدهیم.
    من خیلی به شما امیدوار هستم که بهشتی وجود دارد. سپس شما مطمئناً آنجا خواهید بود. آنگاه شادی خود را در آنجا خواهید یافت
    آنچه را که در زندگی بسیار کوتاه خود در اینجا بدون آن انجام داده اید.
    چقدر دلم می خواست همین الان گفته بودم.. حالت خوبه، پال

    پون و کیز

  6. جان ا. می گوید

    مستند جذاب! دختر همچنان به لبخند زدن ادامه می دهد، اما در حین لبخند می توان غم را در چشمان او دید. غمگین!

  7. ویلم می گوید

    دختران زیادی مثل پلا وجود دارند و نه تنها در تایلند، مستند کاملاً یک طرفه، باید بروید و بعد از یک شب بیرون رفتن در پاتایا ببینید چه چیزی هنوز در اطراف دنبال یک فالنگ است، اما خیلی پیر یا خیلی زشت یا بیش از حد زخمی که هنوز وجود ندارد. اونجا باش تا یکی رو فتح کنی و دخترایی که فقط پشت میله کار میکنن و هیچ کار دیگه ای نمیکنن، خودت اینو باور میکنی یا میخوای باورش کنی چون توی مستند جا میگیره. پلا می‌گوید "هر کسی داستان خود را دارد" او حقیقت خوبی را آنجا می‌گوید، شما، او، ما، هر کسی داستان خود را دارد، هر کشوری داستان خود را دارد. اینطوری بذار و اخلاقت رو به مملکتی با آداب کاملاً متفاوت نبر که نه جور در نمیاد و نه به پلا کمک نمیکنی!!!!

  8. تی. ون دن برینک می گوید

    من می دانم که واقعا نمی توانم چیز جدیدی به نظرات ارائه شده اضافه کنم. فقط میتونم بگم این فیلم اشک تو چشمام جمع کرد! من 75 سال سن دارم و می دانم که در این دنیا سوء استفاده های زیادی وجود دارد، اما یک شخص (بخوانید روح) لیاقت این را ندارد که مجبور شود زندگی را به این شکل ترک کند! من فقط می توانم امیدوار باشم که حداقل خداوند به او غرامت فراوان بدهد تا رنجی که کشیده است بکاهد! هیچ کس لیاقت این را ندارد!
    من صمیمانه امیدوارم که بهشتی وجود داشته باشد که او سرانجام در آن آرامش و آرامش را بیابد.
    متأسفانه او اولین نفر نخواهد بود، بلکه آخرین نفری نیز نخواهد بود که نمی تواند این نوع زندگی را اداره کند و بدترین قسمت این است که دیگران این کار را با شما انجام می دهند!
    تون ون دن برینک

  9. خشک می گوید

    فیلم/مستند بسیار خوبی بود، قبلا دیده بودم. واقعا تاثیر گذار

  10. janbeute می گوید

    متاسفانه این اتفاق فقط در تایلند نمی افتد.
    فقط تایلند در این زمینه شهرت بدی پیدا کرده است.
    شما این را در هر جایی که فقر و فساد حاکم است پیدا خواهید کرد، بنابراین من فکر می کنم همان فیلم زیر خورشید متفاوت یکسان است.
    در بسیاری از کشورهای بلوک شرق - کشورهای آمریکای جنوبی، و جزئیات را خودتان پر کنید.

    جان بیوت

  11. یشم می گوید

    چنگ زدن، در واقع.
    همسر فعلی من، با تمام حرکات!، داستان و پیشینه مشابهی داشت. حیف این ماهی خیلی زیبا که نتونست به فرنگ خوشگل آویزون کنه. بسیاری از دروغ ها از سوی او، و در عین حال حقایق بسیار عمیق تر: ما نمی توانیم - نمی توانیم - جامعه رفاه غربی خود را با واقعیت تایلندی 2002 مقایسه کنیم.
    از آن زمان خیلی چیزها تغییر کرده است. بسیاری از مشاغل - با دستمزد بسیار معقول - در تایلند ایجاد شده است. فقر شدید واقعی برای بسیاری ناپدید شده است.
    خانم‌هایی که هنوز در بار هستند ترجیح می‌دهند برای نوشیدنی کار کنند تا اینکه با یک مشتری، کوتاه یا طولانی، کار کنند. اگر آنها این کار را انجام دهند، در مقایسه با سال 2002 که شما هم در هلند با یک دانش آموز خیرخواه که می خواهد چیزی در کنارش به دست بیاورد، خیلی خوب از آب در می آیید، خرج خدایی خواهد داشت.

    به طور خلاصه: مستند زیبا، اما تا به حال بسیار قدیمی.

  12. در توی می گوید

    سردبیران عزیز، از شما برای بازنشر «دختر بانکوک» سپاسگزاریم. من خیلی تعجب کردم که ویدیو امروز منتشر شد. چرا تعجب کردم: دیشب خواب این ویدیو را دیدم. من می خواستم یک بار دیگر به این نگاه کنم و از شما بخواهم که دوباره آن را جایگزین کنید. من به عنوان یک خواننده بسیار وفادار وبلاگ تایلندی، از دیدن بازنشر این ویدیوی تلخ امروز صبح شگفت زده شدم. شانس. فرصت؟. ممکن است، اما شاید بین آسمان و زمین بیش از آنچه من فکر می کنم وجود داشته باشد. بن

  13. جوپ می گوید

    مستند خوبیه من حرفم بند اومده
    از زندگی خود لذت ببرید و محترم بمانید.
    با احترام به جوپ

  14. پاتریک می گوید

    من قبلاً چندین بار این مستند را دیده‌ام و به مرور آن ادامه می‌دهم... اشک در چشمانم جاری می‌شود اما در عین حال متوجه می‌شوم که این واقعیت است... هزاران نفر آماده هستند، چه از طرف والدین تحت فشار قرار بگیرند یا نه، این مکان را بگیرند. .متاسفانه من هم به چند دختر کمک کرده ام ... به امید اینکه زندگی بهتری به آنها بدهم ... اما متاسفانه ... احتمال عود بسیار زیاد است ... نمی توان این دخترها را مقصر دانست ... فقط همینجوری و برای خیلی ها مخصوصا خانواده این فقط کاره!!!! شما نمی توانید در این نبرد پیروز شوید……………………این ربطی به ساده لوحی ندارد، جز واقعیت محض…. جستجوی خوشبختی و یک مرد خوب در جوانه توسط استثمارگران خفه می شود………….این تایلند است! !!!

  15. اهسته دست زدن به می گوید

    ویدیو را خیلی سریع تماشا کرد.

    چه دختر فوق العاده زیبایی، یک زیبایی طبیعی واقعی، اما آه بسیار کودکانه.

    من با تفاوت سنی که اغلب بین زنان تایلندی و مردان غربی مشاهده می کنید هیچ مشکلی ندارم، اما با این دختر حتی یک اختلاف سنی 5 ساله غیر قابل تحمل خواهد بود.

    او مانند یک بچه 12 ساله رفتار می کند (در حرف زدن و رفتاری که می گیرد)، این را بدون انتقاد از او می گویم.

    وقتی در دقیقه 36,40 به آن ماچوی عقب مانده و توسعه نیافته در ویدیو نگاه می کنید و گوش می دهید، شکم من می چرخد.

    من یک ذره پرخاشگری فیزیکی در خودم ندارم، اما شما واقعاً از دادن چند ضربه به آن شخص حاشیه ای لذت خواهید برد.
    اگر آن مرد تحصیل کرده بود، می توانست نامش را درست بنویسد، تا 10 بشمرد، چه بازنده ای!

    چه شخصیت نفرت انگیزی، تصور کنید اگر زوج بودند!

  16. آلفونس می گوید

    به نظر من این که بسیاری از صداهای اینجا در تایلند بلاگ تحت تأثیر داستان v

  17. آلفونس می گوید

    من احساس می کنم که بسیاری از صداها در اینجا در تایلند بلاگ تحت تأثیر داستان Pla هستند. این افراد همدل هستند! از چیزهای مناسب برش دهید.
    در عین حال باید بدانند که تحت تأثیر یک داستان و فیلم تخیلی قرار گرفته اند. شما نمی توانید داستان تخیلی را با "واقعیت" یکی بدانید. از این گذشته، داستان به معنای "ساخته" است.
    این فیلم یک عکس لحظه ای ذهنی از کارگردان است و هر چه او داستان خود را واقعی تر ارائه دهد، روایت او باورپذیرتر است.
    به طور عینی و عینی به چگونگی تلاش یک فرد، یک دختر برای زنده ماندن می پردازد. در سرتاسر جهان زنان جوانی وجود دارند که تلاش می کنند زنده بمانند و چیزی جز چهره ای زیبا و اندامی جذاب برای ارائه به دنیا ندارند. نه، هیچ ویژگی هوشمند ICT، بدون ارزش افزوده فیزیکی برای 400 متر، بدون مهارت زبانی به عنوان میانجی در درگیری ها. برای 2 میلیون سال، جذابیت فیزیکی برگ برنده ای بود که نیمه زن بشریت می توانست بازی کند.
    در غرب به شدت رهایی یافته، زنان می توانند بر اساس ویژگی های دیگر مهم باشند. و نادیده گرفتن شاخی مردانه.
    متأسفانه، این برای 2/3 جمعیت جهان صدق نمی کند.
    هیچ فایده ای در آرزوی سرنوشتی متفاوت برای 2/3 جمعیت جهان وجود ندارد، زمانی که به جایی نمی رسد.
    یک اندام یا چهره جذاب یک تجارت بزرگ است و این احتمال وجود دارد که به این ترتیب (گاهی اوقات فقط یک بار) بتوانید از باتلاق خارج شوید. نابرده رنج گنج میسر نمی شود.
    بنابراین: دلسوزی برای زنان متعهد و متعهد، زیبا و دلنشین است، اما در مورد وضعیت واقعی آنها چیزی را حل نمی کند.
    این در مورد سوء استفاده نیست بلکه در مورد اقتصاد است. نیاز وجود دارد، تقاضا زیاد است، عرضه فراوان است، بنابراین قیمت پایین است. دلیلی برای ازدواج با یک زن و ارائه یک چشم انداز ثابت آینده وجود ندارد.
    بازار بی رحم است.

    • راب وی. می گوید

      خب آلفونس، زنان نیز غالباً وظایف مهمی داشتند و بنابراین در «جوامع کمتر رهایی‌یافته» نفوذ داشتند، به‌عنوان مثال تنظیم و توزیع انواع امور در روستا یا جامعه. زنان می توانستند از قدرت برای اداره امور استفاده کنند. تینو زمانی قطعه ای درباره جامعه مادرسالار تایلند باستان نوشت. در واقع فقط از زمان سرمایه داری است که می توان از یک اختلال صحبت کرد که به حدود 200-300 سال در اروپا و در سیام در واقع فقط از پایان قرن نوزدهم باز می گردد. بنابراین حدود 19 سال پیش. اگر این اختلال فقط برای مدت کوتاهی وجود داشته است و در غرب به شدت با آن مبارزه می شود، من از سرنوشت جمعیت جهان که بازار/اقتصاد اینقدر بی رحم است صحبت نمی کنم.

      نه، شانس خوبی وجود دارد که زنان در تایلند و جاهای دیگر نیز این رهایی و مقاومت در برابر بازار بی رحم را به دست آورند و بتوانند با تکیه بر تجربیات و تجربیات خود، این نبرد را زودتر از زمانی که در اروپا طول کشید، حل کنند. پیشینیان در جای دیگر ممکن است برخی از پوزه سفیدها از این بابت خوشحال نشوند، که تایلند دیگر تایلند نباشد...

      من با شما موافقم که تنها با همدلی هیچ چیز تغییر نخواهد کرد، اما مطمئن هستم که مبارزه برای تغییر در جامعه و شرایط اجتماعی-اقتصادی نیز شاهد تغییراتی است و در تایلند نیز شاهد تغییراتی خواهیم بود.

  18. پیتر آ می گوید

    من دختر بانکوک را در حدود سال 2005 در صفحات اصلی مختلف مانند تایلند، پاتایا، بانکوک و پوکت قرار دادم. در مورد این مستند هم بازخوردهای زیادی دریافت کردم. من مجبور شدم آن را در 2 قسمت پست کنم، زیرا نمی توانستم آن را یکباره در این صفحات اصلی پست کنم.

    همچنین یک فیلم دیگر.

    Lilet Never Happened در سال 2012 در فیلیپین ساخته شد. ساخته یک هلندی. این یک فیلم است، اما از طریق تجربه این مرد می بینید که چه اتفاقی برای زنانی می افتد که مجبورند بدن خود را بفروشند. این مرد همچنین چندین مستند در هلند درباره تن فروشی ساخته است.

    از پا افتادن

  19. فرانیر می گوید

    بهترین،

    اگرچه من از چنین مستندهایی قدردانی می کنم، اما «قصه گو» را کاملاً به حق/جهان بینی خود متقاعد کرده ام. او چقدر از کلاهبرداری می ترسید، زیرا به عنوان یک مرد سفیدپوست یک هدف برجسته خواهد بود...

    و همانطور که او در صداقت پلا شک دارد، من هم به نیت واقعی فیلمساز شک دارم.

    واژه «استثمار» در اینجا به مقدار زیادی به کار رفته است. هنوز این زنان هستند که تعیین می کنند چگونه یا چه اتفاقی بیفتد.

    من در حال حاضر حتی در مورد مرگ پلا شک دارم. مرد از کجا می داند؟ آیا او این را اضافه نکرد تا کمی با درام هالیوود پیوند بخورد؟

    خط در آن زمان وجود نداشت یا رایج نبود...

    فقط نظر من!
    با احترام،

  20. ممکوک می گوید

    خوب و خوب، اما اگر جردن را ملاقات کرده بودم، به او توصیه می‌کردم که مستندش را منتشر نکند به دلیل عواقبی که ممکن است برای پلا داشته باشد، که متأسفانه فکر می‌کنم چنین بوده است.

  21. KC می گوید

    همیشه باید سر و دلت را از هم جدا کنی...
    داستان غم انگیز، (نتیجه) غم انگیز برای آن دختر…
    آیا می توانیم آنها را "زن" بنامیم؟ نه، این دختری است که به خاطر ساده لوحیش به دنیایی کشیده می شود که باید با درصدی از نوشیدنی، با فروش بدنت، درآمد کسب کنی.
    حتی اگه به ​​همچین جاهایی نزدیک بشم لذتم از بین میره...
    فقط اگه من جای اون دیوونه انگلیسی زبان با دندونا بودم که تو سالن تیراندازی نمایشگاه بودم، هزینه زیادی میکردم که از دست اینجور آدما دورش کنم...
    این کودک زندگی بهتری داشته یا سزاوار است...
    لیاقت بیشتر…

  22. فرانسوی ها می گوید

    اطلاعات بیشتر:

    https://www.reddit.com/r/InternetMysteries/comments/11uixwn/the_documentary_called_bangkok_girl_seemingly/?rdt=38175

    "به روز رسانی (اکتبر 18,2010،XNUMX) - پس از تماشای فیلم بلافاصله شک کردم که مرگ آشکار پلا چیزی بیش از یک داستان معمولی است که توسط دختران بار تایلندی گفته می شود، زمانی که دیگر نمی خواهند با کسی صحبت کنند. پس از بررسی، چندین داستان از افرادی دیده‌ام که می‌گویند در همان منطقه باری که پلا کار می‌کرده‌اند، کار می‌کردند. من داستان هایی را دیده ام که توسط دوستان پلا و افرادی که او را به خوبی می شناسند نوشته اند. در حالی که من هنوز مدرک مشخصی ندیده‌ام، احساس می‌کنم اطلاعات بیشتری وجود دارد که نشان می‌دهد پلا در واقع زنده و سالم است، تا اینکه نشان دهد او مرده است! جردن کلارک، تلویزیون سی‌بی‌سی و همه کسانی که در ساخت فیلم «دختر بانکوک» نقش دارند، توضیحات زیادی برای انجام دادن دارند!، در اینجا بیانیه یکی از دوستان پلا آمده است: «خون پلا زنده و سرحال است، بسیار موفق زندگی می‌کند. زندگی زناشویی خارج از تایلند، با توانایی آمدن و رفتن هر طور که می خواهد. محتوای سطل زباله جردن کلارک ممکن است برای او و عزیزانش بسیار مضر باشد." من به به روز رسانی این صفحه ادامه می دهم و زمانی که در دسترس قرار گرفت، مدارک بیشتری ارائه خواهم کرد. ” (https://web.archive.org/web/20140104212957/http://www.vanitytours.com/v/articles.php?article_id=3158) "

  23. گیسو را فر زدن می گوید

    مستند متحرک و دختر جوانی که خیلی زود مرد


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم